دنیای اقتصاد: کمپانی جنرال موتورز از جمله شرکت‌های معروف خودروسازی است که مالکیت بسیاری از برندهای دیگر خودروسازی در آمریکا و جهان در اختیارش قرار دارد. از این رو خودروهای مختلفی از سوی برندهای زیرمجموعه GM ( مخفف جنرال موتورز) طی بیش از یکصد سال ساخته شده‌اند که گاه موفق بودند و گاه ناموفق. کمپانی شورولت از جمله زیرمجموعه‌های جنرال موتورز به شمار می‌رود که به جرات باید گفت در تمام دوران حیاتش همواره جزو موفق‌ترین‌ها قرار داشته است. شورولت سبدی گسترده از محصولات مختلف را به تولید رسانده که سدان‌های خانوادگی از جمله پرفروش‌ترین‌ها در این سبد بوده‌اند. اما وقتی سخن از سدان پرفروش خانوادگی آن هم در بازار آمریکا به میان می‌آوریم، مگر می‌شود از شورولت ایمپالا و حتی کاپریس نام نبریم؟ دو سدانی که با استفاده از پلت‌فرم مشترک B جنرال موتورز ساخته شدند و از جمله پر‌طرفدارترین ساخته‌های این بازار هستند. در این میان شورولت ایمپالا یک رده پایین‌تر از کاپریس قرار دارد؛ زیرا کمی ارزان‌تر از این خودرو بوده و همچنان هست. حالا یک نمونه قرمز رنگ کوپه مدل ۱۹۷۲ از این غزال (در آمریکا به غزال ایمپالا می‌گویند) آمریکایی پیش رویمان قرار دارد. یک کشتی از شهر خودرو آمریکا دیترویت که می‌خواهیم لحظاتی سواری‌اش را تجربه کنیم.

تاریخچه

ایمپالا سابقه‌ای طولانی در کمپانی شورولت دارد. این خودرو برای اولین بار در سال 1958 ساخته شد و حالا در حال رسیدن به مرز 60 سالگی است. اولین بار خودرویی مفهومی در سال 1956 در نمایشگاه جی‌ ام به نمایش گذاشته شد که طرحی نزدیک به خودروهای اروپایی داشت. این خودرو در واقع وامدار طراحی دوران کلاسیک دهه 50 شورولت بود. اما در سال 1958 خودرویی وارد بازار شد که بیش از استفاده از حجم‌های گرد و متورم، کمی هم از خطوط و اشکال کشیده استفاده بهره برده بود. یکی از جذابیت‌های این خودرو استفاده از 4 چراغ گرد در نمای جلو بود که برای اولین بار در محصولات شورولت اتفاق افتاد. اتفاقی که در همان سال دامن مدل اسپرت کوروت را هم گرفت و این خودرو هم 4 چراغ شد. این خودرو در نسل اول تنها در دو نوع کانوتیبل (سقف باز شو برزنتی یا چرمی) و کوپه ساخته شد. در هر دو مدل ستون وسط وجود نداشت و این به هر چه زیباتر شدن طرح بدنه کمک کرده بود، اما جالب ترین قسمت طراحی بدنه در نسل اول ستون‌های جلو و عقب بودند.

به شکلی که ستون جلو یا A به سمت عقب تمایل داشت و ستون عقب یا B به سمت جلو متمایل شده بود. شورولت در نسل اول از 3 پیشرانه برای ایمپالا استفاده کرد. اولین پیشرانه یک نمونه 6 سیلندر خطی بود که 9/ 3 لیتر حجم داشت و طرفداران زیادی نداشت. دو نمونه دیگر از انواع 8 سیلندر بودند که حجم‌هایی به اندازه 282 و 348 اینچ مکعبی یا 6/ 4 و 7/ 5 لیتر داشتند. در این خودرو از نوع گیربکس 2 و 3 سرعته اتوماتیک استفاده شد. ایمپالا در نسل اول 5 مترو 31 سانتی‌متر طول داشت و این یعنی اگر امروز قصد خرید یک دستگاه از این خودرو را داشته باشید، ابتدا باید دو پارکینگ در امتداد هم خریداری کنید! طولی نکشید که در پایان سال 1958 مدل به اصطلاح 59 از سوی شورولت معرفی شد. ایمپالا در نسل دوم یک انقلاب واقعی در طراحی را تجربه کرد. در سال 1958 آقای ارل به جای میشل بر صندلی ریاست دپارتمان طراحی جرنال موتورز تکیه زد. این تغییر همراه با تغییر در سیاست‌های طراحی کل محصولات به خصوص ایمپالا همراه شد. به شکلی که در نسل دوم که تحت تاثیر افکار آقای میشل قرار داشت، خودرویی ساخته شد که با خطوط گرد بیگانه بود و به سمت طرح‌های خیال‌انگیر بشقاب پرنده‌ها می‌رفت.

