مقایسه تطبیقی شیوه کار برانکو و کارلوس کیروش
مردان استاندارد
برانکو ایوانکوویچ فصل درخشانی را در پرسپولیس گذراند. او علاوه بر موفقیت نسبی در نتیجهگیری، توانست پایگاه اجتماعیاش را هم نزد هواداران فوتبال توسعه بدهد. این مطلب، نگاهی دارد به ریشههای محبوبیت روزافزون برانکو در ایران و البته میکوشد تا به مقایسه تطبیقی آن با شرایط کارلوس کیروش، سرمربی موفق تیم ملی بپردازد.
حمایت از بازیکنان تا لحظه آخر
برانکو مربی باهوش و کاربلدی است که هم از نظر فنی کارکرد قابل دفاعی دارد و هم از نظر اجتماعی در پذیرفتنیترین شکل ممکن به سر میبرد.
برانکو ایوانکوویچ فصل درخشانی را در پرسپولیس گذراند. او علاوه بر موفقیت نسبی در نتیجهگیری، توانست پایگاه اجتماعیاش را هم نزد هواداران فوتبال توسعه بدهد. این مطلب، نگاهی دارد به ریشههای محبوبیت روزافزون برانکو در ایران و البته میکوشد تا به مقایسه تطبیقی آن با شرایط کارلوس کیروش، سرمربی موفق تیم ملی بپردازد.
حمایت از بازیکنان تا لحظه آخر
برانکو مربی باهوش و کاربلدی است که هم از نظر فنی کارکرد قابل دفاعی دارد و هم از نظر اجتماعی در پذیرفتنیترین شکل ممکن به سر میبرد. او غر نمیزند، با همه کموکاستیها میسازد و به تیمی که با آن قرارداد دارد سود میرساند. برانکو از نظم و دیسیپلین بالایی هم برخوردار است؛ همانطور که با پنبه سر میبرد و خیلی ریلکس روبهروی بازیکنان خاطی میایستد، همانطور هم پشت شاگردانش باقی میماند و از حیثیت حرفهای و اجتماعی آنها در مقابل رسانهها محافظت میکند. با این همه سهلانگاری و اشتباهات ریز و درشتی که پرسپولیسیها در این مدت داشتهاند که حتی در نهایت منجر به پر کشیدن جام قهرمانی از دست آنها شد، حتی یک بار هم دیده نشد او در نشست خبری از کسی گله کند. حتی وقتی خبرنگاران از بازیکنی بهطور خاص نام میبردند، او از پاسخگویی طفره میرفت و فقط به کلیات میپرداخت. همین مساله هم باعث شده بچههای برانکو حسابی از همکاری با او لذت ببرند؛ آنقدر که یکی مثل مهدی طارمی اواخر فصل از خود بیخود شد و در مصاحبهای جنجالی گفت: «برانکو بر خلاف درخشان از بازیکنانش حمایت میکند.» در حقیقت مربی کروات به بازیکنانش اعتقاد دارد و به آنها شخصیت میدهد. او در طول فصل و بعد از موقعیتهای فراوان گلزنی که توسط مهدی طارمی هدر رفت، بارها از این بازیکن ستایش کرد و مهاجم بوشهری تیمش را نعمتی بزرگ برای سرخپوشان به شمار آورد. این درست شبیه همان رفتاری است که برانکو در تمام طول فصل در قبال سوشا مکانی انجام داد و با اینکه خیلیها عقیده دارند این دروازهبان با سهلانگاریهایش جام را از سرخپوشان گرفت، مرد کروات حتی یک کلمه هم در مذمت او سخن نگفت. واضح است که این رویکرد فداکارانه و توام با مسوولیتپذیری، باعث افزایش محبوبیت و مقبولیت یک مربی میشود.
