رابطه میان خشم و افسردگی (قسمت دوم)
ابراز خشم حالت‌های متفاوتی دارد. در هر صورت، همانطور که در مقاله پیش هم توضیح دادیم، آنچه ما به آن خشونت یا پرخاشگری می‌گوییم، در واقع عملی است که ما در اثر خشم آن را مرتکب می‌شویم و می‌توانیم بگوییم فعل خشم، خشونت است. خشونت می‌تواند کلامی، احساسی، رفتاری یا جسمانی باشد. ما حتی با طرز نگاهمان می‌توانیم نسبت به دیگران خشونت به خرج دهیم. در این مقاله می‌خواهیم علاوه‌بر آشکار کردن رابطه خشم با افسردگی به برخی خشونت‌ها نیز اشاره کنیم.

از جهاتی افسردگی را می‌توان به دو نوع تقسیم کرد یا در برخی موارد به دو مرحله؛

نوع اول یا مرحله اول آن، «افسردگی همراه با بی‌قراری» می‌باشد که در آن فرد دچار خشم و پرخاشگری است؛ یعنی فرد زیاد عصبانی می‌شود و خشم خود را به شکل بد و زشتی بروز می‌دهد. مرحله یا نوع دوم «افسردگی آرام» می‌باشد که در آن فرد انبوهی از خشم فروخورده است، اما خشم خود را بیان نمی‌کند و در سکوت به سر می‌برد. در هر صورت نتیجه می‌گیریم که یکی از دلایل بسیار موثر افسردگی، خشم است. در درمان بیماران افسردگی متوجه می‌شویم که آنها خشم بزرگی را در خود نگه داشته‌اند.

رفتارهای خشونت‌آمیز و نشانه‌های خشم
شاید بسیاری از رفتارهایی که در طول روز انجام می‌دهید و موجب تخریب خود، شرایط و دیگران می‌شود را طبیعی بدانید. شاید ندانید که بسیاری از رفتارهای رایج نه تنها موجب صمیمیت و شادی نمی‌شوند بلکه نشانه‌ای از خشم درون هستند و جدایی و تلخی به بار می‌آورند. بد نیست که برخی از این رفتارها یا بهتر بگوییم، خشونت‌ها را بشناسیم:

خشونت کردن به جای حل مشکلات. به‌طور مثال، زمانی که چرخ ماشین پنچر می‌شود و شخص به جای حل مشکل عصبانی می‌شود و پرخاش می‌کند. مثلا، به ماشین دشنام می‌دهد، یا به خود، یا به مردم و... یا اینکه وقتی فردی با کسی در رابطه‌ای مشکلی پیدا می‌کند و به جای صحبت کردن و حل مشکل، خشم خود را با خشونت بروز می‌دهد. در این زمان سوال اساسی این است: « آیا خشونت به حل مشکل کمکی می‌کند؟!»

خشونت کردن در مواقع استرس و نگرانی. در این حالت فرد به‌دنبال دستاویزی برای تخلیه استرس خود است؛ بنابراین شروع به چنگ کشیدن بر عوامل می‌کند! افراد خشمگین معمولا استرس (نهفته / آشکار) زیادی نیز دارند. مشکل از جایی شروع می‌شود که فرد سعی کند با پرخاشگری، استرس
خود را کاهش دهد.

خشونت در لباس قضاوت کردن. جالب است که بدانیم یکی از عوامل مهم در افزایش خشم، « قضاوت » است که می‌توانیم نام آن را «قضاوت اولیه» بدانیم. به دلیل اینکه پس از خشمگین شدن، ما دوباره دچار قضاوت می‌شویم و این حالت برای موضوع خشم کاملا طبیعی است. طبق گفته دکتر و. دویل جنتری « هر چه میزان قضاوت ما از محیط بالاتر رود، میزان خشم ما نیز افزایش می‌یابد.» و همزمان، وقتی ما خشمگین می‌شویم و شروع به پرخاشگری می‌کنیم قضاوت‌های بعدی را نیز تولید می‌کنیم و این عمل موجب تشدید خشم، کاهش عزت نفس، غم و افسردگی در ما می‌شود.

سرزنش خود و دیگران هنگام خشم. در این حالت فرد دائما به‌دنبال یافتن «مقصر» است و گویی با این کار خشم خود را تخفیف می‌دهد، اما حقیقت امر این است که سرزنش خود هنگام خشم یک نوع خودتنبیهی و سرزنش دیگران نوعی تنبیه و خشونت برای آنها است. در این نوع خشونت، فرد دائما در خود و دیگران به‌دنبال انگیزه‌های بد و کوتاهی‌ها برای توجیه خسارات وارد شده یا شرایط نامطلوب است.

