یک درس مدیریتی که بایداز کودکان آموخت
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
آیا شما بعضی از آن چیزهایی که باید درباره مدیریت کار بیاموزید، در دوران کودکستان فرا گرفتهاید؟ شاید این سوال تا حدی مضحک و خندهدار به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که واقعیتی عجیب در این سوال نهفته است که خیلی از ما از آن بیخبریم. در واقع، هرقدر انسانها بزرگتر و عاقلتر میشوند، سعی میکنند تا کارهایشان را با پیچیدگی بیشتر و در نظر گرفتن ابعاد مختلفی انجام دهند.
این مساله در مورد نوآوری و خلاقیت نیز صدق میکند و ما در سنین بزرگسالی میکوشیم تا در مدیریت کارهایمان، جوانب متعددی را بسنجیم؛ درحالیکه در کودکی چنین نبودهایم و خیلی راحت با قضایا برخورد میکردیم و اتفاقا خلاقتر و نوآورتر بودهایم.
آیا شما بعضی از آن چیزهایی که باید درباره مدیریت کار بیاموزید، در دوران کودکستان فرا گرفتهاید؟ شاید این سوال تا حدی مضحک و خندهدار به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که واقعیتی عجیب در این سوال نهفته است که خیلی از ما از آن بیخبریم. در واقع، هرقدر انسانها بزرگتر و عاقلتر میشوند، سعی میکنند تا کارهایشان را با پیچیدگی بیشتر و در نظر گرفتن ابعاد مختلفی انجام دهند.
این مساله در مورد نوآوری و خلاقیت نیز صدق میکند و ما در سنین بزرگسالی میکوشیم تا در مدیریت کارهایمان، جوانب متعددی را بسنجیم؛ درحالیکه در کودکی چنین نبودهایم و خیلی راحت با قضایا برخورد میکردیم و اتفاقا خلاقتر و نوآورتر بودهایم.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
آیا شما بعضی از آن چیزهایی که باید درباره مدیریت کار بیاموزید، در دوران کودکستان فرا گرفتهاید؟ شاید این سوال تا حدی مضحک و خندهدار به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که واقعیتی عجیب در این سوال نهفته است که خیلی از ما از آن بیخبریم. در واقع، هرقدر انسانها بزرگتر و عاقلتر میشوند، سعی میکنند تا کارهایشان را با پیچیدگی بیشتر و در نظر گرفتن ابعاد مختلفی انجام دهند.
این مساله در مورد نوآوری و خلاقیت نیز صدق میکند و ما در سنین بزرگسالی میکوشیم تا در مدیریت کارهایمان، جوانب متعددی را بسنجیم؛ درحالیکه در کودکی چنین نبودهایم و خیلی راحت با قضایا برخورد میکردیم و اتفاقا خلاقتر و نوآورتر بودهایم. همه ما باید بدانیم که مدیریت به خودی خود فرآیندی پیچیده است و اگر ما بخواهیم با رویکردی بزرگسالانه با آن برخورد کنیم آن را به امری دشوار و گاه غیرممکن تبدیل کردهایم.
در مقابل، اگر تلاش کنیم مثل دوران کودکیمان با ایدههای خلاقانهای که به ذهن مان خطور میکند برخورد کرده و سپس آنهارا به نوآوری تبدیل کنیم، در این مسیر موفقتر خواهیم بود. بچهها بهخوبی میدانند که نباید قطعات نامرتب و به هم ریخته پازل روی میز را رها کنند، بلکه باید همه آنها را مرتب کنند و در قفسه مربوطه قرار دهند و سپس به سراغ یک بازی دیگر بروند. حال اگر به دنیای بزرگسالان نگاهی بیندازیم، درمییابیم که برای خیلی از ما کار کردن بر روی فقط یک پروژه یا کار ارزش چندانی ندارد و انجام وظایف متعدد و چند شغله بودن یکی از ارکان اصلی و کلیدی بهرهوری و کارآمدی محسوب میشود.
