پنج نشانه نیاز به تقویت هوش هیجانی در کارمندان

نیروی انسانی بالاترین سرمایه برای هر نهاد و سازمان است. اگر نیروی انسانی سازمان‌ها مهارت‌های لازم برای موفقیت کاری، سلامتی روانی و ذهنی کافی داشته باشند بر تولید، فروش و بازدهی مثبت سازمان تاثیر بسزایی می‌گذارند. به‌عبارتی دیگر می‌توان گفت که گرداننده هر سازمانی نیروی انسانی آن است که باید مورد توجه قرار گیرد. در این مقاله سعی داریم که تنها با بیان پنج مورد، عملکرد کارکنان را از منظر هوش هیجانی مورد بررسی قرار دهیم و اشاره کنیم که چه رفتارهایی بیانگر آن است که نیروی انسانی شما نیاز به تقویت هوش هیجانی دارد:

1- عدم‌مدیریت تعارضات

در بسیاری از سازمان‌ها شاهد این هستیم که کارکنان یا با یکدیگر یا با مدیر خود دچار تعارضاتی هستند که موجب می‌شود از محیط کار خود دلسرد یا خشمگین شوند. این افراد معمولا قادر نیستند تعارضات افراد یا گروه‌ها را در محیط کار یا شرایط پر تنش را با سیاست و تاکتیک‌های مناسب مدیریت کنند.آن‌ها معمولا به دلیل اینکه انجام مذاکره و رفتار مناسب را بلد نیستند در بحث‌ها یا مخالفت‌ها بحران می‌آفرینند، راه‌حل‌های برنده-برنده را بلد نیستند. نقاط مشترک خود با همکارانشان را نمی‌توانند پیدا کنند. این افراد نمی‌توانند بهای ایجاد مشکلات و تعارضات یا سرزنش همکاران یا مدیر خود را در بروز مشکلات تشخیص دهند. همکاران خود را رقیبان خود می‌بینند و راهکار‌هایی را امتحان می‌کنند که فقط به نفع خودشان باشد.

2- عدم‌مدیریت رفتار

افرادی که بر اساس احساسات و هیجانات خود رفتار می‌کنند و واکنش‌های هیجانی از خود بروز می‌دهند در محل کار خود با مشکلات زیادی مواجه می‌شوند. این افراد نمی‌توانند احساسات و هیجانات خود را مدیریت کنند، آنها هنگام بروز اشتباهات و مشکلات دیگران را سرزنش می‌کنند حتی اگر خود این مشکلات را به‌وجود آورده باشند. این افراد ضعف‌ها و اشتباهات خود را نمی‌پذیرند و در مقابل انتقاد‌ها یا بازخورد‌ها پذیرا نیستند و واکنش احساسی نشان می‌دهند. حتی برخی از افرادی که بر رفتارهای خود مدیریت ندارند، تلاش دیگران را به نام خود تمام می‌کنند. آنها مدیریتی بر رفتار‌های منفی خود ندارند.

3- عدم‌ابتکار عمل و عمل‌گرایی

کارکنانی که این ویژگی را در خود ندارند افرادی هستند که دائما کارهایی را که از آنها خواسته می‌شود تا انجام دهند پشت گوش یا به تعویق می‌اندازند. این افراد نیاز دارند که به آنها دقیقا دیکته شود چه کاری را باید انجام دهند. آنها به راحتی وظایف خود را رها می‌کنند و هیچ برنامه منظمی برای مسوولیت‌های کاری خود ندارند. برخی از آنها خارج از حیطه مسوولیت خود هیچ کار دیگری را انجام نمی‌دهند و غالبا می‌گویند: «این وظیفه من نیست!»در انجام وظیفه خود بیشتر به درآمد فکر می‌کنند و نسبت به کار خود بی‌انگیزه هستند؛ در استفاده از فرصت‌ها یا ایجاد آنها ضعیف هستند. به‌عبارتی دیگر می‌توان گفت که این افراد صرفا انجام وظیفه می‌کنند و این انجام وظیفه هم معمولا کافی نیست. برخی از کارمندان نیاز دارند که دائما توسط دیگری برای انجام کارها تذکر بگیرند، درحالی‌که برخی دیگر بدون اینکه به آنها تذکری داده شود به‌صورت خودجوش کارهایی را که در عملکرد سازمان موثر است انجام می‌دهند، این یکی دیگر از مواردی است که با تقویت هوش هیجانی در فرد افزایش خواهد یافت.

4- عدم‌توانایی انجام کار گروهی

کار گروهی یعنی اینکه بتوانیم با دیگران همکاری سالم و اهداف مشترک داشته باشیم و بتوانیم از انرژی گروه برای دستیابی به هدف استفاده بهینه کنیم. افرادی که توانایی و مهارت کار گروهی را ندارند ترجیح می‌دهند تنها کار کنند، مسوولیت‌های گروهی را با دیگران تقسیم نکنند، اطلاعات را از هم گروهی‌های خود دریغ می‌کنند، تصمیمات گروهی را تضعیف یا تحقیر می‌کنند، با هم‌گروهی‌های خود رقابت ناسالم دارند، کارها را به نام خود تمام می‌کنند، از تعارضات و فرصت حل آنها با گروه خودداری می‌کنند، گروه را به‌عنوان مانعی برای خود می‌بینند، هنجارها و قوانین گروه را رعایت نمی‌کنند، همکاران خود را سرزنش یا تحقیر می‌کنند و از تصمیمات گروهی حمایت نمی‌کنند.

5- عدم‌آگاهی از موقعیت

مهارت آگاهی از موقعیت، محیط و سازمان یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که چه کارکنان و چه مدیران یک سازمان باید آن را در خود تقویت کنند. افرادی که قادر نیستند وضعیت جاری در سازمان، روابط کلیدی و قدرتمند و همچنین، شبکه‌های ارتباطات اجتماعی ضروری در سازمان و حیطه کاری، نیرو‌هایی که دیدگاه‌ها و اقدامات مشتری‌ها، مراجعان، یا رقبا را شکل می‌دهد، ارزش‌های رهنما و قوانین بیان نشده یک سازمان را به درستی تشخیص دهند، هنجار‌های سازمان را رعایت نمی‌کنند، در اتفاقات سازمان تاثیرگذاری چندانی ندارند،نیازمند به تقویت هوش هیجانی اند. همچنین، افرادی که در انجام وظایف خود در سازمان دچار مشکل هستند، به علت فهم و برداشت اشتباه از ساختار سازمان مرتکب اشتباهاتی می‌شوند، رفتارهایی از خود بروز می‌دهند که مناسب سازمان نیست، از اتفاقاتی که در سازمان رخ می‌دهد متعجب شده و توانایی کافی برای سازگاری سریع با آن را ندارند، نیازمند تقویت هوش هیجانی در خود هستند.