تغییر مسیر کوهنوردی ایران
دو تیم از هیمالیانوردان ایرانی در حالی تیرماه جاری با هدف صعود به قله‌های «موستاق آتا» و «کنگور» در رشته‌کوه هیمالیا عازم چین هستند که در صورت موفقیت تیم 8 نفره کنگور، این نخستین صعود ایرانیان به این قله 7 هزار و 719 متری خواهد بود؛ قله‌ای که سرسختی آن در میان کوهنوردان شهره است. اگرچه صعود به قله‌ 7 هزار و 546 متری موستاق آتا نیز سختی‌ها و چالش‌های خاص خود را دارد، اما با توجه به اینکه تجربه‌های قبلی از صعود به این قله وجود دارد، به‌نظر می‌رسد تیم کنگور با شرایط خاص‌تری در هیمالیا مواجه شود. اعزام دو تیم یاد شده به هیمالیا که در غالب تیم‌های ملی از ایران راهی چین هستند؛ خصوصا «نو» بودن مسیر صعود و «سرسختی» یکی از این قله‌ها (قله کنگور)، باعث شد با رئیس فدراسیون کوهنوردی به گفت‌وگو بنشینیم. گفت‌وگو با رضا زارعی از این جهت اهمیت دارد که جامعه کوهنوردان ایران طی دو دهه گذشته که صعودهای برون مرزی و هیمالیانوردی را آغاز کرده است،‌ 15 قربانی داشته است که بازنگشتن هرکدام از این کوهنوردان، افراد و خانواده‌های زیادی را تحت‌تاثیر قرار داده است. زارعی اگرچه عقیده دارد این تعداد قربانی به نسبت صعودهای موفقی که وجود داشته زیاد نیست، اما از سویی تاکید دارد: «به هر حال کوهنوردان باید موارد بیشتری را برای داشتن صعودهایی ایمن‌ و هوشمندانه‌ در نظر داشته باشند و سلامت خود را فدای صعود نکنند.»

با توجه به اینکه صعود به کنگور نحستین تلاش یک تیم ایرانی بر روی این قله است، فکر می‌کنید چنانچه این تلاش با موفقیت و صعود همراه باشد،‌ چه تاثیری بر ایجاد تغییراتی در سطح کوهنوردی ایران داشته باشد؟
به هر حال انتخاب این قله و تلاش بر روی آن تجربیاتی را برای کوهنوردان ما به همراه خواهد داشت، اما باید گفت بیشترین تاثیری که کوهنوردی ما از چنین صعودهایی گرفته است، به سال‌های دهه ۷۰ و ۸۰ باز می‌گردد که جامعه کوهنوردی کار فنی خود را آغاز کرده بود. در واقع در آن سال‌ها بود که رویکرد کوهنوردی از «کوه‌روی» به «کوهنوردی فنی» تغییر کرد.
اگرچه طی تمام این سال‌ها حوادث و رویدادهای بسیاری بر کوهنوردی ایران گذشته و این مسائل همواره به‌عنوان تهدیدی کوهنوردی ایران را در برگرفته است، اما طبیعی است که اگر ما همچنان به‌دنبال تکرار تجربیات دهه‌های 70 و 80 باشیم و بخواهیم تلفات بدهیم، جامعه پذیرای این اتفاق نخواهد بود؛ بنابراین در حال حاضر نقطه مثبت صعودهایی از این دست که اصطلاحا «نو» عنوان می‌شوند و به‌دنبال تجربه‌هایی جدیدتر هستند، در این است که باید با نگاهی به گذشته و هوشمندانه پیگیری شوند، زیرا در تجربه‌های قبلی مشاهده شده است که جامعه به قیمت نو بودن کاری پذیرای تلفاتی بیش از این نیست.
