بازارکار یا کیفیت آموزشی؟
دنیای اقتصاد، عاطفه چوپان- بیکاری تحصیل‌کرده‌ها از آن دست معضلات کشورهای درحال توسعه و کمترتوسعه‌یافته است که ایران نیز با آن دست به گریبان است. طی سال‌های گذشته درحالی با افزایش بی‌شمار دانشگاه و ظرفیت‌های دانشگاهی و رشته‌های کم کاربرد روبه‌رو بوده‌ایم که در مقابل بازار کار از رکود عمیق و کم‌سابقه‌ای رنج می‌برد.در این میان دلایل متعددی برای این مشکل ذکر می‌شود و به‌نظر می‌رسد اصلاح آن به تغییرات ساختاری نیازمند است، از طرفی دانشگاهیان معتقدند بازار کار ظرفیت لازم برای جذب دانش‌آموختگان را نداشته و نیاز بازار کار با تولیدات دانشگاه همخوانی ندارد و از طرف دیگر تولیدکنندگان و صنعتگران دلایل دیگری برای این امر ذکر می‌کنند.اهالی صنعت معتقدند دانشگاه‌ها به جای کارآفرین صرفا کارجو تربیت کرده‌اند و دانشجویان پس از فارغ‌التحصیلی با انتظار زیاد و دانش فنی پایین وارد بازار کار می‌شوند.
به‌هرحال محصول فرآیندی که روبه ازدیاد است رشد سرسام‌آور تحصیل‌کرده‌ها و افزایش و بهبود شمار پرونده‌های و مقالات علمی از یک طرف و تحصیل‌کرده‌های سرخورده و بیکار از طرف دیگر است.مسأله اینجاست که رشد مراکز علمی در ایران ربط چندان زیادی به بهبود فضای کسب و کار نداشته و درحالی‌که این دو موضوع دو سر یک قضیه‌اند، به‌تناسب آن‌ها آنگونه که باید توجهی نمی‌شود. چرایی این مسأله را می‌توان در ریشه‌های تاریخی برنامه‌ریزی، اجرا و قانون‌گذاری‌های علمی و اقتصادی جست‌وجو کرد و برنامه‌ریزی مسأله‌ایست که همیشه در ایران به خوبی انجام می‌شود اما در اجرا ماجرا چیز دیگریست.مسلم اینکه برای یافتن راه‌حل مشکلات، بارها آزمون و خطا کرده‌ایم اما به عقیده برخی از کارشناسان رفع برخی از مشکلات بیشتر از راه‌حل به عزمی جدی برای اجرا نیاز دارد. بیکاری قشر تحصیل‌کرده نیز مانند هر مشکل دیگری ریشه در مسائل فراوان دارد و نمی‌توان صرفا از دید تولیدکننده و یا دانشگاه به آن نگاه کرد. همانقدرکه در مسائل کیفیتی در آموزش با مشکل مواجهیم در مقابل در پایه‌های اقتصادی و بازار کار نیز با مشکل مواجه هستیم.از جمله اقدامات مثبتی که در ایران به‌منظور بهبود فضای کسب و کار انجام شده، می‌توان به تصویب قانون بهبود فضای کسب و کار اشاره کرد، این قانون درحالی هنوز اجرایی نشده که برخی‌ها معتقدند در بعضی موارد با مشکلاتی روبه‌رو است. خلاصه آنکه ایران کشوری پهناور با نیروی فراوان جوان است و نیروی جوان و تحصیل‌کرده نعمتی است که امروزه کمتر کشور توسعه‌یافته‌ای از آن بهره‌مند است. ایران درحالی برای جمعیت جوان خود برنامه‌های مدون و مشخصی ندارد که کشورهای توسعه‌یافته از پیری هرم سنی جمعیت خود نگران هستند. البته ناگفته نماند که طی چندسال گذشته، اقداماتی جهت رفع معضل بیکاری انجام شده است اما معضل بیکاری قشر تحصیل‌کرده به اقدامات کارشناسی و ضربتی بیشتری نیاز دارد. درمورد علل رشد فزاینده بیکاری تحصیل‌کرده‌ها با دانشگاهیان از یک طرف به‌عنوان تربیت‌کننده نیروی جوان و تولیدکنندگان از طرف دیگر به‌عنوان بهره‌مندان از این سرمایه انسانی و دانشجویان به‌عنوان محصول این فرآیند ناقص در مورد علل این پدیده به گفت‌وگو می‌نشینیم که در ادامه می‌خوانید.

