گفتوگو با شهرام شکوهی به بهانه برگزاری تور کنسرتهایش و انتشار آلبوم جدیدش:
موسیقی بیپناهترین هنر است
مریم خوشرنگ
شهرام شکوهی یکی از خوانندگانی است که با انتشار اولین آلبوم موسیقی خود، توانست مخاطبان بسیاری را با صدای خود همراه سازد.
یکی از دلایل مهم این اتفاق، نوع خوانش و اجرای خواننده و البته فضای موسیقایی اوست. شکوهی با «مدارا» قدم در حوزه موسیقی گذاشت و البته موفق شد تا صاحب یکی از آلبومهای پرفروش موسیقی باشد. چندی پیش سومین آلبوم خود را با نام «تا نفس هست» به مخاطبان و علاقهمندان به موسیقی ارائه کرد. آلبومی که شاید به جهات مختلف از جمله تغییر در فضای تنظیمها و حضور سازهای سنتی، توجه خیلیها را به سمت خود جلب کرد.
شهرام شکوهی یکی از خوانندگانی است که با انتشار اولین آلبوم موسیقی خود، توانست مخاطبان بسیاری را با صدای خود همراه سازد.
یکی از دلایل مهم این اتفاق، نوع خوانش و اجرای خواننده و البته فضای موسیقایی اوست. شکوهی با «مدارا» قدم در حوزه موسیقی گذاشت و البته موفق شد تا صاحب یکی از آلبومهای پرفروش موسیقی باشد. چندی پیش سومین آلبوم خود را با نام «تا نفس هست» به مخاطبان و علاقهمندان به موسیقی ارائه کرد. آلبومی که شاید به جهات مختلف از جمله تغییر در فضای تنظیمها و حضور سازهای سنتی، توجه خیلیها را به سمت خود جلب کرد.
مریم خوشرنگ
شهرام شکوهی یکی از خوانندگانی است که با انتشار اولین آلبوم موسیقی خود، توانست مخاطبان بسیاری را با صدای خود همراه سازد.
یکی از دلایل مهم این اتفاق، نوع خوانش و اجرای خواننده و البته فضای موسیقایی اوست. شکوهی با «مدارا» قدم در حوزه موسیقی گذاشت و البته موفق شد تا صاحب یکی از آلبومهای پرفروش موسیقی باشد. چندی پیش سومین آلبوم خود را با نام «تا نفس هست» به مخاطبان و علاقهمندان به موسیقی ارائه کرد. آلبومی که شاید به جهات مختلف از جمله تغییر در فضای تنظیمها و حضور سازهای سنتی، توجه خیلیها را به سمت خود جلب کرد. به همین بهانه و البته تور کنسرتهای وی، گفتوگویی با او انجام دادهایم.
رنگ و جنس صدا و همچنین لحن و نوع خوانش شما از جمله اتفاقاتی است که باعث شده تا نسبت به دیگر خوانندگان متمایز شوید. آنچه در سومین آلبومتان توجه مخاطبان را به خود جلب کرد، تغییری نهچندان پررنگ در لحن، خوانش و همچنین حضور سازهای جدید و سنتی، که باعث تغییر فضای تنظیمها نیز شده، بوده است. کمی در این مورد صحبت کنید.
من در دو آلبوم قبل بسیار محکم کلمات را میخواندم اما در این آلبوم سعی کردم ملایم و لطیفتر بخوانم. جاهایی که لازم بوده فریاد زدن را حذف کردم. تغییراتی نیز در فضای موسیقی به جهت نزدیک شدن به فضای موسیقی سنتی ایجاد شد. خوشبختانه مخاطبان من نیز این تغییر را احساس کردند. ضمن اینکه هیچ وقت خودم را در یک چارچوب قرار نمیدهم، اما سعی میکنم مهر و امضای شهرام شکوهی در کارها مشخص باشد.
درباره لحن و خوانشتان صحبت کردیم. تلفیقی از صدای پاپ و سنتی. کمی در این باره توضیح دهید.