تزریق حس جنگجویی
پرسپولیس در پایان هفته چهارم مسابقات این فصل دقیقا در قعر جدول ردهبندی قرار داشت. این نخستین بار در تاریخ باشگاه بود که سرخپوشان سر از این منطقه درمیآوردند؛ اتفاقی که باعث شد حتی پرویز مظلومی هم به آنها طعنه بزند: «آخر پرسپولیس که رقیب ما نیست.» این تیم اما کند و به تدریج بالا آمد. کیفیت محصول برانکو چنان بود که تلاطمهای تند روزگار هم آن را از نفس نینداخت. از اشتباهات عجیب داوری تا تعطیلات مکرر و بیمنطق و از خراب کردن ۷پنالتی و کوبیدن ۱۵توپ به تیر دروازه تا مشکلات همیشگی مالی، موانع زیادی سر راه پرسپولیس این فصل بود. حالا بگذریم که تنها مصیبتی همچون جوانمرگی غمانگیز کاپیتان، میتوانست کمر هر باشگاهی را در دنیا بشکند. این تیم اما به جایی رسید که در هفتههای پایانی خودش را مدعی سزاوار قهرمانی معرفی کرد. فارغ از نتیجه نهایی لیگ که فقط در اثر گلشماری منجر به از کف رفتن جام قهرمانی برای سرخها شد، باید اذعان کرد مجموعه سختکوش برانکو در لیگ پانزدهم عمده هواداران را راضی کرده است. شاید خیلیها اول فصل تیم سادهای را که پروفسور بست آنقدرها جدی نمیگرفتند، اما به تدریج ورق برگشت. بیگمان عوامل زیادی در موفقیت نسبی قرمزها دخیل بوده، اما حیف خواهد بود اگر این نکته را از قلم بیندازیم که پرسپولیس در این فصل بازیکن بیمصرف و تنپرور نداشته است. در اتفاقات یک دهه اخیر باشگاه دقیق شوید تا لیست بلندبالایی از یاغیان ناکارآمد را به یاد بیاورید؛ آنها که دم به دم قهر میکردند و کار را زمین میگذاشتند، آنها که با انواع و اقسام بیانضباطیها دمار از روزگار مربی و هوادار درمیآوردند، آنها که گلزن حریف را ۴۰متر اسکورت میکردند و آخرش بازوبند کاپیتانی را روی مچ دستشان میبستند... در تیم برانکو اما از این خبرها نبود. او روحیه جنگندگی را در کالبد تکتک شاگردانش تزریق کرد و از ترکیب آنها، تیمی قابل احترام و هیجانانگیز ساخت. همین که به جای بازیکنان پرافاده قدیمی یک مشت «سرباز» زیر بیرق تیم جمع شده اند، یعنی خیلی از مشکلات حل است. کاش پرسپولیس همیشه همینقدر ساده و خواستنی باقی بماند.
«نتیجه» در اولویت نیست
یکی از تلخترین اتفاقات برای فوتبال ایران در لیگ پانزدهم، مصدومیت سنگین روزبه چشمی بود. هافبک جوان و موثر استقلال که از سرمایههای تیم ملی نیز به شمار میرود رباط صلیبی پاره کرد. او اواخر لیگ پانزدهم را از دست داد و احتمالا در مقطع ابتدایی لیگ شانزدهم نیز محروم خواهد بود. تازه معلوم نیست بعد از چنین مصدومیتی، روزبه با کدام کیفیت به میادین بازخواهد گشت. شاید و البته فقط «شاید» اگر امسال طرز تفکر متفاوتی بر استقلال حاکم بود، سرنوشت دیگری برای چشمی رقم میخورد. اجازه بدهید با یک مثال مرور کنیم؛ بعد از بازی پرسپولیس و سایپا در نیمفصل دوم، کمال کامیابینیا مصدوم شد و به ناچار از ترکیب سرخپوشان کنار رفت. او مسابقه با تراکتورسازی را از دست داد، اما گفته میشد با فشار کادر پزشکی به بازی با صبای قم خواهد رسید. با این وجود تنها ۴۸ساعت پیش از نبرد با تیم دایی، برانکو اعلام کرد از کمال در این مسابقه استفاده نمیکند و بعد هم او را از لیست ۱۸نفره خارج کرد. همین مساله باعث شد این شایعه که کامیابینیا به خاطر تولد فرزندش از حضور در مسابقات پرسپولیس سر باز زده تقویت شود، هرچند چنین چیزی نبود و همه شواهد از آسیبدیدگی این بازیکن خبر میداد. اتفاقا به همین دلیل هم بود که ایوانکوویچ تصمیم گرفت در مسابقه با صبای قم نیز قید استفاده از مهره کلیدیاش را بزند. در حقیقت مربی کروات تصمیم گرفت کفشگری را که هیچ جایی در برنامههای او نداشت فیکس کند، اما اجازه ندهد با بازی زودتر از موعد، سلامت کامیابینیا به خطر بیفتد. در عین حال اما در باشگاه استقلال، اتفاقی کاملا وارونه رخ داد. بعد از بازی استقلال و گسترش فولاد، خبر رسید روزبه چشمی دچار مصدومیت شده و سه هفته از میادین دور خواهد بود. حتی خیلیها با توجه به محرومیت امید ابراهیمی از بازی با راهآهن، غصه پرویز مظلومی را خوردند که او بدون دو هافبک دفاعی اصلیاش در این مسابقه چه خواهد کرد؟
