دو راهکار کاهش خطرپذیری تهران

فرونشست زمین و به دنبال آن انفجار لوله گاز در منطقه شهران یکی از خبرسازترین موضوعات هفته گذشته بود. در پی وقوع حادثه انفجار شهران در بامداد جمعه هفته گذشته، علل بروز این حادثه در نشست‌ها و محافل مختلف دولتی و محلی به بحث و واکاوی گذاشته شد. در این میان احمد صادقی رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران با اشاره به اینکه ۴۰۰ نقطه مشابه شهران در پایتخت وجود دارد، عدم تحقق قانون مدیریت یکپارچه شهری در میان دستگاه‌های اجرایی را مسبب اصلی این حادثه می‌داند. پیش از این احمد صادقی فرونشست زمین را یکی از بحران‌های اصلی شهر تهران معرفی کرده بود. او معتقد است: زمانی که کمبود منابع آبی وجود داشته باشد، باید برای جبران این کمبود از منابع زیرزمینی آب استخراج شود. استخراج مداوم و بیش از ظرفیت منابع آب زیرزمینی سبب خشک شدن این منابع خواهد شد. اگر این منابع خشک شود، حفره‌های زیرزمینی که تا قبل از خشک شدن محل ذخیره آب بوده، به مرور زمان فرونشست زمین را موجب می‌شوند. براساس مطالعات صورت گرفته در کارگروه‌های تخصصی در شهر تهران روزانه یک میلی متر نشست زمین اتفاق می‌افتد. با او درخصوص میزان آمادگی شهر تهران در برابر حوادث طبیعی و بحران‌هایی همچون فرونشست زمین گفت‌وگو کرده‌ایم.

در پی وقوع حادثه انفجار منطقه شهران، بسیاری از مدیران شهری از جمله شهردار تهران نبود مدیریت یکپارچه شهری را یکی از دلایل سطح پایین آمادگی تهران در مقابل بحران عنوان کردند. این در حالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان آنچه در برخورد با این گونه حوادث مهم است مدیریت بحران حین حادثه است. در این زمینه شما چه دیدگاهی دارید؟

اتفاقا در حال حاضر برای مدیریت بحران حین حادثه در شهر تهران مشکلی وجود ندارد. حادثه انفجار شهران نیز نشان داد که در حین حادثه هماهنگی خوبی بین دستگاه‌های مختلف است و همه تحت نظر مدیریت بحران کار خود را به خوبی انجام می‌دهند. در این موضوع همه اتفاق‌نظر دارند. البته گفته کارشناسان محترم هم درست است. اما آنچه موردنظر ما است تحقق مدیریت یکپارچه شهری معطوف به قبل از بحران است. به تعبیر دیگر در قالب مدیریت یکپارچه شهری اقداماتی در راستای کاهش خطرپذیری شهری انجام می‌شود که بی‌تردید از کانال مدیریت چندگانه قابلیت اجرایی ندارد. به‌عنوان مثال اقداماتی که از سوی سازمان آب در یک پروژه مطالعاتی انجام می‌شود صرفا از منظر پروژه‌های آن سازمان قابل ارزیابی است. این روش در مورد سایر سازمان‌ها و ادارات مرتبط با خدمات شهری نیز وجود دارد. هر کدام جزیره‌ای عمل می‌کنند و هیچ از این شرکت‌ها اطلاعات سازمانی خود را در اختیار سایر شرکت و نهادها قرار نمی‌دهند، چون مدیریت‌ها متفاوت است و هر کدام پروژه‌های خود را به‌صورت مجزا پیش می‌برند. بنابراین هم‌افزایی و هماهنگی در این موضوع وجود ندارد و از طرف دیگر چون هر کدام از این سازمان‌ها در زمینه تصمیم‌گیری مستقل عمل می‌کند و تحت یک طرح جامع عمل نمی‌کنند برای انجام کارهای میان سازمان روند به کندی پیش می‌رود. از این رو به نظر می‌رسد ایجاد مدیریت یک پارچه شهری که بتوان تحت آن تمامی اقدامات مرتبط با مدیریت بحران قبل از حادثه را پیش برد بر سرعت و کیفیت کارها و افزایش سطح آمادگی شهر تهران می‌افزاید.