نوع خواندن و جنس صدای من سنتی است. اما سعی کردم تعادل را بین موسیقی و صدا حفظ کنم، تحریر را کم کنم که خیلی به سمت سنتی نروم اما رنگ صدای سنتی را در صدای خودم از بین نبردهام. ورود موسیقی تلفیقی به چرخه اقتصادی در این عرصه با من اتفاق افتاد. اما ادعایی ندارم. سال ۹۰ که آلبوم «مدارا» منتشر شد، کمتر کسی بهصورت تلفیقی کار میکرد. تنها گروهی که میتوان نام برد، گروه «اوهام» با خوانندگی شهرام شعرباف بود. آنها هم اشعار حافظ را روی موسیقی راک ارائه میکردند. در آن زمان تصور کم رنگی از تلفیق در ذهن مخاطبان بود.
شما از جمله خوانندگانی هستید که بهصورت پیگیر در فاصلههای نهچندان طولانی، کارهای متفاوتی را از طریق فضای مجازی به گوش مخاطبان خود میرسانید. بهرهگیری از این فضاها چه تاثیری برکار و مخاطب شما دارد؟
بهطورمیانگین در هر ماه یک قطعه موسیقایی را پخش میکنم به جهت اینکه ارتباط خودم را با مخاطب حفظ کنم. البته کارهای متفاوتی را منتشر میکنم تا ذائقه و سلیقه مخاطب را از دست ندهم. شاید برخی از همکاران و دوستان من به خاطر اجرای قطعات بیشتر در کنسرتهایشان، این کار را انجام بدهند، اما به اعتقاد من این روش به جمعآوری آلبوم کمک میکند. از طریق انتشار کارهای مختلف در فضای مجازی میتوان، سلیقه مخاطب را شناسایی و خوراک موسیقایی بهتری را به آنها ارائه کرد.
در سومین آلبوم شما « تا نفس هست» صدای سازهای جدیدی به گوش میرسد؛ بهخصوص سازهای سنتی و این در حالی است که در آلبومهای قبلی شما این موضوع وجود نداشت.دلیل استفاده از این سازها چیست؟
کمانچه در آلبوم قبلی بود اما در این آلبوم بیشتر شنیده میشود. ارکستر زهی نیز در این آلبوم پررنگتر شده و سنتور هم اضافه کردیم. سعی کردم بین خواندن و لحن سنتیام و موسیقی تعادل برقرار کنم. آنچه باید هر خوانندهای به آن توجه داشته باشد، تنوع در موسیقیاش است. این به آن معنی نیست که هر بار سبک و فضای خود را تغییر دهد اما لازم است که با هوشمندی، گاهی تغییراتی در حال و هوای موسیقی بهخصوص، بخش تنظیم صورت بگیرد.
دلیل اینکه به سمت موسیقی تلفیقی رفتید چه بود؟
سعی من براین بوده که موسیقی خاص و متفاوت را به گوش مخاطبان آن برسانم. تا قبل از انتشار آلبوم «مدارا»، موسیقی تلفیقی اگرچه مخاطبان خود را داشت اما به جهت تجاری بسیار ضعیف بود. در آلبوم «مدارا»، موسیقی غربی را به واسطه سازهایشان با لحن و گویش سنتی و البته رنگ و بوی موسیقی ایرانی ترکیب کردیم، در حالی که از هیچ ساز سنتی استفاده نکردیم. به همین جهت مورد استقبال بالایی قرار گرفت و توانست در چرخه اقتصاد موسیقی نیز یک اتفاق باشد. خوشبختانه هم از آلبوم و هم از اجراهای زنده بعد از انتشار آن آلبوم، استقبال خوبی از طرف مخاطبان موسیقی شد. من با یک آلبوم نزدیک به ۴۰ سانس اجرا در تهران داشتم. در اکثر شهرهای ایران کنسرت برگزار کردم. تور خارج از کشور هم داشتم. اینها همه نشان میدهد که مردم موسیقی تلفیقی را با این آلبوم، پذیرفتند.