حال سوال اینجاست که چرا چند شغله بودن و همهکاره بودن برای ما این قدر مهم است؟ علت این است که ما درسی را که در دوران کودکی آموخته بودیم، از یاد بردهایم و به یک افسانه دل سپردهایم افسانهای که میگوید بهرهوری افراد در انجام دادن کارهای متعدد توسط آنها نهفته است. تجربه به همه ما ثابت کرده است که ما نمیتوانیم چند کار متفاوت را بهطور همزمان به نحو احسن انجام دهیم؛ چرا که هر کدام از فعالیتها نیازمند مهارتهای تفکری، نوشتاری، گفتاری، برنامهریزی و طراحی و اجرای خاص خود هستند.
نمونه بارز ناتوانی انسانها در انجام مطلوب و بی نقص دو فعالیت متفاوت را میتوان در صحبت کردن با تلفن همراه حین رانندگی مشاهده کرد که عدم توجه به این مساله باعث میشود تا سالانه میلیونها نفر در جهان به کام مرگ بروند. تحقیقات دانشمندان نشان داده که مغز انسان بهطور معمول برای تغییر وضعیت برای انجام دادن یک فعالیت جدید، به زمانی حدود بیست دقیقه نیاز دارد که این زمان در مورد فعالیتهای حساستر و پیچیدهتر به یک روز هم میرسد. علاوهبر این، باید دانست که پس از قطع کردن یک فعالیت و نیمه تمام گذاشتن آن و شروع فعالیتی جدید، بخشی از آنچه فرد در زمان انجام دادن فعالیت پیشین در ذهن داشته، به فراموشی سپرده میشود که این امر از میزان بهرهوری فرد در کار قبلی میکاهد.
بنابر این، عوض کردن پی در پی فعالیتها در یک روز و به عبارت بهتر، از این شاخه به آن شاخه پریدنهای متوالی، موجب کاهش چشمگیر بهرهوری و کارآیی افراد در تمام فعالیتها میشود. در تحقیقی که روی مهندسان انجام شده است مشخص شد که درصد ارزش افزایی مهندسان با اضافه شدن بر تعداد پروژههایی که بهطور همزمان به آنها واگذار میشود به میزان چشمگیری کاهش مییابد و کارآیی آنها ۲۰ درصد کمتر می شود. حال سوال اینجاست که چگونه میتوان از بروز این مشکل جلوگیری کرد؟ پاسخ بسیار ساده است: کاستن از تعداد کارهایی که به یک فرد واگذار میشود و متمرکز کردن افراد به انجام یک کار واحد و اجتناب از چند شغله بودن افراد.
علاوهبر این باید از بروز موقعیتهایی که باعث اختلال در تمرکز افراد میشود و بهرهوری آنها را کاهش میدهد، جلوگیری کرد. در ادامه به چند نمونه از اقداماتی که کارمندان میتوانند برای جلوگیری از تاثیر منفی عوامل مزاحم در محیط کاری انجام دهند اشاره میشود:
۱)هیچ گاه ایمیلهای شخصی خود را در زمان کار روی یک پروژه چک نکنید. علاوهبر این، برنامههایی که دریافت ایمیلهای جدید را به شما اطلاع میدهند، غیر فعال کنید. چک کردن ایمیلهایتان را به زمان استراحت یا ناهار موکول کنید.
2)همین کارها را در مورد پیامهای صوتی که برای شما گذاشته میشود، انجام دهید. از طریق دستگاه پیامگیر به کسانی که با شما تماس میگیرند اطلاع دهید که چند ساعت بعد به تماس آنها پاسخ خواهید داد.
۳) از اس ام اس بازی و ور رفتن با گوشی تلفن همراه و جستوجو در شبکههای اجتماعی در زمان انجام کارهایتان بهطور جدی خودداری کنید؛ چرا که به شدت بهرهوریتان را کاهش میدهد.
4)سیاست درهای باز به روی دیگران را در زمان کار روی پروژههای حساستان کنار بگذارید؛ چرا که اگر هر کس بتواند هر زمانی که دوست دارد به شما و همتیمیهایتان سر بزند و مزاحم کارتان شود شما نخواهید توانست با تمرکز کامل کارتان را انجام دهید. علاوهبر این سعی کنید این رویه را در تمام سازمان و شرکتی که در آنجا کار میکنید، گسترش دهید.
