در سودای بازگشت

داعش از جمله گروه‌هایی است که بی‌گدار به آب نمی‌زند. این گروه بر خلاف این تصور که آن را بی‌پشتوانه فکری می‌نامند دارای یک سابقه فکری نیرومند است. سابقه فکری این گروه هم به ابوبکر ناجی مولف کتاب «اداره التوحش أخطر مرحله ستمر بها الأمه» باز می‌گردد که زمینه تئوریک لازم برای فعالیت گروه‌هایی مانند داعش را به وجود آورد. ابوبکر ناجی، از تئوریسین‌های برجسته سلفی، در این کتاب می‌نویسد برای تضعیف روحیه دشمن صلیبی باید به چند روش توسل جست. اولین روش عملیات «ایذایی و فرسایشی» است. او معتقد است گام اول باید تشکیل گروه‌های کوچک باشد. ناجی معتقد است اگر توانایی تشکیل یک گروه بزرگ هم در آغاز وجود داشته باشد، ابتدا باید مبادرت به تشکیل گروه‌های کوچک کنیم تا حوزه عمل‌مان گسترش یابد. این گروه‌های کوچک و متعدد باید در نقاط مختلف پخش شوند و امکان عملیات در مقیاس وسیع و متعدد علیه دشمن را دارا باشند. او معتقد است این گروه‌های کوچک باید از «هنر مدیریت» برخوردار باشند و بدانند چگونه کمیته‌ها، تخصص‌ها و تقسیم کار را برقرار کنند تا همه فعالیت‌ها بر دوش یک فرد یا گروه کوچکی از افراد نیفتد. این گروه‌های کوچک اطلاعی از اسرار نظامی گروه دیگر ندارند. ناجی معتقد است که رهبر این گروه نه‌تنها از تاریخ که از جامعه‌شناسی و علوم مدرن هم باید مطلع باشد تا بتواند به مسائل مستحدثه پاسخ گوید.

ناجی سپس توضیحات مفصلی در مورد عملیات جهادیون ارائه داده و می‌افزاید یکی از مراحلی که باید مورد توجه جهادیون قرار بگیرد این است که «ضربه خود را با نهایت قدرت و به آسیب‌پذیرترین نقاط دشمن وارد آورید» به‌گونه‌ای که دشمن خیال حمله به شما را به ذهن خود راه ندهد. ابوبکر ناجی که کتابش «چراغ راه» داعش و گروه‌های جهادی مشابه است معتقد است باید چنان به تعدد و تکرار به دشمن حمله کنید که دشمن برای هر حمله به ما «هزار بار» اندیشه کند. ناجی به اصل مهم دیگری هم اشاره می‌کند: «محتمل‌ترین راه برای شکست قوی‌ترین دشمن به لحاظ نظامی کاهش یا خشک کردن ظرفیت نظامی و اقتصادی‌اش است.» بر همین اساس، ناجی معتقد است جهادیون باید چنان پای دشمن صلیبی را به جنگ‌های منطقه‌ای بکشانند که به لحاظ مالی دچار «خشکسالی» شود. او همچنین هدف قرار دادن منافع نفتی کشورهای عربی که «عمله»های غرب هستند را مدنظر قرار می‌دهد تا به این وسیله شریان حیاتی غرب را دچار بحران سازد. بر همین اساس، جهادیون بر این باورند که ضربه خود را به آمریکا و به غرب وارد کرده‌اند زیرا نه‌تنها پای آنها به معرکه نبرد در خاورمیانه باز شده بلکه میدان جنگ به کشورهای غربی نیز منتقل شده است.