نام شما بهعنوان خواننده تلفیقی در وزارت ارشاد به ثبت رسیده، اما اجازه برگزاری کنسرت در برج میلاد را ندارید. دلیل این موضوع در چیست؟
بله. نام من در لیست خوانندههای تلفیقی به ثبت رسیده، اما متاسفانه هنوز مجوزهای لازم صادر نشده است. من درخواست خودم را خیلی وقت است که به دفتر موسیقی ارائه دادهام. این در حالی است که گروههای تلفیقی دیگر این اجازه را دریافت کردهاند.
با یک برداشت کلی نسبت به صداهایی که این روزها میشنویم، متوجه یک بیسامانی در این بخش از موسیقی میشویم. دلیل این اتفاق چیست؟
بزرگترین آفت موسیقی پاپ در ایران این است که اکثریت افراد نمیخواهند ایرانی بخوانند. ترکی، عربی، یونانی و... میخوانند. ایرانی خواندن بسیار محدود شده است. ضمن اینکه مشکل بزرگتر این است که، وقتی خوانندهای با صدایی جدید وارد دنیای موسیقی میشود و مخاطبان از او استقبال میکنند، شبیهسازی از صدای او آغاز میشود.
در بین سازهایی که در کنسرتهایتان از آنها بهره میگیرید، ساز متفاوتی وجود دارد. کمی درباره این ساز توضیح دهید.
نام این ساز «کمالین»، همان کمانچه است. با این تفاوت که نوازنده کمانچه باید در حال نشستن به نواختن ساز بپردازد در حالی که «کمالین» به کمر وصل میشود. به این ترتیب این ساز را ایستاده نیز میتوان نواخت. این ساز ساخته «آرسان بابایی» است که با وی وارد گروه ما شد. اما متاسفانه ساز هنوز ثبت نشده است. در انتخاب ساز بسیار حساس هستم و به همه تنظیمکنندهها تاکید میکنم از سازی بهره بگیرند که روی استیج هم بتوان از آن استفاده کرد.
اما خیلی وقتها این موضوع رعایت نمیشود.
از نظر من اگر همان موسیقی آلبوم، روی استیج شنیده نشود، به نوعی فریب مخاطب است. من حتی در خوانش هم دقت دارم تا مانند آلبوم بخوانم با آن که فشار زیادی به من وارد میشود.
شما از آن دست خوانندههایی هستید که برای برگزاری کنسرتهای خود در خارج از کشور، تمام اعضای گروه ارکستر، شما را همراهی میکنند. به نظر کار سختی است.
معتقدم، من بهعنوان نماینده موسیقی ایران به این کشورها میروم. با این که هزینههای زیادی برای من دارد اما این کار را انجام میدهم. باید درست موسیقی اجرا شود. برای همین با گروهی که هماهنگ هستم سفر خواهم کرد. با چند روز تمرین نمیتوان با نوازندههای غیر ایرانی روی استیج رفت و موسیقی حرفه ای ارائه داد. دوست دارم صدایی که به گوش مردم میرسد، صدای خوبی باشد. سال گذشته در کانادا کنسرت موفقی داشتم و البته دلیل آن هم حضور تمام گروه من بوده است.
به نظر شما دلیل استقبال فراوان از جانب اهالی موسیقی، از اینترنت و فضاهای مجازی چیست؟
ما هیچ رسانهای برای موسیقی نداریم. فقط صفحات اینستاگرام و سایتهای پخش آهنگ است. این تنها راه ارتباطی ما با مردم است و باید با بد و خوب آن بسازیم.
گویا به زودی تورکنسرتهای خارج از ایرانتان آغاز خواهد شد.
