نگاهی به تاثیرات بحران آب بر کشور؛
بیماری و اختلافات داخلی از رودخانههای خشک برمیخیزد
حمیدرضا میرزاده زنگ هشدار بیآبی را نه فقط دولت یازدهم که دولتهای دیگر نیز نواختهاند. از دولت ششم به این سو، تمامی دولتهای ایران همواره بر این تاکید داشتهاند که وضعیت منابع آب کشور با مشکلات شدید روبهرو است و کمآبی و «خشکسالی» کشور را با چالش روبهرو خواهد کرد. اخیرا نیز وزارت نیرو گزارشی را منتشر کرد که ابعاد کمآبی در کشور را تشریح کرد. در این گزارش، وضعیت نیمه نخست سال آبی ۹۴-۹۳ به نسبت سال پیش از آن بررسی شده است. مهمترین شاخصهای بررسی شده در این گزارش، سطح برفگیر عرصهها و میزان بارش برف است.
حمیدرضا میرزاده زنگ هشدار بیآبی را نه فقط دولت یازدهم که دولتهای دیگر نیز نواختهاند. از دولت ششم به این سو، تمامی دولتهای ایران همواره بر این تاکید داشتهاند که وضعیت منابع آب کشور با مشکلات شدید روبهرو است و کمآبی و «خشکسالی» کشور را با چالش روبهرو خواهد کرد. اخیرا نیز وزارت نیرو گزارشی را منتشر کرد که ابعاد کمآبی در کشور را تشریح کرد. در این گزارش، وضعیت نیمه نخست سال آبی 94-93 به نسبت سال پیش از آن بررسی شده است. مهمترین شاخصهای بررسی شده در این گزارش، سطح برفگیر عرصهها و میزان بارش برف است. براساس این گزارش، سال گذشته (مهر ماه تا هفته اول اسفند 92) بارش برف در کشور وسعت ۱۳۸ هزار و ۷۵۲ کیلومترمربع را پوشانده بود که امسال با 30 درصد کاهش به ۹۶ هزار و ۵۴۸ کیلومترمربع رسیده است.
بارش برف، مهمترین پشتیبان برای منابع آب سطحی محسوب میشود، چرا که این ذخیره در ارتفاعات، مصارف تابستانی آب را تامین خواهند کرد. از دیگر شاخصهای مهم در اندازهگیری منابع آب سطحی، «ارتفاع آب معادل برف» است که امسال ۱۳ درصد کاهش نشان داده است. متوسط ارتفاع آب معادل برف در سال جاری هفت میلیمتر بود که یک میلیمتر از سال گذشته کمتر است. از طرفی حجم آب معادل برف نیز به نسبت سال قبل، ۳۹ درصد کاهش داشته و از یک میلیارد و ۱۱۰ میلیون متر مکعب در سال گذشته به ۶۷۶ میلیون متر مکعب رسیده است.
کاهش ۱۶ درصدی آب ورودی به مخزن سدها
علاوه بر کاهش حجم آب معادل برف، میزان بارش باران نیز به نسبت سال گذشته، کاهش نشان میدهد به نحوی که حجم آب ورودی به مخزن سدهای کشور، 16 درصد کاهش داشته است. در حالی که سال گذشته 11 میلیارد و 330 میلیون مترمکعب آب به درون مخازن سدهای کشور وارد شد، امسال این حجم به 9 میلیارد و 490 میلیون مترمکعب رسید.
اگرچه مخازن تمامی سدهای ایران گنجایشی بیش از ۴۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون مترمکعب دارند اما در سال گذشته تنها ۲۰ میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب درون مخزن سدها وجود داشت. اما امسال دو درصد نیز از حجم سال گذشته کمتر بود و حجم آب موجود در سدها ۲۰ میلیارد و ۱۷۰ میلیون مترمکعب بود. این به معنای آن است که سدها، فقط ۴۱ درصد ظرفیت خود آبگیری شدهاند.
با اینحال در میزان برداشت از آبهای سطحی تغییر خاصی مشاهده نمیشود. سال گذشته 9 میلیارد و 750 میلیون مترمکعب آب از مخازن سدها برداشت شد؛ در حالی که امسال، تنها 40 میلیون مترمکعب آب کمتر برداشت شده که تنها 4/0 درصد کاهش در میزان برداشت را نشان میدهد.