کیفیت آموزشی تنها دلیل بیکاری فارغ‌التحصیلان نیست

معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه فردوسی یکی از دلایل عمده چرایی عدم‌جذب فارغ‌التحصیلان در بازار کار را اینگونه تشریح می‌کند: این موضوع دلایل متنوعی دارد اما یکی از دلایل آن جذب دانشجویان در رشته‌های نامرتبط است و دلیل آن به این نکته برمی‌گردد که بخشی از انتخاب رشته‌هایی که در دانشگاه اتفاق می‌افتد براساس انگیزه و علاقه دانشجو نیست.علی یوسفی می‌افزاید: شاهد این هستیم که دانشجو بعضا در رشته‌هایی تحصیل می‌کند که انتخاب اول و اولویت او در کنکور نبوده است و گاه اولویت‌های دسته چندم برای وی درنظرگرفته می‌شود. این اتفاق باعث می‌شود دانشجو درگیر رشته تحصیلی شود که از ابتدا علاقه چندانی به آن نداشته است و این امر دانشجو را درگیر فضای اضافی و نامرتبط آموزشی می‌کند. وی در ادامه تصریح می‌کند: البته مسأله حائز اهمیت این است که میان نیاز بازار کار و جذب دانشجو نیز تناسبی وجود ندارد و افراد در نتیجه این امر جذب آموزش مازاد می‌شوند و در این جریان، نیروهای مازادی پرورش پیدا می‌کنند که در نهایت بازار کار به‌دلیل نبود ظرفیت، توانایی جذب آنان را ندارد، البته به‌دلیل افزایش کیفیت آموزشی دانشگاه‌های علمی و کاربردی و فنی و حرفه‌ای با همین هدف ایجاد شده‌اند اما مسأله دوم چگونگی جذب دانشجویان میان چند نوع دانشگاه است. معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه فردوسی، نحوه توزیع دانشجو در دانشگاه‌های مختلف از جمله دولتی، فنی‌وحرفه‌ای، علمی و کاربردی، آزاد و پیام نور را در بیکاری امروز فارغ‌التحصیلان موثر دانسته و می‌گوید: گاه کسانی‌که باید آموزش‌های فنی را برای جذب سریع در بازار کار ببینند به دانشگاه‌های سراسری و دولتی مراجعه می‌کنند و در اواسط دوره تحصیلی خود متوجه می‌شوند که این رشته تحصیلی را باید در دانشگاه‌های علمی‌وکاربردی و یا فنی‌وحرفه‌ای می‌گذراندند، بنابراین بخشی از علل آمار بیکاری که امروزه در بین فارغ‌التحصیلان مشاهده می‌شود به هدایت تحصیلی آنان مرتبط است.

یوسفی ادامه می‌دهد: البته بخشی از پایه‌ریزی شغلی در دوره دبیرستان انجام می‌شود و از همان ابتدا باید مشخص شود که کسی که می‌خواهد درگیر کار عملی شود یک رشته مناسب در یک دانشگاه مناسب را انتخاب کند.معاون فرهنگی دانشگاه فردوسی با اشاره به اینکه تناسبی میان نوع و کیفیت آموزشی با بازار کار وجود ندارد، می‌گوید: البته بخش زیادی از علت افزایش تعداد بیکاران درمیان فارغ‌التحصیلان، رکود موجود بازار کار است. این رکود درحالی اتفاق افتاده که دانشگاه در حال تربیت دانشجو است، اما در مقابل رونقی برای جذب این دانشجو در بازار کار وجود ندارد. شاید باید از منظر سیاست‌گذاری تناسبی میان بخش‌های مختلف در این حوزه صورت بگیرد. وی اظهار می‌کند: کیفیت آموزشی تنها دلیل بیکاری فارغ‌التحصیلان نیست بلکه در این میان رکود و رخوت بازار کار بسیار تاثیرگذار است. از طرف دیگر جذب در بازار کار نیز به‌طور تخصصی انجام نمی‌شود و افراد عملا به‌دنبال کسب بسیاری از تخصص‌ها نیستند، چراکه معتقدند برخی از کارها را می‌توان در بازار کار به‌صورت غیرتخصصی انجام داد، این درحالی است که اگر تقسیم کار به‌صورت تخصصی باشد این اتفاق نمی‌افتد.

