اثر «دومینویی» در نهادینه کردن رفتارهای مالی

گام اولیه برای داشتن یک زندگی ایده‌آل پذیرفتن این اصل است که «هیچ‌چیز تصادفی نیست.» سال ۲۰۱۲ استفان کاوی در حال دوچرخه‌سواری و درحالی‌که کلاه ایمنی هم برسرداشت، کنترل خود را ازدست‌داد و با سر به زمین سقوط کرد. ظاهرا کلاه ایمنی او به کناری لغزیده و موجب وارد شدن ضربه به سر او شد. استفان کاوی به دلیل همین تصادف ساده فوت کرد. چه عامل و دلیلی برای این حادثه بود. ما از این اتفاقات به‌عنوان تصادف یاد می‌کنیم؛ یعنی نه از روی عمد بوده و نه فکر و برنامه‌ریزی برای آن انجام‌شده است؛ مانند آنکه کسی در قرعه‌کشی بانک ۲۵ میلیون تومان برنده‌شده یا دیگری ترمز اتومبیل صفرکیلومترش کارنکرده و همسر و بچه‌اش را در تصادف از دست بدهد. دنیا سرشار از تصادف‌هاست؛ ولی پذیرفتن اینکه در دنیا هیچ‌چیز تصادفی نیست ربطی به آن ندارد. این موضوع درمورد مدیریت مالی زندگی هر فرد نیز وجود دارد. بسیاری از کارشناسان اقتصاد خانواده معتقدند یکی از مواردی که می‌تواند سهم زیادی در تغییر مسیر زندگی اقتصادی هر فردی داشته باشد درک اهمیت تغییر رفتار و نهادینه کردن عادت‌های خوب بوده اما مطابق با بررسی‌ها حداکثر پنج درصد افرادی که به دنبال چنین هدفی هستند به اهمیت این موضوع توجه می‌کنند. هنوز هم افرادی زیادی هستند با خواندن مقالات مدیریت منابع مالی یا شرکت در سمینارها خواهان آموختن تکنیکی برای پاسخ به سوالاتی همچون « کدام بانک و بیمه عمر بیشترین سود را می‌دهند؟»، «چه سهامی بازدهی بیشتری دارد؟»، «چطور بیشترین سود را از ۱۵ میلیون تومان کسب کنم؟» هستند.

تحقیقات زیادی مانند مطالعه سال ۲۰۱۲ دانشگاه شمال غربی (Northwestern university) نشان داده زمانی که افراد زمان بی‌تحرکی روزانه خود را کاهش می‌دهند، تمایل کمتری به مصرف غذاهای چرب دارند. از این افراد هیچ‌وقت خواسته نشده بود تا در رژیم غذایی خود تغییری ایجاد کنند؛ اما کاهش زمان نشستن در برابر تلویزیون، خوردن بدون فکر آنها را هم کاهش داده بود. شاید شما هم این تجربه را در زندگی شخصی خود داشته باشید. مثلا اگر تصمیم گرفته باشید که سیگار خود را ترک کنید، به دنبال آن تحرک بیشتری داشته‌اید، بیشتر به دنبال مصرف غذاهای سالم رفته‌اید و حتی بسیار منظم‌تر پس‌انداز کرده‌اید. به تعبیری یک رفتار شما اثر دومینویی بر سایر رفتارهای شما داشته است. برای اولین بار اثر دومینو برای تغییرات سریالی نظام سیاسی کشورها به کار گرفته شد؛ اما جالب است بدانید که بسیاری از رفتارها و عادت‌های روزانه شما به‌هم‌پیوسته‌اند. این اتصال‌ها غیرقابل ‌انکار است که برخی از اوقات شما را شگفت‌زده می‌کند که چگونه تصمیم شما به انجام کاری، منجر به نتایجی غیرقابل‌ پیش‌بینی شد. (هم نتایج خوب و هم بد) آیا شما هم این تجربه را داشته‌اید که انجام کار ساده‌ای مانند مرتب کردن رختخواب منجر به شستن ظروف کثیف شده که خودش باعث شده کل خانه را جاروبرقی کشیده و حتی دستمال را برداشته و به سراغ خودرو خود می‌روید و آن را برق می‌اندازید؟اما نکته مهم اینکه هرکدام از این اعمال می‌تواند تصویر خودتان از خود و کاری را که انجام می‌دهید تغییر دهد و علاوه بر رفتار، باور و عادت شمارا هم تغییر دهد.