سکوت در برابر هدر رفت ناشی از مدیریت آب
اما وزارت نیرو، همانند گذشته هدر رفت آب از طریق سامانههای انتقال آب و تبخیر پشت سدها را در محاسبات خود به حساب نمیآورد. آمارهای غیر رسمی میگویند که هدررفت آب در بخش سامانههای انتقال و توزیع آب گاه تا نزدیک به ۳۰ درصد نیز میرسند. اما میزان هدر رفت آب از طریق تبخیر در مخزن سدها، اعدادی بسیار بزرگ هستند.
بسیاری از سدهای بزرگ ایران در مناطقی با تبخیر بسیار بالا ساخته شدهاند. به عنوان مثال، متوسط تبخیر سالانه در شمال استان خوزستان بین 2هزار و 400 تا 2 هزار و 640 میلیمتر اندازهگیری شده است. در این منطقه سدهایی همچون «گتوند علیا» با مساحت دریاچه 96.5 کیلومتر مربع، «کارون 3» با مساحت دریاچه 162 کیلومتر مربع و «کرخه» با مساحت دریاچه 48 کیلومتر مربع قرار دارند. با احتساب مساحت دریاچههای این سه سد و حجم آب تبخیر شده از مخزن آنها، سالانه 780 میلیون مترمکعب آب بیش از اندازه طبیعی از مخزن این سدها تبخیر میشوند. این میزان آب برابر آب مورد نیاز برای زندگی 14 میلیون نفر در طول یکسال است. این تنها اعداد مربوط به سه سد بزرگ در ایران است حال آنکه هم اکنون برابر آمارهای وزارت نیرو، بیش از 611 سد در ایران ساخته شده و به بهرهبرداری رسیده است.
تبخیر این حجم از آب، ناشی از تمرکز مدیریت آب کشور بر ساخت سازههای بزرگ برای مدیریت آب در کشور است. اشکال اصلی این دیدگاه آن است که نگهداری آب در مخازن روباز همانند دریاچه پشت سدها، باعث هدررفت بخش زیادی از آب ذخیره شده، میشود. در حالی که نگاه بسیاری از کارشناسان مدیریت آب در جهان، هماکنون از ساخت سازههای بزرگ، به مدیریت محلی و ساخت سازههای کوچک و همچنین مدیریت آب زیر سطح زمین تغییر کرده است. در سازههای کوچک، همانند آببندهای کمظرفیت، هدر رفت آب و تبخیر سطحی به مراتب کمتر از سدهای بزرگ است. از آنجا که بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی ایران در بخش کشاورزی مصرف میشود و مصرفکنندگان اصلی آن نیز، مردم محلی و بومی هستند، بهرهگیری از سازههای کوچک با مدیریت مردم محلی، بسیار کمهزینهتر و آسانتر از مدیریت سازههای بزرگ با حجم مخزن بزرگ است.
از طرفی آبخوانداری و آبخیزداری، فعالیتهایی هستند که اولا ضریب نفوذ آب باران و سیلابهای سطحی را در سفرههای آب زیرزمینی افزایش میدهند و از طرف دیگر، با این روشها، آب زیرزمین مدیریت میشود و از این طریق مساله تبخیر سطحی نیز به حداقل کاهش مییابد. البته چنین فعالیتهایی، تنها برای تامین آب مورد نیاز در کشاورزی و صنایع قابل اجرا هستند و برای تامین آب آشامیدنی، گزینه سدسازی کماکان گزینه مورد تایید است.
کمبود آب؛ بحران بهداشت
اگرچه وقتی صحبت از کمآبی به میان میآید، نبود آب آشامیدنی و کاهش تولید محصولات کشاورزی و افزایش قیمت غذا نخستین پیشبینیها از وضعیت آینده هستند، اما آنچه عموما مغفول میماند، بروز مشکلات بهداشتی در نتیجه کمآبی است. بحران بهداشتی ناشی از کمبود آب به دو شکل بروز میکند. اول آنکه دسترسی به آب آشامیدنی سالم برای بسیاری از گروهها و طبقات اجتماعی گران و
دشوار میشود. چنین وضعیتی، زمینه شیوع بیماریهای عفونی برای گروههای ضعیف اجتماعی را در اثر نوشیدن آب ناسالم افزایش میدهد. از سوی دیگر، کمبود آب مراقبتهای بهداشتی نظیر استحمام و ضدعفونی کردن دست و وسایل مصرفی روزمره را برای افراد دشوار میسازد و از این جنبه نیز بر سلامت جامعه تاثیرگذار است.
