از قزوین «نگذرید»
شهری که بیش از اصفهان جاذبه گردشگری دارد!
سعید انورینژاد قزوینیها برای عموم، شهر خود را پایتخت صفوی مینامند و افتخارشان این است که میراث ملی ثبت شده این شهر بیش از اصفهان و هر جای دیگری در ایران است. این حرف چه واقع باشد چه نه، نافی اهمیتش در جنبههای مهمی از تاریخ و فرهنگ ایران نخواهد بود. شهر طنزپردازان بزرگ، خوشنویسان پرآوازه، رجال مهم دیوانی در چند قرن گذشته و یکی از مراکز مهم جنبش اسماعیلیه، همه و همه نشانگر جنب و جوشی چشمگیر در این شهر بوده است و گواه آن را میتوان در آثار یافت شده از هزارههای دور تا ذکر نام آن در بسیاری از متون مهم تاریخی و جغرافیایی سراغ گرفت.
سعید انورینژاد قزوینیها برای عموم، شهر خود را پایتخت صفوی مینامند و افتخارشان این است که میراث ملی ثبت شده این شهر بیش از اصفهان و هر جای دیگری در ایران است. این حرف چه واقع باشد چه نه، نافی اهمیتش در جنبههای مهمی از تاریخ و فرهنگ ایران نخواهد بود. شهر طنزپردازان بزرگ، خوشنویسان پرآوازه، رجال مهم دیوانی در چند قرن گذشته و یکی از مراکز مهم جنبش اسماعیلیه، همه و همه نشانگر جنب و جوشی چشمگیر در این شهر بوده است و گواه آن را میتوان در آثار یافت شده از هزارههای دور تا ذکر نام آن در بسیاری از متون مهم تاریخی و جغرافیایی سراغ گرفت.
«زمانی که شاپور ذوالاکتاف از روم گریخته و به ایران آمد در هیچ کجا مامون نبود تا رسید به سرزمین قزوین. در آنجا بر کنار رود، به صومعه یزدانپرستی که اکنون مقام قلندرانست نزول کرد. اتفاقا وزیرش و جمعی از امرا که از بیم قیصر گریخته بودند و در کوههای رود لار توقف داشتند، بدو پیوستند و با او به جنگ قیصر رفتند و مظفر شدند. شاپور زمین قزوین بر خود مبارک دانست و فرمود که در آنجا شهری بسازند.»ابن فقیه در کتاب «اخبار البلدان» که آن را به سال ۲۷۹ هجری تالیف کرده است درباره نام قزوین میگوید: «دژ قزوین به فارسی گشوین نامیده میشد» و دیگر مولفان مانند «ابن خردادبه» در کتاب خود به نام «مسالک الممالک» در قرن سوم و یاقوت حموی در کتاب «معجم البلدان» در قرن هفتم هجری عین این جمله را نقل کردهاند. دهخدا معتقد بود قزوین در اصل «کزوین» مرکب از «کزو» به معنای پسته و «ین» به معنای شهر بوده است.شهرهایی چون قزوین که بر سر راه مقاصدی دور و درازتر و به ظاهر مهمتر هستند برای بیشتر مسافران نادیده و ناشناخته میماند و سهمشان جز توقفی کوتاه نیست. در تعطیلات نوروز فرصت خوبی است که یک روز را به گشت و گذار در قزوین که کمتر از ۱۵۰ کیلومتر و دو ساعت از تهران فاصله دارد اختصاص دهید یا اگر به توصیه من گوش کنید دو یا سه روز را در این استان زیبا به گردش بپردازید تا معجونی از طبیعت بهاری و تاریخ کهن را توامان مرور کنید.ابتدا به اطراف و اکناف شهر قزوین میپردازم و دست آخر پیشنهادی برای گردش پیاده در این شهر به شما خواهم داد.
