یک جامعهشناس شهری تشریح کرد:
مالسازی در شهر و پیامدهای آن برای آرمان شهر اسلامی- ایرانی
مطابق بررسیهای انجام شده عمده تجربههای مدیریت شهری برای مشارکت در پروژههای مختلف شهری در سایر کشورها به ابرپروژههای خدماتی-تفریحی اختصاص دارد که عموما حافظ منافع شهر و شهروندان است و سرمایهگذار بخشخصوصی بهدلیل ارزش افزوده کمتر این پروژهها به نسبت سایر پروژههای تجاری- اداری تمایل کمتری برای ورود به آنها دارند، از اینرو مدیریت شهری از طریق مشارکت با سرمایهگذار و ارائه برخی امتیازها به سرمایهگذار برای کاهش هزینههای اجرای پروژه، شرایط را برای ورود سرمایهگذار تسهیل میکند. به این ترتیب حلقه واسط حفظ منافع دوسویه شهروندان و سرمایهگذاران میشود.
مطابق بررسیهای انجام شده عمده تجربههای مدیریت شهری برای مشارکت در پروژههای مختلف شهری در سایر کشورها به ابرپروژههای خدماتی-تفریحی اختصاص دارد که عموما حافظ منافع شهر و شهروندان است و سرمایهگذار بخشخصوصی بهدلیل ارزش افزوده کمتر این پروژهها به نسبت سایر پروژههای تجاری- اداری تمایل کمتری برای ورود به آنها دارند، از اینرو مدیریت شهری از طریق مشارکت با سرمایهگذار و ارائه برخی امتیازها به سرمایهگذار برای کاهش هزینههای اجرای پروژه، شرایط را برای ورود سرمایهگذار تسهیل میکند. به این ترتیب حلقه واسط حفظ منافع دوسویه شهروندان و سرمایهگذاران میشود. اما در کلانشهرهای ایران و از جمله پایتخت اخیرا عمده مشارکت مدیریت شهری با سرمایهگذار در اجرای پروژههای شهری، به ساخت مال (مجتمعهای تجاری چندمنظوره) که دارای ارزش افزوده اقتصادی بالایی است خلاصه میشود. در مقابل مدیریت شهری برای اجرای سایر پروژههای شهری که عموما جنبه خدماتی یا تفریحی دارد با سرمایهگذار به شکل پیمانکاری قرار داد میبندد.
کارشناسان شهری معتقدند شیوه جدید مشارکت مدیریت شهری با سرمایهگذاران پروژههای مالسازی، تبعات متعددی را برای شهروندان بهدنبال داشته است. به این معنی که سرمایهگذار بهدلیل نبود نظارت کافی بر فرآیند ساخت که در پروژههای ساخت مال عموما بلندمدت است، شهروندان ساکن در آن محله (املاک مجاور) را با زحمت و دردسر مواجه کرده است. چراکه سرمایهگذار به پشتوانه مشارکت با مدیریت شهری، حق انجام برخی کجرویهای ساختمانی را برای خود محفوظ میداند و در مقابل مدیریت شهری نیز بهدلیل حفظ منافع مشترک خود با سرمایهگذار تا حد ممکن از تخلفات ساختمانی پیشآمده چشمپوشی میکند تا اجرای پروژه با مانع نظارتی مواجه نشود. لحاظ نشدن برخی ضوابط اسناد فرادستی و پیوستهای اجتماعی- ترافیکی، تامین نشدن سرانه پارکینگهای موردنیاز مجتمع تجاری (تامین یک پارکینگ به ازای هر واحد)، عدم رعایت تمامی جوانب احتیاطی و مهندسی در برپایی کارگاههای ساختمانی و حتی توجه نکردن به ظاهر محله از جمله تبعاتی است که در حین اجرای پروژههای مشارکتی با شهرداری زندگی ساکنان محله را مختل میکند.
حسین ایمانیجاجرمی جامعهشناس شهری درباره شیوه ساخت مالها در سالهای اخیر در پایتخت میگوید: در سالهای اخیر نیاز مدیریت شهری به کسب درآمد برای تامین مخارج دیوان سالاری گسترده شهرداری و هزینههای پروژههای عظیم مانند پلهای طبقاتی و تونلهای شهری که تنها به نفع صاحبان خودرو و نه عموم مردم است، موجب پی جویی سیاست نانوشته درآمدزایی به هر قیمت و سلطه ارزشهای «کاسب کارانه» بر شهر شده است. او ادامه میدهد: در پرتو این سیاست، سهلگیری در تغییر کاربریهای عمومی نظیر فضاهای سبز به فضاهای تجاری، شراکت در پروژههای انتفاعی و صدور بیرویه پروانههای ساخت اتفاق افتاده است که یکی از پیامدهای آن در عرصه فضای شهر، رشد فزاینده و انفجاری انواع مراکز خرید غولآسا یا «مگا مال»ها در شهر تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور بوده است. این جامعهشناس شهری به ریشه شکلگیری مگامال اشاره میکند و میگوید: مگامالها ریشه در فرهنگ و نظام شهرسازی و شهرنشینی آمریکا دارند و بهعنوان یکی از نمادهای فرهنگ مصرفی آمریکایی در سراسر جهان شناخته میشوند.