براساس گزارش سازمان ملل متحد، روزانه بیش از ۷ هزار و ۵۰۰ نفر در جهان به دلیل مسائل بهداشتی جان خود را از دست میدهند که حداقل پنج هزار نفر از این تعداد را کودکان تشکیل میدهند. دسترسی به آب سالم و بهداشتی برای آشامیدن و در اختیار داشتن حمام و توالت بهداشتی از موارد تعیینکنندهای هستند که شاخصهای بهداشتی یک جامعه را
مشخص میکنند.
«کاترینا دی البوکرک» گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور آب و بهداشت در گزارش سال ۲۰۱۲ خود گفته است: «دسترسی به آب سالم و خدمات بهداشتی، بیش از هرخدمت دیگری، پنجرهای است که تفاوت بزرگ بین داشتهها و نداشتهها را مشخص میکند.»
آمارهای سازمان ملل متحد نشان میدهد که در سال 2012 میلادی، 96 درصد جمعیت ایران به آب سالم دسترسی داشتهاند با اینحال با جداسازی جمعیت روستایی و عشایری از جمعیت شهرنشین، این نسبت برای جمعیت عشایری و روستایی به 92 درصد کاهش مییابد. به نظر میرسد با روند نزولی میزان ذخایر آب در کشور، این نسبت هاخصوصا برای جمعیت خارج از شهرهای ایران کاهش بیشتری داشته باشند. اما بروز مشکلات بهداشتی تنها اثر کمآبی در مناطق غیرشهری نیست.
افزایش روند مهاجرت به شهرها
سرشماری سال ۱۳۹۰ نسبت جمعیت شهری به روستایی را ۷۱ به ۲۹ درصد نشان داد در حالی که در نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ این نسبت ۶۸ به ۳۲ درصد بود. این در حالی است که در دهههای ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ و پیش از آن، نسبت جمعیت شهری به روستایی ۳۰ به ۷۰ درصد بود. علاوه بر تغییر سبک زندگی، کمبود امکانات و فرصتهای شغلی برای جوانان در روستاها، میتوان کمآبی را به عنوان یکی از مهمترین دلایل مهاجرت روستاییان و عشایر به شهرها دانست. افزایش مشکلات بهداشتی ناشی از کمآبی نیز به این وضع دامن خواهد زد و نسبت جمعیت شهری را به جمعیت روستایی افزایش خواهد داد.
بروز اختلافات قومی و منطقهای بر اثر کمآبی
دو سال قبل، در اسفندماه سال 1391 جمعی از کشاورزان ساکن شرق استان اصفهان در اقدامی اعتراضی، با شکستن خط لوله انتقال آب به استان یزد، مانع رسیدن آب به این استان شدند. این کشاورزان که از کمبود آب متحمل ضرر مادی شده بودند، معتقد بودند که نباید آبی که مورد نیاز کشاورزان استان اصفهان است، به استان دیگری منتقل شود در حالی که کشاورزان اصفهان از بیآبی متضرر شدهاند. هرچند خط لوله شکسته شده، بخشی از آب شرب چند شهر استان یزد را تامین میکرد و ارتباطی با فعالیتهای صنعتی و کشاورزی در این استان نداشت، اما واکنش اعتراضی کشاورزان اصفهانی، نمود عینی بروز اختلافات داخلی بر سر آب بود. اختلافاتی که پیش از این نیز در برخی مناطق ایران وجود داشت.
از طرفی، چنین اختلافاتی نیز در ابعاد بینالمللی بین ایران و کشورهای همسایه وجود دارد. مشهورترین و شاید قدیمیترین این اختلافات، مساله رودخانه هیرمند و تالابهای اقماری هامون است. پس از امضای معاهده پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی و جدا شدن افغانستان از ایران، اختلاف بر سر حقابه رودخانه هیرمند بین ایران و افغانستان آغاز شد؛ اختلافی که حتی پس از دو معاهده در سالهای ۱۳۱۷ و ۱۳۵۱ هجری تا به امروز حل نشده است. خشک شدن تالابهای سهگانه هامون، از بینرفتن زمینهای کشاورزی منطقه، بیکار شدن ۱۲ هزار صیاد و وقوع توفانهای گردوغبار در سیستان و بلوچستان نتیجه به توافق نرسیدن
دو کشور است. آنطور که تحلیلگران آمریکایی میگویند، مهمترین بحرانهای امروز ایران، پیش از مشکلات اقتصادی و تحریمهای غرب، مسائل مربوط به محیطزیست هستند؛ مسائلی که با بحران آب رو به وخامت گذاشتهاند و از طرفی مشکلات بزرگتری را به وجود آوردهاند. آنها بسیاری از مشکلات منابع آب در ایران را ناشی از مدیریت نادرست این منابع میدانند؛ مدیریتی که همزمان با اعلام هشدارهای کمآبی، تغییر محسوسی در روند فعالیتهای خود نداشته است.
