بی نظمی جدید در روابط دوسوی آتلانتیک

حسن بهشتی پور
کارشناس مسائل بین‌الملل

با روی کار آمدن دونالد ترامپ، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا از دوران طلایی روابطشان فاصله گرفته‌اند و حتی بعضا به دنبال لفاظی‌های طرفین به‌خصوص ترامپ و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، اصطلاح جنگ سرد را برای روابط فعلی به‌کار می‌برند. اما من معتقدم که اصطلاح جنگ سرد را نمی‌توان برای روابط اروپا و آمریکا به‌کار برد؛ زیرا فاکتورها و مولفه‌های دوران جنگ سرد امروز دیگر حاکم نیست بلکه نوعی رقابت سخت و بی نظمی جدید را در روابط طرفین شاهد هستیم. باید توجه داشت که دونالد ترامپ تمامی ساختار‌های امنیتی آمریکا را چه در داخل و چه در صحنه بین‌الملل دچار چالش جدی کرده است، از جمله انتقاداتش نسبت به ناتو یا اعلام خروج آمریکا از پیمان آب و هوایی پاریس. باید توجه داشت وضعیتی که امروز بر روابط اروپا و آمریکا حاکم است طی 7 دهه گذشته بی سابقه بوده است؛ البته در این مدت نیز اختلافاتی بین طرفین حاکم بود که به اختلافات دو سوی آتلانتیک معروف بود. این اختلافات اغلب بر سر موضوعات اقتصادی بود اما اختلافات امروز مبنایی است یعنی هم بعد اقتصادی دارد، هم سیاسی و هم امنیتی.

از جمله اختلافات بر سر ناتو است؛ رئیس‌جمهور آمریکا طی تبلیغات انتخاباتی و پس از آن طی انتقاداتی که از ناتو داشت اعلام کرده که واشنگتن هزینه امنیت دیگر کشورها را می‌پردازد. درواقع ترامپ در فلسفه ملی گرایی‌اش معتقد است که باید منافع آمریکا اولویت قرار گیرد و نه منافع اروپا. زیرا به عقیده ترامپ امروز دیگر تهدیدی از جانب روسیه وجود ندارد که حال آمریکا بخواهد برای مقابله با آن هزینه کند. این نگاه رئیس جمهور آمریکا باعث شده معادلات امنیتی جدید در اروپا زیر سوال برود. این در شرایطی است که ناتو طی چند ماه گذشته چیزی حدود 4 هزار نیرو را با انواع ادوات سنگین و سبک به لهستان، لیتوانی، لتونی و استونی در مرزهای شمال و غرب روسیه اعزام کرده است. یعنی در عین حال که ترامپ مخالف هزینه کردن در ناتو بود اما در عمل این سازمان به لحاظ آرایش نظامی، موقعیت خود را در برابر روسیه تقویت کرده است. این شرایط خاص با رقابت‌های اقتصادی نیز همسو شده است.

در واقع آمریکا در تلاش است برخلاف گذشته که سعی می‌کرد حوزه بازار جهانی را بین خودشان و اروپایی‌ها تقسیم کند، یک تنه در رقابت با چین حوزه‌های جدید را کشف کند بدون آنکه در این زمینه توجهی به منافع اروپایی‌ها داشته باشد. در این معادله وضعیت بسیار دشواری را شاهد هستیم؛ آمریکا هم با همپیمانانش در گروه هفت دچار چالش است و هم در سازمان ناتو؛ به لحاظ سیاسی نیز رئیس‌جمهور آمریکا همکاری میان دو سوی آتلانتیک را مانند گذشته قبول ندارد و در پی آن است که روابط کشورش را با روسیه ترمیم کند یا رقابت جدی با چین داشته باشد. در این میان در داخل اتحادیه اروپا نیز آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها در پی آن هستند که برای حفظ موقعیت خود از وابستگی بیشتر به آمریکا خودداری کنند و در تلاش هستند که به نوعی اتحادیه اروپا را در برابر آمریکا تقویت کنند. شاید اگر ایده جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا پیش نمی‌آمد آنها ایده ایالات متحده اروپا را پی‌ریزی و دنبال می‌کردند.