pic1
الموت: قلعه و دریاچه
دره الموت زیستگاه مردمی است که به علت زندگی در حصار کوهستانی این منطقه کمتر از لحاظ خلق و خوی و ساختار زندگی نسبت به اعصار گذشته تغییر کردهاند. دره الموت محل گذر رودخانه شاهرود است و به دو بخش رودبار الموت و رودبار شهرستان تقسیم میشود؛ مرکز اولی معلم کلایه و دومی رازمیان است. قلعه الموت در کنار روستای گازرخان در بخش رودبار الموت قرار گرفته که در فاصله حدود صد کیلومتری قزوین قرار دارد. دسترسی به آنجا از میدان ورودی شهر در سمت تهران که نام آن مینودر یا به قول قزوینیها غریبکش است ممکن میشود. جهت حرکت به سمت شمال است و در همین میدان تاکسیهایی هست که مسافران را به معلم کلایه میرسانند. طی کردن این مسیر که کوهستانی و پیچاپیچ است بیش از دو ساعت طول خواهد کشید. در مرتفعترین بخش مسیر منظرهای دیدنی به دره الموت و قلههای مرتفع غرب البرز مرکزی وجود دارد. از غرب به شرق قلههای خشچال، سیالان و شاه البرز دیده میشود و دورتر از اینها در شمال شرق چشمانداز کوههای تختسلیمان و علم کوه به چشم میآید.قلعه الموت بر صخرهای ساخته شده است که آن را به «شتری زانوزده و گردن بر زمین نهاده» تشبیه کردهاند و از اطراف دارای پرتگاههای عمیق است و جز از شمال شرقی راهی برای ورود به قلعه نیست که اکنون از مسیری پرشیب و با پلکانهایی بسیار میتوان به آن دست یافت. حسن صباح مدت 35 سال در این قلعه اقامت داشت تا آنکه هلاکو در میانه قرن هفتم آن را به آتش کشید و ویران کرد. در سالیان گذشته مرمتهایی در آن صورت گرفته است و آنچه امروز میتوان دید چند دیوار کوتاه و اتاقهای کنده شده، سنگ و یک آبگیر و تونل کوتاه و چند غلاف چوبی و دیوار سنگچین شده است.پس از حرکت از قزوین در جاده رودبار الموت با عبور از روستای رزجرد و گردنه قُسطینلار مسیر با شیبی تند به دره سرازیر میشود و با گذر از روستاهای رجاییدشت و معلمکلایه و شهرک در شترخان راهی از جاده اصلی جدا شده و به سمت شمال به گازرخان میرسد که قلعه الموت با فاصلهای کم از آن روستا قرار دارد.
دریاچه اوان در همین مسیر و پیش از رسیدن به معلمکلایه در شمال جاده در دامنه کوه خشچال واقع شده است. مساحتش کمتر از شش هکتار است و دریاچهای آب شیرین محسوب میشود. در بخشهایی از محیط دریاچه نیزارهایی وجود دارد و آب آن از چشمههایی در کف دریاچه تامین میشود. شنا -اگر هوا سرد نباشد-، قایقسواری و پیادهروی در باغهای چند روستای اطراف دریاچه میتواند تکمیلکننده گردش در دره الموت باشد.
پیشنهادهای تکمیلی
در انتهای جاده رودبار الموت روستایی وجود دارد به نام گرمارود. این روستا در ابتدای مسیری قرار دارد که با گذر از روستای پیچبن و گردنه سلمبار در شمال به روستای مران میرسد و در امتداد رود سههزار به تنکابن ختم میشود. در گذشته این مسیر یکی از راههایی بوده است که قزوین را به مازندران وصل میکرده و در دهههای اخیر یکی از مسیرهای کوهپیمایی بوده و هست. در چند سال گذشته جادهای خاکی در همین مسیر کشیده شده و فکر میکنم با توجه به بارشهای اندک این زمستان بتوان تا پیچ بن رفت و از طبیعت زیبای آن لذت برد.یکی دیگر از قلاع مهم اسماعیلیه که اکنون ویرانهای بیش از آن باقی نمانده، قلعه لمبسر است که قدمت آن به دوران اسماعیلیه بازمیگردد و «برجهای دفاعی آن تسلط و برتری خود را به درههای اطراف و جلگه جنوبی حفظ کردهاند... قلعه لمبسر عجیبترین قلعه و یکی از یادگارهای عظمت گذشتگان است.» این قلعه در فاصلهای نه چندان دورتر در غرب قلعه الموت ودر رودبار شهرستان واقع شده و مهمترین مقر برای دفاع از الموت در برابر هجوم از سوی غرب بوده است. راه دسترسی به این قلعه از نزدیک روستای حسنآباد که در کنار شاهرود قرار گرفته است از جاده الموت جدا شده و به سمت غرب ادامه مییابد تا به روستای رازمیان ختم شود. قلعه در شمال این روستا قرار دارد.
