ملک سلمان بهدنبال تغییر نسل در رهبری و تعدیل بنیادگرایی است
شکست در دوجبهه
لئونید برشیدکسی
ستوننویس بلومبرگ
تغییرات ناگهانی در جانشین سلطنتی احتمال دارد که کمک حال سعودیها در جامعهای باشد که ۷۰ درصد آن زیر ۳۰ سال قرار دارند. با وجود این تغییرات در منطقهای که «بازی بزرگ» در جریان است و آمریکا و روسیه در حال یارگیری و بازی با متحدان خود هستند میتواند حرکتی بسیار خطرناک باشد. پادشاه عربستان پسر خود را بهعنوان ولیعهد جدید معرفی کرد. این دومین حرکت تابوشکنانه ملک سلمان به حساب میآید. بار نخست ملک سلمان برای اینکه پسر خود را در ساختار اصلی قدرت نگه دارد، یک پست جدید در این سیستم پادشاهی تعریف کرد و پسر خود را در حالی که بهعنوان وزیر دفاع این کشور فعالیت میکرد به او جایگاه جانشین ولیعهد نیز اعطا کرد.
لئونید برشیدکسی
ستوننویس بلومبرگ
تغییرات ناگهانی در جانشین سلطنتی احتمال دارد که کمک حال سعودیها در جامعهای باشد که 70 درصد آن زیر 30 سال قرار دارند. با وجود این تغییرات در منطقهای که «بازی بزرگ» در جریان است و آمریکا و روسیه در حال یارگیری و بازی با متحدان خود هستند میتواند حرکتی بسیار خطرناک باشد. پادشاه عربستان پسر خود را بهعنوان ولیعهد جدید معرفی کرد. این دومین حرکت تابوشکنانه ملک سلمان به حساب میآید. بار نخست ملک سلمان برای اینکه پسر خود را در ساختار اصلی قدرت نگه دارد، یک پست جدید در این سیستم پادشاهی تعریف کرد و پسر خود را در حالی که بهعنوان وزیر دفاع این کشور فعالیت میکرد به او جایگاه جانشین ولیعهد نیز اعطا کرد. در دو سال گذشته محمد بنسلمان بهعنوان شاهزاده جدید عربستان حضوری پررنگ در عرصه نفت و جنگ داشته است. او همچنین در ماه گذشته میلادی حضوری فعال در عرصه دیپلماتیک داشته است. در این راستا او با دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه دیدار داشته است.
پیداست ملک سلمان پادشاه 81 ساله عربستان سعودی بهدنبال تغییر نسل در رهبری و تعدیل بنیادگرایی جاری در این کشور است. در این باره محمد بنسلمان در حال کار کردن روی این دو موضوع یاد شده است. البته او به روش خود روی این موضوعات کار میکند. به هر حال او درس حقوق را در ریاض خوانده نه در دانشگاههای غربی. برای مثال او نقش پلیس شریعت را در دستگیر کردن مردم کمتر کرده است. او همچنین برنامههای تفریحی محدودی هم برای این کشور در نظر گرفته است. از جمله برگزاری چندین کنسرت و افتتاح چند سینما را میتوان در این راستا ارزیابی کرد. او همچنین یک همایش درباره یک کتاب مصور برگزار کرد که در آن دختر و پسر حضور داشتند. هر چند روحانیون با برگزاری این همایش مخالف بودند اما جوانان بهشدت از آن استقبال کردند. محمد بنسلمان همچنین برنامهای برای اصلاح اقتصادی و اجتماعی این کشور در نظر دارد که به آن چشمانداز 2030 میگویند.
این برنامه متمرکز بر جوانان است و هدف اصلی آن درآمدزایی این کشور منهای نفت است. محمد بنسلمان در این برنامه در نظر دارد تا درآمدهای غیرنفتی این کشور بهویژه در حوزه گردشگری را افزایش دهد. البته باید این امر را در نظر گرفت که شاهزاده سعودی کار سختی در پیش دارد. در حالی که دوسوم کارکنان این کشور دولتی هستند هنوز مشخص نیست که وی چگونه قصد دارد برنامه چشمانداز 2030 را پیاده کند. محمد بنسلمان با این برنامه در نظر دارد که کشورش را از قرون وسطی به دنیای مدرنتری بکشاند و قدرت دودمان سلطنتی این کشور را حفظ کند. این در حالی است که محمد بنسلمان برای بیشتر برنامههای تهاجمی این کشور در منطقه نقش اصلی را ایفا میکند. این کشور قصد دارد تا سهم خود را در بازار نفت حفظ کند. در سال 2015، زمانی که عربستان سعودی حملات را علیه مردم یمن آغاز کرد، آمریکا از گروه ضدداعش حمایت میکرد که به نظر برای جنگ با این گروه تروریستی بسیار بیاشتیاق به نظر میرسید.
