روزگار برزخی ترانه
لی ‌لا رضایی ترانه در ایران یکی از مهم‌ترین ارکان تشکیل‌دهنده یک قطعه موسیقیایی است. اینکه مردم ایران موسیقی را با کلام می‌شناسند و قبل از هر چیزی با کلام آن ارتباط برقرار می‌کنند، بی‌شک برای همگان ثابت شده است. چه آنکه هنوز مردم نتوانسته‌اند موسیقی بی‌کلام را جایگزین موسیقی باکلامی کنند که سال‌های سال آن را می‌شنیده و با آن ارتباط برقرار می‌کرده‌اند. طی دودهه اخیر گسترش مسیقی پاپ و همین طور افزایش بی‌رویه تعداد خوانندگان این سبک، بسیاری از کسانی که ذره‌ای حس نوشتن داشتند را مجاب کرد تا برای یک بار هم که شده دست به قلم شوند و کلماتی را پشت سرهم ردیف کنند و بعد نام ترانه بر آن بگذارند. در این میان اما برخی حرفه‌ای‌تر به این مساله نگاه کردند. شاعرانگی در ترانه این دسته موج می‌زد و ترانه را به قدر مهم می‌دانستند که برای سرودن آن، گاه روزهای متمادی وقت می‌گذاشتند.
از همان روزهایی که آلبوم‌های مختلف عرصه پاپ روانه بازار موسیقی کشور شدند، ترانه‌ها نیز پا به پای ملودی‌ها فیلتر می‌شد و همراه با صدای خوانندگان که از هفت‌خوان رستم می‌گذشتند تا در یک آلبوم شنیده شوند، ترانه نیز باید هویت خود را به ثبت می‌رساند تا بعدتر مورد اخلاقی‌ای نداشته باشد. برای انتشار یک آلبوم اول باید ترانه‌های آن مجوز می‌گرفت. به این ترتیب مجوز ترانه یکی از دغدغه‌های خوانندگان جوان شد. اما در این میان در برهه‌ای از زمان، این خود ترانه‌سرایان بودند که با مراجعه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به راحتی می‌توانستند هر تعداد ترانه‌ای را که می‌برند مجوز بگیرند و خود شخصا در اختیار خواننده قرار بدهند. اما به مرور شرایط فرق کرد و مجوز فقط به شرکت‌ها و در قالب انتشار آلبوم ارائه می‌شد. همین موجب شد مرحله دریافت مجوز هم به لحاظ بازه زمانی و هم به نظرشکل و مرحله دریافت سخت‌تر شود. با این همه هر چه موسیقی وسیع‌تر شد، سختگیری‌ها و فشار بر روی صنف ترانه‌سرا و کالای تولیدی‌اش بیشتر و بیشتر شد تا جایی که به یکی از مراحل سخت تبدیل شد. به این ترتیب امروزه شاهد بسیاری از ترانه‌سرایان هستیم که با وجود کارنامه پرپیمانی که دارند، ممنوع‌الفعالیت در کنج خانه‌های خود نشسته‌اند و ترانه‌های آنها با عنوان نقطه‌چین روی بروشور آلبوم‌ها منتشر می‌شود.

ممنوعیت کاری پرکارترین‌های عرصه ترانه
«ممنوع‌الفعالیت» عنوانی‌ است که در چند سال اخیر بارها به گوش اهالی ترانه رسیده است. عنوانی که در یک دهه‌ گذشته گردن‌آویز تعداد زیادی از ترانه‌سرایان داخلی، از «مریم حیدرزاده»ها و «ترانه مکرم»ها گرفته تا «یغما گلرویی»ها و «روزبه بمانی»ها شده است. اتفاقی که علل گوناگون و گاه مبهمی دارد، بازه‌ زمانی مشخصی را دربرنمی‌گیرد و به طور رسمی به هنرمند ابلاغ نمی‌شود. یغما گلرویی -یکی از کسانی که در مراحل مختلف با این مساله مواجه بوده است.