خلاصه کلام ابوبکر ناجی این است که اگر «دشمن صلیبی» مثلا به نیجریه یا سومالی حمله کرد نباید پاسخ ما تنها محدود به این کشورها باشد بلکه باید محدوده وسیعی در زمره اهداف ما قرار گیرد به‌گونه‌ای که در مخیله دشمن نگنجد. بر همین اساس، شدت حملات نیروهای ائتلاف غرب، روسیه، ترکیه، نیروهای ارتش سوریه و عراق علیه داعش در این دو کشور باعث شده تا «ایده» ناجی از تئوری به عمل درآید و این بار پاسخ غرب از صحرای سینا (و شلیک ۷ موشک به شهر ایلات در اسرائیل) و پاکستان داده شود تا غرب «حواسش جمع شود.» این گروه برخی مفاهیم را در نظام اندیشه خود به‌کار گرفته که نشان می‌دهد برای بلندمدت برنامه‌هایی دارد:

1- استراتژی زمین سوخته

داعش معتقد است برای جلوگیری از حملات بی‌امان دشمن صلیبی باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کرد که هزینه دشمن بالا برود. در واقع، این گروه با تحلیل«هزینه- فایده» می‌کوشد تا هزینه دشمن برای انجام هرگونه حمله‌ای را بالا ببرد. بر همین اساس، وقتی داعش در مناطق تسخیر شده مورد حمله قرار می‌گیرد تلاش می‌کند تا با وارد آوردن خسارت به مردم عادی، ساختمان‌ها و تمام زیرساخت‌های آن منطقه عملا آنجا را به منطقه‌ای بی‌ارزش تبدیل کند. داعش معتقد است وقتی از سوی نیروهای ائتلاف در موصل یا رقه مورد حمله قرار می‌گیرد باید منطقه تحت کنترل را به زمین سوخته تبدیل کند تا دیگر اهمیت اقتصادی یا استراتژیک برای کشور مورد نظر نداشته باشد. برای مثال، به همین دلیل است که ساکنان موصل از یک‌سو به‌عنوان سپر انسانی به خدمت گرفته می‌شوند و از سوی دیگر، تمام ساختمان‌ها و خیابان‌ها با بمب‌های کنار جاده‌ای یا بمب‌های دست‌ساز داعش به محلی ناامن تبدیل می‌شود تا هنگام ورود نیروهای دولتی به شهر، ساختمان‌ها بر سرشان خراب شود و ویرانگری به معنای واقعی کلمه رخ دهد.

2- انحیاز الصحرا

داعش خود را برای عملیات «صحرایی» آماده کرده است. اما منظور از عملیات صحرایی چیست؟ «حسن حسن»، در سرمقاله‌ای برای نیویورک‌تایمز، با اشاره به عملیات موصل برای بیرون راندن داعش از این شهر می‌نویسد اگر این گروه از موصل رانده شود به استراتژی «انحیاز الصحرا» یا عقب‌نشینی موقت به بیابان روی خواهد آورد. کلمه «انحیاز» در ماه مه ‌در آخرین سخنرانی ابومحمد العدنانی، سخنگوی وقت داعش، شنیده شد که در ماه اوت از سوی آمریکایی‌ها شکار شد. العدنانی توضیح داده بود که از دست دادن قلمرو/ سرزمین به معنای شکست نیست و نیروهای داعش تا آخرین نفس خواهند جنگید و سپس به بیابان یا صحرا روی می‌آورند و پس از مراحل آماده‌سازی دوباره باز می‌گردند، درست همان‌طور که در فاصله ۲۰۱۳- ۲۰۰۷ این اتفاق تکرار شد.

«حسن حسن» در سرمقاله نیویورک‌تایمز می‌نویسد «النبأ»، پایگاه خبری این گروه، در ماه اوت مقاله‌ای در این رابطه نوشت و خاطر نشان کرد که «دولت اسلامی عراق» چگونه پس از اینکه از شهرهای عراق در سال ۲۰۰۷ (که به‌دست نیروهای آمریکایی و «بیداری» عربی افتاد) رانده شد، بار دیگر به این کشور بازگشت. این مقاله می‌افزاید اگر چه بسیاری از شبه‌نظامیان عقب‌نشستند، اما ده‌ها عامل دیگر این گروه برای تقویت عملیات ترور باقی ماندند. این مقاله توضیح می‌دهد که عملیات ۶ ساله شبه‌نظامیان داعش باعث اضمحلال گروه‌های اهل سنت عراق شد و تسخیر شهرهای سنی‌نشین را برای داعش هنگام بازگشت درسال ۲۰۱۳ آسان‌تر ساخت.

