173 سال تلاش برای لیبرالیسم اقتصادی

هفته‌نامه انگلیسی زبان اکونومیست اولین بار در سپتامبر ۱۸۴۳ توسط جیمز ویلسون، بانکدار و تاجر بریتانیایی و به منظور تسریع روند لغو «قوانین ذرت» و سیستم تعرفه‌های واردات، تاسیس شد. از تاریخ ۵ اوت ۱۸۴۳ این نشریه تصمیم گرفت سیزده حوزه اصلی را پوشش دهد که عبارتند از:

۱) مقالات اصلی که در آنها اصول تجارت آزاد به مهم‌ترین سوالات روز می‌پردازد.

۲) مقالات مرتبط با موضوعات عملی، تجاری، کشاورزی یا خارجی واگذاری منافع مانند پیمان‌نامه‌های خارجی

۳) مقاله‌ای در مورد اصول اولیه اقتصاد سیاسی که بر اساس تجربه‌ای عملی است و قوانین مرتبط با قیمت‌ها، دستمزدها، اجاره، نرخ ارز، درآمد و مالیات را پوشش می‌دهد.

۴) گزارش‌های پارلمانی با تمرکز ویژه بر تجارت، کشاورزی و تجارت آزاد.

۵) گزارش‌ها و محاسباتی از جنبش‌های مردمی طرفدار تجارت آزاد.

۶) اخبار عمومی از دادگاه سنت جیمز، متروپلیس، استان‌های انگلستان، اسکاتلند و ایرلند.

۷) موضوعات تجاری مانند تغییرات در قوانین مالی، وضعیت و چشم‌انداز بازارها، واردات و صادرات، اخبار خارجی، وضعیت بخش‌های تولید، پیشرفت‌های مکانیکی جدید و مهم، اخبار حمل‌ونقل دریایی، بازار پول و پیشرفت‌های شرکت‌های خطوط راه‌آهن و خدمات عمومی

۸) موضوعات کشاورزی از جمله کاربرد زمین‌شناسی و شیمی؛ وضعیت برداشت محصول، بازارها، قیمت‌ها، بازارهای خارجی و قیمت‌هایی که به پول انگلستان تبدیل می‌شدند و برنامه‌های جزیی که در بلژیک، سوییس و دیگر کشورهای غنی از نظر کشاورزی پیگیری می‌شدند.

۹) موضوعات مستعمراتی و خارجی مانند تجارت، تولید، تحولات سیاسی و مالی و موضوعات متفرقه‌ای مانند مزیت‌های داد و ستد و تجارت آزاد.

۱۰) گزارش‌های قانونی که عمدتا به مناطق مهم برای تجارت، تولید و کشاورزی محدود هستند.

۱۱) کتاب‌های مربوط به تجارت، تولید و کشاورزی که کلیه معاهده‌‌ها در مورد اقتصاد سیاسی، مالی یا مالیات را دربرمی‌گیرند.

۱۲) یک اعلامیه بازرگانی مشتمل بر قیمت‌ها و آمارهای هفته

۱۳) مکاتبات و درخواست‌های مطرح شده از سوی خوانندگان نشریه

اکونومیست از سال ۱۸۴۵ تا ۱۹۳۲ در پی بحران خطوط راه‌آهن بریتانیا عنوان «نشریه رسمی بانکداران و ناظر راه‌آهن» را به نام خود اضافه کرد و در واقع خود را یک «روزنامه سیاسی، ادبی و عمومی» معرفی کرد. در واقع اکونومیست در سال ۱۸۴۳ تاسیس شد تا روی یکی از بزرگ‌ترین مسائل سیاسی روز دنیا مانور دهد و اکنون که در نیمه دوم قرن دوم تاریخ خود به سر می‌برد، همچنان به اصول موسس خود جیمز ویلسون پایبند است. وقتی اکونومیست تاسیس شد، اصطلاح «اقتصادگرایی» مشخص‌کننده چیزی بود که امروز آن را «لیبرالیسم اقتصادی» می‌گویند. به گفته بیل اموت، از سردبیران سابق اکونومیست، خط‌مشی این نشریه همواره لیبرال بوده، نه محافظه‌کار. همچنین اکونومیست طرفدار حمایت از بانکداری از طریق بانک‌های مرکزی است. این اصل را نیز می‌توان در تفکرات والتر بجت، معروف‌ترین و تاثیرگذارترین سردبیر اکونومیست در قرن ۱۹ پیگیری کرد که می‌گفت بانک انگلستان باید بانک‌های بزرگی را که دچار مشکل می‌شوند، حمایت کند.

اکونومیست از اولین روزهای تاسیس، فعالیت‌های خارجی را به‌طور جدی مد نظر داشت. این نشریه حتی در دهه ۱۸۴۰ خوانندگانی در اروپا و آمریکا داشت. در سال ۱۹۳۸ نیمی از فروش اکونومیست در خارج از انگلستان بود که البته بعد از جنگ جهانی این موضوع ادامه نیافت. نوآوری بزرگ جئوفری کراودر، سردبیر سال‌های ۱۹۳۸ تا ۱۹۵۶ راه‌اندازی بخشی مختص امور آمریکا بود که هدف آن مخاطب قرار دادن آمریکایی‌ها نبود، بلکه هدف خوانندگان بریتانیایی بود که به عقیده کراودر نیاز داشتند بیشتر در مورد متحدان تازه خود بدانند. به هر حال، این اقدام که به موقع صورت گرفت، مبنایی برای افزایش قابل توجه تیراژ در آمریکا در دهه ۱۹۷۰ بود. اموت در مقدمه کتاب «پیگیری علت: اکونومیست از ۱۸۴۳ تا ۱۹۹۳» بر تاثیرگذاری این نشریه بر جامعه آمریکا تاکید کرده و می‌نویسد: «اکونومیست نوپا از همان ابتدای کار خوانندگان زیادی را در ایالات متحده آمریکا جذب کرد؛ به‌طوری که جی.سی کالهون، وزیر امور خارجه آمریکا در سال ۱۸۴۵ در نامه‌ای خطاب به سردبیر از این نشریه تمجید کرد.