برجهای خرقان
شهر آبگرم در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی قزوین در راه همدان قرار دارد. در ۳۰ کیلومتری غرب اینجا روستایی به نام حصار ارمنی- که اکنون حصار ولیعصر خوانده میشود- هست که برجهای دوگانه خرقان متعلق به دوره سلجوقی در نزدیکی آن واقع شده است: «این برجهای آرامگاهی به سبب تزئین ارزنده خود در ردیـف زیباترین آثار تاریخی آجری که تاکنون در ایران پیدا شده میباشند و از قدیمیترین گنبدهای دو پوششی ایران بهشمار میآیند و نقاشیهای مختلف قابل ملاحظهای به سبک آثار تاریخی قدیمیتر در روی دیوارهای داخلی برج به عمل آمده است.» این برجهای هشت ضلعی دارای نقوش آجرتراش هندسی متنوع و کتیبههایی با خط کوفی هستند و ارتفاعشان ۱۵ و قطرشان ۱۱ متر است. در هر دو برج میتوان با پلکانهایی مارپیچ به بالای گنبد دوپوش آنها قدم گذاشت.
پیشنهادهای تکمیلی
غیر از دیدن این برجها میتوان به آب گرم ارشیا در شهر آبگرم رفت یا اگر غارنورد هستید و طناب و وسایل فنی کوهنوردی همراه خود دارید سری هم به غار قلعه کرد بزنید که در روستایی به همین نام در حدود ۲۰ کیلومتری غرب این برجها قرار دارد.
گشت پیاده در قزوین
حال که گشتی در چند سوی قزوین زدیم به خود شهر میپردازم و مسیری پیاده برای گشت و گذار پیشنهاد میکنم:قزوین شهری کشیده در جهت شمالی-جنوبی است. اینک انتهای شمالی آن به اتوبان زنجان و انتهای جنوبی آن تا نزدیکیهای خط آهن تبریز رسیده است و هر چه بیشتر باغستانهای کهن و بسیار شهر را در خود فرومیبرد. ناصر خسرو در ابتدای قرن پنجم میگوید: «نهم محرم به قزوین رسیدم. باغستان بسیار داشت بیدیوار و خار و هیچ چیز که مانع شود در رفتن راه نبود و قزوین را شهری نیکو دیدم باروی حصین و کنگره بر آن نهاده و بازارها خوب الا آنکه آب در وی اندک بود در کاریز به زیرزمین.» اینک بخش تاریخی شهر در قسمت جنوبی و اغلب در پایین خیابان امام خمینی واقع شده است. دیدار از شهر میتواند از مجموعه بازار شروع شود. کمتر از صد متر در شرق تقاطع خیابان مولوی و امام خمینی یکی از گذرهای بازار به نام علاف راستا شروع میشود که بازار مواد خوراکی است و به سمت جنوب ادامه مییابد. البته باید بگویم که شاید در عید این بخش از بازار خالی یا بیرونق باشد و میتوانید از دیدنش صرفنظر کنید. در میانههای این گذر و پس از حدود کمتر از ۵۰۰ متر مسیری به سمت شرق وجود دارد که به مسجد نبی میرسد که یکی از بزرگترین مسجدهای ایران و مربوط به دوره صفوی است و در دوران فتحعلی شاه قاجار بازسازی شده است. کاشیکاری گنبد و ایوان زیر گنبد دیدنی است. ادامه همان مسیر به خیابان وزیر میرسد و از آنجا امکان ورود به سرای سعدالسلطنه وجود دارد. این بخش از بازار به دستور سعدالسلطنه ساخته شده و دارای چارسوقی با گنبد بزرگ کاشیکاری است. در چند سال گذشته این سرا را به خوبی مرمت و بازسازی کردهاند و شامل چندین کاروانسرا و تیمچه قدیمی است. خروجی شرقی این مجموعه از طریق کوچه چراغ برق به خیابان و بقعه پیغمبریه وصل میگردد. گفته میشود اینجا محل دفن چهار تن از پیامبران بنی اسراییل است و از این رو به آن چهار انبیا هم میگویند. آینهکاری این بقعه بسیار زیبا و دیدنی است. در شرق این خیابان محوطه کاخهای دوره صفویه و قاجاریه که عمدتا