اثر دومینو: اتفاقی یا قابل‌برنامه‌ریزی؟

تا اینجا با ذکر مثال‌های تصادفی به این موضوع اشاره شد که همه شما در زندگی خود این تجربه را داشته‌اید. اکنون دید شما نسبت به آن تغییر کرده؛ چون دیگر چیزی نیست که تصادفا رخ دهد بلکه می‌توان آن را خلق کرد. جیمز کلیر می‌نویسد: برای استفاده از اثر دومینو در زندگی، سه قانون وجود دارد:

قانون نخست آن است که: با کاری شروع کنید که بیشترین انگیزه را برای انجام آن دارید. با کار کوچکی شروع کرده و مدام آن را انجام دهید. با این کار نه‌تنها رضایت از خود را افزایش‌خواهید داد، بلکه چشمان شمارا به انسانی که می‌توانید تبدیل شوید بازخواهد کرد. مهم نیست که کدام دومینو ابتدا حرکت کند.

قانون دوم می‌گوید: جنبش را حفظ کنید و به‌سرعت به سراغ کار بعدی بروید که انگیزه بیشتری برای انجام آن دارید. اجازه دهید تا این جنبش شما را به سمت رفتار بعدی ببرد. با هر تکرار به شخصیت جدید خود تعهد بیشتری خواهید داشت. مثلا ممکن است با خود بگویید که «من می‌خواهم زندگی غنی‌شده‌ای داشته باشم.» یک زندگی غنی‌شده، جایی است که شادتر، ثروتمندتر و سالم‌تر هستید. معمولا شروع رفتاری دریکی از این زمینه‌ها می‌تواند همان دومینوی اول باشد. برای برخی شروع به ورزش، شروع به پس‌انداز، شروع به خوردن غذای سالم، شروع مراقبه همان دومینوی اول است. فکر کرده و فعالیتی را انتخاب کنید که بیشترین هیجان اولیه برای آن را دارید.

قانون سوم نیز بر این اصل استوار است که اگر کار بزرگ به نظر می‌رسد آن را به قطعات کوچک تقسیم کنید. هدف از اثر دومینو نتیجه نیست، بلکه پیشرفت است. با بزرگ فکر کردن دچار فلج فکری نشده و فقط کار را شروع کنید. مثلا اگر کاملا بی‌تحرک هستید نباید هدف شما روزانه نیم ساعت دویدن باشد. شما نه به این کار عادت دارید و نه اراده. چراکه انگیزه نیز حداکثر ۳ روز دوام خواهد آورد. آن را به قطعات کوچک تقسیم کنید. مثلا هرروز که از سرکار برمی‌گردید در پارک نزدیک خانه، با همان لباس کار، ۱۰ دقیقه پیاده‌روی کنید. درخصوص مدیریت بخش مالی زندگی نیز همین‌طور است. اگر شما تاکنون عادت به پس انداز نداشته اید نمی‌توانید یه یکباره بخش زیادی از درآمد ماهانه خود را پس انداز کنید. بنابراین شما می‌توانید روزانه ۵ هزار تومان پس انداز کنید و تا پایان ماه به سراغ آن نروید. ممکن است رقم ۵ هزار تومان روزانه برای شما در ابتدا شوخی به نظر برسد؛ اما یک نتیجه مهم دارد و آن اینکه عادت پس‌انداز را در شما نهادینه می‌کند.اگر در میانه راه افتادن یکی از دومینوها منجر به حرکت بعدی نشد، اغلب به دلیل نقض یکی از قوانین بالا است.

افراد در برنامه‌ریزی کارهای روزانه خود دو نوع اشتباه می‌کنند: برنامه‌ریزی ندارند و باری به هر جهت شب را به روز می‌رسانند یا آنکه برنامه آنها منعطف نیست. برای اینکه به این اشتباه نرسید شما باید در برنامه‌ریزی هفتگی که آخر هفته انجام می‌دهید، مهم‌ترین فعالیت‌های خود برای هفته آینده را مشخص کنید. ولی در برنامه‌ریزی روزانه لازم نیست که به یک ساختار بسیار منظم و غیرقابل انعطاف بچسبید. اگر در حال انجام کاری با خوشحالی و کیفیت خوب هستید آن را ادامه دهید و به دلیل اتمام وقت اختصاصی آن، جنبش را قطع نکنید. اجازه دهید که حرکت ادامه یابد و با رضایت حاصل از اتمام کار به سراغ کار بعدی بروید. (البته مشخص است که منظور از این کارها، رفتارهای سودمندی هستند که در راستای هدف بوده یا قصد آنها نهادینه کردن یک عادت خوب در شماست.)