گلرویی دراین‌‌باره می‌گوید: ساز و کار مشخصی برای ممنوع‌الفعالیت کردن یک هنرمند وجود ندارد. پیش آمده که از مرکز موسیقی خواسته‌ام حکم ممنوع‌الفعالیت بودن من را به صورتِ کتبی اعلام کند تا حداقل تکلیف خودم را بدانم، اما هیچ‌وقت این اتفاق نیفتاده است. فقط هر ترانه‌ای که با اسم من برای اخذ مجوز به این مرکز ارسال می‌شود، تنها به این دلیل که اسم من پای آن است، درخواستش رد می‌شود وقتی ‌هم که دلیلش را می‌پرسیم، شفا‌هی می‌گویند فلانی ممنوع‌الفعالیت است و نمی‌تواند کار کند.
می‌توان گفت ممنوع‌الفعالیت شدن عموما به دلیل همکاری با خوانندگان خارج از کشور رخ می‌دهد و ارتباط چندانی با مضمون ترانه اعم از اجتماعی، سیاسی یا عاشقانه بودن ندارد. حسین اسرافیلی، یکی از اعضای شورای شعر دفتر شعر و موسیقی در زمینه‌ این موضوع که از آن به عنوان «ممنوع‌الکاری» یاد می‌کند، می‌گوید: وقتی ترانه‌ای عاشقانه است، کسی را ممنوع‌الفعالیت نمی‌کند اما اگر کسی این ترانه را اجرا کرده که علیه ایران خوانده و نسبت به مقدسات و آرمان‌های ملی ما، توهین کرده است، حتما دردسرساز خواهد شد.
وی ادامه می‌دهد: به اعتقاد من، این عزیزان باید تکلیف خود را بدانند و با افراد آلوده موسیقی همکاری نکنند. مثلا همکاری با خانم X یا آقای Y به خودی‌خود اشکالی ندارد، اما وقتی همین خانم و آقا، سیاسی خوانده‌اند، دلیلی بر همکاری با آنها دیده نمی‌شود.»
به عبارتی خود اثر یا پیشینه‌ صاحب اثر نیست که در ممنوع شدن وی دخیل است بلکه این سابقه (یا به تعبیری سوءسابقه‌)‌ هنری و غیرهنری خواننده‌ اثر است که تعیین‌کننده‌ موضوع است! یعنی ترانه‌ دارای مجوز هم به صرف بیرون آمدن از حنجره‌ خواننده‌ اصطلاحا مورددار ِ آن سوی آب‌ها می‌تواند ممنوعیت ترانه‌سرا را در داخل کشور به همراه داشته باشد.

ترانه بی‌ترانه
البته موضوع به همین سادگی هم پیش نمی‌رود. در این زمینه ترانه مکرم -از اولین کسانی که به این علت از همکاری رسمی با خوانندگان داخلی محروم شده‌ است باتاکید بر اینکه همین مکانیزم هم با تبعیض انجام می‌شود می‌گوید: در این سال‌ها ممنوع‌الفعالیت بودن در مورد همه یکسان اعمال نشده است. به اعتقاد من بین ترانه‌سرایان، تبعیض اعمال شده است. اگر نه، هیچ دلیلی ندارد عده دیگری که با لس‌آنجلسی‌ها همکاری داشته‌اند، در این طرح قرار نگرفته و ممنوع‌الفعالیت نشوند. در میان ترانه‌سرایان، بسیاری را می‌شناسم که با آن طرف آبی‌ها کار کرده‌اند و همچنان در ایران مشغول ادامه فعالیتند و کسی هم قرار نیست آنها را ممنوع‌الفعالیت کند. اینکه فقط عده‌ای، به دلیل واهی ممنوع‌الفعالیت شوند، سوال‌برانگیز نیست؟ دقیقا ما به همان دلیلی ممنوع‌الفعالیت شده‌ایم که دیگران به همان دلیل دارند، فعالیت می‌کنند.