از بین رفته به چشم میآید. با این حال این مجموعه که به آن دولتخانه صفوی میگویند هنوز ارزش بازدید دارد چرا که عمارت کلاه فرنگی یا چهلستون در شمال این محوطه و در جنوب آن سردرب رفیع عالی قاپو واقع است و هر دو تنها بناهای باقی مانده از باغ صفوی در شهر قزوین هستند. عمارت چهلستون به شکل هشت ضلعی و در دو طبقه است و سقف طبقه همکف آن پوشیده از مقرنس با طرحهای بدیع است و شیشههای رنگی طبقه دوم منظرهای دیدنی در طول روز در داخل بنا ایجاد میکند. کتیبه خط ثلث به قلم علیرضا عباسی خوشنویس معروف دوران صفوی و پنجره مشبک بزرگی از کاشی تنها تزیینات باقی مانده در سردر عالیقاپو هستند. موزه خوشنویسی در عمارت چهلستون و موزه قزوین در محوطه دولتخانه قرار دارد.در جنوب این سردر pic۲خیابانی آغاز میشود که اکنون نام دهخدا دارد و پیش از انقلاب به نام سپه خوانده میشده است- چنان که اکنون هم بسیاری به همان نام میخوانندش. نام خیابان سپه روی کاشی مربعی شکلی با تاریخ ۱۳۰۷ بر یکی از پایههای سردر عالی قاپو نصب و قابل دیدن است. در جنوب این خیابان که به عنوان نخستین خیابان طراحی شده ایران در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است، بنای مسجد جامع کبیر قرار دارد. قدیمیترین بخش مسجد بعد از چهارطاقی ساسانی که در زیر مقصوره قرار گرفته، طاق هارونی است که در زمان هارون الرشید در ۱۹۲ هجری قمری ساخته شده است. مهمترین و زیباترین بخش مسجد، مقصوره و گنبد سلجوقی آن است و دارای پنج کتیبه گچبری به خط کوفی است. در وسط دیوار جنوبی مقصوره، محرابی از سنگ مرمر صیقلی دیده میشود و طرفین آن با کاشیهای رنگارنگ تزیین شده است.شاید برای یک روز این مسیر کافی و حتی زیاد باشد ولی توصیه میکنم آخرین بخش این گردش را از دست ندهید: قبر حمدالله مستوفی مورخ نامی قرن هشتم و مولف کتابهای نزهت القلوب، تاریخ گزیده و ظفرنامه. بنای مقبره حمدالله که قزوینیها به آن گنبد دراز هم میگویند آجری و مربع شکل است و گنبد مخروطی فیروزهای رنگی روی آن قرار دارد. کمی پیش از مسجد جامع کبیر در شرق خیابان سپه خیابانی به نام محمدیه وجود دارد که مستقیما به آنجا میرسد. کتیبه و نقش و نگارهای زیر گنبد و آیات قرانی که به خط نسخ در داخل بنا گچ بری شدهاند دیدنی و بسیار زیبا است.در این معرفی مجبور شدم از دیدنیهای بسیاری بگذرم: آب انبار سردار و مسجد سنجیده که در جنوب شهر و پایینتر از مسجد جامع قرار دارد و دروازه تهران قدیم در نزدیکی ترمینال شهر و دروازه درب کوشک که تنها دروازههای به جا مانده از دوره قاجار هستند و باقی آنها در تهران و قزوین توسط رضاخان از بین رفتند. دروازه دوم در نزدیکی میدان میرعماد در میان شهر قرار دارد که مجسمه زیبا و فاخر این خوشنویس صاحبنام در آن میدان نصب شده است. حمام قجر که یکی از چند حمام بزرگ شهر است و اکنون تبدیل به موزه مردمشناسی شده است و در فاصله چند صد متری شمال سرای سعدالسلطنه قرار گرفته است. کلیسای کانتور که در جنگ دوم جهانی توسط روسها در این شهر ساخته شده و میان قزوینیها به برج ناقوس معروف است هم دیدنی است و دست آخر حسینیه امینیها که در محله آخوند در بخش جنوبی خیابان مولوی قرار دارد و ارسیها و سردابه کاشیکاری بسیار زیبایی دارد.
از خوراکها غافل نشوید!
