گفت و گو با رضا رویگری درباره انتشار دومین آلبومش
می خواستم «کازابلانکا» به دست مردم برسد
لی لا رضایی رضا رویگری را همه بازیگر میدانند و هنوز هم وقتی از او به عنوان خواننده نام برده میشود عدهای تعجب میکنند. آلبوم «کازابلانکا» دومین آلبوم اوست که در بازار موسیقی منتشر میشود اما هنوز خیلیها از انتشار اولین آلبومش «از عشق گفتن» بیخبرند. با اینکه بازیگر است اما خودش را خواننده میداند و بر ین باور است که قبل از اینکه بازیگر شود خواننده بوده است. میگوید موسیقی را قبل از بازیگری آغاز کرده و در دوران مدرسه سر صف قرآن تلاوت میکرد. بعدها با موسیقی آشنا شده و اصلا به واسطه موسیقی و صدای خوبش وارد تئاتر و دنیای بازیگری شده است.
لی لا رضایی رضا رویگری را همه بازیگر میدانند و هنوز هم وقتی از او به عنوان خواننده نام برده میشود عدهای تعجب میکنند. آلبوم «کازابلانکا» دومین آلبوم اوست که در بازار موسیقی منتشر میشود اما هنوز خیلیها از انتشار اولین آلبومش «از عشق گفتن» بیخبرند. با اینکه بازیگر است اما خودش را خواننده میداند و بر ین باور است که قبل از اینکه بازیگر شود خواننده بوده است. میگوید موسیقی را قبل از بازیگری آغاز کرده و در دوران مدرسه سر صف قرآن تلاوت میکرد. بعدها با موسیقی آشنا شده و اصلا به واسطه موسیقی و صدای خوبش وارد تئاتر و دنیای بازیگری شده است. به بهانه آلبوم «کازابلانکا» به سراغ او رفتیم و با او گفتوگو کردیم.
شما هم در سینما فعالیت کرده اید و هم در موسیقی. فکر میکنید در کدام عرصه موفق هستید و درباره کدامشان دغدغه بیشتری دارید؟
من به خاطر صدای خوبم سر از دنیای بازیگری درآوردم. نمایشی بود در سال ۱۳۴۷ به نام در مصیبت حسین بن حلاج و من تازه اول دبیرستان بودم و خانمها خجسته و کیا همبازی من بودند که خانمهایی فرهیخته و با دانش و علم تئاتر بودند. یادم است وقتی پیتر بروک به ایران آمد کار را در انجمن ایران-آمریکای آن موقع دید و خیلی هم خوشش آمد. اصلا باورش نمیشد. میگفت اگر این کار را بیاورید آن طرف و اجرا کنید و حتما طرفدار پیدا خواهید کرد. به خاطر صدا من وارد تئاتر شدم چون برای این کار کسی را میخواستند که بخواند و من هم یک جوان خیلی خیلی خجالتی بودم.کار اصلی من از همان ابتدا آواز خواندن بود و در بازیهایی که داشتم در واقع آواز میخواندم. اولین جایی که بهعنوان بازیگر از من استفاده شد به دلیل صدای خوبم بود.
به همین دلیل تصمیم گرفتید که بازیگر شوید؟
من قبل از این در واقع در تئاترها میخواندم. قطعاتی دارم که نشانگر این ادعای من است که البته این قطعات را خودم آرشیو نکردهام و شاید کسانی در خانههایشان داشته باشند. به دلیل همین صدایی که داشتم یکی از روزهای اوایل انقلاب فریدون خشنود دعوتم کرد که برایش در یک آهنگ بخوانم. به او گفتم الان چه زمان خواندن است؟ از یک طرف مردم دارند به توپ و گلوله بسته میشوند و از طرف دیگر پنجه خونین روی در و دیوار مردم است و در چنین شرایطی آواز بخوانم؟ او برایم درباره آهنگش توضیح داد و من هم قبول کردم و آن را خواندم. آن آهنگ در واقع همان آهنگ معروف الله الله است که همه آن را شنیدهاند.
ولی بعدازآن دیگر آهنگی از شما شنیده نشد تا اینکه آلبوم «از عشق گفتن» را منتشر کردید.