و اما چند توصیه برای مدیران و رهبران سازمانها و شرکتها در این زمینه:
تا حد امکان، بیش از دو پروژه را در یک زمان به هر کدام از افرادتان واگذار نکنید.
همه افرادتان را تشویق کنید تا در یک زمان فقط روی انجام یک کار تمرکز کنند و از پرداختن به کارهای حاشیهای خودداری کنند.
از اعضای تیمهای کاری بخواهید تا با مدیریت کردن ایمیلها، پیامهای صوتی، شبکههای اجتماعی و ارباب رجوع خود در زمان انجام پروژههای حساس با شش دانگ حواسشان عمل کنند.
جلوگیری از نقشآفرینی عوامل مزاحم در کار و خودداری از انجام چند کار در یک زمان را به بخشی از فرهنگ سازمانی تان تبدیل کنید و برای گام اول از خودتان شروع کنید و در این زمینه الگوی کارمندان خود باشید.
منبع: بیزینس ویک
آیا شما بعضی از آن چیزهایی که باید درباره مدیریت کار بیاموزید، در دوران کودکستان فرا گرفتهاید؟ شاید این سوال تا حدی مضحک و خندهدار به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که واقعیتی عجیب در این سوال نهفته است که خیلی از ما از آن بیخبریم. در واقع، هرقدر انسانها بزرگتر و عاقلتر میشوند، سعی میکنند تا کارهایشان را با پیچیدگی بیشتر و در نظر گرفتن ابعاد مختلفی انجام دهند.
این مساله در مورد نوآوری و خلاقیت نیز صدق میکند و ما در سنین بزرگسالی میکوشیم تا در مدیریت کارهایمان، جوانب متعددی را بسنجیم؛ درحالیکه در کودکی چنین نبودهایم و خیلی راحت با قضایا برخورد میکردیم و اتفاقا خلاقتر و نوآورتر بودهایم. همه ما باید بدانیم که مدیریت به خودی خود فرآیندی پیچیده است و اگر ما بخواهیم با رویکردی بزرگسالانه با آن برخورد کنیم آن را به امری دشوار و گاه غیرممکن تبدیل کردهایم.
در مقابل، اگر تلاش کنیم مثل دوران کودکیمان با ایدههای خلاقانهای که به ذهن مان خطور میکند برخورد کرده و سپس آنهارا به نوآوری تبدیل کنیم، در این مسیر موفقتر خواهیم بود. بچهها بهخوبی میدانند که نباید قطعات نامرتب و به هم ریخته پازل روی میز را رها کنند، بلکه باید همه آنها را مرتب کنند و در قفسه مربوطه قرار دهند و سپس به سراغ یک بازی دیگر بروند. حال اگر به دنیای بزرگسالان نگاهی بیندازیم، درمییابیم که برای خیلی از ما کار کردن بر روی فقط یک پروژه یا کار ارزش چندانی ندارد و انجام وظایف متعدد و چند شغله بودن یکی از ارکان اصلی و کلیدی بهرهوری و کارآمدی محسوب میشود.
حال سوال اینجاست که چرا چند شغله بودن و همهکاره بودن برای ما این قدر مهم است؟ علت این است که ما درسی را که در دوران کودکی آموخته بودیم، از یاد بردهایم و به یک افسانه دل سپردهایم افسانهای که میگوید بهرهوری افراد در انجام دادن کارهای متعدد توسط آنها نهفته است. تجربه به همه ما ثابت کرده است که ما نمیتوانیم چند کار متفاوت را بهطور همزمان به نحو احسن انجام دهیم؛ چرا که هر کدام از فعالیتها نیازمند مهارتهای تفکری، نوشتاری، گفتاری، برنامهریزی و طراحی و اجرای خاص خود هستند.