همین تاثیرات در طراحی بود که شاهکاری به نام کادیلاک فلیت وود ۱۹۵۹ را که بیشتر یک سفینه بود تا خودرو، شکل داد. در ایمپالا نسل دوم هم می‌توانید این تاثیرات را در بال‌های خیالی بخش عقب آن مشاهده کنید. در نسل دوم خبری از خم برعکس ستون‌ها نبود و جذاب‌ترین بخش در واقع در پشت خودرو قرار داشت. بالاهایی که به آنها اشاره شد در واقع بخشی از درب صندوق عقب بودند که از وسط بدنه به سمت آسمان گشوده می‌شدند. به جرات باید گفت کادیلاک فلیت وود ۱۹۵۹ و ایمپالا، از ماندگار‌ترین و بلندپروازانه‌ترین طراح‌های خودرو در تاریخ هستند. شورولت در نسل دوم هم تغییر خاصی در لیست پیشرانه‌ها و موتورها نداد و تنها نکته اینکه یک گیرباکس ۴ سرعته دستی نیز در لیست سفارش قرار گرفت. هر چند مدل‌های دو درب بیشترین طرفدار را داشتند اما، مدل سدان هم به خطوط تولید اضافه شد تا یک ایمپالای خانوادگی هم ساخته شود. نسل دوم تا سال ۱۹۶۰ دوام آورد و در این سال نسل سوم راهی بازار شد. در نسل سوم دیگر خبری از آن هیجان‌های فضایی نبود و ایمپالا مطابق مد آن روزگار به سمت سادگی در بدنه پیش می‌رفت.

در این سال برای اولین بار نسخه استیشن واگن هم ساخته شد و نسخه ۴ درب و ۲ درب بدون ستون وسط در دسترس قرار داشت. در نسل سوم پیشرانه‌ها به کلی تغییر کردند. به جای پیشرانه‌های قبلی، ۶ مدل جدید به کار گرفته شد که قوی‌ترین نمونه مدل معروف ۴۲۷ اینچ مکعبی یا ۷ لیتری ۸ سیلندر بود که تنها در سال ۱۹۶۳ روی ایمپالا نصب شد. در سال ۱۹۶۴ مدل ( Super Sport) SS که یک مدل قوی‌تر و پر آپشن‌تر بود، می‌تواند با اتکا به پیشرانه ۴۰۹ اینچ مکعبی یا ۷/ ۶ لیتری، قدرتی معادل ۴۲۵ اسب بخار در اختیار راننده قرار دهد. قدرتی که می‌توانست در یک چشم بر هم زدن لاستیک‌های عقب را دود هوا کند. در اواخر سال ۱۹۶۴ نسل چهارم ایمپالا ساخته شد. این بار بدنه خودرو سادتر از قبل شده بود. دیگر خبری از زه‌های کرومی دور تا دور بدنه نبود خطوط به کار رفته در ساخت اتاق هم کاملا مکعبی شده بودند. لیست بلندبالایی از پیشرانه‌ها و گیربکس‌ها در این نسل وجود داشت که می‌توانستید یکی از آنها را انتخاب کنید. از پیشرانه ۲۵۰ اینچ مکعبی ۶ سیلندر گرفته تا مدل ۴۵۴ اینچ مکعبی یا ۴/ ۷ لیتری ۸ سیلندر. تعدد پیشرانه‌ها با حجم‌های مختلف باعث شده بود در سال ۱۹۷۰ ایمپالا از ۱۵۵ تا ۳۹۰ اسب بخار نیرو داشته باشد!

سال ۱۹۷۰ نسل پنجم ایمپالا ساخته شد. خودرویی با همان ابعاد بزرگ، شکلی قوطی‌مانند و البته سواری نرم و راحتش. این بار لیست پیشرانه‌ها با ۵ نمونه کاهش یافته بود ولی گیربکس‌های جدید برای ایمپالا قابل سفارش بود. از طرفی به دلیل تغییرات در قوانین ایمنی جاده‌های آمریکا، شورولت مجبور شد در سپر‌های این خودرو بازنگری صورت دهد. از این رو سپرهایی با مخزن روغن روی ایمپالا نصب شد که می‌توانستند در سرعت‌های پایین ضربات را کنترل کنند. در سال ۱۹۷۲ هم قوانین سخت زیست محیطی در آمریکا وضع شد تا بعد از حذف سرب از بنزین، پیشرانه‌های آمریکایی دچار افت قدرت و نسبت تراکم شود. نسل پنجم تا سال ۱۹۷۶ ساخته شد. اما تولید ایمپالا به‌عنوان یکی از با‌سابقه‌ترین خودروهای ساخت شورولت هنوز هم در نسل دهه ادامه دارد.