فکر می‌کنید تلاشی مانند صعود به برودپیک از مسیر جدیدی به نام ایران تا چه میزان انگیزه‌ای برای صعود از مسیرهای نو باشد؟
پروژه برودپیک به هر حال فرصت‌هایی را ایجاد کرد، اما خالی از تهدید هم نبود، خصوصا پس از اینکه سه کوهنورد قربانی این تلاش شدند، ابعاد تهدیدآمیز این صعود بیش از فرصت‌هایش ملاحظه شد. به هر حال اینکه صعود به برودپیک از مسیری نو انگیزه‌ای شده باشد برای ادامه یافتن صعودهای نو، می‌تواند نظری شخصی باشد. به‌صورت کلی باید دید جامعه تا چه میزان پذیرای اتفاقاتی است که پس از این دست صعودها رخ می‌دهد زیرا سلامت افراد مهمترین وجه از هر صعودی هستند.
اگر بخواهیم تلفات جانی صعودهای برون مرزی را بررسی کنیم در نهایت به چه نتیجه‌ای می‌رسیم؟
طی دو دهه گذشته 15 کوهنورد ایرانی در صعودهای برون مرزی جان خود را از دست داده‌اند؛ البته اگر بخواهیم بین این تعداد قربانی و صعودهایی که انجام شده است نسبت ببندیم تلفات نسبت به صعودها زیاد نبوده، اما این نکته حائز اهمیت است که مرگ هرکدام از این افراد دایره‌ای وسیع از افراد را از خانواده آنها گرفته تا جامعه تحت‌تاثیر قرار داده است، می‌خواهم بگویم مرگ یک نفر هم زیاد است چه رسد به 15 نفر.
نحوه انتخاب اعضای دو تیم موستاق آتا و کنگور به چه صورت بوده است؟
از ابتدای مطرح شدن این برنامه،‌ حدود یکصد نفر داوطلب داشتیم که در نهایت با نظارت ناظران فدراسیون و پس از اجرای اردوهای مختلف، به تیمی 8 نفره برای قله کنگور و تیمی 19 نفره برای قله موستاق آتا رسیدیم که چهار نفر از اعضای این تیم را خانم‌ها تشکیل می‌دهند.
با توجه به اینکه تجربه چندانی از قله کنگور وجود ندارد،‌ چه تدبیر خاصی برای داشتن صعودی کم خطر و موفق اندیشیده شده است؟ آمادگی تیم را در چه سطحی ارزیابی می‌کنید؟
یک زمانی است که شما روی گزارش‌ دیگران برنامه‌ای را تنظیم می‌کنید و زمانی هم هست که با توجه به تجربه عملی برنامه‌ریزی انجام می‌شود. در رابطه با کنگور تجربه ما نوع اولی است که به آن اشاره کردیم، اصولا کنگور قله‌ای سرسخت و دورافتاده است که تیم‌های کمی را به خود دیده است. به هر حال تمام تلاش ما این بوده که تیم اعزامی از تجربه‌های ایده‌آل فنی برخوردار باشد و پشتیبانی فنی، فکری و محلی خوبی داشته باشد. در واقع برخی قله‌ها به دلیل فنی بودن ویژه و دارای یک کف کار و یک سقف کار هستند. تیم فعلی ما از نظر کف کار به شرایط مطلوب رسیده است، اما اینکه در منطقه چه کار خواهند کرد کاملا به شرایطی که بر آنجا حاکم است باز می‌گردد.
این تیم سرپرستی حرفه‌ای دارد که قطعا در آنجا با توجه به شرایط آب و هوا و اعضای تیم تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی خواهد کرد، اما چیزی که وجود دارد این است که حتی اگر بچه‌ها موفق به صعود به این قله هم نشوند برای ما کمترین اهمیتی ندارد زیرا با توجه به اردوهایی که در اینجا گذرانده‌اند، این تلاش آنهاست که برای ما ارزشمند است. به‌طور کلی با شناختی که از سرپرست و اعضای تیم دارم اطمینان دارم سلامت خود را فدای صعود از قله نخواهند کرد.