با این وجود اما، در کمال شگفتی روزبه به بازی با راهآهن رسید و ۹۰دقیقه هم در میدان حاضر بود! بعد از آن بود که چشمی اواسط نیمه اول مسابقه با پدیده در اثر یک زمین خوردن ساده، دچار مصدومیت شدید و پارگی رباط صلیبی شد. حالا هافبک دفاعی موثر آبیها باید چند ماه خانهنشین باشد، در صورتی که شاید با یکی، دو هفته استراحت و از دست دادن بازی با راهآهن و پدیده ممکن بود چنین اتفاقی برای او رخ ندهد. در حقیقت فرق برانکو با مظلومی این بود که سرمربی پرسپولیس روی سلامتی بازیکنش ریسک نکرد و بعد از تعطیلات نوروز او را آماده به خدمت گرفت، اما مظلومی روی حضور چشمی در آسانترین مسابقات فصلش قمار کرد و تاوان سختی هم داد. مهمترین مساله «نتیجه» نیست؛ این موضوع را برانکو بارها نشان داده؛ چه در حوزه مسائل پزشکی و چه حتی در حیطه موارد انضباطی. باز هم باید مثال بزنیم؛ اواخر لیگ چهاردهم برانکو برای هفتههای طولانی پیام صادقیان را در اختیار داشت، اما از او استفاده نکرد تا به اصول اخلاقیاش پایبند بماند. در حالی که استقلالیها در مقطع انتهایی لیگ پانزدهم حنیف عمرانزاده را از لیست کنار گذاشتند، اما بعد از محرومیت مگویان و خالی ماندن دستشان، ناگهان او را بخشیدند که از قضا بازگشت این بازیکن به ترکیب با یکی از بدترین باختهای فصل استقلال به تراکتورسازی همزمان شد. طبیعی است که مردم کسی را بیشتر دوست خواهند داشت که به اصولش وفادارتر باشد.
اتحاد با سه «علی» پرسپولیس
معمولا در باشگاه پرسپولیس رسم بر این بوده که پیشکسوتها به مربی غیرخودی راه نمیدادهاند و با عینک بدبینی به او نگاه میکردهاند. به ویژه اگر سرمربی فردی خارج از مجموعه پرسپولیس بوده، این احساسات و مقاومتها تشدید هم شده است. با این وجود برانکو که به اتکای نام و کارنامه قابل قبولش از حاشیه امنیت اولیه برخوردار بود، در ادامه توانست ضمن برقراری ارتباط مطلوب با پیشکسوتان باشگاه، انرژی آنها را به سود خودش و مجموعه پرسپولیس به کار بگیرد. مثلا برانکو بارها از علی پروین به نیکی یاد کرد؛ طوری که لحن محبتآمیز او کمکم سلطان را به هوادار سرسخت پرسپولیس در لیگ پانزدهم تبدیل کرد. سلطان پرسپولیسیها در این فصل هر کاری از دستش برآمد برای پشتیبانی از پرسپولیس انجام داد. او روی اینستاگرامش مطلب گذاشت، مصاحبه کرد و پیدرپی در نطقهایش به سرخپوشان روحیه داد. گفتوگوی اخیر پروین با رسانهها اما بسیار جالب بود؛ جایی که او بهرغم ناکام ماندن سرخپوشان در کسب عنوان قهرمانی گفت: «پرسپولیس از نظر من قهرمان است آقا!» همین رابطه بین برانکو و دیگر بزرگان باشگاه پرسپولیس هم برقرار بود. میان مربی کروات و علی دایی، همیشه پردهای از احترام وجود داشته؛ تا جایی که او در طول فصل بارها عنوان کرد: «متاسفانه من در تیمم علی دایی ندارم.» سرمربی پرسپولیس با این سیاست، حمایت دایی را هم به سمت سرخپوشان جلب کرد؛ چنانکه شهریار نیز بارها به تمجید از برانکو پرداخت و برای قرمزها پالس مثبت فرستاد. از همه جالبتر، ماجرای رابطه برانکو با علی کریمی بود.