نمونه بارز ناتوانی انسانها در انجام مطلوب و بی نقص دو فعالیت متفاوت را میتوان در صحبت کردن با تلفن همراه حین رانندگی مشاهده کرد که عدم توجه به این مساله باعث میشود تا سالانه میلیونها نفر در جهان به کام مرگ بروند. تحقیقات دانشمندان نشان داده که مغز انسان بهطور معمول برای تغییر وضعیت برای انجام دادن یک فعالیت جدید، به زمانی حدود بیست دقیقه نیاز دارد که این زمان در مورد فعالیتهای حساستر و پیچیدهتر به یک روز هم میرسد. علاوهبر این، باید دانست که پس از قطع کردن یک فعالیت و نیمه تمام گذاشتن آن و شروع فعالیتی جدید، بخشی از آنچه فرد در زمان انجام دادن فعالیت پیشین در ذهن داشته، به فراموشی سپرده میشود که این امر از میزان بهرهوری فرد در کار قبلی میکاهد.
بنابر این، عوض کردن پی در پی فعالیتها در یک روز و به عبارت بهتر، از این شاخه به آن شاخه پریدنهای متوالی، موجب کاهش چشمگیر بهرهوری و کارآیی افراد در تمام فعالیتها میشود. در تحقیقی که روی مهندسان انجام شده است مشخص شد که درصد ارزش افزایی مهندسان با اضافه شدن بر تعداد پروژههایی که بهطور همزمان به آنها واگذار میشود به میزان چشمگیری کاهش مییابد و کارآیی آنها ۲۰ درصد کمتر می شود. حال سوال اینجاست که چگونه میتوان از بروز این مشکل جلوگیری کرد؟ پاسخ بسیار ساده است: کاستن از تعداد کارهایی که به یک فرد واگذار میشود و متمرکز کردن افراد به انجام یک کار واحد و اجتناب از چند شغله بودن افراد.
علاوهبر این باید از بروز موقعیتهایی که باعث اختلال در تمرکز افراد میشود و بهرهوری آنها را کاهش میدهد، جلوگیری کرد. در ادامه به چند نمونه از اقداماتی که کارمندان میتوانند برای جلوگیری از تاثیر منفی عوامل مزاحم در محیط کاری انجام دهند اشاره میشود:
۱)هیچ گاه ایمیلهای شخصی خود را در زمان کار روی یک پروژه چک نکنید. علاوهبر این، برنامههایی که دریافت ایمیلهای جدید را به شما اطلاع میدهند، غیر فعال کنید. چک کردن ایمیلهایتان را به زمان استراحت یا ناهار موکول کنید.
2)همین کارها را در مورد پیامهای صوتی که برای شما گذاشته میشود، انجام دهید. از طریق دستگاه پیامگیر به کسانی که با شما تماس میگیرند اطلاع دهید که چند ساعت بعد به تماس آنها پاسخ خواهید داد.
۳) از اس ام اس بازی و ور رفتن با گوشی تلفن همراه و جستوجو در شبکههای اجتماعی در زمان انجام کارهایتان بهطور جدی خودداری کنید؛ چرا که به شدت بهرهوریتان را کاهش میدهد.
4)سیاست درهای باز به روی دیگران را در زمان کار روی پروژههای حساستان کنار بگذارید؛ چرا که اگر هر کس بتواند هر زمانی که دوست دارد به شما و همتیمیهایتان سر بزند و مزاحم کارتان شود شما نخواهید توانست با تمرکز کامل کارتان را انجام دهید. علاوهبر این سعی کنید این رویه را در تمام سازمان و شرکتی که در آنجا کار میکنید، گسترش دهید.
و اما چند توصیه برای مدیران و رهبران سازمانها و شرکتها در این زمینه:
تا حد امکان، بیش از دو پروژه را در یک زمان به هر کدام از افرادتان واگذار نکنید.
همه افرادتان را تشویق کنید تا در یک زمان فقط روی انجام یک کار تمرکز کنند و از پرداختن به کارهای حاشیهای خودداری کنند.
از اعضای تیمهای کاری بخواهید تا با مدیریت کردن ایمیلها، پیامهای صوتی، شبکههای اجتماعی و ارباب رجوع خود در زمان انجام پروژههای حساس با شش دانگ حواسشان عمل کنند.
جلوگیری از نقشآفرینی عوامل مزاحم در کار و خودداری از انجام چند کار در یک زمان را به بخشی از فرهنگ سازمانی تان تبدیل کنید و برای گام اول از خودتان شروع کنید و در این زمینه الگوی کارمندان خود باشید.
منبع: بیزینس ویک
ارسال نظر