ابراز احساس ناخشنودی و ناامیدی. یکی از دلایلی که برخی افراد با وجود داشتن شرایطی خوب باز هم ابراز ناخشنودی و ناامیدی می‌کنند، حضور خشم در آنها است و در واقع این ابراز ناامیدی و ناخشنودی نوعی پاسخ در برابر خشم خود است، یعنی نوعی خشونت است. این افراد بهتر است بدانند که این حالت در اثر خشم پنهان در آنها به‌وجود آمده و برای درمان خشم خود اقدام کنند.

وسواس و سخت‌گیری. یکی دیگر از راه‌های خشونت در برابر خود و دیگران اعمال وسواس و سخت‌گیری بر خود و بر دیگران است. منشا این نوع وسواس به خرج دادن و سخت گرفتن زندگی بر خود و بر دیگران در واقع خشمی است که درون فرد پنهان شده و شخص برای کاهش خشم خود به این اعمال دست می‌زند. (به‌نظر می‌رسد که یکی از دلایل بیماری وسواس هم «خشم» باشد.)

خدمت افراطی. (بخشی از مهرطلبی). در مقالات پیشین توضیح دادیم که افراد مهرطلب در واقع نوعی خشم پنهان درون خود دارند و سعی می‌کنند به جای مواجهه با این خشم دائما به دیگران سرویس دهند، در واقع یکی دیگر از دلایل این عمل، تلاش آنها برای کاهش و سرکوب خشم خود است. همچنین، توضیح دادیم که این خدمت کردن افراطی آسیب‌های زیادی به خود آنها وارد می‌کند و خشمگین‌تر می‌شوند و دیگران را نیز وابسته می‌کند و این نوعی تنبیه و خشونت در برابر خود و دیگران محسوب می‌شود.

حرف‌های تند و مخرب. حرف‌های تند، مخرب، آزار‌دهنده‌ و توهین‌هایی که باعث رنجش مخاطب می‌شود با توجیه انتقاد سازنده یا صداقت، فقط نشانه‌ای از خشم و نوعی پرخاشگری از جانب افراد است که به‌عنوان ترفندی برای تخلیه روانی به‌کار می‌رود.

تمسخر و تحقیر. تمسخر و تحقیر دیگران نیز نوعی پرخاشگری است و نشانه‌ای از وجود خشم (مخصوصا خشم از خود) و رنجش است.

سر‌به‌سر گذاشتن. سر‌به‌سر گذاشتن و شوخی‌هایی که با توهین و تحقیر همراه است نیز نوعی خشونت محسوب می‌شود و با هیچ عذری مبنی‌بر اینکه « با تو شوخی می‌کنم و سر‌به‌سر تو می‌گذارم، از من نباید ناراحت شوی» توجیه‌پذیر نیست و عجیب نیست که مخاطب از ما برنجد.

سرزنش. چه خود را سرزنش کنیم چه دیگری را، در هر صورت سرزنش، ناشی از احساس یأس و خشم است و نوعی تنبیه محسوب می‌شود. علاوه‌بر این، سرزنش موجب کاهش عزت نفس نیز می‌شود و نوعی حرف مخرب علیه خود یا دیگران به حساب می‌آید.

خشونت عاشقانه. به‌طور مثال، در برخی روابط این اتفاق رخ می‌دهد که یک طرف رابطه با دیگری رفتار بدی می‌کند یا به او حرف بدی می‌زند یا عملا او را مورد تنبیه جسمانی قرار می‌دهد و سپس این رفتار خود را با جمله «برای صلاح خود تو این کار می‌کنم.» یا «من تو را دوست دارم و به‌خاطر دوست داشتنم این کار را انجام می‌دهم» و ... توجیه می‌کند. هیچ توجیهی ندارد، هیچ دوست داشتنی در کار نیست، تحت هیچ شرایطی کسی حق پرخاشگری بر ما و تنبیه ما را ندارد و زمانی که این کار را انجام می‌دهد در واقع فقط خشم و عقده خود را تخلیه می‌کند. ترکیب عشق با بدرفتاری ترکیب سالم و مناسبی نیست.

ایجاد مانع. حتما با واژه «تنگ‌نظری» و با اصطلاح « چوب لای چرخ کسی گذاشتن» آشنایی دارید. زمانی که یک فرد سعی به ایجاد مانع در مسیر پیشرفت، رشد و شکوفایی شخصی دارد و اصطلاحا، سعی می‌کند که چوب لای چرخ دیگری بگذارد، علاوه‌بر دلایل دیگر، مهم‌ترین دلیلش این است که این فرد دچار خشم عمیقی از خود است.

