طراح طرح مکانیابی ساختمانهای بلند در تهران تشریح کرد:
خلأ ضوابط شهرسازی در سه دهه گذشته
در طرح جامع شهر تهران که اواسط دهه ۸۰ به تصویب رسید، یکسری ضوابط برای ساختوساز و مجموعهای از ماموریتها در حوزههای زیستمحیطی، اقلیمی، اجتماعی، حملونقل و ترافیکی برای تقویت «حیات شهر» تعریف شده است؛ اما در طرح تفصیلی بهعنوان سند اجرایی طرح جامع، بیش از همه، مقررات ساختمانی با رویکرد کالبدی دیده میشود که اعمال آنها در سالهای اخیر توسعه نامتوازن شهر را در پی داشته است. بررسیهای کارشناسان شهری نشان میدهد همزمان با ابلاغ و اجرای طرح تفصیلی تهران، باید اسناد تکمیلی برای مدیریت شهر در حوزههای غیرساختمانی نیز تدوین میشد، در صورتی که این نوع تکالیف قید شده در طرح جامع، تاکنون محقق نشده است.
در طرح جامع شهر تهران که اواسط دهه ۸۰ به تصویب رسید، یکسری ضوابط برای ساختوساز و مجموعهای از ماموریتها در حوزههای زیستمحیطی، اقلیمی، اجتماعی، حملونقل و ترافیکی برای تقویت «حیات شهر» تعریف شده است؛ اما در طرح تفصیلی بهعنوان سند اجرایی طرح جامع، بیش از همه، مقررات ساختمانی با رویکرد کالبدی دیده میشود که اعمال آنها در سالهای اخیر توسعه نامتوازن شهر را در پی داشته است. بررسیهای کارشناسان شهری نشان میدهد همزمان با ابلاغ و اجرای طرح تفصیلی تهران، باید اسناد تکمیلی برای مدیریت شهر در حوزههای غیرساختمانی نیز تدوین میشد، در صورتی که این نوع تکالیف قید شده در طرح جامع، تاکنون محقق نشده است. علاوه بر این اشکال، وجود مقررات یکدست و واحد برای ساختوساز در طرح تفصیلی برای کل مناطق ۲۲گانه و نادیده گرفتن شرایط اقلیمی، فرهنگی و اقتصادی محلههای مختلف شهر، تناقض دیگر این طرح محسوب میشود. ضمن آنکه تناقض عمده بین این دو طرح تفصیلی و طرح جامع، نوع مقررات طرح تفصیلی برای حفظ و نگهداری اراضی سبز و ارتفاعات شهر است که با عناوین شیک تحت عنوان پهنه گردشگری، ساختوساز در این زمینها را مجاز برشمرده است.
سهراب مشهودی، کارشناس مسکن و شهرسازی نیز معتقد است: نبود طرح و ایده جدید در سه دهه گذشته سبب شده تا همواره طی سالهای گذشته به طرح جامع اولیه شهر تهران استناد شود. او که طراح طرح مکانیابی ساختمانهای بلند در تهران و ضوابط بلندمرتبهسازی است و عنوان بهترین طرح شهرسازی دهه اول پس از انقلاب را در کارنامه خود دارد، اگرچه مجموعههای معماری و شهرسازی موجود در سطح شهر تهران را با نیازهای یک شهر چندین میلیون نفری متناسب نمیداند اما میگوید: اجرای هر طرح جدید معماری و شهرسازی در پایتخت با دو مانع بزرگ روبهرو است. او در اینباره که چرا طی سه دهه گذشته طرح شاخص معماری و شهرسازی در شهر تهران ساخته نشده است اینگونه توضیح میدهد: سالها کار در عرصه شهرسازی و تهیه بیش از پنجاه طرح شهری و توجه به نتایج آن، من را به این نتیجه رسانده که یکی از دلایل اغتشاش سیمای شهری ایران و بسیاری از مشکلات دیگر، همچون عدم رعایت حقوق همسایگی و شهروندی، ناشی از «ضوابط احداث بنای پیشنهادی» در طرحهای شهری است که از حدود ۴۴ سال تکرار «ضوابط طرح جامع تهران» حاصل شده است.