شما به‌عنوان رئیس سازمان مدیریت بحران یا آقای قالیباف به‌عنوان رئیس ستاد هماهنگی مدیریت بحران شهر تهران تا قبل از وقوع چنین بحران‌هایی اختیار اینکه از سازمان‌ها بخواهید اطلاعات خود را در دسترس شما قرار بدهند ندارید؟

چرا چنین اختیاری هست اما سازمان‌ها چون مدیریت‌های چندگانه دارند برخی همکاری می‌کنند اما برخی نمی‌کنند یا آنکه برخی همکاری خود را معطوف به اجازه از مقام بالا دست خود می‌دانند. در صورتی که در مدیریت یکپارچه چنین اتفاقی نمی‌افتد، به هر حال زمانی که همه تحت یک مدیریت یکپارچه باشند، مشکلات کمتر است. الان در حال حاضر رصدخانه شهر تهران توسط شهرداری تهران ایجاد شده است. فلسفه اصلی ایجاد این رصدخانه ایجاد یک بانک اطلاعاتی کامل و جامع مربوط به شهر تهران است. اما متاسفانه در مجموعه‌ای که مدیریت یکپارچه وجود ندارد حبس اطلاعات بین مدیران خیلی مرسوم است. به این شکل که هر سازمان یا اداره، اطلاعات مجموعه خود را در اختیار دیگران قرار نمی‌دهند و چون این اطلاعات را در دسترس قرار نمی‌دهند در زمان تصمیم‌گیری برای موارد مختلف از جمله بحران به مشکل بر می‌خوریم. البته این نکته را بازهم تاکید می‌کنم که در بحث مقابله با بحران مشکلی وجود ندارد؛ چراکه به محض این که بحرانی رخ می‌دهد همه نهاد‌ها و سازمان‌های مرتبط با بحران همه متحد و متفق‌القول هستند، سپس ستاد بحران تشکیل می‌شود، به راحتی درباره نحوه برخورد با بحران تصمیم گرفته می‌شود و همه عمل می‌کنند اما مشکل فعلی در حوزه اقدامات پیشگیرانه و کاهش خطر پذیری و آمادگی برای بحران‌های مختلف است.

چرا قطع‌کن‌های گاز که یکی از مهم‌ترین خدمات شهری است، در محدوده اصلی خدمت‌رسانی قرار ندارد؟ به‌عنوان مثال شیرفلکه قطع جریان گاز در محدوده شهران در بزرگراه همت قرار گرفته است. اگر چنین رخدادی به جای بامداد روز تعطیل، در یکی از روزهای هفته و در ساعات ترافیک اتفاق می‌افتاد در این صورت برای مدیریت بحران و جلوگیری از گسترش ابعاد بحران قطعا با خسارات بیشتری مواجه بودیم. چرا چنین موضوعی به اداره گاز از سوی ستاد مدیریت بحران شهر تهران اشاره نشده و درخصوص آن چاره‌اندیشی نشده است؟

ببینید، درخصوص قطع کن‌های اتوماتیک شیر گاز طی سال‌های گذشته به‌صورت مفصل بحث شده است و مصوباتی هم در این زمینه وجود دارد اما اینکه چرا به این موضوع تاکنون توجه نشده و تاکنون اقدام اجرایی برای آن انجام نشده است به نظر می‌رسد یک بحث تخصصی است که بهتر است از اداره گاز تهران بخواهید در این خصوص توضیح دهد.