گشت در قزوین بیخوراکی کامل نخواهد شد و قزوینیها برای هر ساعتی از روز میتوانند خوردنی با کیفیتی به شما پیشنهاد کنند:اگر صبح زود به قزوین رسیدید اصلا به فکر خوردن کره مربا یا پنیر نباشید. حلیم و عدس قزوین همچنان با کیفیت بالایی پخته میشود و صبحها دیدن مردان و زنانی که قابلمه به دست از یکی از حلیمفروشیهای شلوغ شهر بیرون میآیند چیز عجیبی نیست.در میان روز اگر گرسنه بودید با صرف زمان اندک در میان شهر میتوانید به یکی از رستورانهای معروف شهر که غذای مخصوص قزوینیها را عرضه میکنند سری بزنید. قیمه نثار غذای مخصوص قزوینیهاست و شیرینپلو و کوکوی شیرین نیز جزو محبوبهای آنها محسوب میشود. رستوران کرمانی در خیابان امام خمینی و شرق سبزه میدان و رستوران نمونه در تقاطع خیابانهای بوعلی سینا و فردوسی از معروفترین رستورانهای این شهر هستند.pic۳
«زمانی که شاپور ذوالاکتاف از روم گریخته و به ایران آمد در هیچ کجا مامون نبود تا رسید به سرزمین قزوین. در آنجا بر کنار رود، به صومعه یزدانپرستی که اکنون مقام قلندرانست نزول کرد. اتفاقا وزیرش و جمعی از امرا که از بیم قیصر گریخته بودند و در کوههای رود لار توقف داشتند، بدو پیوستند و با او به جنگ قیصر رفتند و مظفر شدند. شاپور زمین قزوین بر خود مبارک دانست و فرمود که در آنجا شهری بسازند.»ابن فقیه در کتاب «اخبار البلدان» که آن را به سال ۲۷۹ هجری تالیف کرده است درباره نام قزوین میگوید: «دژ قزوین به فارسی گشوین نامیده میشد» و دیگر مولفان مانند «ابن خردادبه» در کتاب خود به نام «مسالک الممالک» در قرن سوم و یاقوت حموی در کتاب «معجم البلدان» در قرن هفتم هجری عین این جمله را نقل کردهاند. دهخدا معتقد بود قزوین در اصل «کزوین» مرکب از «کزو» به معنای پسته و «ین» به معنای شهر بوده است.شهرهایی چون قزوین که بر سر راه مقاصدی دور و درازتر و به ظاهر مهمتر هستند برای بیشتر مسافران نادیده و ناشناخته میماند و سهمشان جز توقفی کوتاه نیست. در تعطیلات نوروز فرصت خوبی است که یک روز را به گشت و گذار در قزوین که کمتر از ۱۵۰ کیلومتر و دو ساعت از تهران فاصله دارد اختصاص دهید یا اگر به توصیه من گوش کنید دو یا سه روز را در این استان زیبا به گردش بپردازید تا معجونی از طبیعت بهاری و تاریخ کهن را توامان مرور کنید.ابتدا به اطراف و اکناف شهر قزوین میپردازم و دست آخر پیشنهادی برای گردش پیاده در این شهر به شما خواهم داد.
pic1
الموت: قلعه و دریاچه
دره الموت زیستگاه مردمی است که به علت زندگی در حصار کوهستانی این منطقه کمتر از لحاظ خلق و خوی و ساختار زندگی نسبت به اعصار گذشته تغییر کردهاند. دره الموت محل گذر رودخانه شاهرود است و به دو بخش رودبار الموت و رودبار شهرستان تقسیم میشود؛ مرکز اولی معلم کلایه و دومی رازمیان است. قلعه الموت در کنار روستای گازرخان در بخش رودبار الموت قرار گرفته که در فاصله حدود صد کیلومتری قزوین قرار دارد. دسترسی به آنجا از میدان ورودی شهر در سمت تهران که نام آن مینودر یا به قول قزوینیها غریبکش است ممکن میشود. جهت حرکت به سمت شمال است و در همین میدان تاکسیهایی هست که مسافران را به معلم کلایه میرسانند. طی کردن این مسیر که کوهستانی و پیچاپیچ است بیش از دو ساعت طول خواهد کشید. در مرتفعترین بخش مسیر منظرهای دیدنی به دره الموت و قلههای مرتفع غرب البرز مرکزی وجود دارد. از غرب به شرق قلههای خشچال، سیالان و شاه البرز دیده میشود و دورتر از اینها در شمال شرق چشمانداز کوههای تختسلیمان و علم کوه به چشم میآید.قلعه الموت بر صخرهای ساخته شده است که آن را به «شتری زانوزده و گردن بر زمین نهاده» تشبیه کردهاند و از اطراف دارای پرتگاههای عمیق است و جز از شمال شرقی راهی برای ورود به قلعه نیست که اکنون از مسیری پرشیب و با پلکانهایی بسیار میتوان به آن دست یافت. حسن صباح مدت 35 سال در این قلعه اقامت داشت تا آنکه هلاکو در میانه قرن هفتم آن را به آتش کشید و ویران کرد. در سالیان گذشته مرمتهایی در آن صورت گرفته است و آنچه امروز میتوان دید چند دیوار کوتاه و اتاقهای کنده شده، سنگ و یک آبگیر و تونل کوتاه و چند غلاف چوبی و دیوار سنگچین شده است.پس از حرکت از قزوین در جاده رودبار الموت با عبور از روستای رزجرد و گردنه قُسطینلار مسیر با شیبی تند به دره سرازیر میشود و با گذر از روستاهای رجاییدشت و معلمکلایه و شهرک در شترخان راهی از جاده اصلی جدا شده و به سمت شمال به گازرخان میرسد که قلعه الموت با فاصلهای کم از آن روستا قرار دارد.