من قبل از این سفر در تهران، بندرعباس، قشم، انزلی، متل قو و... کنسرت خواهم داشت. بعد از این کنسرتها، تور اروپا و آمریکا آغاز میشود. تمام مجوزهای آن، از سوی دفتر موسیقی صادر شده و مشکلی از این جهت نداریم. منتظر صدور ویزا هستیم. در سالن دالبی تیاتر لس آنجلس اجرا خواهم داشت. برای ۸ اجرای دیگر در آمریکا هم برنامه ریزی کردیم. ۷ اجرا هم در اروپا خواهیم داشت.
مدتی است لقب مافیا مانند وصله ای شده تا به شما و برخی از خوانندگان دیگر که به نوعی مورد توجه مخاطب بوده اید، بچسبد. کمی در این مورد صحبت کنید.
به کسانی که به من این لقب را دادند، اعلام میکنم با وضعیت حال حاضر در موسیقی، ما هم از دایره مافیا خارج خواهیم شد. (و میخندد). به نظر من مافیای موسیقی یعنی همان مخاطب. مگر میشود مخاطب را به زور و با طراحی مافیایی به سالنهای کنسرت کشاند. مافیا یعنی یک گروه سازمان یافته و مشخص برای بالا بردن کسی یا کاری، که برکسی پوشیده نیست در ایران کار گروهی به درستی انجام نمیشود. من خواننده هستم و مسوولیت برگزاری کنسرتها به عهده کنسرت گذار است. برای بنده کنسرت میگذارند، من هم با افتخار روی صحنه میروم. میشود غیر از این باشد؟
نظرتان نسبت به «صنف تولیدکنندگان آثار شنیداری» که به تازگی تشکیل شده است، چیست؟
به نظر من ضریب نفوذ موسیقی نسبت به تمام رشتههای هنری، در مخاطب بیشتر است. باید توجه بیشتری به آن بشود و البته تشکیل چنین صنفی میتواند تاثیرات مثبت داشته باشد. اما آنچه باید به آن توجه داشته باشیم این است که، موسیقی بیپناهترین هنر است. این مشکل بزرگ ماست. ما خوانندگان باید یاد بگیریم که پشت هم باشیم. فکر نکنیم کسی میتواند جای کسی را تنگ کند. هر کدام از ما مخاطبان مشترک و عام داریم. اما مخاطبان خاص مان برای خودمان است. ما خودمان باید از خودمان حمایت کنیم.
میانگین سنی مخاطبان شما، بر عکس خیلی از خوانندگان، بزرگسالان هستند. فکر میکنید دلیل این موضوع چیست؟
البته من از هر سنی مخاطب دارم. اما به جهت نوستالژی بودن صدا و اجرای من و همچنین استفاده از ترانههایی که بیشتر نزدیک به کلام کلاسیک باشد تا محاوره، از سوی بزرگسالان مورد حمایت و استقبال بیشتری قرار میگیرم.
به ترانه اشاره کردید، جایگاه کلام در یک اثر موسیقایی کجاست؟
به اعتقاد من در یک قطعه موسیقایی همان قدر که ملودی و تنظیم مهم هستند، ترانه نیز از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. من هم به ترانه و هم به ملودی و تنظیم اهمیت میدهم. هر کدام از این مهرهها باید سرجای خودش قرار بگیرد تا یک قطعه موسیقایی خوب به مخاطب ارائه شود. هر کدام که بلنگد، کلیت کار دچار مشکل میشود. باید در ترانه، تمام حرفهایتان را ساده و سریع بزنید. من با ترانه سرا برسر یک ترانه آنقدر بحث و گفتوگو میکنم، تا ترانه، ترانهای بشود که میخواهم. با « علی بحرینی » بارها صحبت میکنم تا ترانهها نقطه عطفی در ارتباط با مخاطب داشته باشد. با «مهلا سلیمانی» هم همین اتفاق میافتد.
دور نمای شهرام شکوهی از موسیقی...