ممنوع‌الفعالیت شدن موزیسین‌ها و ترانه‌سرایان پیامدهای مختلفی را به دنبال داشته است. عمده‌ترین نتیجه‌ آن انتشار آثار شخص ممنوع‌شده با نام نزدیکان او یا نام‌های مستعار است. تا جایی که بسیاری از این پدیده به عنوان «ممنوع‌الاسم» بودن یاد می‌کنند و این محرومیت را مانعی اساسی در برابر خود نمی‌دانند.
فارغ از درست یا نادرست بودن، به تقریب تمامی ترانه‌سرایان ممنوع‌الفعالیت از این ترفند برای ادامه‌ کار خود در داخل کشور بهره برده‌اند و روی کاور آلبوم‌ها یا تیتراژ مجموعه‌های تلویزیونی شاهد نام‌هایی چون بهزاد بمانی، سارا برزویی، نازنین صحرایی و... بوده‌ایم. حتی اگر روی کاور با جای خالی مواجه شویم، ترانه در مرکز موسیقی با همین ترفند و به نام دیگران مجوز گرفته است. جالب توجه است یغما گلرویی هم به‌رغم آنکه چندین بار در مصاحبه‌هایش انتشار اثر با نام دیگر را مورد مذمت قرار داده است و اعلام داشته دست به چنین کاری نمی‌زند، از این قاعده مستثنی نیست و برای مثال در آلبوم «عصرها به یاد تو» از کیان مقدم با نام یلدا گلرویی حضور داشته است.
قصه‌ ممنوع‌الفعالیت بودن اهالی موسیقی تا جایی ادامه پیدا کرده است که روی کاور آلبوم آخر مهدی یراحی به نام «امپراطور» با اتفاقی عجیب و تاسفبار روبه‌رو می‌شویم. در قسمت اطلاعات سازندگان قطعات، 18 جای خالی دیده می‌شود! به صورتی که مخاطب بیشتر با یک معما مواجه است تا دریافت اطلاعات در زمینه‌ آلبوم. عجیب‌تر آنکه به همان نام‌هایی هم که نوشته شده است نمی‌توان اعتماد کرد. برای مثال نام ترانه‌سرای قطعه‌ امپراتور نسترن شیرمحمدی ثبت شده که طبق گفته‌های مونا برزویی نام مادر ایشان است.
کاور این آلبوم می‌تواند سندی باشد برای آیندگان که با فضای کار موسیقی پاپ داخل کشور در دوران ما بیشتر آشنا شوند و تنگناهای کار هنری را در این برهه از زمان بهتر مشاهده کنند.

ترانه با اسامی مستعار
یغما گلرویی در مصاحبه با مجله‌ رویش می‌گوید: برای چی اسمم را عوض کنم؟ می‌دانم می‌شود با یک اسم قلابی، دوباره به پرکاری سابق برگشت، اما من حاضر نیستم اسمم را عوض کنم تا مجاز به حساب بیایم. ما یک روز مثلا می‌خواستیم جهان را عوض کنیم اما جهان دارد رفته رفته همه‌چیزمان راعوض می‌کند، حتی اسممان را. مگر من چه‌کار کردم که بخواهم با یک اسم قلابی کار کنم؟ آنهایی که مرا ممنوع‌الفعالیت کردند باید بروند اسمشان را عوض کنند!
مونا برزویی هم پیرو انتشار یکی از ترانه‌هایش و چگونگی دریافت مجوز برای آن می‌گوید: این ترانه را باز هم به دلیل ممنوعیتم در ایران با نام مقدس مادرم- نسترن شیرمحمدی- واگذار کرده‌ام.

