چرا جایزههای ادبی در ایران نمیتوانند ضامن فروش کتابها باشند
توفیر بیتوفیر جوایز ادبی
شایان ربیعی
معمولا وقتی کتابی جایزهای میگیرد، انتظار غالب آن است که در بازار فروش نیز بتواند نظر مخاطبان بیشتری را جلب کند. بسیاری از جایزههای حوزه کتاب در ایران اعلام موجودیت کرده و فعال هستند و در این میان سهم جایزههای ادبی در کشور ما کم نیست. اما جالب آن است که تقریبا میتوان گفت که کسب جوایز معتبر ایرانی در بازار کتاب، توفیر چندانی در استقبال از کتابها و افزایش معنا دار فروش آنها ندارد. گزارش حاضر یک نگاه تحلیلی-توصیفی به این قضیه دارد که چرا جوایز ادبی معمولا چنان که ممکن است به نظر بیاید اثربخش نیستند و بازاری ندارند.
معمولا وقتی کتابی جایزهای میگیرد، انتظار غالب آن است که در بازار فروش نیز بتواند نظر مخاطبان بیشتری را جلب کند. بسیاری از جایزههای حوزه کتاب در ایران اعلام موجودیت کرده و فعال هستند و در این میان سهم جایزههای ادبی در کشور ما کم نیست. اما جالب آن است که تقریبا میتوان گفت که کسب جوایز معتبر ایرانی در بازار کتاب، توفیر چندانی در استقبال از کتابها و افزایش معنا دار فروش آنها ندارد. گزارش حاضر یک نگاه تحلیلی-توصیفی به این قضیه دارد که چرا جوایز ادبی معمولا چنان که ممکن است به نظر بیاید اثربخش نیستند و بازاری ندارند.
شایان ربیعی
معمولا وقتی کتابی جایزهای میگیرد، انتظار غالب آن است که در بازار فروش نیز بتواند نظر مخاطبان بیشتری را جلب کند. بسیاری از جایزههای حوزه کتاب در ایران اعلام موجودیت کرده و فعال هستند و در این میان سهم جایزههای ادبی در کشور ما کم نیست. اما جالب آن است که تقریبا میتوان گفت که کسب جوایز معتبر ایرانی در بازار کتاب، توفیر چندانی در استقبال از کتابها و افزایش معنا دار فروش آنها ندارد. گزارش حاضر یک نگاه تحلیلی-توصیفی به این قضیه دارد که چرا جوایز ادبی معمولا چنان که ممکن است به نظر بیاید اثربخش نیستند و بازاری ندارند.
به هر حال ادبیات که در طول تاریخ همواره جزو یکی از هنرهای هفتگانه به شمار میرفته، مقامی والا در میان همه ملل تاریخ احراز کرده و از قدیمالایام تاکنون همواره کسانی که در این هنر صاحب مقام و رتبهای بودهاند مورد تقدیر و ستایش واقع شدهاند که اهدای جوایز ادبی یکی از جلوه های این تقدیر است.امروزه هر کشور جایزهای مخصوص به خود دارد که همهساله به عدهای از اشخاص که منشا اثری در این رشته بودهاند تقدیم میدارد. جایزه ادبی عبارت است از افتخاری که توسط نهادهای دولتی یا غیر آن، فرهنگستانها، انجمنهای ادبی، بنیادها و حتی اشخاص منفرد به آثار ادبی و همراه با مبلغی پول، بهصورت سالانه اعطا میشود.در کشور ما این جوایز بیشتر در نیمه دوم سال و در دهه بزرگداشت انقلاب اسلامی اهدا میشود و میتوان گفت که در ایران جوایز ادبی مثلا در مقایسه با فرانسه که در سال 700 جایزه ادبی برگزار میکند، از سابقه و تنوع زیادی برخوردار نیست.جوایز ادبی اغلب با هدف تشویق و تقدیر از پدیدآورندگان، تقدیر و اطلاعرسانی درباره کتابهای منتشر شده و نیز ترویج و در دسترس قرار دادن کتابها برای مخاطبان برگزار میشوند و نتایج وآثار مثبتی از قبیل: تقویت و اقتدار حوزه نشر و همچنین کم کردن فاصله پدیدآورنده با مخاطب و ایجاد شور کتاب و کتابخوانی در جامعه دارند.به هر حال وقتی کتاب نمیفروشد یعنی وقتی که مردم جامعه حاضرند برای هر کالای فرهنگی و شبه فرهنگی هزینه کنند و برای کتاب نه، پس باید راهی برای ایجاد جذابیت این محصول پیدا کرد. باید راهی یافت که به مخاطبان بقبولاند که کتاب خواندن اگر کمتر نه که لااقل همپای دیدن یک اثر سینمایی میتواند برای آن ها شعف آفرین و حتی مثمرثمر باشد و مهمتر از آن ها اینکه این شعف و جذابیت را ذره ذره و بهصورت مستمر به جانشان تزریق کند.
