محمد آشنا
روزنامه نگار و فعال اجتماعی
 

طبق یک سنت غریب در دو دهه اخیر، همواره پیش از ورود پدیده‌های نوین و عمدتا تکنولوژیکی به ایران، مباحثی با عنوان «آسیب شناسی» درباره آنها شکل می‌گرفت. رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و نهادهای مربوطه سعی داشتند ابتدا تهدیدهای احتمالی هر پدیده را شناسایی کنند و بعد با اتخاذ تمهیدات مناسب، ورود این پدیده‌ها را به رسمیت بشناسند. این سنت نه چندان خوشایند تاخیرهای بسیاری را در به‌روزرسانی ادبیات حقوقی و هماهنگی ساختارهای رسمی و اداری با زندگی روزمره مردم ایجاد کرد. خوشبختانه در چند سال اخیر، نفوذ این سنت کاهش پیدا کرده و میزان تاخیرها کمتر شده است. با این حال هنوز رگه‌ها و مایه‌هایی از این شیوه برخورد با پدیده‌های نوین وجود دارد. یکی از مهم‌ترین‌ مباحث در این زمینه فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی است. فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی از زمان اوج مصرف فیس بوک در ایران مورد توجه قرار گرفت. در حالی که شمار کاربران ایرانی فیس بوک روز به روز در حال افزایش بود، این شبکه اجتماعی فیلتر شد و جالب آنکه فیلترینگ نیز نتوانست چنان که باید و شاید در کاهش ورود ایرانیان به فیس‌بوک اثرگذار باشد.

در واقع بسیاری از مسوولان مدیریت اجتماعی در ایران به جای تحلیل دقیق رسانه‌ها و تکنولوژی‌های ارتباطی نوین و سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای هدایت محتوایی این شبکه‌ها، با تکیه بر همان سنت مذکور، پیش از هر چیز اقدام به فیلترینگ این رسانه‌ها می‌کردند. تصمیمی که از قضا کمترین اثرگذاری را در استقبال از این رسانه‌ها داشت و حتی می‌توان گفت تاثیر معکوس در هدایت محتوایی آنها می‌گذاشت. سرعت تکنولوژی همواره عرصه را بر شیوه‌های انسدادی و فیلترینگ تنگ‌تر کرد و کار به جایی رسید که شبکه‌های اجتماعی نه تنها در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، بلکه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و به ویژه ایران نیز قدرت یافتند. ضریب نفوذ و توان اقناعی شبکه‌های اجتماعی در ایران در چند سال اخیر بر همگان ثابت شده است، از تاثیرگذاری کمپین‌های انتخاباتی گرفته تا نرخ‌های بسیار بالای تبلیغات در آنها.

حال مساله این است؛ چگونه می‌توان از تاثیر قدرتمند شبکه‌های اجتماعی برای بهبود زندگی عمومی استفاده کرد؟ پاسخ ابتدا در به رسمیت شناختن آنهاست. کمپین‌های اجتماعی شکل گرفته در فضای مجازی تا بازوی اجرایی کافی در جهان واقعی نداشته باشند نمی‌توانند اثرگذار باشند. به بیان دیگر ابتدا باید شبکه‌های اجتماعی را به رسمیت شناخت تا امکان بروز عینی آنها فراهم شود. سپس با بروز عینی آنها و شکل‌گیری بازوهای اجرایی‌شان در جهان واقعی می‌توان برای بهبود زندگی عمومی، افزایش قانون مداری، اصلاح رفتارهای شهروندی و... از آن استفاده برد. خوشبختانه در دو سال گذشته بسیاری از نهادهای رسمی و عمومی حضور و توانمندی شبکه‌های اجتماعی را به رسمیت شناخته‌اند و این موضوع کمک می‌کند تا شکل‌گیری کمپین‌های مجازی، نمودهای واقعی در جهان واقعی هم داشته باشد.