همکاری با لس‌آنجلسی‌ها اصلی‌ترین دلیل ممنوعیت کاری
از سال 88 تب ممنوعیت کاری ترانه‌سرایان در ایران باب شد. در این بازه زمانی به یکباره شاهد ممنوعیت کاری 54 ترانه‌سرا به شکل همزمان بودیم. این مساله دلیلی نداشت جز اینکه کانال‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های مختلف رو شده بودند و ترانه‌سرایان در همکاری با خوانندگان لس‌آنجلسی، ترانه‌های خود را به آنها واگذار کرده بودند و در آن ابتدا هیچ‌کس پیش بینی نمی کردکه شاید این همکاری می‌تواند به قیمت ممنوعیت کاری‌اش تمام شود، اما این اتفاق افتاد.
تمامی ترانه‌سرایانی که در آن زمان فعالیت حرفه‌ای می‌کردند، مانند روزبه بمانی، نیلوفر لاری‌پور، مونا برزویی، ترانه مکرم و... به یکباره و گویا به شکل دسته‌جمعی ممنوع‌القلم شدند و دیگر مجاز به فعالیت نبودند. به همین دلیل آلبوم‌ها به جای استفاده از نام آنها، نقطه‌چین را برگزیده بودند و ناخودآگاه افراد آشنا به موسیقی به دلخواه خود با مواجه شدن با این جاهای خالی، آنها را پر می‌کردند.

اما این پایان ماجرا نیست چرا که بسیاری از ممنوع الفعالیت هااصلا با خواننده‌های لس‌آنجلسی همکاری نکرده‌اند اما نمی‌توانند ترانه‌های خود با نام خود منتشر کنند و به دست علاقه‌مندان برسانند.
دلیلش معلوم نیست اما درست از وقتی که واسطه شرکت‌های تهیه‌کننده موسیقی به دنبال دریافت صدور مجوز برای ترانه‌ها و نهایتا قطعات و آلبوم اقدام کردند، خبر ممنوعیت کاری ترانه‌سراها پیچید.
هر روزه تعداد زیادی از ترانه‌سرایان نسخه‌اشان پیچیده می‌شد و به لیست سیاه ترانه‌سرایان ممنوع الفعالیت اضافه می‌شدند. جالب اینکه این عده از ممنوعیت کاری خود تا زمانی که ترانه‌شان برای دریافت مجوز به ارشاد ارائه نشده بود، بی‌خبر بوده‌اند. ترانه مکرم طولانی‌ترین دوره ممنوعیت کاری را تاکنون به خود اختصاص داده است. او از ۲۰ شهریور ۱۳۸۶ تاکنون ممنوع‌الفعالیت شده است و اولین ترانه‌سرایی است که خبر ممنوعیت کاری خود را در این تاریخ شنید.
مکرم در این‌باره می‌گوید: اصلا نمی‌دانستم ممنوع‌الفعالیت هستم تا اینکه یکی از خوانندگانی که با وی همکاری کرده بودم برای مجوز آلبومش راهی ارشاد شد. وقتی برای پیگیری به مسوولان مراجعه کردم، از من خواستند تا از خواننده‌هایی که ترانه‌های من را خوانده‌اند و در کلیپ‌هایشان که از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شد، آنها را اجرا کرده‌اند، شکایت کنم. ضمن اینکه در این راستا باید از چند شرکت موسیقی نیز شکایت می‌کردم.
به گفته این ترانه‌سرا، در این صورت، او از ممنوعیت کاری معاف می‌شد و اما با چنین موضع‌گیری از جانب مسوولان ارشاد، مخالفت کرده و حاضر به شکایت نمی‌شود. چون به اعتقاد او این ترانه‌ها به لحاظ زمانی، بسیار پیش‌تر از اینها به خوانندگان واگذار شده بود و اصلا شکایت کردن، جایز نبود. وی افزود: به همین دلیل هم من، مخالفت کردم. من به‌عنوان اولین نفر از ترانه‌سرایانی که در لیست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و نیز به‌عنوان کسی که بیشترین مدت زمانی ممنوعیت کاری را به خود اختصاص داد در چنین شرایطی دو سال و ۲۰ آلبوم، از کسانی که ممنوع‌الفعالیتم کرده‌اند، طلب دارم.

