سعیده نبی‌زاده

من یک ناظرم. اگر نگاهم به صنعت سنگ از همین زاویه باشد و اگر این نگاه به دید کسانی که خاک سنگ را خورده اند قابل نقد باشد هیچ عجبی نیست. گفتم تا گفته باشم که در مهلت دو ماهه ارتباط من با این صنعت، جز گذری و نظری برایم مقدور نبوده است و آنچه می‌نویسم هم حاصل همین محدودیت بوده است. اگر این نظر و گذر گزنده هم به نظر رسید پیشاپیش از همه صنعتگران و بزرگان این صنعت عذر می‌خواهم.توصیف معادن سنگ ایران با واژه «غنی» یک وصف بی اغراق است گرچه ژرفای صنعت سنگ با این غنا هیچ مناسبتی نداشته باشد! وقتی سهم کشوری که دارای بیشترین منابع سنگ تزئینی است در بازار جهانی کمتر از یک درصد باشد، کاملا عادی است اگر این ابهام بزرگ فکرت را درگیر این پرسش کند که چرا؟! یافتن پاسخی برای این پرسش و تحلیل آن شکاف عریض و عمیق نیازمند جستاری کارشناسانه است تا بتوان از دل آن بستری جدید برای رونق صنعت و گشودن بازارهای صادراتی و ایجاد اشتغال فراهم کرد. در یک بررسی کلی می‌توان مشکلات این صنعت را به دو دسته کلی تقسیم کرد:

۱- چالش‌های موجود در بخش عرضه مواد اولیه مورد نیاز این صنعت؛

۲- کاستی‌های موجود در بخش تولید.

عمده تولیدکنندگان، عدم‌دسترسی به منابع مناسب را یکی از مشکلات اصلی خود عنوان می‌کنند که دلیل آن را باید در فقدان یک نظام منسجم و شکل‌دهی یک زنجیره تامین مناسب جست‌و‌جو کرد. اگرچه درصد کمی از تولیدکنندگان به تجهیزات روز دنیا مجهز هستند اما همین تعداد نیز در بازار پر نوسان مواد اولیه، به مواد اولیه مناسب دسترسی ندارند. کاستی‌های تکنولوژیک و فقر دانش فراوری در این صنعت، که نتیجه عملی آن بازماندن صنعت سنگ از حضور در بازارهای جهانی بوده است، را باید علاوه بر ضعف تشکیلاتی خود صنعت، در سیاست‌های پیش داورانه و بی ثبات تصمیم گیران نیز جست‌و‌جو کرد. این یک اصل بدیهی است که برای اظهار وجود در یک بازار و بقاء در آن، تولیدکنندگان باید متناسب با قابلیت‌های آن بازار، ضمن تحقیق واقعگرا زیرساخت‌هایی را برای پاسخ به سهمی از تقاضا در همان بازار، برای خود ایجاد و پتانسیل‌های فنی و تجهیزاتی را نیز با ملاحظه همان تناسب آماده کنند.

در نبود سیاست‌های تشویقی صادرات و در خلاء بهره مندی از نظام‌های مالی بین‌الملل، عملا تولیدکنندگان برای ورود به صحنه جهانی مسیری پر چالش، و در صحنه رقابت شرایطی نابرابر خواهند داشت. این کاستی‌ها در تبدیل صنعت سنگ به یک صنعت تقریبا منفعل در صادرات غیر نفتی ، علیرغم پتانسیل بالای آن، بسیار تاثیرگذار بوده است. بسیاری از معادن باید با ایجاد رویه‌هایی ساختاریافته به واحدهای تولیدی فعال متصل شوند تا زنجیره تامین مناسبی برای استفاده صحیح از این منابع شکل گیرد. صنعت سنگ کشور کماکان از عدم وجود بازارهای متمرکز یا ترمینال‌های سنگ داخلی و خارجی رنج می‌برد. تمرکز محصولات در نقاط جغرافیایی خاص، موجب ایجاد رقابت سالم، افزایش بهره‌وری و سرازیر شدن منابع اولیه به سمت واحدهای تولیدی می‌شود. در کنار این مسائل دیدگاه دولت به این صنعت، باید دچار تغییر اساسی شود.

رکود بازار مسکن موجب کاهش شدید سطح تقاضا در این بازار شده و این صنعت برای ادامه حیات خود راهی جز حضور در بازارهای جهانی ندارد. ورود به بازارهای جهانی نیازمند حمایت دولت و ارائه تسهیلات مورد نیاز در چهارچوبی راستی‌آزمایی شده و مبتنی بر دانش فنی و شایستگی واحدهای تولیدی است. در این میان ایجاد تشکل‌هایی از کارشناسان و خبرگان این صنعت برای تبیین اقتصاد مقاومتی در حوزه صنعت سنگ، اصرار بر اجرای قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر، بررسی چگونگی ارتقاء تکنولوژی روز دنیا در بدنه این صنعت، چگونگی توزیع تسهیلات مورد نیاز به کارآفرینان این حوزه، چگونگی ورود به بازارهای جهانی در این شرایط، یک ضرورت به شکل اضطرار محسوب می‌شود. باید به این نکته تاثر برانگیز هم اشاره کرد که بخشی از پتانسیل این صنعت به‌دلیل فشارهای مالی و نبود بازارهای هدف مناسب از صحنه خارج شده و تلاش برای بازیابی این ظرفیت در حقیقت قدم گذاشتن در جهت حمایت از صنایع داخلی و ایجاد اشتغال موثر است. کوتاه سخن آنکه؛ سعی کردم در این تصویرِ کلی از نگاه یک ناظر، وضعیت فعلی صنعت سنگ را نمایش دهم. ویرایش این تصویر به عهده شما که سنگ را برای کسب و کار انتخاب کرده اید. خروج از رکود یک نیاز جدی برای کشور و لزوم توجه به پتانسیل‌های صادرات غیر نفتی، شاه کلیدی برای این قفل زمخت است. صنعت سنگ می‌تواند برای این کلید دندانه‌ای موثر باشد اگر تصمیم گیران و تصمیم سازان در یک تعامل جدی به نیروهایی هم راستا بدل شوند.