فارغ‌التحصیلان در آرزوی کارمند شدن
یکی از فارغ‌التحصیلان رشته مدیریت ورزشی دانشگاه فردوسی اظهار می‌کند: من یک دانشجو هستم، رشته تحصیلی‌ام تقریبا براساس شانس و رتبه آزمون برای من انتخاب شد. شاید بعد از چهار سال کارشناسی تازه متوجه ابعاد رشته و آنچه که باید می‌آموختم، شدم. به‌نظرمن یکی از دلایل بیکاری همین موضوع است. بعد از چهار یا شش سال تازه متوجه می‌شوی که باید چه چیزی یاد بگیری.نگار ادامه می‌دهد: خیلی‌ از رشته‌های موجود در دفترچه سازمان سنجش تنها و تنها برای پرکردن صندلی دانشگاه‌های غیرانتفاعی، آزاد و... است و عده‌ای هم که فکر می‌کنند تنها راه خوشبختی از دانشگاه می‌گذرد می‌خواهند دانشجو شوند و یک مدرک دستشان بگیرند، حالا رشته و دانشگاهش برایشان فرقی نمی‌کند.این فارغ‌التحصیلان رشته مدیریت ورزشی عنوان می‌کند: رشته‌های علوم انسانی در جامعه ما جایگاهی ندارند و شاید بتوان گفت تنها شغل معلمی و تدریس برای آن‌ها تعریف شده است و حتی در برخی رشته‌ها ادامه آن تا بالاترین مقطع تحصیلی هم بازار کاری نخواهد داشت. وی بیان می‌کند: از سوی دیگر شرکت‌ها و موسسات و سازمان‌ها اعتماد بسیار کمتری به یک جوان تازه فارغ‌التحصیل شده دارند. در تمامی گزینش‌ها داشتن چند سال تجربه را یکی از الزامات استخدام می‌دانند، درحالی‌که باید از یک جایی برای داشتن تجربه آغاز کرد.این فارغ‌التحصیل رشته مدیریت ورزشی خاطرنشان می‌کند: در چند سال گذشته اتفاق خوبی که افتاده است، گسترش رشته‌های فنی‌وحرفه‌ای و کار و دانش است. رشته‌هایی که شاید در گذشته دید خوبی نسبت به آن‌ها وجود نداشت و آن‌ها را برای درس‌نخوان‌ها می‌دانستند و پزشکی و مهندسی را غایت تحصیل و آینده خود ترسیم می‌کردند اما مگر یک کشور به چه میزان پزشک و مهندس نیاز دارد.

