غزال دارد، جادوگر دارد  سردار هم دارد
تیم ملی فوتبال ایران با صعود از مرحله گروهی جام ملت‌ها در مرحله حذفی به شکلی تراژیک مقابل عراق در ضربات پنالتی حذف شد. برای تیمی که در 12 دوره گذشته این رقابت‌ها پای ثابت بوده و با 3 عنوان قهرمانی و 4 مقام سومی یکی از تیم‌های پرافتخار این تورنمنت بوده است، دوره شانزدهم می‌توانست ارزش و اهمیت ویژه‌ای داشته باشد، اما تیم پرامید ایران با اشتباه یک داور استرالیایی در اخراج بازیکن ما در بازی با عراق فرصت صعود را از دست داد؛ به هر حال تیم ملی ایران از بابت نوع بازی در جام جهانی تا حدود زیادی نمره قبولی گرفت و هم‌اکنون هم در رنکینگ فیفا بهترین جایگاه را بین تیم‌های آسیایی در اختیار دارد. از طرف دیگر تجربه ثابت کرده که معمولا موفقیت و قهرمانی در چنین تورنمنت‌هایی نیاز به داشتن برخی ستاره‌ها دارد، ستاره‌هایی که بتوانند در موقع گره خوردن بازی، کار را از آب و گل درآورند و با خلاقیت خود تیم را به جلو هدایت کنند. طی 12 دوره گذشته و در همه دوره‌ها ستاره منحصر به فرد نداشتیم، ولی در برخی دوره‌ها چند ستاره و در چند دوره هم یک سوپر استار توانسته‌اند جلوه ویژه‌ای در تیم ما داشته و عامل مهمی در موفقیت‌ها باشند. به لیست ستاره‌های ایران در ادوار مختلف جام‌های ملت‌ها نگاهی بیندازید.


۱۹۶۸ - همایون بهزادیسرطلایی فوتبال ایران تا قبل از بازی با رژیم اشغالگر قدس در هر بازی یک گل برای تیم ملی زده بود. در دیدار فینال‌گونه آخر به علت مصدومیت روی نیمکت نشست، ولی وقتی از صهیونیست‌ها عقب افتادیم، در دقیقه ۶۰ به جای اصغر شرفی به میدان آمد و ۱۵ دقیقه بعد گل تساوی و تضمین‌کننده قهرمانی را به ثمر رساند. البته پرویز قلیچ خانی در دقیقه ۸۶ تیر خلاص را بر شقیقه حریف شلیک کرد تا قهرمانی دلچسب‌تر شود؛ ولی در آن تیم پرستاره با اصلی، حبیبی، فرزامی، قلیچ‌خانی، کلانی، مرحوم شاهرخی و ... همایون بهزادی یک ستاره بی‌جانشین بود.
1972 - ابراهیم آشتیانی
در این دوره یک بار حسین کلانی و یک بار هم علی جباری هت‌تریک کردند و کلانی با ۵ گل زده عنوان آقای گل را به خود اختصاص داد، ولی ابراهیم آشتیانی از سوی مسوولان برگزار‌کننده تورنمنت به‌عنوان بهترین بازیکن جام معرفی شد. دلیلش هم این بود که به لحاظ آماری، نیمی از ۱۲ گل ایران در این رقابت‌ها با پاس‌های مستقیم آشتیانی به ثمر رسید و به جرات می‌توان گفت کمتر حمله‌ای از سوی ایران بدون مشارکت دفاع راست خستگی ناپذیرش تدارک دیده شد. یک روزنامه تایلندی در پایان جام تیتر زد: «ایران با یار اضافه قهرمان شد» و منظورش هم دوندگی بی‌امان آشتیانی و فوتبال نابش بود که به جای دو مهره خوب برای تیم ایران کارآیی داشت.
1976 - پرستاره و بی‌سوپر استار
به واقع نمی‌توان برای این دوره یک بازیکن را از بین ستاره‌های ایران متمایز کرد. قدرت فراوان تیمی و تحت تاثیر قرار دادن کامل رقیبان باعث شد همه نفرات تیم ایران نمایشی چشم‌نواز داشته باشند و هیچ‌یک نسبت به دیگران مزیت خاصی نداشته باشد. رشیدی درون دروازه، اسکندریان، نظری، عبداللهی و ذوالفقارنسب در خط دفاع، قلیچ‌خانی، پروین و قاسمپور در خط میانی و روشن، نورایی، مرحوم مظلومی و عزیزی در خط حمله همگی ستاره بودند تا انتخاب سوپراستار از بین آنها ممکن نباشد.