دریاچه اوان در همین مسیر و پیش از رسیدن به معلمکلایه در شمال جاده در دامنه کوه خشچال واقع شده است. مساحتش کمتر از شش هکتار است و دریاچهای آب شیرین محسوب میشود. در بخشهایی از محیط دریاچه نیزارهایی وجود دارد و آب آن از چشمههایی در کف دریاچه تامین میشود. شنا -اگر هوا سرد نباشد-، قایقسواری و پیادهروی در باغهای چند روستای اطراف دریاچه میتواند تکمیلکننده گردش در دره الموت باشد.
پیشنهادهای تکمیلی
در انتهای جاده رودبار الموت روستایی وجود دارد به نام گرمارود. این روستا در ابتدای مسیری قرار دارد که با گذر از روستای پیچبن و گردنه سلمبار در شمال به روستای مران میرسد و در امتداد رود سههزار به تنکابن ختم میشود. در گذشته این مسیر یکی از راههایی بوده است که قزوین را به مازندران وصل میکرده و در دهههای اخیر یکی از مسیرهای کوهپیمایی بوده و هست. در چند سال گذشته جادهای خاکی در همین مسیر کشیده شده و فکر میکنم با توجه به بارشهای اندک این زمستان بتوان تا پیچ بن رفت و از طبیعت زیبای آن لذت برد.یکی دیگر از قلاع مهم اسماعیلیه که اکنون ویرانهای بیش از آن باقی نمانده، قلعه لمبسر است که قدمت آن به دوران اسماعیلیه بازمیگردد و «برجهای دفاعی آن تسلط و برتری خود را به درههای اطراف و جلگه جنوبی حفظ کردهاند... قلعه لمبسر عجیبترین قلعه و یکی از یادگارهای عظمت گذشتگان است.» این قلعه در فاصلهای نه چندان دورتر در غرب قلعه الموت ودر رودبار شهرستان واقع شده و مهمترین مقر برای دفاع از الموت در برابر هجوم از سوی غرب بوده است. راه دسترسی به این قلعه از نزدیک روستای حسنآباد که در کنار شاهرود قرار گرفته است از جاده الموت جدا شده و به سمت غرب ادامه مییابد تا به روستای رازمیان ختم شود. قلعه در شمال این روستا قرار دارد.
برجهای خرقان
شهر آبگرم در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی قزوین در راه همدان قرار دارد. در ۳۰ کیلومتری غرب اینجا روستایی به نام حصار ارمنی- که اکنون حصار ولیعصر خوانده میشود- هست که برجهای دوگانه خرقان متعلق به دوره سلجوقی در نزدیکی آن واقع شده است: «این برجهای آرامگاهی به سبب تزئین ارزنده خود در ردیـف زیباترین آثار تاریخی آجری که تاکنون در ایران پیدا شده میباشند و از قدیمیترین گنبدهای دو پوششی ایران بهشمار میآیند و نقاشیهای مختلف قابل ملاحظهای به سبک آثار تاریخی قدیمیتر در روی دیوارهای داخلی برج به عمل آمده است.» این برجهای هشت ضلعی دارای نقوش آجرتراش هندسی متنوع و کتیبههایی با خط کوفی هستند و ارتفاعشان ۱۵ و قطرشان ۱۱ متر است. در هر دو برج میتوان با پلکانهایی مارپیچ به بالای گنبد دوپوش آنها قدم گذاشت.