نگار عنوان می‌کند: الان شاهدیم که یک جوان ۱۷ ساله از سن پایین رشته تخصصی و شغل آینده خود را در رشته‌های فنی‌وحرفه‌ای و کارودانش انتخاب می‌کند، در آن تحصیل می‌کند، مهارت لازم را برای ورود به بازار کار کسب می‌کند، مباحث علمی آن را نیز می‌آموزد و در بهترین سن ممکن با تجربه کار عملی جذب بازار می‌شود. حتی بنّایی را به‌صورت علمی و درست در فنی‌وحرفه‌ای آموزش می‌دهند و این زیربنای محکمی برای آن رشته خواهد بود. اما در رشته‌های دیگر متاسفانه به حفظ کردن مطالب و جزوه نوشتن و تلف کردن وقت در رفت‌وآمد دانشگاه می‌گذرد و در انتها یک برگه کاغذ به نام مدرک لیسانس یا فوق‌لیسانس به دست فرد می‌دهند که در جاهایی که به آن نیاز داریم، فاقدارزش است. وی می‌افزاید: حساسیّت جامعه نیز درگذشته بر عنوان رشته و درجه مدرک بوده است که شدت آن در چند سال اخیر به نسبت درحال کاهش است ولی همچنان وجود دارد. فرهنگ‌سازی این موضوع که در جامعه به هر شغلی نیاز است باید ایجاد شود و پدر و مادران نیز آن را درک کنند تا به انتخاب فرزندان خود احترام بگذارند و از آن سو آینده کاری خوبی در انتظار فرزندانشان باشد.نگار بیان می‌کند: تقریبا می‌توان گفت آرزوی کارمند شدن و گرفتن یک حقوق بی‌دردسر با مزایا و بیمه آرزوی هر جوانی شده است، اما سازمان‌های دولتی فرآیند سختی را برای استخدام دارند و گزینش‌های عجیب و غریبی را باید گذراند، البته تعداد جذب بسیار پایین است و دیده شده که بدون نگاه به تخصص و مدرک فرد در جایی که مناسب فرد نیست به‌کار گرفته می‌شوند.این فارغ‌التحصیل رشته مدیریت ورزشی اظهار می‌کند: در واقع یاد نگرفته‌ایم از سن نوجوانی آینده خود را انتخاب کنیم بلکه خود را به دست سرنوشت یا همان کنکور می‌دهیم تا ببینیم ما را به کدام سمت می‌برد، دغدغه ما دانشجو شدن است، اما رشته‌اش خیلی برایمان فرق نمی‌کند.

نظریه‌های مارکس را چه به اسامی باکتری و انگل و قارچ
یک دانشجوی کارشناسی زیست‌شناسی گیاهی دانشگاه فردوسی در خصوص معضل بیکاری در بین قشر تحصیل‌کرده بیان می‌کند: بعد از اینکه خبر به‌ظاهر خوشحال‌کننده قبول شدن در کنکور کارشناسی را به اطرافیانت می‌دهی، اولین سوال از تو این است: خب، در آخر چه کاره می‌شوی؟ و تو با خیال اینکه آخر همه درس خواندن‌هایت حتما یک شغل درست و حسابی نصیبت می‌شود، این کنکور را پشت سرگذاشته‌ای، خیلی راحت برای سوال اطرافیان جواب‌های کوبنده‌ای را به صف می‌کنی. سحر ادامه می‌دهد: وقتی که وارد سیستم دانشگاهی می‌شوی تازه می‌فهمی که چه خوش‌خیال بوده‌ای و هنوز تازه اول راه است و به این زودی‌ها به کار کردن نمی‌رسی؛ در این زمانه فرقی نمی‌کند دختر یا پسر باشی، به هرحال به‌دلیل وجود رکود اقتصادی حاکم بر کشور و کاهش درآمدهای خانواده‌ها، به‌دنبال درآمدی در کنار تحصیل‌کردنت می‌شوی که این موضوع تو را از درس خواندن دور می‌کند. هرچند ناامید بودن از آینده شغلی رشته تحصیلی‌ات، این دور شدن از درس را دو چندان کرده است. این دانشجوی کارشناسی زیست‌شناسی گیاهی دانشگاه فردوسی عنوان می‌کند: نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان در کشور هم‌اکنون ۱۸.۹ درصد است که ۱۲درصد به مردان و ۳۳درصد به زنان اختصاص‌ دارد. نرخ بیکاری زنان بیشتر از مردان است این در صورتی است که تعداد دانشجویان و تحصیل‌کرده‌های زن با مرد برابر است یا حتی در بسیاری اوقات آمار زنان تحصیل‌کرده افزایش می‌یابد.