طراحی

ایمپالای کوپه مورد نظر ما در سال ۱۹۷۲ ساخته شده است. این خودرو رنگی قرمز دارد و بدنه آن هم نسبتا سلامت و سالم است. در خودروهایی که قطعات تزئینی زیادی ندارند، همان قطعات ساده هم نقشی اساسی در نمای خودرو بازی می‌کنند. از این رو سالم و صاف بودن سپر کرومی خودرو و البته قطعات کناری چراغ‌های جلو توانسته نمای زیبایی برای این غزال دیترویتی ایجاد کند. ایمپالاهای زیادی به خصوص از نسل سوم به بعد وارد ایران شدند اما ایمپالای مورد نظر ما یک تفاوت عمده با نمونه‌های دیگر دارد. این تفاوت کوپه بودن این خودرو است. در سال ۱۹۷۲ شورولت مدل کوپه این خودرو را در بخش عقب و در صندوق به شکل دیگری طراحی کرد. در این خودرو در صندوق عقب در قسمت وسط دارای یک برآمدگی است. این حالت معمولا به‌عنوان یک هود یا طرحی برای زیبایی خودرو در در محفظه موتور در جلو استفاده می‌شود. به همین دلیل باید این سبک را یک سنت‌شکنی در ساخت ایمپالا به شمار آورد. تقریبا نمای جلو و عقب خودرو را سپرهای کروم بزرگ خودرو تشکیل می‌دهد و اصلا نمی‌توان خودرو را بدون آنها حتی تصور کرد.

کابین

داخل کابین همچون یک اتاق بزرگ است که برای همه وسایلتان به اندازه کافی جا دارد. فرمان با غربیلک بزرگش به استوخانی معروف است. دنده گیربکس هم روی فرمان قرار دارد و این حالتی است که حتی امروز هم مورد استفاده خودروسازان به خصوص آمریکایی‌ها قرار دارد. درست در بالای ستون فرمان نیز می‌توانید نشانگر گیربکس اتوماتیک را ببینید تا از شرایط دنده درگیر در گیربکس باخبر شوید. کیلومتر‌شمار خودرو به سبک و سیاق آن سال‌ها اعدادی مدرج به‌صورت افقی دارد و تا ۱۲۰ مایل یا ۲۰۰ کیلومتر را نشان می‌دهد. همچنین ادوات تنظیم سیستم تهویه مطبوع در سمت چپ ستون فرمان قرار دارند. صندلی‌ها روکشی از پارچه جیر زرشکی رنگ دارند که با رنگ بدنه خودرو کاملا در تناسب است. اما داشبورد و رودری‌ها مشکی هستند. البته چند قطعه با نمای چوب هم در روکش درب‌ها و داشبورد مورد استفاده قرار گرفته است که چاشنی لوکس بودن را نیز به کابین اضافه کند. هر چند خودرو کوپه است اما صندلی‌های عقب به اندازه کافی برای سه سرنشین فضا دارند!

فنی

ایمپالای مورد نظر ما در سال ۱۹۷۲ ساخته شده است و پیشرانه این خودرو از نوع ۳۵۰ اینچ مکعبی یا ۷/ ۵ لیتری است. این پیشرانه در آن سال می‌توانست با توجه به قوانین زیست محیطی که باعث افت قدرت موتورها شد، ۱۷۰ اسب بخار نیرو تولید کند. این پیشرانه که باید آن را جزو پیشرانه‌های سایز کوچک ساخت شورولت به حساب آورد، از طریق یک کاربراتور ۴ دهانه تغذیه می‌شود که اگر پایتان را ناگهان روی پدال گاز بفشارید، دو دریچه دوم نیز باز می‌شوند و به اصطلاح هر چهار دریچه کاربراتور به کار می‌افتند. همچنین این خودرو به کمک یک گیربکس ۳ دنده اتوماتیک با کد ۳۵۰ به حرکت در‌می‌آید که در بسیاری از خودروهای آن دوران جنرال موتورز نیز به‌کار گرفته شده است. هر چند به دلیل وزن بالا در ابتدای حرکت خودرو کند به نظر می‌رسد اما به دلیل سالم بودن گیربکس و پیشرانه، خودرو از شتاب ثانویه خوبی برخوردار است. ضمن اینکه اتاق بی‌صدای خودرو هم لذت سواری‌اش را افزایش می‌دهد. ایمپالا فنرهای نرمی دارد و به همین دلیل خودرو در عبور از پیچ‌ها دچار حرکت‌های گهواره‌ای می‌شود. پس اگر روزی پشت فرمان یک ایمپالا نشستید، باید دقت کنید که در عبور از پیچ‌ها در فشردن پدال گاز کمی دقت کنید. در پایان از همکاری صمیمانه مالک این خودرو آقای محسن راد با ضمیمه هفتگی دنیای ماشین تشکر می‌کنیم.

غزالی از دیتــرویت