جوایز ادبی نفروش
شاهد مثال این مدعا را میتوان در میان برخی آمارهای منتشر شده در این زمینه جستوجو کرد.در مراسم پایانی هفتمین دوره ادبی جلالآل احمد در پاییز سال گذشته دو کتاب «آه با شین» نوشته محمد کاظم مزینانی و «ملکان عذاب» نوشته ابوتراب خسروی بهطور مشترک بهعنوان برگزیده گرانترین جایزه ادبی ایران معرفی شدند. این در حالی است که بر اساس آمار موسسه خانه کتاب از زمان برگزاری این جایزه تاکنون این دو کتاب تنها یک نوبت تجدید چاپ شدهاند. به عبارت دقیقتر کتاب مزینانی در شهریور ماه سال جاری و کتاب خسروی نیز تنها یک نوبت در تابستان امسال و آن هم به دلیل تغییر ناشر تجدید چاپ شده است.در میان برگزیدگان امسال این جایزه ادبی نیز وضعیت بهتر از این نیست. کتاب «دختر لوتی» نوشته شهریار عباسی حتی یک نوبت نیز تجدید چاپ نشده است. اما در یک مورد استثنایی و قابل اعتنا کتاب «پاییز فصل آخر سال است» دیگر برگزیده امسال این جایزه معتبر ادبی پس از دریافت جایزه تاکنون چهار نوبت تجدید چاپ شده است.از دنیای جوایز ادبی دولتی به جوایز ادبی خصوصی برسیم. رمان «تاریک ماه» نوشته منصور علیمرادی که در چهارمین دوره جایزه ادبی هفت اقلیم بهعنوان برگزیده اعلام شد پس از دریافت این جایزه در یک نوبت تجدید چاپ شد اما دو مجموعه داستان برگزیده و شایسته تقدیر این جایزه شامل «عاشقانه مارها» از این جایزه هرگز تجدید چاپ نشدند.دوره سیزدهم و چهاردهم جایزه ادبی مهرگان نیز رمان «گراف گربه» نوشته هادی تقیزاده را بهعنوان اثر برگزیده خود اعلام کرد اما این رمان نیز با این جایزه نتوانست به رتبه در خور توجهی دست پیدا کند. مجموعه داستان «سمفونی قورباغهها» نوشته کرم رضا تاج مهر نیز وضعیت مشابهی دارد و با دریافت جایزه ادبی مهرگان نتوانسته به چاپ تازهای دست پیدا کند. مابقی جوایز نیز تقریبا هیچ دستاوردی در بازار فروش کتاب ندارند.به هر حال جوایز وطنی نه ارزش ریالی چندانی دارند و نه در تضمین بازار فروش توفیری به حال کتابها و نویسندهها دارند. وقتی بدانیم که برای مثال جایزه سروانتس ارزش ۱۲۵ هزار یورویی معادل حدودا ۵۰۰ میلیون تومانی دارد که برای یک نویسنده میتواند ضامن گذران بخشی از زندگی باشد.
مختصات جوایز خارجی
بر اساس نظر انستیتو مطالعات بازاریابی جی. اف. کا در آلمان - که چهارمین موسسه از نوع خود در جهان است- از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸، کمتر از ۲۰ نسخه از آثار هرتامولر نویسنده آلمانی در طول سال به فروش میرسید. ولی پس از دریافت جایزه ادبی نوبل توسط وی روز به روز تاثیر جایزه نوبل بر آثار وی بیشتر شده تا جایی که وی موفق میشود ۴۶۵۰۰ نسخه از آخرین اثرش را تا پایان سال ۲۰۰۹ و ۱۵۶۲۰ نسخه بین ژانویه و سپتامبر ۲۰۱۰ بفروشد. بر مبنای فهرست اسامی برندگان ۱۰ جایزه ادبی مورد علاقه فرانسویها که از سوی موسسه مطالعات بازاریابی جی.اف.کا منتشر شده، برنده جایزه ادبی کنگور بیشتر از همه میفروشد. تنها ۴۰۰ هزار نسخه و بهطور متوسط نیمی از فروش قبل از اعلام و نیمی دیگر بعد از اعلام جایزه کنگور از آن کتاب برگزیده آن خواهد بود. کتاب برنده جایزه ادبی کنگور در سوپرمارکتهای بزرگ جلوی چشم مشتریان گذاشته میشود و همین باعث میشود کتاب توزیع گستردهای پیدا کند.از سوی دیگر در حرکتی حساب شده برنده جایزه کنگور که ۶ هفته قبل از عید نوئل اهدا میشود، دو مرحله اوج فروش دارد. یک بار در روزهای اول برای مردمی که اهل مطالعه هستند و آن را میخرند و یک بار هم در زمان خریدهای کادوی عید نوئل.شاید از این دست مثالها را باز هم بتوان پیدا کرد. اما سوال اصلی درباره عدم اثرگذاری جوایز در بازار کتاب ایران کماکان باقی است.
