تاثیر مهاجرتهای انبوه انسانها بر جوامع میزبان
سید حسین ثنائی نژاد*
تاریـخ بشر پـر شـده است از مهاجرتهای انفرادی و دستهجمعی انسانها از جایی به جای دیگر. آنقدر که به سختی میتوان محل دقیق زندگی انسان اولیه را تعیین کرده و یا زادگاه اصلی اقوام، ملل و نحل را یافت.
در عصر حاضر، پدیده مهاجرت انسانها خود یک مقوله عظیم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی محیطزیستی است.
اگرچه برخی کشورهای پیشرفته مانند کانادا، استرالیا، نیوزیلند و برخی کشورهای اروپایی سالهاست هوشمندانه و مطابق برنامهای منظم مهاجران برگزیدهای را از تمام کشورهای دنیا به کشورشان میخوانند تا از مزایای بسیار آن بهرهمند شوند، اما هجوم ناگهانی مهاجران بهتنگآمده از جنگ و ناآرامی برای هیچ کشوری خوشایند نیست.
تاریـخ بشر پـر شـده است از مهاجرتهای انفرادی و دستهجمعی انسانها از جایی به جای دیگر. آنقدر که به سختی میتوان محل دقیق زندگی انسان اولیه را تعیین کرده و یا زادگاه اصلی اقوام، ملل و نحل را یافت.
در عصر حاضر، پدیده مهاجرت انسانها خود یک مقوله عظیم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی محیطزیستی است.
اگرچه برخی کشورهای پیشرفته مانند کانادا، استرالیا، نیوزیلند و برخی کشورهای اروپایی سالهاست هوشمندانه و مطابق برنامهای منظم مهاجران برگزیدهای را از تمام کشورهای دنیا به کشورشان میخوانند تا از مزایای بسیار آن بهرهمند شوند، اما هجوم ناگهانی مهاجران بهتنگآمده از جنگ و ناآرامی برای هیچ کشوری خوشایند نیست.
سید حسین ثنائی نژاد*
تاریـخ بشر پـر شـده است از مهاجرتهای انفرادی و دستهجمعی انسانها از جایی به جای دیگر. آنقدر که به سختی میتوان محل دقیق زندگی انسان اولیه را تعیین کرده و یا زادگاه اصلی اقوام، ملل و نحل را یافت.
در عصر حاضر، پدیده مهاجرت انسانها خود یک مقوله عظیم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی محیطزیستی است.
اگرچه برخی کشورهای پیشرفته مانند کانادا، استرالیا، نیوزیلند و برخی کشورهای اروپایی سالهاست هوشمندانه و مطابق برنامهای منظم مهاجران برگزیدهای را از تمام کشورهای دنیا به کشورشان میخوانند تا از مزایای بسیار آن بهرهمند شوند، اما هجوم ناگهانی مهاجران بهتنگآمده از جنگ و ناآرامی برای هیچ کشوری خوشایند نیست.
در این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به پدیده مهاجرتهایی از نوع دوم، زیرا در مهاجرت انفرادی و برگزیده به روشی که سالیان سال است حتی هموطنان ایرانی ما نیز بار بر دوش مینهند.
و برای زندگی بهتر راهی کشورهای مهاجرپذیر میشوند، سودمندیهای بسیار نهفته است، هم برای کشور پذیرنده و هم برای مهاجری که رنج غربت را به هزینه بهرهمندی بیشتر به جان میخرد.
ورود ناگهانی مهاجران در گروههای بزرگ به کشور میزبان دارای تاثیرات شگرف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی زیستمحیطی است.
از منظر اقتصادی اگرچه بهدلیل اینکه مهاجران معمولا نیروی کار ارزانی در اختیار جامعه میزبان قرار میدهند، یک مزیت برای بازار کار بهحساب میآید و یا حتی وجود نیروهای متخصص میتواند ارزشافزوده ناشی از خدمات تخصصی تولید کند، اما تغییر ناگهانی تقاضا در بازار مصرف کالاها، مسکن، بهداشت و آموزش میتواند اثرات نامطلوب اقتصادی را بهوجود آورده و باعث افزایش تورم و گرانی شود. چنین تاثیراتی البته بر دهکهای پایین جامعه از نظر درآمد بیشتر محسوس است.
از منظر اجتماعی نیز شاید بتوان به مزیت اختلاط اجتماعی و اصلاح نژادی جوامع اشاره کرد، اما مسائل اجتماعی ناشی از پدیده مهاجرتهای گسترده بسیار عظیمتر از آن است که چنین مزیتی را بتوان درنظرگرفت.
