امسال، سال فیلم اولیهاست
شهرام شاه حسینی کارگردان سینما امسال جشنواره فیلم فجر سال فیلم اولیهاست و تاکید میکنم روی این فیلمها در آینده سرمایهگذاری شود. من معتقدم که دستاندرکاران جشنواره فیلم فجر پیش از این دوره، پیشبینی کرده بودند که گروهی را به بخش «هنرو تجربه» اختصاص دهند تا اگر این فیلمها در گروه اکران قرار گرفتند، تکلیفشان روشن و مشخص باشد که در جشنواره هم در بخش هنر و تجربه شرکت کرده بودند. البته حضور فیلمسازان جوان در این دوره، چشمگیر است. ای کاش بخش نگاه نو کاملا مجزا از جشنواره فیلم فجر بود، چرا که فیلمسازان جوان تجربهای آنچنانی ندارند که با آثار خود به رقابت فیلمسازان بزرگ بپردازند.
شهرام شاه حسینی کارگردان سینما امسال جشنواره فیلم فجر سال فیلم اولیهاست و تاکید میکنم روی این فیلمها در آینده سرمایهگذاری شود. من معتقدم که دستاندرکاران جشنواره فیلم فجر پیش از این دوره، پیشبینی کرده بودند که گروهی را به بخش «هنرو تجربه» اختصاص دهند تا اگر این فیلمها در گروه اکران قرار گرفتند، تکلیفشان روشن و مشخص باشد که در جشنواره هم در بخش هنر و تجربه شرکت کرده بودند. البته حضور فیلمسازان جوان در این دوره، چشمگیر است. ای کاش بخش نگاه نو کاملا مجزا از جشنواره فیلم فجر بود، چرا که فیلمسازان جوان تجربهای آنچنانی ندارند که با آثار خود به رقابت فیلمسازان بزرگ بپردازند. بهنظر من این موضوع شکل درستی ندارد.
این فیلمسازان جوان میتوانند با تله فیلم و فیلمهای کوتاه و مستند تجربی تجربههای خود را انجام دهند. به هر حال سینما هنر گرانی است که جای آزمون و خطا باید کمتر داشته باشد. مثلا اگر ایده یا فیلمی در جشنواره مورد رقابت قرار بگیرد و نگاهمان این باشد که بعد ببینیم چه میشود، این موضوع کاملا غلط است و جایی در سینما ندارد. نگاه کنید به نسل فیلمسازانی که پا در جای پای بهمن قبادی گذاشتهاند یا عباس کیارستمی را به عنوان الگو انتخاب کرده اند. بدون آنکه از اندک دانش این فیلمسازان بهره برده باشند. میبینید که فیلمهای اکثر این دوستان ثمرهای جز شکست در سینما ندارد. بهعنوان مثال فیلمهای مختلفی که طی این سالها ساخته شد که از اساس از آنچه فیلمساز قرار بود در فیلم خود به تصویر بکشد دور ماند.
تجربه فیلمسازی برای فیلم کوتاه است و هزینههای سینما ازاین طریق پایین میآید. زمانی که یک فیلم بلند میسازید باید با بینش و آگاهی کافی برای یک فیلم فکر کنید. از همان ابتدا نباید انگ فیلم هنری به اثر زد؛ دیگران باید قضاوت کنند که آیا این فیلم ساختار یا فیلمنامهای خاص دارد که در آنجا در گروهبندی اکران قرار خواهد گرفت. از همان ابتدا بخواهیم فیلمی بسازیم که برای مخاطب خاص باشد به نظرم آن فیلم اصلا فیلم خوبی نخواهدشد.
در واقع «کلاغ پر» و «زنها فرشتهاند» برای من فیلمهای تجربی بودند و چون حکایت بازگشت سرمایه این دو فیلم قطعی به نظر میآمد، بنابراین دست به ریسکی زدم و آن فیلمها را تجربه کردم و ساختم، اما بهعنوان یک آماتور کسی که سر از دکوپاژ و میزانسن در میآورد و کارگردانی را آموخته و بازیگردانی را میشناسد، وارد سینما شدم. حکایت «خانه دختر» حکایت خود من است و اصل این سینما را دوست دارم. این فیلم برگرفته از علاقه من نسبت به سینما است.
فیلم در سال 1392 آماده شد. اما تصمیم گرفتیم فیلم را با گروه محدودی روی پرده ببینیم، اگر نتیجه داد، فیلم را به جشنواره فیلم فجر بسپریم که این اتفاق هم افتاد. ابتدا به این فکر کردیم که نکند فیلم در حد و اندازه رقابت نباشد و حذف شود که خوشبختانه این طور نبود و اعضای هیات بازبینی هم فیلم را برای بخش رقابتی جشنواره پذیرفتند.
این فیلمسازان جوان میتوانند با تله فیلم و فیلمهای کوتاه و مستند تجربی تجربههای خود را انجام دهند. به هر حال سینما هنر گرانی است که جای آزمون و خطا باید کمتر داشته باشد. مثلا اگر ایده یا فیلمی در جشنواره مورد رقابت قرار بگیرد و نگاهمان این باشد که بعد ببینیم چه میشود، این موضوع کاملا غلط است و جایی در سینما ندارد. نگاه کنید به نسل فیلمسازانی که پا در جای پای بهمن قبادی گذاشتهاند یا عباس کیارستمی را به عنوان الگو انتخاب کرده اند. بدون آنکه از اندک دانش این فیلمسازان بهره برده باشند. میبینید که فیلمهای اکثر این دوستان ثمرهای جز شکست در سینما ندارد. بهعنوان مثال فیلمهای مختلفی که طی این سالها ساخته شد که از اساس از آنچه فیلمساز قرار بود در فیلم خود به تصویر بکشد دور ماند.
تجربه فیلمسازی برای فیلم کوتاه است و هزینههای سینما ازاین طریق پایین میآید. زمانی که یک فیلم بلند میسازید باید با بینش و آگاهی کافی برای یک فیلم فکر کنید. از همان ابتدا نباید انگ فیلم هنری به اثر زد؛ دیگران باید قضاوت کنند که آیا این فیلم ساختار یا فیلمنامهای خاص دارد که در آنجا در گروهبندی اکران قرار خواهد گرفت. از همان ابتدا بخواهیم فیلمی بسازیم که برای مخاطب خاص باشد به نظرم آن فیلم اصلا فیلم خوبی نخواهدشد.
در واقع «کلاغ پر» و «زنها فرشتهاند» برای من فیلمهای تجربی بودند و چون حکایت بازگشت سرمایه این دو فیلم قطعی به نظر میآمد، بنابراین دست به ریسکی زدم و آن فیلمها را تجربه کردم و ساختم، اما بهعنوان یک آماتور کسی که سر از دکوپاژ و میزانسن در میآورد و کارگردانی را آموخته و بازیگردانی را میشناسد، وارد سینما شدم. حکایت «خانه دختر» حکایت خود من است و اصل این سینما را دوست دارم. این فیلم برگرفته از علاقه من نسبت به سینما است.
فیلم در سال 1392 آماده شد. اما تصمیم گرفتیم فیلم را با گروه محدودی روی پرده ببینیم، اگر نتیجه داد، فیلم را به جشنواره فیلم فجر بسپریم که این اتفاق هم افتاد. ابتدا به این فکر کردیم که نکند فیلم در حد و اندازه رقابت نباشد و حذف شود که خوشبختانه این طور نبود و اعضای هیات بازبینی هم فیلم را برای بخش رقابتی جشنواره پذیرفتند.
ارسال نظر