از مقالات بی‌امضا تا منبع الهام مارکس

از سال ۱۹۲۸ نیمی از سهام اکونومیست در مالکیت شرکت فایننشال تایمز به‌عنوان شرکت تابعه پیرسون بوده و مالکیت نیم دیگر آن را گروهی از ذی‌نفعان مستقل از جمله بسیاری از اعضای هیات تحریریه در اختیار دارند. استقلال بخش تحریریه به واسطه حضور یک هیات نظارت تضمین می‌شود. این هیات سردبیر را به‌طور رسمی عزل و نصب می‌کند. اکونومیست بیشتر مواقع از تیراژ پایینی که داشته راضی بوده است. وقتی بجت از سردبیری کناره گرفت، تیراژ این نشریه ۳۷۰۰ بود و تا سال ۱۹۲۰ این رقم تنها به ۶۰۰۰ افزایش یافت. در سال‌های ١٩٢٠ این نشریه تنها ۵۰ صفحه داشت که در سال‌های ١٩٤٠ در پی نایاب شدن کاغذ، تعداد صفحات آن به حدود ۱۲ صفحه کاهش یافت. امروز هر شماره اکونومیست در حدود صد صفحه دارد. بعد از جنگ جهانی دوم، تیراژ اکونومیست به سرعت، اما از مبنای ۱۸۰۰۰ افزایش یافت و وقتی کراودر کنار رفت تعداد آن به ۵۵۰۰۰ رسیده بود و تا سال ۱۹۷۰ به ۱۰۰ هزار رسید. در سال ۲۰۰۶ تیراژ اکونومیست ۵/ ۱ میلیون نسخه بود که بیش از چهار پنجم آن در خارج از بریتانیا و حدود نیمی از آن در آمریکا فروش می‌رود. اکونومیست توانست با بین‌المللی‌سازی چشم‌انداز خود و افزایش فروش در خارج، باقی بماند و در واقع به شکوفایی برسد.

درست است که مقالات اکونومیست امضا ندارند، اما نمی‌توان همه آنها را کار داخلی دانست. در ابتدا عمده نشریه در خود لندن تولید می‌شد و گزارش‌هایی از بازرگانان خارجی دریافت می‌شد. این روند با گذشت سال‌ها باعث شد گزارشگران پاره وقت و پراکنده خبرهای خود را ابتدا با پست‌های دریایی یا هوایی و سپس با تلکس ارسال کنند. اکنون علاوه بر وجود شبکه گسترده‌ای از گزارشگران پاره وقت در سراسر دنیا، اکونومیست حدود ۲۰ خبرنگار دائمی در خارج دارد. حتی برجسته‌ترین همکاران اکونومیست مقالات خود را بدون نام منتشر می‌کنند و تنها گزارش‌های ویژه به‌عنوان ضمیمه‌های پرحجمی که حدود ۲۰ بار در سال در نسخه‌ها یا کشورهای مختلف منتشر می‌شود، دارای امضا هستند. در نوشتن مقالات اکونومیست نویسنده‌های زیادی دخالت دارند. خبرنگاران در مورد مقالات مشارکت جمعی دارند و برخی مقالات به شدت ویرایش می‌شوند. دلیل اصلی بدون نام بودن مقالات این عقیده است که آنچه نوشته می‌شود مهم‌تر از آن است که چه کسی مطلب را می‌نویسد. همان طور که جئوفری کراودر گفته بود بدون نام بودن مقالات باعث می‌شود نویسنده «ارباب نباشد، بلکه خدمتکار چیزی بزرگ‌تر از خودش باشد.»

اکونومیست منبع اصلی اطلاعات مالی و اقتصادی افراد معروفی همچون کارل مارکس و شکل‌گیری تئوری سوسیالیستی او بوده است. مارکس در این زمینه می‌نویسد: «اکونومیست لندن، ارگان اروپایی اشرافیت مالی است که به برجسته‌ترین شکل ممکن، رویکرد طبقه خود را توصیف می‌کند.» این نشریه از ابتدا تمایل داشته خود را به رادیکال‌ها متعلق بداند. اکونومیست خود را دشمن امتیازدهی، تجمل‌گرایی و پیش‌بینی‌پذیری می‌داند. این نشریه از محافظه‌کارانی مانند رونالد ریگان و مارگارت تاچر حمایت کرده است. همچنین مدافع آمریکایی‌ها در جنگ ویتنام بوده است. البته هارولد ویلسون و بیل کلینتون را نیز تایید کرده و طرفدار نهضت‌های لیبرال مختلفی بوده است: مخالفت با مجازات اعدام از اولین روزهای فعالیت و حمایت از اصلاحات قضایی و ضد استعمارگرایی و نیز ازدواج همجنسگرایان.

... و در آخر باید گفت اکونومیست به زبان ساده اعتقاد دارد. والتر بجت تلاش می‌کرد از زبان محاوره استفاده کند تا مسائل را به مستقیم‌ترین و زیباترین شکل ممکن انتقال دهد، چرا که وقتی مردم از زبان عامیانه استفاده می‌کنند، می‌توانند عبارت رسا را به یاد داشته باشند. از آن زمان تاکنون این سبک اکونومیست ثابت مانده است.