این دو عامل اما موجب افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی نشده بودند. زیرا آمریکا نیازی به نفت عربستان نداشت و به نفت شیل خود متکی بود و عربستان نیز حاضر نبود تا از تولید نفت خود بکاهد. عربستان سعودی با این کار دو هدف در نظر داشت: اول اینکه با تخفیف قیمت نفت مشتریان خود را حفظ کند، همچنین هزینه تولید نفت شیل را بالاتر ببرد تا آمریکا دوباره به نفت عربستان وابسته شود. عربستان همواره علیه باراک اوباما بود، زیرا رئیسجمهوری آمریکا با ایران بر سر برنامه هستهای توافق کرده بود که این امر خوشایند عربستان سعودی نبود. در این میان جنگ با یمن هم خوب پیش نرفته است. حوثیها همچنان قدرتمندانه صنعا پایتخت این کشور را باوجود نابودی تاسیسات زیربنایی، بیمارستانها و ذخایر دارویی حفظ کردهاند. هر چند یمن در شرف ورود به یک قحطی گسترده است اما عربستان نتوانسته در این کشور کاری از پیش ببرد. محمد بنسلمان برای اینکه بتواند برنامههای خود را براساس چشمانداز پیش ببرد به همکاری با ایالاتمتحده چشم دوخته است.
او براساس سیاستهای غیرنفتی خود دست همکاری به آمریکا داده است تا دوباره با واشنگتن ارتباطات نزدیک خود را از سر بگیرد. از جمله اینکه عربستان اخیرا یک قرارداد 100 میلیارد دلاری با آمریکا برای خرید تسلیحات داشته است تا این معامله بتواند روابط آسیبدیده این دو کشور را از نو احیا سازد. عربستان قصد دارد تا با این همکاری دونالد ترامپ و بازهای آمریکایی را علیه ایران تحریک کند. همچنین عربستان به رهبری محمد بنسلمان قصد دارد تا آمریکا را علیه قطر در جبهه خود نگه دارد. زیرا محمد بنسلمان به نیکی میداند اگر آمریکا از ایزوله کردن قطر حمایت نکند شکست دیگری بر وی تحمیل خواهد شد. محمد بنسلمان قصد دارد تا با پشتیبانی آمریکا و مدیریت دونالد ترامپ به متحدان ایران در منطقه ضربه بزند. این بازی هر چند ممکن است به درگیری منتهی شود اما عاقبت این بازی نتیجهای جز نزدیک کردن روسیه به ایران ندارد. پوتین تاکنون سعی کرده است با همه بازیگران خاورمیانه رفتار خوبی داشته باشد.
پوتین به کشورهای حاشیه خلیجفارس نیاز دارد. زیرا پوتین برای رهایی از وابستگی به اقتصاد نفت به سرمایهگذاریهای کشورهای عربی خلیجفارس در روسیه نیاز دارد. اما این را هم در نظر بگیرید که روسیه برای اینکه در سوریه موفق شود به حمایتهای ایران و متحدان منطقهایاش نیاز دارد. گرمی روابط پوتین با خاندان سلطنتی عربستان سعودی بیشتر تصنعی است و ایران متحد منطقهای وی به حساب میآید. بهعنوان مثال روسیه از کاهش تولید نفت بهطور شفاهی حمایت کرده است اما هیچ وقت بهطور معناداری تولید و صادرات نفت خود را کاهش نداده است. گفتوگوها برای سرمایهگذاریها از سوی کشورهای حاشیه خلیجفارس در حال جریان است اما کار عمدهای صورت نگرفته است. روسیه همچنین بهدنبال آن است که از شدت جنگ یمن بکاهد و حتی برخی اوقات از کشورهای حاضر در این جنگ خواسته است آن را پایان دهند. روسیه در یمن نیز بهدنبال منافع خود است، جایی که میخواهد کشتیهای جنگی خود را در آنجا نگه دارد.
در این میان برای اینکه از تنشها کاسته شود نیاز به کسی است که بتواند تعادلی در منطقه بین خواستههای روسیه و آمریکا ایجاد کند. محمد بننایف این چالش را درک کرده بود. اما بهنظر میرسد که محمد بنسلمان به سمت دونالد ترامپ متمایل شده است تا جریانهای ضدتهران را فعال نگه دارد. با وجود این محمد بنسلمان در دو جبهه شکست سنگینی خورده است: هم در یمن هم در موضوع نفت، که هر دو این شکست به خامی و بیتجربگی این شاهزاده جوان بازمیگردد. جاهطلبیهای سلمان میتواند اوضاع را خطرناک کند و خاورمیانه نیاز به کاهش تب دارد نه اینکه با بیاحتیاطی این تب را افزایش داد.
منبع: بلومبرگ
ارسال نظر