مربی کروات اواخر فصل میهمان برنامه شبهای فوتبالی در شبکه ورزش بود و مصاحبه مفصلی انجام داد. او در بخشی از گفتوگویش، در پاسخ به این سوال که کدام ستاره فوتبال ایران را بالاتر از دیگران میداند به علی کریمی اشاره کرده و حتی استعداد او را همسطح لیونل مسی آرژانتینی دانست. این اتفاق در حالی رخ میدهد که کریمی هم چندی پیش به شدت از مرد کروات تمجید کرده بود. جادوگر که به ندرت چنین اظهارنظرهایی انجام میدهد، اوایل فصل با پیشبینی خروج پرسپولیس از بحران گفته بود: «برانکو بهترین مربی خارجی بعد از انقلاب است که به ایران آمده.» این اتفاق در حالی رخ میدهد که تا قبل از بازگشت مربی کروات به کشورمان، آخرین قاب ویژه از همکاری او با این بازیکن، به لگد تاریخی جادوگر به ساک پزشک تیم ملی مربوط میشد؛ صحنهای که بعد از تعویض کریمی در بازی با پرتغال رقم خورد و برای همیشه به نماد حضور ایران در جام جهانی آلمان تبدیل شد. با این وجود سیاست برانکو در جلب حمایت پیشکسوتان کار را به جایی رساند که همین علی کریمی در مقاطع حساس لیگ پانزدهم دو بار سر تمرین پرسپولیس حاضر شد و به بازیکنان روحیه داد.
سبک بزرگان
آنچه در مورد برانکو گفتیم، تنها اختصاص به این مربی ندارد. از قرار معلوم، این فاکتورها را باید فصل مشترک شیوه رفتاری همه مربیان بزرگ و بینالمللی دانست. به کارلوس کیروش نگاه کنید تا تبلور بسیاری از همین ویژگیها را در کنشهای او نیز ببینید. اگر قرار باشد از انضباطگرایی مربی پرتغالی حرف بزنیم، تنها کافی است مورد تاریخی مهدی رحمتی را به یاد بیاوریم؛ گلری که در آستانه حساسترین مسابقات مقدماتی جام جهانی به دلیل مسائل رفتاری کنار گذاشته شد و البته کل مجموعه تیم ملی و فوتبال ایران شهد شیرین این استراتژی را با صعود به جام جهانی چشید. اگر بنا باشد به نوع تعامل کیروش با اساطیر فوتبال ایران استناد کنیم، تنها کافی است به ادبیات سرشار از احترام کارلوس هنگام حرف زدن راجعبه علی دایی یا علی کریمی نیمنگاهی بیندازیم. اگر قرار باشد در مورد تزریق حس جنگجویی به بازیکنان سخن بگوییم، فقط کافی است مشتهای گره کرده و رگ گردن بیرون زده کیروش در اولسان کرهجنوبی را به یاد بیاوریم، یا همان عکسی که او از چوی، مربی بیادب کرهای روی پیراهنش چسبانده بود تا به کمک آن بازیکنانش را به فعالیت و تلاش بیشتر تشویق کند. در حوزه احترام به یاران خودی هم خود شما مخیّر هستید تا ساعتها پای اینترنت بنشینید و فقط یک بار، یک مصاحبه از کیروش بیابید که وی در آن گناه ناکامی را گردن یکی از بازیکنانش انداخته باشد. میبینید؛ کار حرفهای اصول خاص خودش را دارد و با قواعدی جهان شمول تعریف میشود. بیهوده نیست که مردم ایران چنین شیدا و شیفته کیروش و برانکو شدهاند و از راه رسیدن مربیانی بیشتر از همین تبار را انتظار میکشند.
ارسال نظر