جدا از اینکه ممکن است خود زنان تمایل به کار کردن نداشته باشند یا خانواده‌های آنان شرایط کار کردن برای زن را نپسندند، متاسفانه به‌دلیل وجود فرهنگ یا اصولی که شایسته‌سالاری را نفی می‌کند نیز در افزایش نرخ بیکاری زنان تحصیل‌کرده هم نقش داشته است. سحر ادامه می‌دهد: در مجموع نبود شایسته‌سالاری در سیستم فضای کسب و کار تنها در جنسیت خلاصه نمی‌شود، علاوه بر اینکه باعث ناامید شدن جوانان شایسته در تخصص خود می‌شود، به بازار کار و اقتصاد کشور نیز آسیب وارد می‌کند زیرا افراد تحصیل‌کرده‌ای که کشور برای آنان هزینه پرداخت کرده و باید وارد بازار کار شوند و به کشور سود برسانند به‌دلیل نبود شایسته‌سالاری ازاین موقعیت بی‌بهره می‌مانند. وی خاطرنشان می‌کند: عدم‌تطابق نیازهای جامعه با رشته‌های تحصیلی ارائه شده برای دانشجویان، رکود اقتصادی و خوابیدن فضای کسب و کار، نبود امید و نشاط روانی در جوانان برای جست‌وجوی کار و... همه و همه در بیکار ماندن تحصیلکرده‌ها نقش دارند اما یکی دیگر از دلایل وجود تحصیل‌کرده‌های بیکار، عدم‌تطابق توانمندی‌ها و استعدادهای افراد با رشته تحصیلی آنان است؛ متاسفانه در کشور ما هیچ سیستمی وجود ندارد تا استعدادهای افراد را در کودکی تشخیص دهد و آن فرد را در همان زمینه استعدادی پرورش دهد و متخصص کند. این درحالیست که در سیستم آموزشی ایران، از کودکی تا دبیرستان تمام آموزش‌ها در تمام زمینه‌ها به دانش‌آموزان داده می‌شود و دانش‌آموز برای ورود به دبیرستان باید براساس علاقه یا نمره درسی، یکی از رشته‌های علوم انسانی، تجربی، ریاضی یا هنر را انتخاب کند و متاسفانه فاجعه زمانی رخ می‌دهد که فرد وارد سیستم آموزش عالی شده و تازه می‌فهمد توانایی‌اش در تجزیه و تحلیل نظریه‌های مارکس است، او را چه به حفظ کردن اسامی باکتری و قارچ و انگل!

تحصیل در برخی از رشته‌ها به دلیل پرستیژ اجتماعی آن است
یکی از فارغ‌التحصیلان کارشناسی علوم تربیتی نیز عنوان می‌کند: ناهماهنگی میان میزان فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف با نیروی مورد نیاز بازار کار می‌تواند اولین دلیل افزایش بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان باشد. رضا ادامه می‌دهد: متاسفانه برخی از رشته‌هایی که افراد در آن‌ها تحصیل می‌کنند بازار کار مناسبی نداشته و بیش از ۸۰ درصد فارغ‌التحصیلان این رشته‌ها بیکار هستند. وی با بیان اینکه البته تنها دلیل بیکاری جوانان این موضوعات نیست، می‌گوید: فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف بعد از اتمام دانشگاه برای حضور در بازار کار آماده نبوده و تخصص لازم را در اختیار ندارند زیرا در دانشگاه تنها دروس تئوری را گذرانده و درخصوص رشته خود اقدامات عملی زیادی را انجام نداده‌اند. این فارغ‌التحصیل کارشناسی علوم تربیتی خاطرنشان می‌کند: رشد روزافزون دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی و افت کیفیت آموزش از جمله دلایل نداشتن تخصص فارغ‌التحصیلان است، البته بیکاری جوانان می‌تواند دلایل دیگری از جمله عدم به‌کارگیری افراد در رشته‌های مرتبط تحصیلی، استفاده از نیروی غیرمتخصص و... داشته باشد.رضا یادآور می‌شود: دانشجویانی که مقاطع مختلف تحصیلی را در موسسات آموزشی طی کرده و برای این مدت هزینه‌های زیادی می‌کنند هیچ اشتیاقی به استخدام در شغل‌هایی با درآمد پایین ندارند، همچنین افرادی که مقطع تحصیلی آنان ارشد و دکتری بوده است حاضر به انجام بسیاری از کارها حتی با درآمد بالا نمی‌شوند. وی با بیان اینکه برخی از افراد قبل از فکر کردن در رابطه با شغل به دنبال رشته‌ای هستند که میان مردم قابل‌قبو‌ل‌تر باشد، عنوان می‌کند: برخی از رشته‌ها اشباع شده‌اند اما دانشجویان به این دلیل که این رشته‌های تحصیلی در جامعه موردپذیرش هستند در آن‌ها تحصیل می‌کنند و بعد از اتمام تحصیل خود نمی‌توانند کار مناسبی را پیدا کنند، درواقع تحصیل در برخی از رشته‌ها به‌دلیل پرستیژ اجتماعی آن است. این فارغ‌التحصیل کارشناسی علوم تربیتی تاکید می‌کند: به‌نظر می‌رسد قبل از اعلام ظرفیت رشته‌های مختلف نیازسنجی از بازار کار بتواند به کم شدن بیکاری کمک کند. دانشگاه‌ها باید کیفیت آموزش خود را ارتقاء داده و ظرفیت پذیرش خود را در برخی از رشته‌ها کمتر کند.