هیچ تردیدی نیست که موج عظیم انسانی که بیهیچ وابستگی اجتماعی وارد جامعه میزبان شده است مستعد بروز انواع مشکلات از قبیل ناآرامی، بروز جرم و جنایت و تشکیل گروههای تبهکار و بزهکار میباشد. از طرف دیگر بدیهی است که دولتهای میزبان برای سروسامان بخشیدن به موج مهاجرت دستهجمعی، ناچارند اردوگاههایی برپا کرده و خدمات اجتماعی، بهداشتی و آموزشی ویژهای را برای آنها تدارک ببینند. این توجه ویژه اگرچه امری ضروری و اجتنابناپذیر است، اما درک آن برای گروههای کمدرآمد کشور میزبان آسان نیست. ایشان نمیتوانند بپذیرند درحالیکه بیکاری و فقر گریبان آنها را در مملکت خودشان گرفته منابع اقتصادی و اجتماعیشان صرف آدمهایی میشود که به کشور آنها مهاجرت کردهاند.
چنین گروههای اجتماعی معمولا دچار تضاد و تناقضهایی میشوند که ممکن است باعث شود نسبت به حضور مهاجران واکنش منفی نشان داده و زمینه درگیریهای اجتماعی را فراهم سازند.
از منظر سیاسی مهاجرت میتواند تأثیر قابلتوجهی بر معادلات سیاسی داخلی و خارجی کشورهای مبدا و مقصد برجای بگذارد. باتوجه به تأثیر شدیدی که کشور مبدا مهاجران بر زندگی آنها داشته و باعث آوارگیشان شده است، ممکن است گروههای اپوزیسیون در میانشان شکل گرفته و باعث دردسرهای ناخواسته سیاسی برای کشور میزبان شود.
مانند آنچه در همین سالها در مرز اردن در ارتباط با آوارگان سوری انجام شد. ارتش اردن در موارد متعددی برای حفاظت از جان آوارگانی که برای عبور از مرز موردهدف مرزبانهای سوری قرار میگرفتند، وارد درگیری محدود نظامی شد. علاوه براین در درازمدت و پس از استقرار جمعیت مهاجر در نسلهای بعدی، این مهاجران میتوانند تبدیل به یک قومیت تاثیرگذار در معادلات سیاسی داخلی هم بشوند. نظیر آنچه ترکها در آلمان و فلسطینیها در لبنان و سوریه دارند.در برخی موارد، جمعیت مهاجران آواره به قدری زیاد بوده است که ترکیب جمعیتی کشور میزبان را تغییر داده و باعث بروز تحولات اجتماعی در آن کشور شده است. مثلا آوارگان موزامبیک در پایان بحران جنگ در سال 1993 در این کشور 10درصد جمعیت کشور میزبانشان را در ملاوی تشکیل میدادند.
از منظر زیستمحیطی نیز هجوم ناگهانی خیل عظیمی از جمعیت به یک کشور میتواند تاثیرات نامطلوبی برجای گذارد. چنین جمعیتی برای تامین نیازهای اولیه خود معمولا باعث تخریب و آلودگی محیطزیست میشوند که این تاثیرات گاه میتواند تا سالهای سال باقی مانده و خود باعث مشکلات زیستمحیطی دیگری شود.
بنابراین اگر چه نگاه سرگردان کودکی آواره در آغوش خسته مادرش هیچ گریز اخلاقی و عاطفی برای جوامع میزبان باقی نمیگذارد تا دست ناتوان این خستههای جنگ و ماندگان درراه را بگیرند و در سرپناهی بنشانندشان، اما بیگمان درکی عمیق و همهجانبه میخواهد اداره این خیل انسانهای مصیبتزدهای که در جستجوی زندگی آرام آواره شدهاند.
*عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
تاریـخ بشر پـر شـده است از مهاجرتهای انفرادی و دستهجمعی انسانها از جایی به جای دیگر. آنقدر که به سختی میتوان محل دقیق زندگی انسان اولیه را تعیین کرده و یا زادگاه اصلی اقوام، ملل و نحل را یافت.
در عصر حاضر، پدیده مهاجرت انسانها خود یک مقوله عظیم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی محیطزیستی است.
اگرچه برخی کشورهای پیشرفته مانند کانادا، استرالیا، نیوزیلند و برخی کشورهای اروپایی سالهاست هوشمندانه و مطابق برنامهای منظم مهاجران برگزیدهای را از تمام کشورهای دنیا به کشورشان میخوانند تا از مزایای بسیار آن بهرهمند شوند، اما هجوم ناگهانی مهاجران بهتنگآمده از جنگ و ناآرامی برای هیچ کشوری خوشایند نیست.
در این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به پدیده مهاجرتهایی از نوع دوم، زیرا در مهاجرت انفرادی و برگزیده به روشی که سالیان سال است حتی هموطنان ایرانی ما نیز بار بر دوش مینهند.
و برای زندگی بهتر راهی کشورهای مهاجرپذیر میشوند، سودمندیهای بسیار نهفته است، هم برای کشور پذیرنده و هم برای مهاجری که رنج غربت را به هزینه بهرهمندی بیشتر به جان میخرد.