معمولا وقتی کتابی جایزهای میگیرد، انتظار غالب آن است که در بازار فروش نیز بتواند نظر مخاطبان بیشتری را جلب کند. بسیاری از جایزههای حوزه کتاب در ایران اعلام موجودیت کرده و فعال هستند و در این میان سهم جایزههای ادبی در کشور ما کم نیست. اما جالب آن است که تقریبا میتوان گفت که کسب جوایز معتبر ایرانی در بازار کتاب، توفیر چندانی در استقبال از کتابها و افزایش معنا دار فروش آنها ندارد. گزارش حاضر یک نگاه تحلیلی-توصیفی به این قضیه دارد که چرا جوایز ادبی معمولا چنان که ممکن است به نظر بیاید اثربخش نیستند و بازاری ندارند.
به هر حال ادبیات که در طول تاریخ همواره جزو یکی از هنرهای هفتگانه به شمار میرفته، مقامی والا در میان همه ملل تاریخ احراز کرده و از قدیمالایام تاکنون همواره کسانی که در این هنر صاحب مقام و رتبهای بودهاند مورد تقدیر و ستایش واقع شدهاند که اهدای جوایز ادبی یکی از جلوه های این تقدیر است.امروزه هر کشور جایزهای مخصوص به خود دارد که همهساله به عدهای از اشخاص که منشا اثری در این رشته بودهاند تقدیم میدارد. جایزه ادبی عبارت است از افتخاری که توسط نهادهای دولتی یا غیر آن، فرهنگستانها، انجمنهای ادبی، بنیادها و حتی اشخاص منفرد به آثار ادبی و همراه با مبلغی پول، بهصورت سالانه اعطا میشود.در کشور ما این جوایز بیشتر در نیمه دوم سال و در دهه بزرگداشت انقلاب اسلامی اهدا میشود و میتوان گفت که در ایران جوایز ادبی مثلا در مقایسه با فرانسه که در سال 700 جایزه ادبی برگزار میکند، از سابقه و تنوع زیادی برخوردار نیست.جوایز ادبی اغلب با هدف تشویق و تقدیر از پدیدآورندگان، تقدیر و اطلاعرسانی درباره کتابهای منتشر شده و نیز ترویج و در دسترس قرار دادن کتابها برای مخاطبان برگزار میشوند و نتایج وآثار مثبتی از قبیل: تقویت و اقتدار حوزه نشر و همچنین کم کردن فاصله پدیدآورنده با مخاطب و ایجاد شور کتاب و کتابخوانی در جامعه دارند.به هر حال وقتی کتاب نمیفروشد یعنی وقتی که مردم جامعه حاضرند برای هر کالای فرهنگی و شبه فرهنگی هزینه کنند و برای کتاب نه، پس باید راهی برای ایجاد جذابیت این محصول پیدا کرد. باید راهی یافت که به مخاطبان بقبولاند که کتاب خواندن اگر کمتر نه که لااقل همپای دیدن یک اثر سینمایی میتواند برای آن ها شعف آفرین و حتی مثمرثمر باشد و مهمتر از آن ها اینکه این شعف و جذابیت را ذره ذره و بهصورت مستمر به جانشان تزریق کند.