رشد قارچ‌گونه دانشگاه‌ها یکی از دلایل افزایش بیکاری است
یک دانشجوی پژوهشگری علوم اجتماعی نیز در مورد این موضوع اینگونه اظهار می‌کند: این روزها شاهد گسترش روز افزون صندلی‌های دانشگاه هستیم، دانشگاه‌هایی که مانند قارچ از هر نقطه شهر سربرمی‌آورند اما کسی نمی‌پرسد که چگونه می‌توانند وظیفه سنگین تعلیم و تربیت قشر عظیم جوان جامعه را متقبل شوند؟احمد ادامه می‌دهد: سرنوشت این همه دانش‌آموخته پس از اخذ مدرک چیست؟ مدرک‌هایی که فقط باید گذاشت لب طاقچه و کمتر ممکن خواهد بود که با آن‌ها بتوان گوشه‌ای از مشکلات مردم و جامعه را حل و به آن افتخار کرد. وی اضافه می‌کند: باید دید مشکل از کجا نشأت می‌گیرد، در این میان شاید سیستم آموزش عالی کشور که تنها تحصیلات آکادمیک را به دانشجو آموزش می‌دهد و نشانی از کار عملی واقعی نمی‌توان در آن یافت، بی‌تاثیر نباشد.این دانشجوی پژوهشگری علوم اجتماعی در ادامه خاطرنشان می‌کند: حتی دانشجویانی که با تلاش دوچندان، حین تحصیل به فکر فراگرفتن یک هنر و حرفه نیز هستند با فضاهای دور از دسترس و دشوار مواجه می‌شوند و آثار خستگی در چهره‌های شاداب و جوان‌شان به خوبی هویداست.

احمد می‌گوید: این رشته‌های تحصیلی عجیب و دانشگاه‌های سر به فلک کشیده، کدام یک توانسته‌اند بخشی از مشکلات جوانان را حل کنند، آیا مشکلات جوانان تنها با افزایش شانس تحصیلات عالی و چهارسال نشستن بر روی صندلی حل می‌شود؟ آیا برنامه‌ای برای این حجم وسیع از دانش‌آموختگان جوان که نیازمند شغلی مناسب برای تأمین زندگی خود هستند، وجود دارد؟ وی تصریح می‌کند: میزان کمی از دانشجویان امکان به‌دست آوردن شغلی مرتبط با رشته تحصیلی خود را دارند و این سوال مطرح می‌شود که تفاوت تحصیل‌کرده‌های بیکار با کسانی که بدون تحصیلات عالیه وارد بازار کار شده‌اند درچیست؟ این دانشجوی پژوهشگری علوم اجتماعی اظهار می‌کند: این موضوع می‌تواند به بی‌معنا شدن و از بین رفتن انگیزه هر جوانی برای طی کردن چهار سال و حتی سال‌های بعد از آن برای تحصیل منجر شود، پس فراگرفتن دانش و افزایش سطح سواد و فرهنگ جوانان و مردم را به‌عهده چه افرادی می‌توان گذاشت؟آینده فرزندان این مرز و بوم و تربیت آنان توسط پدران و مادرانی تحصیل‌کرده و فرهیخته تامین می‌شود یا والدینی کم‌سواد که شاید بتوانند تنها از یک بخش تربیت فرزند خود سربلند باشند؟

دانشی که به ثروت تبدیل نشود، بی‌اهمیت است
مشاور و مسئول ارتباط صنعت با مراکز علمی و پژوهشی سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی عنوان می‌کند: برای حل هر مشکلی راهکار وجود دارد اما مسأله وجود عزم و اراده، منطبق با پتانسیل‌های موجود برای حل موضوع است.