یعنی شما به‌عنوان سازمان مدیریت بحران در این خصوص به شرکت گاز تاکید کرده‌اید؟

بله، این موضوع یکی از بدیهیات است. نه فقط درخصوص مدیریت بحران بلکه از دیدگاه ایمنی باید شاهد این قضیه باشیم که خطوط انتقال گاز علی‌الخصوص با این اندازه و ابعاد در حداقل لرزه‌ها به‌صورت خودکار قطع شود که چنین اتفاقاتی نیفتد. این موضوع از بدیهیات کار است و تمام پروژه‌های جدید ملزم به اجرای این بخش از پروژه هستند. اینکه چرا محله شهران به شیرقطع کن خودکار مجهز بوده یا نبوده و اگر بوده چرا عمل نکرده است موضوعی است که باید همکاران شرکت گاز پاسخگوی آن باشند.

حادثه شهران، توفان و سیلی که در دوسال گذشته در شهر تهران رخ داد و به تبع آن برای چند روزی شهرتهران را در وضعیت بحرانی قرار داد نشانه‌هایی از میزان آمادگی تهران در برابر حوادث طبیعی غیرمترقبه است. از دیدگاه شما چه نمره‌ای به میزان آمادگی پایتخت در برابر حوادث طبیعی به ویژه زلزله تعلق می‌گیرد؟

برای پاسخ به این سوال باید از چند زاویه به موضوع حوادث طبیعی نگاه کرد و پاسخ کلی به این سوال به نظر نمی‌رسد کارشناسی باشد. به این معنی که باید بابت هر مخاطره‌ای میزان آمادگی شهر تهران را بسنجیم. به‌عنوان مثال میزان آمادگی شهر تهران در برابر یک زلزله بزرگ احتمالی بسیار در سطح پائین قرار دارد و نمره پایینی باید داد. اما در برخی از مخاطرات طبیعی میزان آمادگی در سطح بالاتری قرار دارد. به تعبیر دیگر براساس نوع مخاطره، میزان آمادگی برای مقابله و مدیریت بحران ناشی از آن متفاوت است.

اگر حادثه‌ای همچون حادثه شهران همین امروز در نقطه دیگری از شهر تهران اتفاق بیفتد می‌توان این امیدواری را داشت که سطح آمادگی برای مقابله با بحران‌هایی از این نوع افزایش پیدا کرده باشد؟ یعنی حادثه هفته گذشته شهران درس عبرتی برای مدیریت بحران شهر تهران داشته است؟

متاسفانه درس عبرت گرفتن‌های ما آنی، زودگذر و احساسی است. یعنی بعد از وقوع یک بحران همان لحظه همه مسوولان و مدیران احساسی می‌شوند و به سنجش نیازها و کمبودها می‌پردازند و رسانه‌ها به آن می‌پردازند اما بعد از مدت کوتاهی بازهم همه دستگاه‌ها به روزمرگی‌های عادی اداری خود باز می‌گردند و کار کند پیش می‌رود. احراز آمادگی صرف خواست مدیران نیست بلکه باید منابع آمادگی نیز تامین شود و تامین کردن منابع آمادگی مقابله با بحران عزم ملی می‌خواهد. در این موضوع هم اگر هر دستگاهی اعلام آمادگی کند و منابع را صرفا از جانب خود آماده کند و موجب نشود هم‌افزایی ایجاد شود خودش مشکل‌زا خواهد بود. همه اینها به مدیریت یکپارچه باز می‌گردد که اگر وجود داشت و منابع مالی تمامی دستگاه‌ها تجمیع می‌شد و در راستای یک مدیریت یکپارچه قرار می‌گرفت هم افزایی طوری بود که فکر می‌کنم سرعت ایجاد آمادگی قابل قبول بود. در حال حاضر پس از وقوع یک حادثه به‌صورت احساسی مدیران دور هم جمع می‌شوند و به این نتیجه می‌رسند که باید این آمادگی احراز شود. اما در عمل به اولین موردی که برخورد می‌کنند قوانین دست وپا گیر احساسی و تعدد تصمیم‌گیری‌ها هست. بعد در نهایت اگر قانون آن وجود داشته باشد و تمامی مدیران اتفاق نظر داشته باشند به این نقطه می‌رسند که باید تامین منابع اتفاق بیفتد. این مساله که منابع از چه ردیف‌هایی و توسط چه دستگاه‌هایی و با در نظر گرفتن چه سهمی برای آنها باید تامین شود نیز مورد بحث جدی قرار خواهد گرفت. بنابراین دوی ماراتن روبه‌روی مدیریت بحران ایجاد می‌شود که تجربه‌های گذشته نشان داده نهایتا این آمادگی در سطح بالایی نخواهد بود.