پیشنهادهای تکمیلی
غیر از دیدن این برجها میتوان به آب گرم ارشیا در شهر آبگرم رفت یا اگر غارنورد هستید و طناب و وسایل فنی کوهنوردی همراه خود دارید سری هم به غار قلعه کرد بزنید که در روستایی به همین نام در حدود ۲۰ کیلومتری غرب این برجها قرار دارد.
گشت پیاده در قزوین
حال که گشتی در چند سوی قزوین زدیم به خود شهر میپردازم و مسیری پیاده برای گشت و گذار پیشنهاد میکنم:قزوین شهری کشیده در جهت شمالی-جنوبی است. اینک انتهای شمالی آن به اتوبان زنجان و انتهای جنوبی آن تا نزدیکیهای خط آهن تبریز رسیده است و هر چه بیشتر باغستانهای کهن و بسیار شهر را در خود فرومیبرد. ناصر خسرو در ابتدای قرن پنجم میگوید: «نهم محرم به قزوین رسیدم. باغستان بسیار داشت بیدیوار و خار و هیچ چیز که مانع شود در رفتن راه نبود و قزوین را شهری نیکو دیدم باروی حصین و کنگره بر آن نهاده و بازارها خوب الا آنکه آب در وی اندک بود در کاریز به زیرزمین.» اینک بخش تاریخی شهر در قسمت جنوبی و اغلب در پایین خیابان امام خمینی واقع شده است. دیدار از شهر میتواند از مجموعه بازار شروع شود. کمتر از صد متر در شرق تقاطع خیابان مولوی و امام خمینی یکی از گذرهای بازار به نام علاف راستا شروع میشود که بازار مواد خوراکی است و به سمت جنوب ادامه مییابد. البته باید بگویم که شاید در عید این بخش از بازار خالی یا بیرونق باشد و میتوانید از دیدنش صرفنظر کنید. در میانههای این گذر و پس از حدود کمتر از ۵۰۰ متر مسیری به سمت شرق وجود دارد که به مسجد نبی میرسد که یکی از بزرگترین مسجدهای ایران و مربوط به دوره صفوی است و در دوران فتحعلی شاه قاجار بازسازی شده است. کاشیکاری گنبد و ایوان زیر گنبد دیدنی است. ادامه همان مسیر به خیابان وزیر میرسد و از آنجا امکان ورود به سرای سعدالسلطنه وجود دارد. این بخش از بازار به دستور سعدالسلطنه ساخته شده و دارای چارسوقی با گنبد بزرگ کاشیکاری است. در چند سال گذشته این سرا را به خوبی مرمت و بازسازی کردهاند و شامل چندین کاروانسرا و تیمچه قدیمی است. خروجی شرقی این مجموعه از طریق کوچه چراغ برق به خیابان و بقعه پیغمبریه وصل میگردد. گفته میشود اینجا محل دفن چهار تن از پیامبران بنی اسراییل است و از این رو به آن چهار انبیا هم میگویند. آینهکاری این بقعه بسیار زیبا و دیدنی است. در شرق این خیابان محوطه کاخهای دوره صفویه و قاجاریه که عمدتا از بین رفته به چشم میآید. با این حال این مجموعه که به آن دولتخانه صفوی میگویند هنوز ارزش بازدید دارد چرا که عمارت کلاه فرنگی یا چهلستون در شمال این محوطه و در جنوب آن سردرب رفیع عالی قاپو واقع است و هر دو تنها بناهای باقی مانده از باغ صفوی در شهر قزوین هستند. عمارت چهلستون به شکل هشت ضلعی و در دو طبقه است و سقف طبقه همکف آن پوشیده از مقرنس با طرحهای بدیع است و شیشههای رنگی طبقه دوم منظرهای دیدنی در طول روز در داخل بنا ایجاد میکند. کتیبه خط ثلث به قلم علیرضا عباسی خوشنویس معروف دوران صفوی و پنجره مشبک بزرگی از کاشی تنها تزیینات باقی مانده در سردر عالیقاپو هستند. موزه خوشنویسی در عمارت چهلستون و موزه قزوین در محوطه دولتخانه قرار دارد.