سازمان فضایی آمریکا (ناسا) در پژوهشی که سال ۲۰۱۳ میلادی منتشر شد، کاهش ۵۰ درصدی بارندگیها را در سه دهه آینده برای کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران پیشبینی کرده است. به نظر میرسد حتی اگر آن پیشبینی درست از آب در نیاید، بحران آب تاثیرات عمیقی بر ایران خواهد گذاشت.
بارش برف، مهمترین پشتیبان برای منابع آب سطحی محسوب میشود، چرا که این ذخیره در ارتفاعات، مصارف تابستانی آب را تامین خواهند کرد. از دیگر شاخصهای مهم در اندازهگیری منابع آب سطحی، «ارتفاع آب معادل برف» است که امسال ۱۳ درصد کاهش نشان داده است. متوسط ارتفاع آب معادل برف در سال جاری هفت میلیمتر بود که یک میلیمتر از سال گذشته کمتر است. از طرفی حجم آب معادل برف نیز به نسبت سال قبل، ۳۹ درصد کاهش داشته و از یک میلیارد و ۱۱۰ میلیون متر مکعب در سال گذشته به ۶۷۶ میلیون متر مکعب رسیده است.
کاهش ۱۶ درصدی آب ورودی به مخزن سدها
علاوه بر کاهش حجم آب معادل برف، میزان بارش باران نیز به نسبت سال گذشته، کاهش نشان میدهد به نحوی که حجم آب ورودی به مخزن سدهای کشور، 16 درصد کاهش داشته است. در حالی که سال گذشته 11 میلیارد و 330 میلیون مترمکعب آب به درون مخازن سدهای کشور وارد شد، امسال این حجم به 9 میلیارد و 490 میلیون مترمکعب رسید.
اگرچه مخازن تمامی سدهای ایران گنجایشی بیش از ۴۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون مترمکعب دارند اما در سال گذشته تنها ۲۰ میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب درون مخزن سدها وجود داشت. اما امسال دو درصد نیز از حجم سال گذشته کمتر بود و حجم آب موجود در سدها ۲۰ میلیارد و ۱۷۰ میلیون مترمکعب بود. این به معنای آن است که سدها، فقط ۴۱ درصد ظرفیت خود آبگیری شدهاند.
با اینحال در میزان برداشت از آبهای سطحی تغییر خاصی مشاهده نمیشود. سال گذشته 9 میلیارد و 750 میلیون مترمکعب آب از مخازن سدها برداشت شد؛ در حالی که امسال، تنها 40 میلیون مترمکعب آب کمتر برداشت شده که تنها 4/0 درصد کاهش در میزان برداشت را نشان میدهد.
سکوت در برابر هدر رفت ناشی از مدیریت آب
اما وزارت نیرو، همانند گذشته هدر رفت آب از طریق سامانههای انتقال آب و تبخیر پشت سدها را در محاسبات خود به حساب نمیآورد. آمارهای غیر رسمی میگویند که هدررفت آب در بخش سامانههای انتقال و توزیع آب گاه تا نزدیک به ۳۰ درصد نیز میرسند. اما میزان هدر رفت آب از طریق تبخیر در مخزن سدها، اعدادی بسیار بزرگ هستند.