در ایران طی دوره متاخر شهرسازی یعنی از سال ۱۳۴۹ به بعد، تقریبا تمامی ضوابط احداث بنای تدوین شده، در طرحهای مختلف، به نوعی تکرار ضوابط طرح جامع شهر تهران (۱۳۴۹) بوده است که نه از ضوابط عرفی احداث بنای ایران نشات گرفته و نه از ضوابط کشورهای غربی گرفته شده و نه حتی شباهتی با ضوابط مترقی انجمن شهر تهران در سال ۱۳۲۱ دارد و شاید سیمای نازیبای شهرهای ایران ناشی از تکرار همین ضوابط در تقریبا تمامی شهرها و طرحها است. سخت جانی ضوابط احداث بنای طرح جامع اول تهران به قدری است که حتی با تهیه آخرین طرح که خود را دیگر طرح جامع ندانسته و ساختاری-راهبردی مینامد، ضوابط احداث بنا تحول عمدهای پیدا نکرده است. از اینرو است که بارها تاکید کردهام تهران شهری است که پس از انقلاب طرح جامع و نقشه از پیش طراحی شده مفصل و جداگانهای را تجربه نکرده است.
مشهودی با تاکید بر اینکه طراحی یک نقشه راه جدید برای چگونگی اجرای احداث بناها از یک سو و تدوین طرحهای شهرسازی و معماری از سوی دیگر عامل اتکا به اثرات معماری دهههای گذشته است، عنوان میکند: از دیگر سو طرح جامع تهران و در پی آن طرح مجموعه شهری تهران، (در اولین مرحله) تثبیت جمعیت تهران را در حد هفتمیلیونو۶۵۰هزارنفر (یا حداکثر ۳۰۰/ ۸) میداند (طرح جامع اول تهران این حد را بهدرستی ۵/ ۵ میلیوننفر برآورد کرده بود). درواقع برای این منطقه، که از سه طرف بسته است و هوا حتی زمانهایی که از طرف باز آن وارد شهر میشود، در آن راکد میشود، ظرفیتی بیش از این مقدار، متصور نیست. البته زمانی که طرح جامع شهر تهران در حال تدوین و طراحی بود، وسعت شهر تهران بسیار کوچکتر از محدوده فعلی آن بود و به همین دلیل سقف جمعیتپذیری این شهر در حدود ۵/ ۵ میلیون نفر پایهگذاری بود. در آن زمان شهری با وسعت کوچکتر و جمعیت ساکن در حدود سه میلیون نفر شانس و فرصت بیشتری برای اجرای طرحهای معماری داشت.
بهعنوان مثال در آن زمان به دلیل وجود اراضی بزرگ در مناطق مختلف شهری امکان احداث طرحهای مجموعه شهری همچون عباسآباد، پارک ملت، ساعی یا حتی میدان آزادی وجود داشت اما در حال حاضر با برهم خوردن انطباق سقف جمعیتپذیری شهر تهران و ظرفیتهای شهر، امکان احداث این مجموعهها بسیار بسیار کاهش پیدا کرده است. طی سالهای گذشته مدیران شهری تهران همچون آقای قالیباف و آقای کرباسچی نیز به طرحهای قبلی عمل کردند. او در عین حال تاکید میکند: این به معنای آن نیست که نیاز شهری ما همان است که در سال ۷۰ تعریف شده است و اگر طرح جامع به موقع عملیاتی و اجرایی میشد به نوعی نیازهای جدیدی هم بهوجود میآمد. چرا که این سطح طراحیهای شهری برای سقف جمعیتی ۵/ ۵ میلیون نفر تعریف شده است. اما در حال حاضر که جمعیتپذیری شهر تهران در روز معادل ۱۱ میلیون نفر و در شب معادل ۵/ ۸ میلیون نفر تعریف شده است قطعا به طراحیهای جدید معماری و شهرسازی نیز نیاز است.
مشهودی در پاسخ به این سوال که اگر بخواهیم طرح جامع تهران که در سال ۸۶ تصویب شد و طرح تفصیلی که در سال ۹۱ رونمایی و ابلاغ شد را با نیازهای جدید یک شهری ۵/ ۸ میلیون نفری مطابقت بدهیم از دیدگاه شما چه نقاط ضعف و کمبودی برای آن متصور است؟ میگوید: دو عامل در بررسی این موضوع تاثیرگذار است. اول آنکه در مقطع کنونی زمین به اندازه کافی در شهر تهران وجود ندارد و دوم آنکه اراضی موجود در شهر تهران نیز به دلیل بارگذاریهای بیش از حد بسیار گران است.در نتیجه تقریبا شانس کمی داریم که بتوانیم شهر را از لحاظ کیفی بالا ببریم. از اینرو باید باری از دوش تهران برداشته شود. یکی از بارهایی که میتوان برداشت جابهجایی مرکزیت اداری و سیاسی شهر تهران است.
ارسال نظر