چگونه ازفرزندان خود مدیرانی برجسته بسازیم؟
هوتسا عسگری نسب
اکثر والدین، مایل هستند تا فرزندانشان در آینده تبدیل به مدیرانی شجاع، پر شور و قابل اعتماد شوند، بهطوری که رفتارشان الهامبخش دیگران باشد، در زندگی بهترین باشند و موفقیتهایی بیش از تصورات خود در زندگی به دست آورند. مسیر موفقیت فرزندان به سوی مدیریت، در دستان والدین و مراقبان فرزندان است. میتوان با الگو سازی و آموزش مهارتها، آنها را برای مدیریت خود و دیگران در دنیای بیش از حد رقابتی، آماده کرد یا اینکه به نحوی رفتار کرد تا به غلامانی حلقه به گوش، مطیع و فرمانبردارانی محض تبدیل شوند.
هوتسا عسگری نسب
اکثر والدین، مایل هستند تا فرزندانشان در آینده تبدیل به مدیرانی شجاع، پر شور و قابل اعتماد شوند، بهطوری که رفتارشان الهامبخش دیگران باشد، در زندگی بهترین باشند و موفقیتهایی بیش از تصورات خود در زندگی به دست آورند. مسیر موفقیت فرزندان به سوی مدیریت، در دستان والدین و مراقبان فرزندان است. میتوان با الگو سازی و آموزش مهارتها، آنها را برای مدیریت خود و دیگران در دنیای بیش از حد رقابتی، آماده کرد یا اینکه به نحوی رفتار کرد تا به غلامانی حلقه به گوش، مطیع و فرمانبردارانی محض تبدیل شوند. والدین در قبال فرزندان مسوولیت بزرگی به عهده دارند. نه تنها والدین بلکه افراد دیگری هم نسبت به فرزندان ما مسوولیت بزرگی دارند. زیبایی تبدیل فرزندان به مدیران و کسب موفقیتها، در کارهای نسبتا کوچک و کم اهمیتی است که هر روز برای آنها در زندگی انجام میدهیم. با تمرکز بر روی هشت اقدام تاکید شده (۴مورد آن در بخش بعدی و در هفته آینده به چاپ میرسد) مطمئنا میتوانید روحیه مدیریت را در فرزندان و حتی خود به وجود آورید.
1- مدلسازی هوش هیجانی
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (Emotional intelligence EQ) عبارت است از شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود. هوش هیجانی کموبیش در تمامی افراد وجود دارد و بر چگونگی مدیریت رفتار، مشکلات اجتماعی و تصمیمگیری شخصی که منجر به نتایج مثبت میشود، تاثیرگذار است. کودکان، هوش هیجانی را روزانه با مشاهده و الگوبرداری از رفتار والدین، بسیار ساده و مختصر، میآموزند. کودکان نسبت به شناخت والدین از احساسات، رفتاری که در پاسخ به احساسات شدید نشان میدهند و همچنین چگونگی عکسالعمل و پاسخ به احساسات، درک صحیحی دارند. هوش هیجانی یکی از مهمترین محرکهای موفقیت در کسب مشاغلی نظیر مدیریت است. گروه آزمون TalentSmart بیش از یک میلیون نفر را مورد آزمایش قرار داده و این آزمایشات نشان داده است که هوش هیجانی مسوول ۵۸ درصد از عملکرد شغلی مدیران است. به همین ترتیب، ۹۰ درصد از مدیران با کارایی عالی، از هوش هیجانی بالایی نیز برخوردار هستند. اکثر مردم برای پیشرفت و رشد هوش هیجانی خود، کار خاصی انجام نمیدهند. تنها ۳۶ درصد از افرادی که مورد آزمایش قرار گرفتهاند، شناخت کافی از هیجانات خود دارند و قادر به کنترل احساسات خود هستند. کودکانی که از سطح بالایی از هوش هیجانی برخوردار هستند قطعا از این مهارت در دوران بزرگسالی هم بهرهمند خواهند بود که در نهایت به شغل آنها بهعنوان مدیر و در زندگی شخصی، کمک فراوانی میکند.