با ورود تکنولوژی به دنیای موسیقی، دیگر هنر موسیقی خاص نیست. من فکر میکنم اتفاقات خاصی رخ خواهد داد که البته بزرگ هم خواهد بود. موسیقی دوران آزمون و خطا را سپری میکند که در این میان گوشهای زیادی آزار خواهند دید. امیدوارم این بحران را به سلامت سپری کنیم. اما مشکل بزرگتر، نبود خلاقیت در موسیقی و اهالی موسیقی ست. خواننده باید خودش را پیدا کند. در هر صورت به نظر من موسیقی باید یک بحران را پشت سربگذارد، ولی اطمینان دارم که اتفاق خوبی رخ خواهد داد.
برنامه خاصی برای آیندهتان دارید؟
برنامهریزی خاصی ندارم. در حال حاضر باید استراحت کنم. برای تولید و جمعآوری آلبوم «تا نفس هست» بارسنگینی را در طول یک سال به دوش کشیدم.
موسیقی را در یک جمله...
موسیقی خوراک روح است.
شهرام شکوهی یکی از خوانندگانی است که با انتشار اولین آلبوم موسیقی خود، توانست مخاطبان بسیاری را با صدای خود همراه سازد.
یکی از دلایل مهم این اتفاق، نوع خوانش و اجرای خواننده و البته فضای موسیقایی اوست. شکوهی با «مدارا» قدم در حوزه موسیقی گذاشت و البته موفق شد تا صاحب یکی از آلبومهای پرفروش موسیقی باشد. چندی پیش سومین آلبوم خود را با نام «تا نفس هست» به مخاطبان و علاقهمندان به موسیقی ارائه کرد. آلبومی که شاید به جهات مختلف از جمله تغییر در فضای تنظیمها و حضور سازهای سنتی، توجه خیلیها را به سمت خود جلب کرد. به همین بهانه و البته تور کنسرتهای وی، گفتوگویی با او انجام دادهایم.
رنگ و جنس صدا و همچنین لحن و نوع خوانش شما از جمله اتفاقاتی است که باعث شده تا نسبت به دیگر خوانندگان متمایز شوید. آنچه در سومین آلبومتان توجه مخاطبان را به خود جلب کرد، تغییری نهچندان پررنگ در لحن، خوانش و همچنین حضور سازهای جدید و سنتی، که باعث تغییر فضای تنظیمها نیز شده، بوده است. کمی در این مورد صحبت کنید.
من در دو آلبوم قبل بسیار محکم کلمات را میخواندم اما در این آلبوم سعی کردم ملایم و لطیفتر بخوانم. جاهایی که لازم بوده فریاد زدن را حذف کردم. تغییراتی نیز در فضای موسیقی به جهت نزدیک شدن به فضای موسیقی سنتی ایجاد شد. خوشبختانه مخاطبان من نیز این تغییر را احساس کردند. ضمن اینکه هیچ وقت خودم را در یک چارچوب قرار نمیدهم، اما سعی میکنم مهر و امضای شهرام شکوهی در کارها مشخص باشد.
درباره لحن و خوانشتان صحبت کردیم. تلفیقی از صدای پاپ و سنتی. کمی در این باره توضیح دهید.
نوع خواندن و جنس صدای من سنتی است. اما سعی کردم تعادل را بین موسیقی و صدا حفظ کنم، تحریر را کم کنم که خیلی به سمت سنتی نروم اما رنگ صدای سنتی را در صدای خودم از بین نبردهام. ورود موسیقی تلفیقی به چرخه اقتصادی در این عرصه با من اتفاق افتاد. اما ادعایی ندارم. سال ۹۰ که آلبوم «مدارا» منتشر شد، کمتر کسی بهصورت تلفیقی کار میکرد. تنها گروهی که میتوان نام برد، گروه «اوهام» با خوانندگی شهرام شعرباف بود. آنها هم اشعار حافظ را روی موسیقی راک ارائه میکردند. در آن زمان تصور کم رنگی از تلفیق در ذهن مخاطبان بود.