در جنوب این سردر pic۲خیابانی آغاز میشود که اکنون نام دهخدا دارد و پیش از انقلاب به نام سپه خوانده میشده است- چنان که اکنون هم بسیاری به همان نام میخوانندش. نام خیابان سپه روی کاشی مربعی شکلی با تاریخ ۱۳۰۷ بر یکی از پایههای سردر عالی قاپو نصب و قابل دیدن است. در جنوب این خیابان که به عنوان نخستین خیابان طراحی شده ایران در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است، بنای مسجد جامع کبیر قرار دارد. قدیمیترین بخش مسجد بعد از چهارطاقی ساسانی که در زیر مقصوره قرار گرفته، طاق هارونی است که در زمان هارون الرشید در ۱۹۲ هجری قمری ساخته شده است. مهمترین و زیباترین بخش مسجد، مقصوره و گنبد سلجوقی آن است و دارای پنج کتیبه گچبری به خط کوفی است. در وسط دیوار جنوبی مقصوره، محرابی از سنگ مرمر صیقلی دیده میشود و طرفین آن با کاشیهای رنگارنگ تزیین شده است.شاید برای یک روز این مسیر کافی و حتی زیاد باشد ولی توصیه میکنم آخرین بخش این گردش را از دست ندهید: قبر حمدالله مستوفی مورخ نامی قرن هشتم و مولف کتابهای نزهت القلوب، تاریخ گزیده و ظفرنامه. بنای مقبره حمدالله که قزوینیها به آن گنبد دراز هم میگویند آجری و مربع شکل است و گنبد مخروطی فیروزهای رنگی روی آن قرار دارد. کمی پیش از مسجد جامع کبیر در شرق خیابان سپه خیابانی به نام محمدیه وجود دارد که مستقیما به آنجا میرسد. کتیبه و نقش و نگارهای زیر گنبد و آیات قرانی که به خط نسخ در داخل بنا گچ بری شدهاند دیدنی و بسیار زیبا است.در این معرفی مجبور شدم از دیدنیهای بسیاری بگذرم: آب انبار سردار و مسجد سنجیده که در جنوب شهر و پایینتر از مسجد جامع قرار دارد و دروازه تهران قدیم در نزدیکی ترمینال شهر و دروازه درب کوشک که تنها دروازههای به جا مانده از دوره قاجار هستند و باقی آنها در تهران و قزوین توسط رضاخان از بین رفتند. دروازه دوم در نزدیکی میدان میرعماد در میان شهر قرار دارد که مجسمه زیبا و فاخر این خوشنویس صاحبنام در آن میدان نصب شده است. حمام قجر که یکی از چند حمام بزرگ شهر است و اکنون تبدیل به موزه مردمشناسی شده است و در فاصله چند صد متری شمال سرای سعدالسلطنه قرار گرفته است. کلیسای کانتور که در جنگ دوم جهانی توسط روسها در این شهر ساخته شده و میان قزوینیها به برج ناقوس معروف است هم دیدنی است و دست آخر حسینیه امینیها که در محله آخوند در بخش جنوبی خیابان مولوی قرار دارد و ارسیها و سردابه کاشیکاری بسیار زیبایی دارد.
از خوراکها غافل نشوید!
گشت در قزوین بیخوراکی کامل نخواهد شد و قزوینیها برای هر ساعتی از روز میتوانند خوردنی با کیفیتی به شما پیشنهاد کنند:اگر صبح زود به قزوین رسیدید اصلا به فکر خوردن کره مربا یا پنیر نباشید. حلیم و عدس قزوین همچنان با کیفیت بالایی پخته میشود و صبحها دیدن مردان و زنانی که قابلمه به دست از یکی از حلیمفروشیهای شلوغ شهر بیرون میآیند چیز عجیبی نیست.در میان روز اگر گرسنه بودید با صرف زمان اندک در میان شهر میتوانید به یکی از رستورانهای معروف شهر که غذای مخصوص قزوینیها را عرضه میکنند سری بزنید. قیمه نثار غذای مخصوص قزوینیهاست و شیرینپلو و کوکوی شیرین نیز جزو محبوبهای آنها محسوب میشود. رستوران کرمانی در خیابان امام خمینی و شرق سبزه میدان و رستوران نمونه در تقاطع خیابانهای بوعلی سینا و فردوسی از معروفترین رستورانهای این شهر هستند.pic۳
ارسال نظر