بله ولی بعد از سالها این اتفاق افتاد. من تقریبا بعداز ۱۶ سال سکوت در موسیقی بالاخره به انتشار آن آلبوم اقدام کردم. در آن مدت هم بیکار نبودم و در زمینه موسیقی یک قطعه نیز با عنوان «غوغا» اجرا کردم. در واقع آلبوم «کازابلانکا» به فاصله ۱۲ سال بعداز آلبوم «از عشق گفتن» منتشر شد که هم اکنون در بازار موجود است.
چرا «کازابلانکا» از روزی که وارد مرحله تولید شد حاشیه ساخت؟
به هر حال من سالها بازیگر بودم و از آنجا که در کشوری زندگی میکنیم که معمولا تا مدتها حضور هنرمندان عرصههای مختلف در دیگر عرصهها کمتر اتفاق میافتاد، این برای مردم کمی عجیب بود. شاید در اوایل کار دلیل این حاشیه چنین چیزی بود.
«کازابلانکا» چهره های متفاوتی را در خود دارد. ما در آن آهنگسازانی را میبینیم که هیچ ارتباطی با هم ندارند و به لحاظ سبکی کاملا با هم متفاوتند. این همه تفاوت به چه دلیل اتفاق میافتد؟
دلیل خاصی ندارد. من تصمیم داشتم آلبومی منتشر کنم که همه مردم ایران آن را گوش کنند. تمام خواستهام این بود که برای مردمی کار کنم که اگر من را میشناسند و با صدایم ارتباط برقرار کردهاند باشنیدن این آلبوم توی ذوقشان نخورد، ضمن اینکه حضور این دوستان آهنگساز هر یک کمک به یک سلیقه شنیداری و یک ذائقه موسیقایی بود. همکاری با حمید عسکری، پوریا حیدری، عماد توحیدی و دیگر دوستان به همین دلیل بود. شاید باورتان نشود اگر بگویم من آهنگهای زیادی خریدم اما از آنها در این آلبوم استفاده نکردم. چون بر این باورم که تمام این جوانها پر از ایده و خلاقیتاند. این ایدهها میتوانند منجر به پیشرفت بسیاری شوند. همه ما شاهدیم که جوانهای عرصه موسیقی که امروزه در ایران فعالیت میکنند خوراک خوانندههای آن طرف را هم میدهند. جوانهای این دوره خیلی پرانرژی و فعال شدهاند و کارهای خوب زیادی را هم در بازار میبینیم. در کل آلبومها و آثار خیلی خوبی در بازار میبینیم که امیدوارم این روند به صورت صعودی همچنان ادامه داشته باشد.
من همیشه این نظرم بوده که برای همه مردم در هر سن و هر قشری که هستند آهنگ داشته باشم.خوشحالم که این آلبوم من را به این منظور نزدیک کرده است و من از طریق آن توانستهام به نسل جوان هم نزدیک شوم.
پس خیلی راضی هستید از انتشار این آلبوم؟
نمی توان گفت رضایت صددرصد دارم. من سعی کردهام مطابق با استانداردهای روز موسیقی پیش بروم و همه جوانب را در نظر بگیرم. اما نمیتوانم بگویم صددرصد آن چیزی شده که در ذهنم داشتهام، ولی به جرات میتوانم بگویم که از همه تواناییام استفاده کردهام. چون همه آرزوی قلبیام این بوده تا مخاطبانم از کارم راضی باشند.
شما خیلی حرفهای به قضیه آلبوم و موسیقی نگاه میکنید. آلبومتان با تاخیر منتشر شد چون شما تصمیم گرفته بودید قطعات جدیدی جایگزین کنید. میخواستید کارتان به روزتر باشد. چرا این موضوع این قدر برایتان اهمیت داشت؟
برای اینکه من با عنصر مهمی به نام انسان مواجه بودم و قرار بود یک کار فرهنگی به آنها بدهم. نمی توانستم هر طور که میشود کار را بهخورد آنها بدهم. مردم امروز مردم آگاهی هستندو تلویزیون میبینند، روزنامه میخوانند، کتاب میخوانند، اهل ارتباطات هستند و از دنیای روز مطعاند. بنابراین باید آگاهانه با آنها برخورد کرد.
ارسال نظر