جوایز ادبی نفروش
شاهد مثال این مدعا را میتوان در میان برخی آمارهای منتشر شده در این زمینه جستوجو کرد.در مراسم پایانی هفتمین دوره ادبی جلالآل احمد در پاییز سال گذشته دو کتاب «آه با شین» نوشته محمد کاظم مزینانی و «ملکان عذاب» نوشته ابوتراب خسروی بهطور مشترک بهعنوان برگزیده گرانترین جایزه ادبی ایران معرفی شدند. این در حالی است که بر اساس آمار موسسه خانه کتاب از زمان برگزاری این جایزه تاکنون این دو کتاب تنها یک نوبت تجدید چاپ شدهاند. به عبارت دقیقتر کتاب مزینانی در شهریور ماه سال جاری و کتاب خسروی نیز تنها یک نوبت در تابستان امسال و آن هم به دلیل تغییر ناشر تجدید چاپ شده است.در میان برگزیدگان امسال این جایزه ادبی نیز وضعیت بهتر از این نیست. کتاب «دختر لوتی» نوشته شهریار عباسی حتی یک نوبت نیز تجدید چاپ نشده است. اما در یک مورد استثنایی و قابل اعتنا کتاب «پاییز فصل آخر سال است» دیگر برگزیده امسال این جایزه معتبر ادبی پس از دریافت جایزه تاکنون چهار نوبت تجدید چاپ شده است.از دنیای جوایز ادبی دولتی به جوایز ادبی خصوصی برسیم. رمان «تاریک ماه» نوشته منصور علیمرادی که در چهارمین دوره جایزه ادبی هفت اقلیم بهعنوان برگزیده اعلام شد پس از دریافت این جایزه در یک نوبت تجدید چاپ شد اما دو مجموعه داستان برگزیده و شایسته تقدیر این جایزه شامل «عاشقانه مارها» از این جایزه هرگز تجدید چاپ نشدند.دوره سیزدهم و چهاردهم جایزه ادبی مهرگان نیز رمان «گراف گربه» نوشته هادی تقیزاده را بهعنوان اثر برگزیده خود اعلام کرد اما این رمان نیز با این جایزه نتوانست به رتبه در خور توجهی دست پیدا کند. مجموعه داستان «سمفونی قورباغهها» نوشته کرم رضا تاج مهر نیز وضعیت مشابهی دارد و با دریافت جایزه ادبی مهرگان نتوانسته به چاپ تازهای دست پیدا کند. مابقی جوایز نیز تقریبا هیچ دستاوردی در بازار فروش کتاب ندارند.به هر حال جوایز وطنی نه ارزش ریالی چندانی دارند و نه در تضمین بازار فروش توفیری به حال کتابها و نویسندهها دارند. وقتی بدانیم که برای مثال جایزه سروانتس ارزش ۱۲۵ هزار یورویی معادل حدودا ۵۰۰ میلیون تومانی دارد که برای یک نویسنده میتواند ضامن گذران بخشی از زندگی باشد.
مختصات جوایز خارجی
بر اساس نظر انستیتو مطالعات بازاریابی جی. اف. کا در آلمان - که چهارمین موسسه از نوع خود در جهان است- از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸، کمتر از ۲۰ نسخه از آثار هرتامولر نویسنده آلمانی در طول سال به فروش میرسید. ولی پس از دریافت جایزه ادبی نوبل توسط وی روز به روز تاثیر جایزه نوبل بر آثار وی بیشتر شده تا جایی که وی موفق میشود ۴۶۵۰۰ نسخه از آخرین اثرش را تا پایان سال ۲۰۰۹ و ۱۵۶۲۰ نسخه بین ژانویه و سپتامبر ۲۰۱۰ بفروشد. بر مبنای فهرست اسامی برندگان ۱۰ جایزه ادبی مورد علاقه فرانسویها که از سوی موسسه مطالعات بازاریابی جی.اف.کا منتشر شده، برنده جایزه ادبی کنگور بیشتر از همه میفروشد. تنها ۴۰۰ هزار نسخه و بهطور متوسط نیمی از فروش قبل از اعلام و نیمی دیگر بعد از اعلام جایزه کنگور از آن کتاب برگزیده آن خواهد بود. کتاب برنده جایزه ادبی کنگور در سوپرمارکتهای بزرگ جلوی چشم مشتریان گذاشته میشود و همین باعث میشود کتاب توزیع گستردهای پیدا کند.از سوی دیگر در حرکتی حساب شده برنده جایزه کنگور که ۶ هفته قبل از عید نوئل اهدا میشود، دو مرحله اوج فروش دارد. یک بار در روزهای اول برای مردمی که اهل مطالعه هستند و آن را میخرند و یک بار هم در زمان خریدهای کادوی عید نوئل.شاید از این دست مثالها را باز هم بتوان پیدا کرد. اما سوال اصلی درباره عدم اثرگذاری جوایز در بازار کتاب ایران کماکان باقی است.
ارسال نظر