بسیاری از سدهای بزرگ ایران در مناطقی با تبخیر بسیار بالا ساخته شدهاند. به عنوان مثال، متوسط تبخیر سالانه در شمال استان خوزستان بین 2هزار و 400 تا 2 هزار و 640 میلیمتر اندازهگیری شده است. در این منطقه سدهایی همچون «گتوند علیا» با مساحت دریاچه 96.5 کیلومتر مربع، «کارون 3» با مساحت دریاچه 162 کیلومتر مربع و «کرخه» با مساحت دریاچه 48 کیلومتر مربع قرار دارند. با احتساب مساحت دریاچههای این سه سد و حجم آب تبخیر شده از مخزن آنها، سالانه 780 میلیون مترمکعب آب بیش از اندازه طبیعی از مخزن این سدها تبخیر میشوند. این میزان آب برابر آب مورد نیاز برای زندگی 14 میلیون نفر در طول یکسال است. این تنها اعداد مربوط به سه سد بزرگ در ایران است حال آنکه هم اکنون برابر آمارهای وزارت نیرو، بیش از 611 سد در ایران ساخته شده و به بهرهبرداری رسیده است.
تبخیر این حجم از آب، ناشی از تمرکز مدیریت آب کشور بر ساخت سازههای بزرگ برای مدیریت آب در کشور است. اشکال اصلی این دیدگاه آن است که نگهداری آب در مخازن روباز همانند دریاچه پشت سدها، باعث هدررفت بخش زیادی از آب ذخیره شده، میشود. در حالی که نگاه بسیاری از کارشناسان مدیریت آب در جهان، هماکنون از ساخت سازههای بزرگ، به مدیریت محلی و ساخت سازههای کوچک و همچنین مدیریت آب زیر سطح زمین تغییر کرده است. در سازههای کوچک، همانند آببندهای کمظرفیت، هدر رفت آب و تبخیر سطحی به مراتب کمتر از سدهای بزرگ است. از آنجا که بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی ایران در بخش کشاورزی مصرف میشود و مصرفکنندگان اصلی آن نیز، مردم محلی و بومی هستند، بهرهگیری از سازههای کوچک با مدیریت مردم محلی، بسیار کمهزینهتر و آسانتر از مدیریت سازههای بزرگ با حجم مخزن بزرگ است.
از طرفی آبخوانداری و آبخیزداری، فعالیتهایی هستند که اولا ضریب نفوذ آب باران و سیلابهای سطحی را در سفرههای آب زیرزمینی افزایش میدهند و از طرف دیگر، با این روشها، آب زیرزمین مدیریت میشود و از این طریق مساله تبخیر سطحی نیز به حداقل کاهش مییابد. البته چنین فعالیتهایی، تنها برای تامین آب مورد نیاز در کشاورزی و صنایع قابل اجرا هستند و برای تامین آب آشامیدنی، گزینه سدسازی کماکان گزینه مورد تایید است.
کمبود آب؛ بحران بهداشت
اگرچه وقتی صحبت از کمآبی به میان میآید، نبود آب آشامیدنی و کاهش تولید محصولات کشاورزی و افزایش قیمت غذا نخستین پیشبینیها از وضعیت آینده هستند، اما آنچه عموما مغفول میماند، بروز مشکلات بهداشتی در نتیجه کمآبی است. بحران بهداشتی ناشی از کمبود آب به دو شکل بروز میکند. اول آنکه دسترسی به آب آشامیدنی سالم برای بسیاری از گروهها و طبقات اجتماعی گران و
دشوار میشود. چنین وضعیتی، زمینه شیوع بیماریهای عفونی برای گروههای ضعیف اجتماعی را در اثر نوشیدن آب ناسالم افزایش میدهد. از سوی دیگر، کمبود آب مراقبتهای بهداشتی نظیر استحمام و ضدعفونی کردن دست و وسایل مصرفی روزمره را برای افراد دشوار میسازد و از این جنبه نیز بر سلامت جامعه تاثیرگذار است.
براساس گزارش سازمان ملل متحد، روزانه بیش از ۷ هزار و ۵۰۰ نفر در جهان به دلیل مسائل بهداشتی جان خود را از دست میدهند که حداقل پنج هزار نفر از این تعداد را کودکان تشکیل میدهند. دسترسی به آب سالم و بهداشتی برای آشامیدن و در اختیار داشتن حمام و توالت بهداشتی از موارد تعیینکنندهای هستند که شاخصهای بهداشتی یک جامعه را
مشخص میکنند.
«کاترینا دی البوکرک» گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور آب و بهداشت در گزارش سال ۲۰۱۲ خود گفته است: «دسترسی به آب سالم و خدمات بهداشتی، بیش از هرخدمت دیگری، پنجرهای است که تفاوت بزرگ بین داشتهها و نداشتهها را مشخص میکند.»