ایجاد محرومیت، محدودیت و کنترل. غالبا افرادی خود یا دیگران را محروم، محدود یا کنترل می‌کنند که ترس و خشم زیادی در خود دارند و با این عمل در واقع درصدد تخفیف ترس و خشم خود هستند. چنین رفتارهایی هم ناشی از خشم است و هم موجب تشدید خشم می‌شوند. از این شاخه به آن شاخه پریدن و تجربه مشاغل متعدد. علاوه‌بر سایر دلایلی که باعث می‌شود افراد دائما به اصطلاح از این شاخه به آن شاخه بپرند، خشم نهفته درون افراد نیز باعث ایجاد سردرگمی و سرگشتگی در فرد شده و موجب می‌شود که فرد دائما شغل و فعالیت خود را عوض کند و این مورد در واقع می‌تواند نوعی خودتنبیهی محسوب شود.

بدبینی و بدگمانی. افرادی که دچار بدبینی و بدگمانی نسبت به دیگران و وقایع هستند در حقیقت خشم زیادی را درون خود نگه داشته‌اند. بدبینی و بدگمانی نه تنها خود فرد را تنبیه می‌کند؛ بلکه خشونتی در مقابل دیگران نیز هست. در موارد بسیاری نیز افرادی که دچار بدبینی هستند در مقابل هیجانات، شادی و موفقیت دیگران واکنش منفی نشان می‌دهند، در این حالت اصطلاحا می‌گوییم که «تو ذوق آنها می‌زنند»، این عمل در حقیقت از خشم درون این افراد ناشی می‌شود.

لجبازی. لجبازی موجب آزار و رنجش دیگران می‌شود، پس می‌توان آن‌ را نوعی تنبیه و خشونت برای دیگران به حساب آورد. این حالت مخصوصا به خشم سرکوب شده از دوران کودکی باز می‌گردد.

مخالفت. حتما برایتان اتفاق افتاده است که گاهی با افرادی مواجه شوید که دائما با دیگران مخالفت می‌کنند یا شاید خود شما هم جزو آن دسته از افراد باشید که همیشه دلیلی برای مخالفت پیدا می‌کنید. این مخالفت‌ها در واقع ناشی و نشانه‌ای از خشم(هایی) هستند که درون افراد تلنبار می‌شوند و عوامل آن از راه مخالفت در پی تسکین خود هستند. شاید گاهی مخالفتی کنیم و این مخالفت ما برحق باشد، اما مخالفت دائمی با دیگران عملی است که از خشم ما ناشی می‌شود و نوعی تنبیه و خشونت در مقابل دیگران به حساب می‌آید که هم به خود ما و هم به دیگران آسیب وارد می‌کند.

آسیب‌هایی که خشم به جسم ما وارد می‌کند:
باید کم‌کم یاد بگیریم که احساساتمان را احساس کنیم و درباره آنها صحبت کنیم. این عمل صحیح‌ترین برخورد با احساسات درونی است. زمانی که خشم را سرکوب می‌کنیم یا آن را به شکل‌های اشتباهی بروز می‌دهیم به سیستم جسمانی، روانی و ذهنی ما آسیب وارد می‌شود. خشم، به‌عنوان مثال، موجب بروز عارضه های زیر می‌شود:
فشار خون بالا
سر دردهای میگرنی
درد و گرفتگی در روده
گرفتگی و انقباض عضلات
سکته قلبی
سکته مغزی
آبسه
گوش درد
لارنژیت
سنگ کلیه
ناراحتی‌های کبد
ناراحتی‌های فک
دندان قروچه
تیروئید پر کار
چاقی مفرط
خشکی چشم
تب
میخچه پا
عفونت
گرفتگی شانه‌ها و کمر
افسردگی

اگر ندانیم که با خشم خود چگونه رفتار کنیم یا آن را به‌صورت مخرب ابراز کنیم، یا آن را سرکوب کنیم و سعی کنیم که نادیده‌اش بگیریم، نه تنها به خود کمکی نکرده‌ایم؛ بلکه زمینه ابتلا به انواع بیماری‌ها را در خود فراهم کرده‌ایم. طبق مشاهدات می‌توان به جرات گفت که یکی از بزرگ‌ترین دلایل مشکلات و بیماری‌های افراد جامعه ما ناشی از برخورد ناصحیح با خشم است. اما می‌توانیم آموزش ببینیم، خشم را بشناسیم، با آن آشتی کنیم و آن را تحت تسلط خود درآوریم. در کارگاه‌های خودشناسی رهایی با عشق، شما با خشم‌های خود آشنا شده و با آنها آشتی می‌کنید و می‌آموزید که چگونه بر خشم خود مسلط شوید. برای اطلاع از جزئیات کارگاه‌ها می‌توانید با ایمیل نویسنده مقاله تماس برقرار کنید.

‌میترا‌فری‌نژاد فتحی‌(دریا‌حقی)
محقق، نویسنده، مربی خودشناسی
Farinezhad_mitra@yahoo.com