گردشگری یعنی فروش مزیت
هتل سه، چهار یا پنج ستاره. قطعا برای همه ما مهم است که هتلمان چند ستاره باشد و متناسب با آن چه امکاناتی در اختیارمان بگذارند، اما چه استانداردی برای این ستاره‌ها وجود دارد و چه کسی تعدادشان را تعیین می‌کند. با مسعود دانشمند موسس کمیسیون گردشگری و عضو ارشد اتاق بازرگانی ایران درباره وضعیت هتلداری در ایران به گفت‌و‌گو نشستیم. به نظر شما وضعیت هتلداری طی سال‌های گذشته چه تغییری کرده است؟ به طور کل، فارغ از وضعیت مسافرت‌های خارجی در طول این سال‌ها، با توجه به رشد جمعیت و مسافرت‌هایی که ناشی از فعالیت‌های کسب‌و‌کار است، در کشور ما هتلی به معنای واقعی ساخته نشده است؛ بنابراین طبیعتا ما در تمام شهرهای بزرگ و مسافرپذیرمان با کمبود محل‌های اقامت مواجه هستیم، البته غیر از شهر مشهد که به علت موقعیت خاصی که دارد، در شهرهایی مثل اصفهان، شیراز، شهرهای شمالی، کردستان، خوزستان یا بندرعباس هتل‌سازی انجام نشده و محل اقامت گردشگر دچار مشکل است. این مشکلات به علت تغییرات قیمت ارز است؟ من فارغ از تغییرات قیمت ارز این وضعیت را بررسی می‌کنم. با توجه به رشد جمعیت، میزان هتل‌ها افزایش پیدا نکرًده است و همیشه کمبود هتل داریم، البته این کمبود به چشم نمی‌آمد؛ چون خیلی از سفرهای گردشگری به خارج کشور در گذشته ارزان‌تر بوده است، با توجه به افزایش قیمت دلار، وقتی گردشگر مقایسه می‌کند متوجه می‌شود که مسافرت داخلی خیلی به‌صرفه‌تر است. فرض بفرمایید اگر در سال صد هزار نفر از ایران به ترکیه می‌رفتند، حالا این صد هزار نفر نمی‌روند به ترکیه یا مثلا هفتاد هزار نفرشان نمی‌روند و از امکانات داخلی استفاده می‌کنند و حالا تصمیم می‌گیرند که سفر داخلی بروند. برای سفر داخلی هم امکانات لازم است. اگر با هواپیما بخواهیم برویم، معمولا ظرفیت‌های پرواز پر است و پروازهای داخلی خیلی پاسخگو نیستند. اگر بخواهد با ماشین برود یک مقوله است، با اتوبوس برود یک مقوله دیگر. امکانات داخلی خیلی کم است، محل‌های اقامتی هم سخت پیدا می‌شود. در واقع بالا رفتن قیمت ارز موقعیتی است برای آنهایی که محل‌های اقامتی دارند و مدیریتی است که برای چگونگی جذب مسافران و گردشگران به کار می‌گیرند. اگر موفق شدند که گردشگران را جذب کنند، باید برای دوره‌های بعد به این کار تداوم بدهند. آیا برای گردشگر خارجی بهتر نیست که به داخل کشور سفر کند؟ از نظر عدد و رقمی به سودش است. فرض کنید یک گردشگر فارغ از محدودیت‌هایی که ما داریم می‌خواهد به ترکیه یا یونان سفر کند، همین گردشگر اگر به ایران بیاید برایش ارزان‌تر تمام می‌شود؛ برای مثال اگر باید شبی صد و پنجاه دلار هزینه اتاق بدهد که می‌شود پانصد و هفتاد هزار تومان، می‌تواند همان هتل را با همان مشابهت در داخل با دویست و پنجاه هزار تومان بگیرد. هزینه غذا هم به همین میزان در داخل کشور ارزان‌تر است؛ بنابراین برای گردشگر خارجی جاذبه‌ای پیدا می‌شود که با پول کمتری می‌تواند از همان امکاناتی که در ترکیه هست استفاده کند، اما ما چندتا مسئله داریم؛ اولین