این مقاله در ادامه می‌نویسد داعش در ماه اوت نیز ویدئویی از «ولایت الفرات» منتشر کرد. بر خلاف بسیاری از ویدئوهای این گروه - که نبردهای شهری را نشان می‌داد- این ویدئو نبردهای بیابانی (صحرایی) را به تصویر می‌کشید و صحنه‌ای از درگیری نزدیک «رطبه»، شهری استراتژیک درغرب عراق در جاده‌ای که بغداد را به امان متصل می‌کند،نشان می‌داد. در این ویدئو، نیروهای خلافت خود خوانده به اردوگاهی حمله و تسخیرش کردند که به گفته آنها زیر حمایت آمریکا و نیروهای دولت عراق بودند. اعماق، آژانس خبری «دولت اسلامی»، کلیپی از این ویدئو را با زیرنویس انگلیسی منتشر کرد.

دو هفته بعد، همین رسانه ویدئوهای مشابهی را بازتولید و پخش کرد که تقریبا همگی در صحرا فیلمبرداری شده بود. پایان این فیلم‌ها با صحنه‌هایی از بدن سربازان عراقی همراه بود که «کپه‌وار» روی زمین و خیابان‌ها ریخته بود. این ویدئوها به همراه سخنان العدنانی در مورد «انحیاز» نشان می‌دهد که داعش خود را برای جنگ بیابانی (صحرایی) هنگام از دست دادن سرزمین آماده می‌سازد. نزد داعش، اهمیت فرات به اندازه موصل است. برای بقای بلندمدت‌تر، بیابان به اندازه شهر مهم است. «ولایت الفرات» تنها استانی است که در مرز عراق و سوریه است. این منطقه و سایر مناطق دور افتاده در فرات مکان اختفای بالقوه‌ای برای رهبران ارشد داعش است.

مقام‌های عراقی از قبل نشانه‌هایی دال بر عقب‌نشینی داعش به صحرا دیده‌اند. دو مقام امنیتی در صلاح‌الدین در مصاحبه‌ای گفتند که «دولت اسلامی» در حال بازگشت به مناطقی است که از دسامبر ۲۰۱۴ آزاد شده است. داعش در آن مناطق به عضوگیری‌های جدید پرداخته و حملات انتحاری «بزن در رویی» خود را در مناطق پر جمعیت سازماندهی کرده است. تا جایی که رهبران دولت اسلامی به‌خاطر می‌آورند این همان چیزی است که در سال ۲۰۰۷ هم رخ داد. بیابان به یک پایگاه، به‌ویژه برای مبارزان خارجی، تبدیل شده است در حالی که عراقی‌ها از این قافله عقب مانده‌اند. حضور داعش در مناطق روستایی به این گروه اجازه داده تا خزانه خود را با اخاذی و سرقت از نو پر کند.

شبه‌نظامیان حملات خود را بر دشمنان قبایلی و نیروهای امنیتی عراق، کاشتن بذر بی‌اعتمادی و ترس و آماده کردن شرایط برای بازگشت‌شان در ۶ سال بعد متمرکز کرده‌اند. اما این بار شرایط برای بازسازی دولت اسلامی آماده‌تر است. عراق اکنون به لحاظ سیاسی و اجتماعی متفرق‌تر و از هم گسیخته‌تر از قبل است. برخی شهروندان عراقی می‌گویند که هیچ گروه سنی دیگری در عراق نیست که بتواند جای خالی دولت اسلامی را پس از ترک عراق پر کند. وخامت اوضاع در سوریه وضعیت را بدتر کرده است: حتی اگر داعش از مناطق پرجمعیت در هر دو کشور بیرون شود، اما مرز بیابانی باز میان آنها دنبال کردن این گروه را سخت‌تر می‌سازد. جنگ علیه داعش تا زمانی که خلأ امنیتی و سیاسی که اکنون در عراق دیده می‌شود از میان نرود هیچ برنده‌ای نخواهد داشت. بیرون راندن داعش از موصل برای دولت عراق یک پیروزی است اما تا زمانی که شکاف‌های میان اهل سنت با یکدیگر، شکاف اهل سنت با شیعه، شکاف کرد با شیعه و شکاف کرد با اهل سنت پر نشود، بار دیگر این گروه از بیابان‌ها برخواهد خاست.

