شبهجزیره اسرارآمیز - ۲۸ مرداد ۹۵
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانههای دولتی بهعنوان پایتخت انقلاب نشان داده میشود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمهای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کرهشمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمدهباشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصلهایی از کتاب مذکور است میتواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کرهشمالی میگذرد به خواننده ارائه دهد.
با معرفی قانون اساسی جدید در سال ۱۹۷۲، کیم سلطه تمامعیار خود بر زندگی سیاسی در کرهشمالی را تکمیل کرد، تمام موقعیتهای قدرت را با توانایی صدور حکم در دست گرفت، فرمان عفو صادر و معاهدات را امضا کرد. او بر زندگی سیاسی، اقتصادی و نظامی، همه انتصابات ارشد و همه دیپلماسی نظارت یافت. کیم در هفتمین مجمع عالی خلق (SPA) در سال ۱۹۸۲ دوباره به ریاستجمهوری انتخاب شد. با این حال، او پس از آن به شکلی از نیمه بازنشستگی روی آورد و بهطور فزایندهای وظایف را به کیم جونگ ایل منتقل کرد. از سال ۱۹۸۲ که کیم ۷۰ ساله شد و به سرعت بینایی خود را از دست میداد، به ندرت دیدارهای سرزده با دیگران انجام میداد و تا حد زیادی از زندگی عمومی کناره گرفت. با این حال، در اواسط سال ۱۹۸۴ با قطار سفری به مسکو داشت تا با «کنستانتین چرننکو»- اندکی پس از درگذشت برژنف- برای بازسازی روابط شوروی- کره دیدار کند و پس از آن با قطار سفری به اروپای شرقی داشت و با رهبران این بلوک سوسیالیستی که تا آخر این دهه همه آنها از قدرت کناره میگرفتند دیدار کرد. این اقدام توازن بخش با چین هم ادامه یافت. چین این گرمی تازه را با اعزام «هو یائوبانگ » به پیونگ یانگ در می۱۹۸۴ پاسخ داد. آخرین دیدار کیم با رهبران شوروی در سال ۱۹۸۶ با گورباچف بود، اندکی پس از آنکه این دبیر کل اصلاحطلب با ریگان بر سر سلاحهای هستهای در اجلاس «ریک جاویک » سر شاخ شده بود. گورباچف، کیم را همچون دایناسور میدید هرچند زمانی که مناقشهاش با ریگان افزایش یافت همچنان به تامین سلاح برای پیونگ یانگ ادامه داد.
رهبر بزرگ بیچون و چرا
در نهایت کیم ایل سونگ از مائو و استالین از نظر طول مدت حکومت پیشی گرفت. کیم در جولای ۱۹۹۴، اندکی پیش از آنکه «چارچوب مورد توافق » پیشگامانه با آمریکاییها را امضا کند، بهدلیل حمله قلبی درگذشت. او آنقدر زنده ماند تا ۶ رئیسجمهور کرهجنوبی، ۹ رئیسجمهور آمریکایی و ۲۱ نخستوزیر ژاپنی را ببیند. در زمان مرگش، کیش شخصیت کیم از کیش شخصیت مائو و استالین پیشی گرفت و آنقدر زنده ماند تا بلندعمرترین رهبر دنیا لقب گیرد.
با وجود این واقعیت که او آمد تا بر زندگی و سیاست در کرهشمالی کاملا استیلا یابد اما بسیاری از کسانی که کیم را میدیدند او را فردی «نُرمال» توصیف میکردند- لااقل در دوران اولیه کرهشمالی- و در قیاس با مائو و استالین که حس «ترس» و «فاصله» در میان دیدارکنندگانشان وجود داشت، اما دیدارکنندگان با کیم گزارشهای اندکی از «ترس» و «فاصله» هنگام دیدار با او مطرح کردهاند. با این حال، هرچه کرهشمالی توسعه مییافت و قدرتش بهطور فزایندهای مطلقتر میشد، کیم هم به درون کاخهای عظیم مانند کاخ کومسوسان - تفریحگاه تابستانی در کوهپایههای ساحلی نزدیک پیونگ یانگ- و بهویژه ویلای مورد علاقهاش در کوههای «میوهیانگ » انزوا گزید و بهطور فزایندهای ارتباط خود با زندگی روزمره را قطع کرد. در واقع، کیم تنها دو بار به خارج از جهان کمونیستی سفر کرد: به الجزایر و اندونزی.
هرچه زندگی منحصر به فرد «رهبر بزرگ» بیشتر میشد، روند اسرارآمیزسازی هم بیشتر میشد. کیم ایل سونگ سفرهای معمول با قطارهای بهشدت مراقبت شده به روسیه را انجام داد. همین سفرهای معمول و روتین از سوی کیم جونگ ایل هم ادامه یافت؛ او امتیازات ویژهای برای خود و کادرهای برجسته حزب کارگران کرهشمالی برقرار کرد؛ از جمله خطوط اختصاصی ماشین و موتورهای اسکورت؛ و او فقط با گروههای از قبل هماهنگ شده و آماده شده شهروندان دیدار میکرد. به تدریج زندگی او شاهانه شد و موسسات درمانی خاصی وقف سلامت و رفاه او شد (برای مثال، پژوهش برای شناسایی علت تومور خوش خیمی که کیم از دهه ۷۰ در گردن خود داشت انجام شد). این وضعیت لزوما به بسیاری از اعضای نزدیک خانواده کیم مانند همسر دومش «کیم سونگ آئه » (اولی در سال ۱۹۴۹ در پی حاملگی خارج از رحمی درگذشت) هم اختصاص یافت؛ «آئه» تایپیست و دختر یکی از محافظان کیم بود که در اوایل دهه ۵۰ با او ازدواج کرد، هرچند این زن سالها از انظار عمومی دور ماند.
آنچه کیم را از بسیاری دیگر از رهبران کشورهای بلوک سوسیالیست جدا میسازد رگههای بهشدت مستقل او بود که تا حدودی توضیحدهنده غرور دیپلماتیک قابلدرک کرهشمالی بوده و منجر به خلق و ترفیع جوچه بهعنوان مرام مسلط زندگی در کرهشمالی بود. او بهعنوان «تالیران شرقی1» توصیف میشود که در قول دادن و شکستن آن قول و دنبال کردن خط خود به محض بازگشت به پیونگ یانگ معروف است. کیم قادر به تفویض تصمیمگیری نبود، تا اواخر شب کار میکرد و از کادرهای ارشد و رهبران نظامی گزارش میخواست.
پانوشت:
تالیران : شارل موریس دوتالیران دیپلمات فرانسوی قرن هجدهم و نوزدهم که مظهر خیانت و عهد شکنی است.
ارسال نظر