مسئله این است که امروزه در دنیا کسی پول نقد در جیبش ندارد. گردشگری به داخل کشور می‌آید می‌خواهد از کردیت کارتش استفاده کند. طبیعتا در حسابش پولی ندارد و میزان خرج‌هایش را به بانکش پرداخت می‌کند. در حالی که ما به گردشگر خارجی می‌گوییم اول باید پول را پرداخت کنی و بعد از امکانات استفاده کنی. همان گردشگر اگر به یونان برود برای همه هزینه‌هایش از کردیت کارتش استفاده می‌کند و با توجه به آن، امکانات خاصی هم به او می‌دهند. متاسفانه نظام بانکی ما نتوانسته است خودش را با سرویس کارت بین‌المللی تطبیق بدهد. بنابراین گردشگر خارجی در ابتدای امر می‌بیند که اگر بیاید اینجا هیچ کاری نمی‌تواند انجام بدهد. ما امکان استفاده از کردیت کارت را مهیا نکردیم و نداریم. اصولا نظام بانکی ما با نظام بانکی جهانی چندان ارتباطی ندارد به این صورت که هتل یک دستگاه پرداخت‌کننده داشته باشد و این مشکل را رفع کند. فرض بفرمایید یک نفر که کردیت کارت آلمانی دارد در هر کجای دنیا غیر از ایران می‌تواند از کارتش استفاده کند؛ یعنی هزینه‌هایش را پرداخت کند، پول هتلش را بپردازد و حتی اگر به پول نقد نیاز داشته باشد، می‌تواند با استفاده از همان کارت، پول محلی آن مکان را دریافت کند. به عنوان مثال شما اگر کردیت کارت بانک امارات را داشته باشید، اگر تشریف ببرید انگلیس می‌توانید آن کارت را وارد دستگاه خودپرداز کنید و پوند دریافت کنید. سیستم، پوند را تبدیل می‌کند به درهم و بر حسب درهم از حساب شما کسر می‌شود. یکی از نقاط بسیار تامل‌برانگیز ما برای هر گردشگر خارجی که به ایران می‌آید این است که متاسفانه در داخل کشور ما ارتباط بانکی با سیستم جهانی خیلی ضعیف است. پس جهانگردها برای حل این مشکل در داخل کشور چه کاری انجام می‌دهند؟ جهانگردانی که می‌توانند به ایران بیایند، اولا باید پول نقد در دستشان داشته باشند، سپس پول نقدشان را در بازار سیاه یا صرافی به پول محلی ایرانی تبدیل کنند. انجام این کار خیلی مشکل است یا مثلا فردی که می‌خواهد در ایران یک عمل قلب باز انجام دهد، هزینه این عمل را بیمه‌اش باید پرداخت کند. حالا چگونه بیمه او می‌تواند اینجا به ما پول بدهد، چگونه بیمارستان ما اعتماد کند که بعد از انجام عمل، بیمه پولش را پرداخت می‌کند. شما آمار دقیقی دارید که در چند سال گذشته چه مقدار مسافر خارجی وارد ایران شده است؟ چون آمار تفکیک نشده است نمی‌توانیم راجع به آن بحث کنیم، ولی فکر کنید یک شخص افغانی یا مثلا اعراب حوزه جنوبی خلیج فارس که می‌خواهند بروند زیارت مشهد، همه اینها جزو گردشگرهای خارجی ما حساب می‌شوند که مشکلشان را با پول نقد محلی حل می‌کنند، اما اگر بخواهیم گستره و جهانی به گردشگری نگاه کنیم، این مشکل حل نشده است؛ بنابراین آمار دقیقی هم در دست نیست، مثلا فرض بفرمایید که یک میلیون یا یک میلیون و بیست هزار نفر گردشگر وارد کشورمان می‌شود. خب این خیلی عدد پایینی است برای کشوری که ظرفیت‌های بالقوه گردشگرپذیری دارد. رتبه ما در گردشگری بین هفتم تا دهم دنیا است، متاسفانه متناسب با این رتبه گردشگر نداریم. طی سال های گذشته هزینه‌های هتل داری چه تغییراتی کرده است؟ متناسب با قیمت دلار، هزینه‌ها بیشتر شده است. هفت، هشت سال پیش قیمت دلار نهصد تومان بود و الان سه هزار و پانصد تومان شده‌است. هزینه‌ها متناسب با همان بالا آمده است. در دنیا قیمت هتل چهار تا پنج ستاره، آن زمان که دلار نهصد تومان بود صد و پنجاه دلار و الان هم صد و پنجاه دلار است، اما هزینه‌های اقامتی ایران از صد و پنجاه دلار کاهش پیدا کرده است؛ یعنی چند سال پیش می‌شد صد و سی و پنج هزار تومان. خصوصا خیلی از هتل‌ها هشتاد یا نود هزار تومان بود، اما الان این صد و پنجاه دلار می‌شود پانصد و هفتاد هزار تومان. با توجه به قیمت دلار قیمت‌های ما به همان مقدار افزایش پیدا نکرده است، بنابراین همواره این قیمت‌های داخلی کمتر از قیمت‌های جهانی است و همین موضوع برای گردشگر جذابیت ایجاد می‌کند، ولی میزان گردشگر در کشور ما تغییری نکرده است. چون ما در زمینه گردشگری کار نکرده‌ایم، بلد نیستیم مزیت‌هایمان را بفروشیم. طی سال‌های گذشته آیا هزینه‌های هتل‌داران با درآمدشان متناسب بوده است؟ به نظر می‌رسد با این تغییر قیمت‌ها هتل‌داری سود می‌کند. در واقعیت، هتل‌های ما فقط از اجاره دادن اتاق کسب درآمد می‌کنند که این موضوع با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارد. امروزه در دنیا معنای هتل‌داری این نیست که هتل‌ها تنها از اجاره اتاق کسب درآمد کنند. بیشتر درآمد هتل‌ها از کارهای جنبی که دارند به دست می‌آید؛ یعنی هتلی که 5 ستاره است در دنیا کمتر از شش ، هفت رستوران نباید داشته باشد. الان بهترین هتل‌های ما حتی چهارتا رستوران هم ندارند. در هتل‌ها علاوه بر رستوران‌ها، مغازه‌هایشان، سالن‌های اجتماعات و سالن کنفرانسشان هم باید کار کند که متاسفانه اینگونه نیست و در هتل‌های ایران خیلی از این امکانات وجود ندارد. در نتیجه بیشتر درآمد هتل‌ها از اجاره اتاق است. در حال حاضر بخش خصوصی در صنعت هتلداری چقدر فعالیت دارد؟ بخش خصوصی فعالیت دارد. خصوصا در شهرهایی مثل مشهد، تا کنون بخش خصوصی در زمینه هتلداری خیلی فعالیت داشته است، اما بیشتر هتل‌های ما به ارگان‌ها منتقل شده است، اما با این حال باز هم زیان می‌دهند. در کل نوع نگاه باید عوض شود. ما به اسم هتل، مسافرخانه نسازیم. اصطلاحی هست در دنیا می‌گویند: bed and breakfast یعنی بخواب، صبحانه بخور و برو. دیگر رستوران و سالن‌های اجتماعات و کنفرانس ندارند، اما هتل استانداردهای دیگری دارد. وقتی شما می‌گویید این هتل پنج ستاره است، باید استانداردهایی در آن وجود داشته باشد. هتل‌های ما با استانداردهای 50 سال پیش ساخته شده‌اند. هتل هیلتون، هتل شرایتون (استقلال)و حتی هتل لاله هم حدود 50 سال پیش ساخته شده است و طبیعتا با استانداردهای آن زمان ساخته شده‌اند. امروز اما این استانداردها دیگر پاسخگو نیست. نگاه ما باید نگاه بین‌المللی باشد. استانداردهایمان باید مطابق با استانداردهای بین‌المللی باشد. ستاره‌های هتل‌ها را چه کسی می‌دهد؟ وزارت ارشاد. وزارت ارشاد که برای هتل تعریفی دارد و طبق آن تعداد ستاره‌های هتل‌ها را تعیین می‌کند، مثلا چند تا اتاق دارد چند تا دستشویی دارد، چند تا رستوران دارد و لابی هتل چقدر است. یعنی ستاره‌های هتل‌های ما با استانداردهای جهانی همخوانی ندارد؟ متاسفانه خیر. ستاره‌های ما با ستاره‌های آنها خیلی تفاوت دارد. پول هتل پنج ستاره را می‌دهیم، توقع خدمات و امکانات هتل پنج ستاره را داریم و متاسفانه اینگونه نیست. از نظر شما تعریف گردشگر داخلی چیست؟ سازمانی هست به نام« دبلیو تی او ورد توریست ارگانیزیشن» که بر اساس تعریفی که ارائه می‌دهد، گردشگر شخصی است که یک شب از محل سکونت دائم خود به محل دیگری برود. اینکه شما کنار جاده چادر بزنید، گردشگر به حساب می‌آیید اما خاصیتی برای اقتصاد آن محل ندارید و غیر از اینکه شما محیط زیست را تخریب و گرفتاری برای آن شهر درست می‌کنید تا کسی بخواهد خرابکاری شما را اصلاح کند، هیچ سودی برای آن منطقه ندارید. ما باید برای چادر هم تعریف داشته باشیم؛ یعنی محوطه‌ای را تعریف کنیم که یک قسمتی را چادر بزنند. وقتی چادر زدند حتما باید جمع آوری زباله هم در کنارش باشد، حتما باید امکانات بهداشتی عمومی هم در آن محل وجود داشته باشد. ما این اقدامات را انجام نمی‌دهیم و گردشگر محیط زیست را تخریب می‌کند، در حالی که خیلی راحت می‌توانیم سرمایه‌گذاری کنیم و از این طریق کسب درآمد هم بکنیم. سودآوری گردشگر داخلی به چه صورت است؟ گردشگر داخلی وقتی می‌رود داخل یک هتل امکاناتش را می‌خواهد، مثلاً از رستورانش استفاده کند. شما الان در هر کدام از این هتل‌ها اگر می‌خواهید ناهار و شام بخورید به رستوران‌های بیرون مراجعه می‌کنید. چرا؟ چون هتل‌هایمان این امکان را ندارند. خب اگر داشته باشد چرا بیرون برود؟ فرض می‌کنیم شما به یکی از این هتل‌های شمال می‌روید. امکانات رستوران‌هایش خوب نیست و چون خوب نیست برای ناهار و شام، به رستوران‌های بیرون می‌روید. مثلا بیشتر هتل‌ها یک سالن غذاخوری دارند. همه هم چلوکباب دارند و جگر هم برایت کباب می‌کنند و این تنوع ندارد. مثلا شما امروز با مهمان خود قرار می‌گذارید به یک رستوران ایتالیایی یا ماهی‌سرا یا یک رستوران چینی بروید. اصلا دوست ندارید در یک رستوران ژاپنی مثلا سوشی بخورید. البته تنوع دارد و با تنوعش آدم‌ها را جذب می‌کند. مثلا هتل قدس مشهد فقط سالن چلوکبابی دارد، صدای قاشق و چنگال که به ته بشقاب می‌خورد، موسیقی متن غذا خوردن شما می‌شود. پس در این شرایط شما نمی‌توانید با شرکای کاری خود گفت‌و‌گوی تجاری انجام دهید. چشم‌اندازتان از آینده برای گردشگری چیست؟ اگر در زمینه گردشگری سرمایه‌گذاری نکنیم، اوضاعمان روز به روز بدتر می‌شود. این سرمایه‌گذاری باید همراه با برنامه‌ریزی باشد. اینطور نیست که ما کنار دریای شمال این همه زباله بریزیم و هیچ اتفاقی نیفتد. ما باید محل‌های چادر زدن و اطراق را مشخص کنیم و غیر از آن اجازه ندهیم در محل‌های دیگر اطراق کنند. جای زباله را مشخص کنیم و خیلی هدفمند به موضوع گردشگری و عوامل آن نگاه کنیم.