1980 - شاید بهتاش فریبا
تیم ایران در این دوره درخشش خاصی نداشت و بعد از ۳ دوره متوالی، عنوان قهرمانی را هم از دست داد. در این میان شاید بتوان بهتاش فریبا را به نوعی ستاره تیم ایران معرفی کرد. فریبا در اولین دوره حضورش در جام ملت‌های آسیا با ۷ گل زده عنوان آقای گلی را به خود اختصاص داد. هرچند ۴ گل او مقابل بنگلادش بود ولی باز هم نمی‌توان نمایش او را در ردیف بقیه نفرات دانست. او ‌هافبک بزرگی مثل پروین را پشت سر داشت و اتفاقا از موقعیت‌ها هم به نحو احسن استفاده کرد تا خبر از ظهور یک مهاجم شش دانگ در فوتبال ایران دهد.pic۱
1984 - ناصر محمدخانی
ناصر محمدخانی سوپر استار تیم ملی بود که مصدومیتش کمی تا قسمتی کار دست ایران داد. امارت و چین مقابل نمایش خیره‌کننده‌اش تسلیم شدند و در دیدار نیمه‌نهایی اگر به خاطر مصدومیت در ۷ دقیقه آخر بازی از زمین بیرون نمی‌رفت شاید عربستانی‌ها نمی‌توانستند گل تساوی را زده و در نهایت بازی را به ضربات پنالتی بکشانند. محمدخانی هر وقت در زمین بود، هم در سرعت و هم در تکنیک مدافعان حریف را اسیر می‌کرد و در زدن ضربات ایستگاهی هم که یکی از زیباترین گل‌های جام را درون دروازه چین جای داد.
1988 - احمدرضا عابدزاده
۵ بازی کامل و ۳۰ دقیقه هم به‌عنوان جانشین بازی کرد و تنها یک گل خورده در این ۴۸۰ دقیقه به نامش ثبت شد. یک بار در جریان بازی‌ها و دوبار هم در ضیافت پنالتی موفق به گرفتن ضربات بازیکنان عربستان و چین شد تا با اختلاف فاحش نسبت به بقیه سوپراستار تیم ملی باشد. تصور سومی ایران بدون حضور احمدرضا درون دروازه چیزی در حد غیرممکن است. هنوز هم هیچ‌کس تصاویر لبخند او بعد از مهار پنالتی‌ها را از یاد نبرده است.آن مسابقات و همین درخشش بود که نام عابدزاده را بر دل فوتبالی‌ها حک کرد و از او ستاره محبوب سال‌های بعد را ساخت. عابدزاده بلندبالا که جلال و جبروتش و اعتماد به نفس خارق‌العاده‌اش او را به سمبل فوتبال ایران تبدیل کرد. او در این بازی‌ها نتوانست ایران را همچون بازی‌های آسیایی پکن ۹۰ به قهرمانی برساند، اما امضای خود را پای همین رتبه سومی ایران انداخت. pic۲فرصتی که اتفاقا علیرضا حقیقی هم داشت. او هم می‌توانست فقط با مهار یکی از پنالتی‌های عراق از خود عابدزاده‌ای جدید بسازد. فرصتی که پسر خوش‌سیمای فوتبال ایران به راحتی از دست داد.
1992 - ستاره جام یک ژاپنی بود
تنها دوره‌ای که در مرحله گروهی حذف شدیم. ۱۱ نفر ثابت در هر ۳ بازی بدون تعویض حاضر شدند. هیچ کدام بد و ضعیف نبودند، ولی در عین حال هیچ یک هم در حد ستاره نسبت به دیگران متمایز نبودند. شاگردان علی پروین با شاکله تیم قهرمان بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ پکن و بازیکنانی با تجربه پا به ژاپن گذاشت تا طلسم قهرمان نشدن را با تیمی قدرتمند بشکند؛ اما این تیم با شکست مقابل ژاپن در بازی پایانی مرحله مقدماتی که باز هم با ناداوری رقم خورد، حتی از مرحله گروهی هم صعود نکرد تا وداعی تلخ با این رقابت‌ها داشته باشد. کازایوشی میورا، ستاره ژاپنی‌ها ستاره جام لقب گرفت و فهد البیشی با ۴ گل آقای گل شد.pic۳
1996 - خداداد عزیزی

بر عکس دوره قبل، این بار تیم ایران نمایشی خیره‌کننده داشت، هر چند با ناداوری جمال قاندور مصری در دیدار نیمه‌نهایی از رسیدن به فینال باز ماندیم، ولی شایستگی ستاره‌های تیم ملی زیر سوال نرفت. علی دایی با 8 گل زده عنوان آقای گلی را به خود اختصاص داد، کریم باقری عالی بود، استیلی و میناوند و منصوریان هم نمایش‌های درخشانی داشتند؛ ولی خداداد عزیزی چیز دیگری بود. تکنیک ناب خداداد همراه با سرعت بالایش عملا بلای جان حریفان شده بود. پاس گل‌های متعددی داد و در نهایت چنان بازی کرد که از سوی مسوولان AFC به‌عنوان ستاره جام هم انتخاب شد.