شما از جمله خوانندگانی هستید که بهصورت پیگیر در فاصلههای نهچندان طولانی، کارهای متفاوتی را از طریق فضای مجازی به گوش مخاطبان خود میرسانید. بهرهگیری از این فضاها چه تاثیری برکار و مخاطب شما دارد؟
بهطورمیانگین در هر ماه یک قطعه موسیقایی را پخش میکنم به جهت اینکه ارتباط خودم را با مخاطب حفظ کنم. البته کارهای متفاوتی را منتشر میکنم تا ذائقه و سلیقه مخاطب را از دست ندهم. شاید برخی از همکاران و دوستان من به خاطر اجرای قطعات بیشتر در کنسرتهایشان، این کار را انجام بدهند، اما به اعتقاد من این روش به جمعآوری آلبوم کمک میکند. از طریق انتشار کارهای مختلف در فضای مجازی میتوان، سلیقه مخاطب را شناسایی و خوراک موسیقایی بهتری را به آنها ارائه کرد.
در سومین آلبوم شما « تا نفس هست» صدای سازهای جدیدی به گوش میرسد؛ بهخصوص سازهای سنتی و این در حالی است که در آلبومهای قبلی شما این موضوع وجود نداشت.دلیل استفاده از این سازها چیست؟
کمانچه در آلبوم قبلی بود اما در این آلبوم بیشتر شنیده میشود. ارکستر زهی نیز در این آلبوم پررنگتر شده و سنتور هم اضافه کردیم. سعی کردم بین خواندن و لحن سنتیام و موسیقی تعادل برقرار کنم. آنچه باید هر خوانندهای به آن توجه داشته باشد، تنوع در موسیقیاش است. این به آن معنی نیست که هر بار سبک و فضای خود را تغییر دهد اما لازم است که با هوشمندی، گاهی تغییراتی در حال و هوای موسیقی بهخصوص، بخش تنظیم صورت بگیرد.
دلیل اینکه به سمت موسیقی تلفیقی رفتید چه بود؟
سعی من براین بوده که موسیقی خاص و متفاوت را به گوش مخاطبان آن برسانم. تا قبل از انتشار آلبوم «مدارا»، موسیقی تلفیقی اگرچه مخاطبان خود را داشت اما به جهت تجاری بسیار ضعیف بود. در آلبوم «مدارا»، موسیقی غربی را به واسطه سازهایشان با لحن و گویش سنتی و البته رنگ و بوی موسیقی ایرانی ترکیب کردیم، در حالی که از هیچ ساز سنتی استفاده نکردیم. به همین جهت مورد استقبال بالایی قرار گرفت و توانست در چرخه اقتصاد موسیقی نیز یک اتفاق باشد. خوشبختانه هم از آلبوم و هم از اجراهای زنده بعد از انتشار آن آلبوم، استقبال خوبی از طرف مخاطبان موسیقی شد. من با یک آلبوم نزدیک به ۴۰ سانس اجرا در تهران داشتم. در اکثر شهرهای ایران کنسرت برگزار کردم. تور خارج از کشور هم داشتم. اینها همه نشان میدهد که مردم موسیقی تلفیقی را با این آلبوم، پذیرفتند.
نام شما بهعنوان خواننده تلفیقی در وزارت ارشاد به ثبت رسیده، اما اجازه برگزاری کنسرت در برج میلاد را ندارید. دلیل این موضوع در چیست؟
بله. نام من در لیست خوانندههای تلفیقی به ثبت رسیده، اما متاسفانه هنوز مجوزهای لازم صادر نشده است. من درخواست خودم را خیلی وقت است که به دفتر موسیقی ارائه دادهام. این در حالی است که گروههای تلفیقی دیگر این اجازه را دریافت کردهاند.