3- گرگ‌های تنها

«گرگ‌های تنها» عبارتی است که داعش برای اشاره به نیروهایی به‌کار می‌برد که به تنهایی در غرب دست به عملیات می‌زنند. انجام حملات از سوی آنها آسان‌تر است و خودشان به‌طور مستقیم دست به‌‌کار می‌شوند. گرگ‌های تنها اقدامات‌شان چندان مرگبار نیست (هر چند برخی شان مرگبار است)، به راحتی قابل کشف است و به آسودگی می‌توان آنها را از هم پاشید. آنها چندان تحت کنترل رهبری داعش نیستند. آنها برای تلاش درازمدت‌تر بسیار مناسب هستند. هدف آنها گسترش عملیات خشونت‌آمیز علیه غرب است. این عملیات شامل حملات کوچک و تک نفره می‌شود. داعش در حملات گرگ‌های تنها، تکرار را بر پیچیدگی ترجیح می‌دهد.

ابومحمد العدنانی، سخنگوی داعش، در یک سخنرانی در سپتامبر ۲۰۱۴ خواستار حمایت‌های این سازمان برای آغاز عملیات‌های گسترده شد. عدنانی ادعا کرد که این حملات برای کارآمد بودن نیازی ندارند که آماده‌سازی یا تدارک گسترده‌ای برای آنها صورت بگیرد. او توضیح داد حامیانی که نمی‌توانند «یک بمب دست‌ساز یا گلوله» درست کنند می‌توانند یک خارجی را بیابند و «با سنگ به سر او بکوبند یا او را با چاقو به قتل برسانند یا با ماشین از روی او رد شوند یا او را از یک بلندی به پایین پرتاب کنند یا او را خفه کنند یا مسمومش کنند.» داعش معتقد است که حملات پر‌تکرار فردی از سوی حامیانش در کنار وجود خلافت، «فضای وحشتِ بین‌المللی» را ایجاد می‌کند که از تاثیر حملات گسترده القاعده علیه غرب فراتر می‌رود. داعش ترجیح می‌دهد گروه‌هایی بسازد که «حامی» و البته «متکی» بر تیم‌های کوچکی از «افراد وقف» شده است که می‌توانند ایمان و تعهد یکدیگر به انگیزه‌های خود را تقویت کنند. ترس از نظارت و رصد از سوی غرب عامل محرکی است که داعش را به سوی حمایت از ظهور «جهادیونِ تنهای جدا شده» سوق می‌دهد. افرادی که به تنهایی عمل می‌کنند به وضوح از شناسایی در امان هستند.

«دابق»، مجله رسمی و انگلیسی زبان داعش، می‌نویسد:«هر چه تعداد افراد درگیر کوچک‌تر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که حملات بدون مشکل انجام پذیرد. نباید حملات را با مشارکت دادن و دخیل کردن افراد دیگر دشوار کرد، مواد پیچیده خرید یا با افراد ضعیف النفس ارتباط برقرار کرد.»حامیان داعش می‌گویند «وقتی دوستان گرگ‌های تنها می‌فهمند که این حملات موفقیت‌آمیز است و آن گرگِ تنها موفق به فرار از دست پلیس شده است، آنها ممکن است از انگیزه او حمایت کنند. این زمانی است که گرگ‌های تنها از فرد به گروه‌های کوچکی از افراد که «هسته‌ها» نامیده می‌شوند روی می‌آورند.»