شرایط یکسان نیست
ترانه‌سراها شرایط را برای همه مساوی و برابر نمی‌بینند و بر این باورند که برخی از ترانه‌سرایان با وجود همکاری با خوانندگان لس‌آنجلسی همچنان در ایران فعالیت می‌کنند و تاکنون خبری مبنی بر ممنوع‌الفعالیت بودن آنها به گوش نرسیده است.
در این راستا، نیلوفر لاری‌پور که در ترانه‌سرایی عنوان یکی از گران‌های این عرصه را با خود یدک می‌کشد، نیز ممنوع‌الفعالیت شده است. او که عمده درآمد یا به گفته خودش تمام درآمدش را از راه فروش ترانه، کسب می‌کند، درباره ممنوع‌الفعالیت شدنش می‌گوید: من هم مثل خیلی از دوستان اصلا متوجه نشدم از کی ممنوع‌الفعالیت شده‌ام. به واسطه این و آن شنیدم که ممنوع‌الفعالیتم و جالب اینجا است که من یک برنامه تلویزیونی داشتم که با پخش آن مخالفت شد و پس از آن بود که متوجه این موضوع شدم. من از سال ۸۸ ممنوعیت کاری داشته‌ام و طی این مدت خوانندگان بسیاری برای ترانه با من تماس داشته‌اند اما نمی‌دانم باید چه کنم و چگونه ترانه‌هایم را واگذار کنم وقتی نمی‌دانم می‌توانم آنها را به صورت مجاز منتشر و روانه بازار موسیقی کنم یا خیر!
این در حالی است که مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به این موضوعات و موضوعات مشابه، اعتقادی اینچنینی دارند که دستورممنوعیت کاری ترانه‌سرایان یا از جانب ارشاد صدا و سیما ابلاغ شده یا از جانب مدیرکل واحد شعر و موسیقی کشور که دستورالعمل را از طریق حراست به ترانه‌سرایان ابلاغ می‌کنند.
یکی از اعضای شورای شعر دفتر شعر و موسیقی آن برهه پیش از این درباره ممنوع‌الفعالیتی ترانه‌سرایان گفته بود: بیشتر ترانه‌سرایانی که این روزها، از کار منع شده‌اند بی‌دلیل است. این عده، حتما یا ترانه‌های سیاسی سروده‌اند یا با خواننده‌هایی همکاری کرده‌اند که آن طرف، فعالیت سیاسی کرده یا قطعات سیاسی می‌خوانند. حسین اسرافیلی در ادامه صحبت‌های خود افزوده بود: صرف عاشقانه سرودن برای خواننده‌های لس‌آنجلسی دلیلی بر این ممنوعیت نیست. وقتی ترانه‌ای عاشقانه است، کسی را ممنوع‌الفعالیت نمی‌کند اما اگر کسی این ترانه را اجرا کرده که علیه ایران خوانده و نسبت به مقدسات و آرمان‌های ملی ما، توهین کرده، حتما دردسرساز خواهد شد. به اعتقاد من، این عزیزان باید تکلیف خود را بدانند و با افراد آلوده موسیقی همکاری نکنند. مثلا همکاری با خانم X یا آقای Y به خودی‌خود اشکالی ندارد، اما وقتی همین خانم و آقا، سیاسی خوانده‌اند، دلیلی بر همکاری با آنها دیده نمی‌شود.به اعتقاد این عضو شورای شعر، افراد مشهور و سرشناسی که موقعیت خوبی در اجتماع دارند نباید تن به هر کاری بدهند و برای پول هر کاری بکنند. شاید این دوستان برای پول بیشتر با لس‌آنجلسی‌ها همکاری داشته و دارند اما این اصلا درست نیست و این دوستان باید طبق قوانین و ضوابط تعیین شده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت کنند و خود مواظب اعمال خود باشند.