با یک برداشت کلی نسبت به صداهایی که این روزها میشنویم، متوجه یک بیسامانی در این بخش از موسیقی میشویم. دلیل این اتفاق چیست؟
بزرگترین آفت موسیقی پاپ در ایران این است که اکثریت افراد نمیخواهند ایرانی بخوانند. ترکی، عربی، یونانی و... میخوانند. ایرانی خواندن بسیار محدود شده است. ضمن اینکه مشکل بزرگتر این است که، وقتی خوانندهای با صدایی جدید وارد دنیای موسیقی میشود و مخاطبان از او استقبال میکنند، شبیهسازی از صدای او آغاز میشود.
در بین سازهایی که در کنسرتهایتان از آنها بهره میگیرید، ساز متفاوتی وجود دارد. کمی درباره این ساز توضیح دهید.
نام این ساز «کمالین»، همان کمانچه است. با این تفاوت که نوازنده کمانچه باید در حال نشستن به نواختن ساز بپردازد در حالی که «کمالین» به کمر وصل میشود. به این ترتیب این ساز را ایستاده نیز میتوان نواخت. این ساز ساخته «آرسان بابایی» است که با وی وارد گروه ما شد. اما متاسفانه ساز هنوز ثبت نشده است. در انتخاب ساز بسیار حساس هستم و به همه تنظیمکنندهها تاکید میکنم از سازی بهره بگیرند که روی استیج هم بتوان از آن استفاده کرد.
اما خیلی وقتها این موضوع رعایت نمیشود.
از نظر من اگر همان موسیقی آلبوم، روی استیج شنیده نشود، به نوعی فریب مخاطب است. من حتی در خوانش هم دقت دارم تا مانند آلبوم بخوانم با آن که فشار زیادی به من وارد میشود.
شما از آن دست خوانندههایی هستید که برای برگزاری کنسرتهای خود در خارج از کشور، تمام اعضای گروه ارکستر، شما را همراهی میکنند. به نظر کار سختی است.
معتقدم، من بهعنوان نماینده موسیقی ایران به این کشورها میروم. با این که هزینههای زیادی برای من دارد اما این کار را انجام میدهم. باید درست موسیقی اجرا شود. برای همین با گروهی که هماهنگ هستم سفر خواهم کرد. با چند روز تمرین نمیتوان با نوازندههای غیر ایرانی روی استیج رفت و موسیقی حرفه ای ارائه داد. دوست دارم صدایی که به گوش مردم میرسد، صدای خوبی باشد. سال گذشته در کانادا کنسرت موفقی داشتم و البته دلیل آن هم حضور تمام گروه من بوده است.
به نظر شما دلیل استقبال فراوان از جانب اهالی موسیقی، از اینترنت و فضاهای مجازی چیست؟
ما هیچ رسانهای برای موسیقی نداریم. فقط صفحات اینستاگرام و سایتهای پخش آهنگ است. این تنها راه ارتباطی ما با مردم است و باید با بد و خوب آن بسازیم.
گویا به زودی تورکنسرتهای خارج از ایرانتان آغاز خواهد شد.
من قبل از این سفر در تهران، بندرعباس، قشم، انزلی، متل قو و... کنسرت خواهم داشت. بعد از این کنسرتها، تور اروپا و آمریکا آغاز میشود. تمام مجوزهای آن، از سوی دفتر موسیقی صادر شده و مشکلی از این جهت نداریم. منتظر صدور ویزا هستیم. در سالن دالبی تیاتر لس آنجلس اجرا خواهم داشت. برای ۸ اجرای دیگر در آمریکا هم برنامه ریزی کردیم. ۷ اجرا هم در اروپا خواهیم داشت.
مدتی است لقب مافیا مانند وصله ای شده تا به شما و برخی از خوانندگان دیگر که به نوعی مورد توجه مخاطب بوده اید، بچسبد. کمی در این مورد صحبت کنید.