آنها تولیدکننده و عرضهکننده «جهان فرهنگ مصرفی سرمایهداری» هستند. این جهان اگرچه خیره کننده، باشکوه و فریبنده است ولی همواره و دائم با امیال و آرزوها بازی میکند. رضایت ایجاد شده چنین فرهنگی هرگز فراتر از هویت محدود فروشگاههای خرید و هیجانات مرتبط با زیبایی و جذابیت (در مورد زنان) یا هیجان مرتبط با تملک مادی نمیرود. اصل حاکم بر زندگی در جهان فرهنگ مصرفی سرمایهداری این است: «میخرم پس هستم.» «فردگرایی مال دوستانه بر روی هم دنیایی از رضایتهای کاذب را ایجاد میکند که در سطح، هیجان برانگیز است و در عمق، تهی و پوچ» جاجرمی معتقد است مالها تفاوتهای بنیادی با بازارهای شهر اسلامی دارند. بازارها در شهرهای اسلامی پیشینه طولانی در فرهنگ و تمدن خاورمیانه و شمال آفریقا دارند. آنها ملهم از آموزههای دینی اسلامی با معماری ممتاز و ویژه خود قابل تقلیل به واحدهای اقتصادی نیستند. آنها نظامی چند بعدی و چند سطحیاندکه ترکیبی جالب و بدیع را از عناصر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دینی ارائه میدهند. از دیدگاه او همجواری مساجد، محله ها، مدرسه و بازار پدیده ای خاص و منحصر به فرهنگ و تمدن اسلامی است.
بهعنوان مثال از تفاوتهای بنیادی اقتصادی میان شرق و غرب، بازارهای اسلامی توانایی پذیرش گروههای اجتماعی مختلف مانند فقرا و مساکین را دارند اما فضاهای خرید مدرن و مگامالها با حاکمیت رویکرد تقلیلگرای پول و مصرف، تنها گروههای توانمند و دارا را پذیرفته و گروههای کم درآمد و تهی دستان را از فضاهای خود و فضاهای شهری طرد میکنند. او به آموزههای برخاسته از دین اسلام نیز اشاره میکند. به گفته جاجرمی آموزههای اخلاقی برخاسته از دین اسلام در فضای خرید بازار اسلامی بر اقتصاد حاکم است و هدف از فعالیت اقتصادی کسب رضایت خداوند و روزی حلال است اما مگامالها نمایش دنیاگرایی و تجمل پرستی عاری از هرگونه معنویت هستند. همین تفاوتهای بنیادی موجب میشود تا گسترش مگامالها و رویکرد تقلیلگرایانه آنها به اقتصاد و مصرف موجب نگرانیهای جدی برای فرهنگ و تمدن شهری اسلامی شود. البته برخی از حقوقدانها مشکل اصلی اجرای پروژههای شهری با مشارکت شهرداری را نبود یک مکانیزم حقوقی برای مشارکت سرمایهگذار با مدیریت شهری میدانند.
از دیدگاه آنها فقدان یک مکانیزم حقوقی سبب میشود فعالیت مدیریت شهری بهعنوان یک سرمایهگذار در عرصههای مختلف اقتصاد شهر بدون نظارت انجام شود و مدیریت شهری به حداکثر کردن ارزش افزوده دارایی اقتصادی شهر در پروژههای مالسازی از طریق ارائه یکسری امتیازات به شریک خود (سرمایهگذار) اقدام میکند. به گفته آنها ورود مدیریت شهری به پروژههای ساخت مجتمعهای تجاری و سایر فعالیتهای اقتصادی شهر نیاز به تدوین ضوابط و مقررات دارد؛ چراکه تاکنون مدیریت شهری براساس آییننامه معاملاتی شهرداریها به این حوزه وارد شده است که مفهومی به نام سرمایهگذاری در آن وجود ندارد. در این حوزه مقررات الزامآوری برای نحوه مشارکت شهرداری با سرمایهگذار بخشخصوصی وجود ندارد و تمامی فعالیتهای شهرداری تابع قواعد عمومی معاملات در شهرداری است؛ این در حالی است که سرمایهگذاری جنبههای متفاوتی از سایر خرید و فروشهای رایج دارد و نمیتواند تابع قواعد عام باشد.
ارسال نظر