محسن شرکاء اظهار می‌کند: متاسفانه دانشگاه‌های ما به‌جای تربیت کارآفرین، کارجو تربیت کردند. البته امیدوارم در ۲۰ سال آینده رویکرد ما عوض شود و با مشخص شدن چشم‌اندازها بتوانیم نیازهای خود را تامین کنیم و دانشگاه‌ها مطابق با این نیازها دانشجو تربیت کنند. وی خاطرنشان می‌کند: باید نیروهای متخصص و موردنیاز آینده را الان پرورش دهیم اما یکی از مشکلات ما همین است که آینده‌نگر نیستیم. امروز با سیل جوانان بیکار و تحصیل‌کرده مواجه هستیم و این موضوع باید دغدغه اصلی نمایندگان مجلس باشد.شرکاء با تاکید بر لزوم مناسب‌سازی فضای کسب وکار، می‌گوید: ما باید در جهت جذب سرمایه‌های خارجی فعال باشیم و از این سرمایه‌ها به نفع اشتغال و توسعه پایدار بهره ببریم. مشاور و مسئول ارتباط صنعت با مراکز علمی و پژوهشی سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی در ادامه بر کاربردی بودن فضای دانشگاه تاکید و عنوان می‌کند: نیازمند یک نیازسنجی و عارضه‌یابی برای مشخص کردن نقشه راهمان هستیم. باید مشخص کنیم که برای رسیدن به افق‌های درنظرگرفته شده به چه چیزهایی نیازمندیم و کسانی‌که در آینده فارغ‌التحصیل می‌شوند باید پاسخگوی چه نیازهایی باشند. دانشگاه‌های ما حتما باید کاربردی شوند، چراکه دانشی که به ثروت تبدیل نشود کوچکترین اهمیتی ندارد.

وی یکی از وظایف مهم سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه را مناسب‌سازی فضای کسب‌وکار دانسته و اظهار می‌کند: در این بین وظایف قوه مجریه از سایر قوا سنگین‌تر است، دولت باید بنگاه‌داری را کنار بگذارد و در جایگاه خود قرار بگیرد چراکه بنگاه‌داری متعلق به بخش خصوصی است و پیشرفت زمانی محقق می‌شود که اقتصاد مردمی باشد اما یکی از الزامات اساسی کشور ما که عدم‌تحقق آن مشکلات زیادی را به‌وجود آورده، بنگاه‌داری دولت است. شرکاء می‌افزاید: تا زمانی‌که اقتصاد مردمی نشود کار تولیدی سودآور نخواهد بود، درحال حاضر ما با نظام بانکی و مالیاتی غلط روبه‌رو هستیم و هر کاری که در مسیر اقتصاد و کسب و کار انجام دهیم به‌دلیل عدم‌اصلاح نظام بانکی و مالیاتی آب در هاون کوبیدن است.مشاور و مسئول ارتباط صنعت با مراکز علمی و پژوهشی سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی تصریح می‌کند: جوانان ما دارای ظرفیت‌های فراوان علمی هستند و چنانچه فضا فراهم شود، می‌‌توانند به نحو احسن نقش‌آفرینی کنند اگر بستر مناسب را فراهم کنیم کشور ما یکی از ۱۰ کشور توسعه‌یافته خواهد بود چراکه ایران ثروت ارزشمندی به نام جوان دارد که سایر کشورهای توسعه‌یافته از آن محروم هستند. این نسل می‌تواند تحول، نبوغ و خلاقیت را ایجاد کند. وی با اشاره به اینکه خراسان رضوی نیز تافته جدا بافته از بقیه کشور نیست، می‌گوید: با وجود مشکلاتی که در سطح کلان وجود دارد، باید توجه کرد که خراسان رضوی و شهرستان مشهد به‌دلیل وجود بارگاه مطهر رضوی دارای ظرفیت‌های فراوانی است؛ اما متاسفانه ما نتوانستیم برای ارتقای رفاه نسبی جامعه و بهبود فضای کسب و کار از آن استفاده کنیم و به همین دلیل نسل ما شرمنده نسل بعدی خواهد بود.