حادثه شهران نشان داد شریان‌های حیاتی شهر تهران خطر بالقوه شهر تهران هستند. برای کاهش آسیب‌های بحران ناشی از این شریان‌های حیاتی پس از وقوع حوادث این چنینی و البته حوادث طبیعی بزرگتری همچون زلزله آیا تدابیری از سوی سازمان مدیریت بحران شهر تهران اتخاذ شده است؟ آیا برای این موضوع راهکارهایی در قالب یک بسته پیشنهادی به دولت ارائه کرده‌اید؟

بله. شهرداری تهران طی سال‌های گذشته بحث معضل شریان‌های حیاتی به‌ویژه گاز را در زمان وقوع بحران مطرح کرده است. به ویژه آنکه استفاده از انرژی گاز سالیان سال است در سایرکلان‌شهرهای دنیا منسوخ شده و استفاده از انرژی‌های جایگزین همچون برق مقرون به صرفه شده است. در حال حاضر در کشور ما نیز مقرون به صرفه است که گاز در خارج از شهرها تبدیل به انرژی الکتریسیته شود و ما انرژی الکتریسیته را برای مصرف شهروندان داخل شهر تزریق کنیم اما این اتفاق نیفتاده است. از طرف دیگر استقرار تمامی شریان‌های حیاتی درون یک کانال بتنی مستحکم که دارای شاخص‌های استاندارد است یکی دیگر از راهکارهای پیشنهادی مدیریت شهری است. امکان رصد لحظه به لحظه لایه‌های زیرسطحی زمین نیز از دیگر دستورات کاری مدیریت شهری پایتخت است. علاوه بر این لایحه مدیریت یکپارچه شهری که براساس قانون برنامه سوم به دولت پیشنهاد شده است و هنوز در دست اندازهای کارگروه‌های تخصصی دولت است نیز از دیگر راهکارهای پیشنهادی است. اما متاسفانه مسیر تصویب این لایحه هم طولانی شده است.

طی سال‌های اخیر مانورهای زیادی از سوی سازمان مدیریت بحران شهر تهران در نقاط مختلف شهر تهران برپا می‌شود. فرضیه اولیه تاب آوری در این مانورها مقابله و مدیریت کدام یک از بحران‌ها است؟ آیا در این مانورها برای مدیریت بحران اینگونه حوادث نیز تمرین می‌شود؟

بسیاری از این مانورها که در سطح شهر برگزار می‌شود با موضوع آمادگی شهروندان در برابر زلزله است. البته علاوه بر این مانورهای همگانی مجموعه‌ای از مانورهای تخصصی برای کارگروه‌های تخصصی نیز در طول سال برگزار می‌شود. به‌عنوان مثال مانور سیلاب، اطفای حریق یا مجموعه مانورهای حوزه برق، آب و... که برای احراز آمادگی بخش تخصصی انجام می‌شود. مانورهای مردمی و جامع مردم بیشتر در ارتباط با آمادگی شهروندان در برابر حوادث طبیعی به‌صورت عمومی علی‌الخصوص زلزله است.

در یک جمله درس عبرت حادثه شهران برای تهران را چه می‌دانید؟

فکر می‌کنم این حادثه تلنگری به ما زد که تهران مستعد حوادث گوناگونی است که اگر امروز به فکر آن نباشیم فردا خیلی دیر است.