ترسهای مهلک که مانع شادی ما هستند
در مقالات پیشین درباره ترس صحبت کردهایم. گفتیم ترس دو نوع دارد:
ترس سالم که درون همه ما بهطور یکسان تعبیه شده است و ما را از خطرها حفظ میکند. ترس کاذب و اکتسابی که با به دنیا آمدن ما از طریق خانواده، جامعه، سیستم آموزشی و تربیتی به ما منتقل میگردد.در این مقالات هر جا که صحبت از ترس میشود منظور ما ترسهای کاذب و اکتسابی هستند.
ترسهایی وجود دارند که از دوران جنینی و حتی از قبل از آن توسط ژنها به ما منتقل میشود. ژن تمامی اطلاعات و سوء سابقه گذشتگان را در خود دارد و این اطلاعات را به نسلهای بعد منتقل میکند.
در مقالات پیشین درباره ترس صحبت کردهایم. گفتیم ترس دو نوع دارد:
- ترس سالم که درون همه ما بهطور یکسان تعبیه شده است و ما را از خطرها حفظ میکند.
- ترس کاذب و اکتسابی که با به دنیا آمدن ما از طریق خانواده، جامعه، سیستم آموزشی و تربیتی به ما منتقل میگردد.
در این مقالات هر جا که صحبت از ترس میشود منظور ما ترسهای کاذب و اکتسابی هستند.
ترسهایی وجود دارند که از دوران جنینی و حتی از قبل از آن توسط ژنها به ما منتقل میشود. ژن تمامی اطلاعات و سوء سابقه گذشتگان را در خود دارد و این اطلاعات را به نسلهای بعد منتقل میکند. بنابراین، به این نتیجه میرسیم که ترسهای امروز ما بر آیندگان ما نیز تاثیر گذاشته و به زندگی آنها جهت میدهد. این مساله به این معنی نیست که اگر، بهعنوان مثال، پدر یا مادر از انسانها یا از چالشها بترسند فرزند آنها هم همین ترس را خواهد داشت، بلکه ممکن است این ترس زمانی که بر سیستم شخصیتی فرزند به ارث می رسد، بنا به تیپ شخصیتی او باعث طغیان وی علیه آن ترس شود. به غیر از مساله ژن، تاثیرات احوال پدر و مادر بر جنین است. جنین شما تمامی فرکانسهای محیط اطراف شما را درک میکند و به همین دلیل است که در گذشته میگفتند هنگام بارداری غذای خوب بخورید، غذای پاک بخورید، خوب بگویید و خوب بشنوید و در محیطهای پاک قرار بگیرید. مساله بعدی تربیت، سنت و سیستم آموزشی یک جامعه است. در این مقاله میخواهیم درباره چند مورد از ترسهای کاذب که در جامعه ما وجود دارد صحبت کنیم:
میترسیم احساسات خود را بیان کنیم
مردم جامعه ما از گذشته تا کنون از بیان احساسات خود میترسیدند. خوشبختانه امروزه کمی پیشرفت در این زمینه داشتهایم، هر چند که با طغیان همراه است. آنها میترسند احساسات خود را بیان کنند زیرا فکر میکنند که با بیان احساسات خود در معرض آسیب قرار میگیرند، یا ممکن است دیگران بگویند «چقدر حساس و احساساتی است!» یا «چقدر احمق است!» یا مورد تمسخر قرار گیرند و... برخی از بیان احساساتشان میترسند زیرا در گذشته هم برایشان اتفاق افتاده است که وقتی از احساسات خود صحبت کردهاند با ممانعت مواجه شده یا این جملات را شنیدهاند که: «دست بردار!»، «تو نباید چنین احساسی داشته باشی»، « نه احساس تو اشتباه است» و.. آنها نمیخواهند این صحبتها را بشنوند. جالب است بدانید که بخشی از آزادی بیانی که همه جا از آن صحبت میکنند، همین مساله به ظاهر ساده است.