ورود ناگهانی مهاجران در گروههای بزرگ به کشور میزبان دارای تاثیرات شگرف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی زیستمحیطی است.
از منظر اقتصادی اگرچه بهدلیل اینکه مهاجران معمولا نیروی کار ارزانی در اختیار جامعه میزبان قرار میدهند، یک مزیت برای بازار کار بهحساب میآید و یا حتی وجود نیروهای متخصص میتواند ارزشافزوده ناشی از خدمات تخصصی تولید کند، اما تغییر ناگهانی تقاضا در بازار مصرف کالاها، مسکن، بهداشت و آموزش میتواند اثرات نامطلوب اقتصادی را بهوجود آورده و باعث افزایش تورم و گرانی شود. چنین تاثیراتی البته بر دهکهای پایین جامعه از نظر درآمد بیشتر محسوس است.
از منظر اجتماعی نیز شاید بتوان به مزیت اختلاط اجتماعی و اصلاح نژادی جوامع اشاره کرد، اما مسائل اجتماعی ناشی از پدیده مهاجرتهای گسترده بسیار عظیمتر از آن است که چنین مزیتی را بتوان درنظرگرفت.
هیچ تردیدی نیست که موج عظیم انسانی که بیهیچ وابستگی اجتماعی وارد جامعه میزبان شده است مستعد بروز انواع مشکلات از قبیل ناآرامی، بروز جرم و جنایت و تشکیل گروههای تبهکار و بزهکار میباشد. از طرف دیگر بدیهی است که دولتهای میزبان برای سروسامان بخشیدن به موج مهاجرت دستهجمعی، ناچارند اردوگاههایی برپا کرده و خدمات اجتماعی، بهداشتی و آموزشی ویژهای را برای آنها تدارک ببینند. این توجه ویژه اگرچه امری ضروری و اجتنابناپذیر است، اما درک آن برای گروههای کمدرآمد کشور میزبان آسان نیست. ایشان نمیتوانند بپذیرند درحالیکه بیکاری و فقر گریبان آنها را در مملکت خودشان گرفته منابع اقتصادی و اجتماعیشان صرف آدمهایی میشود که به کشور آنها مهاجرت کردهاند.
چنین گروههای اجتماعی معمولا دچار تضاد و تناقضهایی میشوند که ممکن است باعث شود نسبت به حضور مهاجران واکنش منفی نشان داده و زمینه درگیریهای اجتماعی را فراهم سازند.
از منظر سیاسی مهاجرت میتواند تأثیر قابلتوجهی بر معادلات سیاسی داخلی و خارجی کشورهای مبدا و مقصد برجای بگذارد. باتوجه به تأثیر شدیدی که کشور مبدا مهاجران بر زندگی آنها داشته و باعث آوارگیشان شده است، ممکن است گروههای اپوزیسیون در میانشان شکل گرفته و باعث دردسرهای ناخواسته سیاسی برای کشور میزبان شود.
مانند آنچه در همین سالها در مرز اردن در ارتباط با آوارگان سوری انجام شد. ارتش اردن در موارد متعددی برای حفاظت از جان آوارگانی که برای عبور از مرز موردهدف مرزبانهای سوری قرار میگرفتند، وارد درگیری محدود نظامی شد. علاوه براین در درازمدت و پس از استقرار جمعیت مهاجر در نسلهای بعدی، این مهاجران میتوانند تبدیل به یک قومیت تاثیرگذار در معادلات سیاسی داخلی هم بشوند. نظیر آنچه ترکها در آلمان و فلسطینیها در لبنان و سوریه دارند.در برخی موارد، جمعیت مهاجران آواره به قدری زیاد بوده است که ترکیب جمعیتی کشور میزبان را تغییر داده و باعث بروز تحولات اجتماعی در آن کشور شده است. مثلا آوارگان موزامبیک در پایان بحران جنگ در سال 1993 در این کشور 10درصد جمعیت کشور میزبانشان را در ملاوی تشکیل میدادند.
از منظر زیستمحیطی نیز هجوم ناگهانی خیل عظیمی از جمعیت به یک کشور میتواند تاثیرات نامطلوبی برجای گذارد. چنین جمعیتی برای تامین نیازهای اولیه خود معمولا باعث تخریب و آلودگی محیطزیست میشوند که این تاثیرات گاه میتواند تا سالهای سال باقی مانده و خود باعث مشکلات زیستمحیطی دیگری شود.
بنابراین اگر چه نگاه سرگردان کودکی آواره در آغوش خسته مادرش هیچ گریز اخلاقی و عاطفی برای جوامع میزبان باقی نمیگذارد تا دست ناتوان این خستههای جنگ و ماندگان درراه را بگیرند و در سرپناهی بنشانندشان، اما بیگمان درکی عمیق و همهجانبه میخواهد اداره این خیل انسانهای مصیبتزدهای که در جستجوی زندگی آرام آواره شدهاند.
*عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
ارسال نظر