۲۰۰۰ - بی‌ستاره
این دوره هم ستاره شاخصی نداشتیم، در واقع هیچ ستاره‌ای نداشتیم. پس از حضور تیم ملی در جام جهانی 1998 فرانسه و موفقیت نسبی ملی‌پوشان، از تیم ملی انتظار می‌رفت تا سرانجام طلسم قهرمانی را بشکند. تیم ملی ایران با حفظ ترکیب جام‌جهانی و سرمربی‌اش، جلال طالبی قدم به لبنان گذاشت. دایی، استیلی، خداداد، باقری و مهدوی‌کیا هیچ‌کدام حتی سایه‌ای از روزهای خوب خود هم نبودند و در نهایت هم در یک‌چهارم نهایی حذف شدیم.
۲۰۰۴ - علی کریمی
در دوره‌ای که تیم ملی با درگیری‌های درون میدان بازیکنانش و مسائل و موارد حاشیه‌ای دیگر خیلی اوضاع روبه‌راهی نداشت، علی کریمی همراه با مهدی مهدوی‌کیا بار تیم ملی را به مقصد رساندند تا با عنوان سومی به ایران برگردد، مخصوصا کریمی که با حرکات جادویی خود بارها و بارها تیم ملی را از مخمصه رهانید. اوج درخشش او بازی با کره جنوبی در یک‌چهارم نهایی بود که با هت‌تریک خود باعث برد 4 - 3 ایران و حذف کره شد. کریمی در این دوره به مفهوم واقعی کلمه جادوگر بود. درگیری 2 ملی پوش ایران یعنی رحمان رضایی و علی بداوی در جریان دیدار با عمان، درخشش کریمی مقابل تیم چهارم جهان در جام جهانی 2002؛ یعنی کره جنوبی و ضربه چیپ یحیی گل‌محمدی در آخرین ضربه پنالتی‌اش مقابل میزبان که منجر به عدم صعود تیم ملی به بازی فینال شد؛ 3 اتفاق ویژه‌ای بودند که برای تیم ملی ایران در این جام رقم خورد.
۲۰۰۷ - بی‌ستاره
یک سال بعد از بازگشت از جام جهانی و مجموعه‌ای از نفرات باتجربه و کارآمد انتظارات زیادی از تیم ملی با هدایت قلعه‌نویی داشتیم، ولی ژنرال یک‌بار دیگر بر ناتوانی خود در عرصه بین‌المللی مهر تایید زد و از فوج نامداران تیم ملی حتی از یکی هم نتوانست در حد ستاره بازی بگیرد.داستان تیم او هم در ضربات پنالتی رقم خورد و یک دروازه‌بان می‌توانست ستاره شود. تصمیم سرمربی این بود که وحید طالب‌لو برای پنالتی‌ها جای رودباریان وارد دروازه شود تا پنالتی‌گیر بودنش در لیگ را در این رقابت‌ها هم به معرض نمایش بگذارد، اما غافل از اینکه کره‌ای‌ها ضربات خود را به‌قدری حرفه‌ای می‌زنند که کاری از دست بهترین پنالتی‌گیر ایران هم برنیامد وبالاخره پس از خراب شدن ضربات مهدوی‌کیا و خطیبی کار برای ایران در چهاردهمین دوره هم به پایان رسید.
۲۰۱۱ - بی‌ستاره
در این دوره هم در تیم افشین قطبی هیچ چهره‌ای در حد ستاره به چشم نیامد. در واقع نوع بازی تیم ملی و فوتبال مبتنی‌بر سانتر از جناحین و ضربات ایستگاهی همراه با دفاع چندلایه هیچ جایی برای ستاره بودن بازیکنی نگذاشت.
۲۰۱۵- سردارناکام
در مورد بازیکنان و تیم کی‌روش قضاوت بسیار دشواراست.تیمی که به معنی واقعی کلمه یک تیم متحد بود و فاصله بازیکنان در آن چندان زیاد نبود و سایه نام بزرگ سرمربی برآن سنگینی می‌کرد. بسیاری کی‌روش را ستاره این تیم می‌دانند؛ کسی که چند جوان را در کنار بازیکنان به‌جامانده از جام جهانی به بازی گرفت. منتقدان این نظریه هم کم نیستند؛ کسانی که او را به عادت ایران به بازی تدافعی متهم می‌کنند. او از تیم مدعی قهرمانی تیمی ساخت که حتی مقابل تیم‌های دسته چندمی آسیا هم جریان بازی را می‌داد اما نتیجه را می‌گرفت. از کی‌روش و داستان مفصل او که بگذریم شاید سردار آزمون جوان ترکمن تیم ملی را بشود ستاره یا شاید با تعبیر بهتر پدیده ایران معرفی کرد. او در سه بازی دوگل زد و نوید ظهور یک مهاجم تراز اول در فوتبال ایران را داد. مهاجمی قد بلند با قدرت سرزنی و البته باتوانایی حمل توپ و چارچوب‌شناس.