به کسانی که به من این لقب را دادند، اعلام میکنم با وضعیت حال حاضر در موسیقی، ما هم از دایره مافیا خارج خواهیم شد. (و میخندد). به نظر من مافیای موسیقی یعنی همان مخاطب. مگر میشود مخاطب را به زور و با طراحی مافیایی به سالنهای کنسرت کشاند. مافیا یعنی یک گروه سازمان یافته و مشخص برای بالا بردن کسی یا کاری، که برکسی پوشیده نیست در ایران کار گروهی به درستی انجام نمیشود. من خواننده هستم و مسوولیت برگزاری کنسرتها به عهده کنسرت گذار است. برای بنده کنسرت میگذارند، من هم با افتخار روی صحنه میروم. میشود غیر از این باشد؟
نظرتان نسبت به «صنف تولیدکنندگان آثار شنیداری» که به تازگی تشکیل شده است، چیست؟
به نظر من ضریب نفوذ موسیقی نسبت به تمام رشتههای هنری، در مخاطب بیشتر است. باید توجه بیشتری به آن بشود و البته تشکیل چنین صنفی میتواند تاثیرات مثبت داشته باشد. اما آنچه باید به آن توجه داشته باشیم این است که، موسیقی بیپناهترین هنر است. این مشکل بزرگ ماست. ما خوانندگان باید یاد بگیریم که پشت هم باشیم. فکر نکنیم کسی میتواند جای کسی را تنگ کند. هر کدام از ما مخاطبان مشترک و عام داریم. اما مخاطبان خاص مان برای خودمان است. ما خودمان باید از خودمان حمایت کنیم.
میانگین سنی مخاطبان شما، بر عکس خیلی از خوانندگان، بزرگسالان هستند. فکر میکنید دلیل این موضوع چیست؟
البته من از هر سنی مخاطب دارم. اما به جهت نوستالژی بودن صدا و اجرای من و همچنین استفاده از ترانههایی که بیشتر نزدیک به کلام کلاسیک باشد تا محاوره، از سوی بزرگسالان مورد حمایت و استقبال بیشتری قرار میگیرم.
به ترانه اشاره کردید، جایگاه کلام در یک اثر موسیقایی کجاست؟
به اعتقاد من در یک قطعه موسیقایی همان قدر که ملودی و تنظیم مهم هستند، ترانه نیز از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. من هم به ترانه و هم به ملودی و تنظیم اهمیت میدهم. هر کدام از این مهرهها باید سرجای خودش قرار بگیرد تا یک قطعه موسیقایی خوب به مخاطب ارائه شود. هر کدام که بلنگد، کلیت کار دچار مشکل میشود. باید در ترانه، تمام حرفهایتان را ساده و سریع بزنید. من با ترانه سرا برسر یک ترانه آنقدر بحث و گفتوگو میکنم، تا ترانه، ترانهای بشود که میخواهم. با « علی بحرینی » بارها صحبت میکنم تا ترانهها نقطه عطفی در ارتباط با مخاطب داشته باشد. با «مهلا سلیمانی» هم همین اتفاق میافتد.
دور نمای شهرام شکوهی از موسیقی...
با ورود تکنولوژی به دنیای موسیقی، دیگر هنر موسیقی خاص نیست. من فکر میکنم اتفاقات خاصی رخ خواهد داد که البته بزرگ هم خواهد بود. موسیقی دوران آزمون و خطا را سپری میکند که در این میان گوشهای زیادی آزار خواهند دید. امیدوارم این بحران را به سلامت سپری کنیم. اما مشکل بزرگتر، نبود خلاقیت در موسیقی و اهالی موسیقی ست. خواننده باید خودش را پیدا کند. در هر صورت به نظر من موسیقی باید یک بحران را پشت سربگذارد، ولی اطمینان دارم که اتفاق خوبی رخ خواهد داد.
برنامه خاصی برای آیندهتان دارید؟
برنامهریزی خاصی ندارم. در حال حاضر باید استراحت کنم. برای تولید و جمعآوری آلبوم «تا نفس هست» بارسنگینی را در طول یک سال به دوش کشیدم.
موسیقی را در یک جمله...
موسیقی خوراک روح است.
ارسال نظر