2- در مورد کسب موفقیت، فرزندان را تحت فشار قرار ندهید
والدین، بیش از حد لازم، خود را درگیر کسب موفقیت فرزندان میکنند زیرا اعتقاد دارند با استفاده از این روش، فرزندان به طالبان موفقیت تبدیل خواهند شد. در عوض، تمرکز برکسب موفقیت، باعث انواع مشکلات مختلف برای کودکان میشود. این موضوع بهویژه در مورد مدیریت نیز صحت دارد. تمرکز روی موفقیتهای فردی، تصور اشتباهی درباره چگونگی انجام کارها در ذهن کودکان ایجاد میکند. به عبارت ساده، مدیران موفق، همیشه در محل کار از وجود افراد برجسته بهره میبرند زیرا میدانند که به تنهایی از پس انجام کارها بر نمیآیند. کودکانی که بیش از حد، در فکر کسب موفقیت هستند تنها بر روی کسب جوایز و نتایج، متمرکز هستند و آنچه برایشان حائز اهمیت است و نظرشان را جلب میکند، جایزه بهترین بازیکن یا مدیر عاملان مشهور و خبرساز است. تصورکودکان این است که همه افراد جایزه دریافت میکنند و به شهرت میرسند اما در رویارویی با چهره واقعی زندگی، به واقع بسیار شگفت زده میشوند.
3- از فرزندان بیش از حد تعریف نکنید
کودکان برای داشتن احساس اعتماد به نفس سالم، به تعریف و تمجید نیاز دارند اما متاسفانه زیاده روی در این کار موجب افزایش عزت نفس آنها نمیشود. کودکان باید خود را باور کرده و اعتماد به نفسی را که لازمه یک مدیر موفق است در خود تقویت کنند. اگر والدین به هنگام انجام کار هنری یا ورزشی فرزندان، هیجان زده شده و احساسات خود را به شدت بروز دهند باعث سردرگمی و اعتماد به نفس کاذب در کودکان میشوند. همیشه به کودکان نشان دهید که تا چه اندازه به علاقه و پشتکار آنها افتخار میکنید و هرگز سعی نکنید از آنها ابرستاره بسازید به خصوص زمانی که مطمئن هستید این موضوع در مورد آنها واقعیت ندارد.
4- به فرزندان اجازه دهید تا خطر کردن و شکست را تجربه کنند
موفقیت در کسبوکار و زندگی رابطه مستقیمی با خطر کردن دارد. زمانی که والدین بیش از اندازه از فرزندان خود حمایت کنند، به آنها فرصت مواجهه با خطرات و عواقب کارهایشان را نمیدهند. هنگامی که در زندگی اجازه شکست خوردن را نداشته باشید و هرگز در موقعیت شکست قرار نگیرید هیچگاه متوجه معنی خطرات هم نمیشوید. یک مدیر تا زمانی که طعم تلخ شکست را نچشیده باشد نمیتواند خطرات مناسب همراه با ریسک کردن را به جان بخرد بنابراین با وجود تلاش فراوان، دچار ناامیدی شده و به هدف مورد نظر دست نمییابد. راه به سوی موفقیت، همواره توام با شکست است. زمانی که سعی میکنید کودکان را از شکست خوردن، دور کنید تا موجب افزایش اعتماد به نفسشان شوید، دیگر نمیتوانند شکستی را که لازمه موفقیت مدیریت است در آینده تحمل کنند. درباره موضوعی که باعث خجالت و ناراحتیشان میشود، بیش از اندازه، صحبت نکنید. کودکان به هنگام شکست به حمایت شما احتیاج دارند، همچنین باید اطمینان حاصل کنند که به آنها اهمیت میدهید و میدانید احساس شکست تا چه اندازه، تلخ و دردناک است. حمایتهای شما موجب پذیرفتن دشواری تجارب، از پس مشکلات برآمدن و مقاومتشان میشود. تمام این ویژگیها، مناسب شخصیت استوار مدیران آینده است.
ارسال نظر