سینا قنبر‌پور وقتی یکهزار و ۵۰۰ بیلبورد از ۱هزار و ۶۰۰ بیلبورد تبلیغاتی پایتخت به خدمت طرحی تحت‌عنوان «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» درآمد خاطره‌های مختلفی از شیوه و نگاه مدیریت شهری در ۹ سال گذشته در ذهن جریان گرفت. کمی قبل از آنکه «محمدباقر قالیباف» سراز «بهشت» تهران درآورد، یعنی همان روزهایی که او می‌خواست اعلام کند که در رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۴ شرکت می‌کند، نزدیکان او از تغییری خبر می‌دادند که همه نگاه‌ها را به خود جلب خواهد کرد. روز اعلام رسمی کاندیداتوری فرمانده سابق پلیس که فرا رسید او با کت و شلواری قهوه‌ای رنگ پشت تریبون قرار گرفت. مردی که پیش از آن چندباری به جای لباس فرم در برنامه‌های تلویزیونی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز با کت و شلوارهای رسمی حاضر شده بود حالا کت و شلوارهای اسپورت می‌پوشید.
امسال که به شهریورماه برسد او یک دهه است که شهردار پایتخت است. نگاهی به کارهای او می‌تواند نشانه‌هایی به دست دهد که او در عرصه فرهنگی دنبال موضوعات و مواردی است تا به وقت، بتواند از آنها بهره ببرد.اما چرا شهرداری تهران به یکباره به فکر حمایت از هنر و توجه دادن مردم به هنر افتاده است که همه تابلوهای تبلیغاتی شهر را به چنین برنامه‌ای اختصاص داده است؟ واقعیت این است که ما فراموش نکرده‌ایم که «محمدباقر قالیباف» به محض تصدی پست شهرداری تهران سینِما آزادی راکه سال‌ها بلاتکلیف مانده بود تبدیل به آن چیزی کرد که اینک مجتمعی سینمایی است و همچنین پردیس‌هایی که در سال‌های گذشته فضاهای سینمایی تهران را افزایش داد. این موارد قابل اغماض نیست. اما چه شده که در مورد طرح «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» زبان به جز به انتقاد نمی‌چرخد.برای اینکه ببینیم چرا به چنین طرحی جز با دیده انتقاد نمی‌توان نگریست لازم است مواردی را از ذهن بگذرانیم. شاید در خیابان‌های تهران آن هم در این روزهایی که وزش باد و بارش باران، اردیبهشت‌ماهی متفاوت رقم زده، در نزدیکی این بیلبوردها شنیده باشیم که مردی، پیرمردی گفته باشد:« عجب تصویر زیبایی است، مرا با خود به دنیای دیگر برد»، یا شنیده باشیم که زنی گفته است «خدا را شکر چند روزی است از آن همه هجمه تبلیغاتی در امان بوده‌ایم». اما فراموش نکنیم که وقتی قرار شد بزرگ‌ترین جراحی اقتصادی کشور تحت‌عنوان «هدفمندی یارانه‌ها» به اجرا درآید رئیس دولت وقت فقط بخشی از آن را به اجرا درآورد که پرداخت یارانه نقدی به مردم بود. پس نمی‌توان به یکسری تعریف و تمجیدهای آنی مردم دل‌خوش کرد.
اگر چشم باز کنیم و ببینیم که شهرداری تهران برای پیشبرد اهداف و امور خود چگونه شهر را اداره کرده است آن وقت به کپی کردن آثار هنری و انتشار آن در شهر به چشم یک کار فرهنگی نگاه نمی‌کنیم. به چشم پروپاگاندایی نگاه می‌کنیم که می‌خواهد نگاه نقادانه بر مدیریت شهری را به سوی دیگر بکشاند و عامه مردم بگویند دست آقای شهردار درد نکند. کما اینکه نمونه‌اش را در روزهای بعد از تعطیلات نوروزی مجلس دیدیم. نمایندگان مجلس نهم در اقدامی امضا جمع کردند و از راه‌اندازی «پارک جنگلی یاس» در تهران از او قدردانی کردند. غافل از اینکه اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی در هفته منابع طبیعی و درختکاری سال ۱۳۹۳ نسبت به از بین رفتن آن منطقه هشدار نداده بود مثل بسیار بسیار زمین و فضای سبزی که به ارگان‌های دولتی و شبه‌دولتی سپرده شده تا برج‌سازی کنند آنجا نیز قربانی ساخت و ساز شده بود. بیایید از همین ماجرای پارک جنگلی یاس که در یک اقدام جهادی مدیریت شهری متولد شد شروع کنیم. شهردار تهران و مجموعه تحت مدیریتش به یکی از هشدارهای مقام معظم رهبری گوش داده و محلی را که می‌رفت قربانی ساخت‌وساز شود تبدیل به پارک جنگلی کرد. چنین اقدامی عمل به وظیفه بوده است و نیازی نبود که بعد از تعطیلات نوروز همه بیلبوردهای شهر تهران به خدمت تبلیغات چنین کاری اختصاص یابد. اما دیدیم که تمام بیلبوردهای شهر را به ایجاد پارک جنگلی یاس اختصاص داده شد. دوم، سوال این است که اگر رهبر معظم انقلاب چنین هشداری نداده بودند و اگر ایشان نسبت به ساخت‌وسازهای درون آن منطقه زنگ خطر را به صدا درنمی‌آوردند مدیریت شهری حاضر بود پا پیش بگذارد و خطر رودررویی با ساخت‌وساز را به جان بخرد تا پارکی جنگلی ایجاد شود؟از همین ماجرا سراغ آن بسیج بیلبوردها برویم. گویا در شورای سوم شهر تهران، مصوبه ای هست که سازمان زیباسازی را موظف کرده شرکت‌های تبلیغاتی را متعهد کند تا در طول سال، روزهایی را برای مناسبت‌ها و اعیاد تبلیغ کند. اگر این اقدام را حسن بدانیم سوال این است که ۱۰ روز از سال «طرح نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» عملی می‌شود و حدود ۱۰ روز از سال نیز تمام بیلبوردهای موثر شهر به خدمت «پارک جنگلی یاس». پس ماجرا به خدمت گرفتن عرصه تبلیغات به نفع فرهنگ نیست.
ماجرا تلاش برای ایجاد موج‌های تصویری - رسانه‌ای است. شهرداری در روزهایی که از عمر شورای شهر چهارم پایتخت تجربه کرده برخلاف همه روزهایی که در شورای دوم و سوم تجربه کرد با نقدهایی اساسی مواجه بوده است. تیغ نقدی که اعضای شورای شهر در دوره چهارم بر تن شهرداری کشیده‌اند عمیق بوده است. نباید از یاد ببریم که بحث درباره بوستان مادر، قرارداد شهرداری با برخی پیمانکاران شبه‌دولتی و ماجراهایی از این دست چگونه با یک موج خبری به حاشیه رانده شد. حالا همه نگاه‌ها به بیلبوردها جلب شده تا کسی به جز این کار نگوید.