آمارهای سازمان ملل متحد نشان میدهد که در سال 2012 میلادی، 96 درصد جمعیت ایران به آب سالم دسترسی داشتهاند با اینحال با جداسازی جمعیت روستایی و عشایری از جمعیت شهرنشین، این نسبت برای جمعیت عشایری و روستایی به 92 درصد کاهش مییابد. به نظر میرسد با روند نزولی میزان ذخایر آب در کشور، این نسبت هاخصوصا برای جمعیت خارج از شهرهای ایران کاهش بیشتری داشته باشند. اما بروز مشکلات بهداشتی تنها اثر کمآبی در مناطق غیرشهری نیست.
افزایش روند مهاجرت به شهرها
سرشماری سال ۱۳۹۰ نسبت جمعیت شهری به روستایی را ۷۱ به ۲۹ درصد نشان داد در حالی که در نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ این نسبت ۶۸ به ۳۲ درصد بود. این در حالی است که در دهههای ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ و پیش از آن، نسبت جمعیت شهری به روستایی ۳۰ به ۷۰ درصد بود. علاوه بر تغییر سبک زندگی، کمبود امکانات و فرصتهای شغلی برای جوانان در روستاها، میتوان کمآبی را به عنوان یکی از مهمترین دلایل مهاجرت روستاییان و عشایر به شهرها دانست. افزایش مشکلات بهداشتی ناشی از کمآبی نیز به این وضع دامن خواهد زد و نسبت جمعیت شهری را به جمعیت روستایی افزایش خواهد داد.
بروز اختلافات قومی و منطقهای بر اثر کمآبی
دو سال قبل، در اسفندماه سال 1391 جمعی از کشاورزان ساکن شرق استان اصفهان در اقدامی اعتراضی، با شکستن خط لوله انتقال آب به استان یزد، مانع رسیدن آب به این استان شدند. این کشاورزان که از کمبود آب متحمل ضرر مادی شده بودند، معتقد بودند که نباید آبی که مورد نیاز کشاورزان استان اصفهان است، به استان دیگری منتقل شود در حالی که کشاورزان اصفهان از بیآبی متضرر شدهاند. هرچند خط لوله شکسته شده، بخشی از آب شرب چند شهر استان یزد را تامین میکرد و ارتباطی با فعالیتهای صنعتی و کشاورزی در این استان نداشت، اما واکنش اعتراضی کشاورزان اصفهانی، نمود عینی بروز اختلافات داخلی بر سر آب بود. اختلافاتی که پیش از این نیز در برخی مناطق ایران وجود داشت.
از طرفی، چنین اختلافاتی نیز در ابعاد بینالمللی بین ایران و کشورهای همسایه وجود دارد. مشهورترین و شاید قدیمیترین این اختلافات، مساله رودخانه هیرمند و تالابهای اقماری هامون است. پس از امضای معاهده پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی و جدا شدن افغانستان از ایران، اختلاف بر سر حقابه رودخانه هیرمند بین ایران و افغانستان آغاز شد؛ اختلافی که حتی پس از دو معاهده در سالهای ۱۳۱۷ و ۱۳۵۱ هجری تا به امروز حل نشده است. خشک شدن تالابهای سهگانه هامون، از بینرفتن زمینهای کشاورزی منطقه، بیکار شدن ۱۲ هزار صیاد و وقوع توفانهای گردوغبار در سیستان و بلوچستان نتیجه به توافق نرسیدن
دو کشور است. آنطور که تحلیلگران آمریکایی میگویند، مهمترین بحرانهای امروز ایران، پیش از مشکلات اقتصادی و تحریمهای غرب، مسائل مربوط به محیطزیست هستند؛ مسائلی که با بحران آب رو به وخامت گذاشتهاند و از طرفی مشکلات بزرگتری را به وجود آوردهاند. آنها بسیاری از مشکلات منابع آب در ایران را ناشی از مدیریت نادرست این منابع میدانند؛ مدیریتی که همزمان با اعلام هشدارهای کمآبی، تغییر محسوسی در روند فعالیتهای خود نداشته است.
سازمان فضایی آمریکا (ناسا) در پژوهشی که سال ۲۰۱۳ میلادی منتشر شد، کاهش ۵۰ درصدی بارندگیها را در سه دهه آینده برای کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران پیشبینی کرده است. به نظر میرسد حتی اگر آن پیشبینی درست از آب در نیاید، بحران آب تاثیرات عمیقی بر ایران خواهد گذاشت.
ارسال نظر