میترسیم که خودمان باشیم
از سیستم آموزشی و تربیتی که از کودکی در گوش افراد میخوانند که «دختر/ پسر خوبی باش» غیر از این انتظاری نمیرود. این جامعه با ریا و تظاهر و کاملگرایی بزرگ میشود. این جامعه با ترس و شرم رشد میکند. این جامعه، جامعهای بیمار میشود. متاسفانه از روی نا آگاهی آموزش دیدهایم که ناقص باشیم، جنبههای منفی خود را نبینیم، نشناسیم و نپذیریم. به ما یاد ندادهاند که کامل باشیم و در نتیجه، خودمان نباشیم. نتیجه چه میشود؟ همین طغیانی که امروز در جامعه شاهد آن هستیم. انسانهایی که در نهایت، موفق نشدند همیشه دختر/ پسر خوبی باشند، ناگهان این سرکوبها و شرمها در وجودشان به حد انفجار رسید و امروز کارهایی میکنند که به راحتی میتوان به سلامت روانشان شک کرد. خود بودن یعنی اینکه ببینیم و بپذیریم که ما دو بعد داریم، بعد منفی و بعد مثبت. یعنی بپذیریم که ما معصوم نیستیم و همانی باشیم که هستیم و سوالی که پیش میآید این است که: «من که هستم؟»
میترسیم حرفی بزنیم مبادا دیگران ناراحت شوندما را مهر طلب بار آوردهاند و ما هم فرزندانمان را مهرطلب بار میآوریم.
ابتدا باید تفاوتی قائل شویم میان مهر طلبی و همدلی: همدلی یعنی اینکه من احساسات دیگران را درک کنم، بتوانم خود را جای دیگران بگذارم و از دیدگاه آنها به مسائل نگاه کنم و بنا بر این اطلاعات دریافتی بهترین رفتار را برای خود انتخاب کنم. مهر طلبی یعنی اینکه من برای دوست داشته شدن، پذیرفته شدن، طرد نشدن، تایید گرفتن مهر بدهم تا مهر بستانم، یا کاری نکنم یا حرفی نزنم، تا از دیگران تایید و پذیرش بستانم و این یعنی دو رویی و تظاهر. ما میتوانیم حرف خود را با رعایت همدلی بزنیم و اگر کسی ناراحت شد در ناراحتی او همدردی کنیم اما اجازه دهیم که او با این درد رشد و تغییر کند. قرار نیست هیچ کسی هیچ چیزی نگوید مبادا دیگران ناراحت شوند.
قرار این است یاد بگیریم که کجا، چه وقت و چگونه با کسی صحبت کنیم و چگونه این مکالمه را مدیریت کنیم. پشتیبان این مهارت، هوش هیجانی و هوش اجتماعی ما است که باید در تکتک افراد تقویت شود. مجموع این سه مورد میشود سرکوب، ناکامی، احساس خفگی، احساس دشمنی با دیگران، خود تخریبی، طغیان، درد و رنج، بیماریهای جسمی، بیماریهای ذهنی-روان-تنی و... ما میتوانیم خود را نجات دهیم به شرط اینکه ابتدا بفهمیم که چه کسی هستیم، کجا ایستادهایم، چه رفتارها، افکار و احساساتی داریم و سپس الگوهای فکری، احساسی و رفتاری خود را تغییر دهیم. ما میتوانیم خود را نجات دهیم، به شرط اینکه ابتدا بفهمیم چه چیزهایی ما را آلوده و بیمار میکنند و آنها را رفع کنیم.
مسیر رهایی از ترسهای خود را میتوانید از کارگاه یک روزه رهایی از ترس آغاز کنید. مدرس: میترا فتحی (مربی بینالمللی هوش هیجانی و اجتماعی) شماره تماس جهت ثبتنام: ۰۹۱۰۶۶۱۱۲۱۸
ارسال نظر