تند و سریع به سبک مینی

احتمالا شما هم فیلم the italian job (شغل ایتالیایی) را دیده‌اید. فیلمی که در آن باید گفت نقش اولش برای ماشین‌بازها همان مینی است نه بازیگران سرشناسش. فلفل‌های تند و تیز مینی در این فیلم طوری تیونینگ شده‌اند که هم از دیوار راست بالا می‌روند و هم از پس انجام مانورهای خطرناک بر می‌آیند. حالا می‌خواهیم نگاهی به یک مینی بیندازیم. البته نه یک مینی ساده بلکه یک نمونه ارتقاع یافته از نوع کلاسیک. شاید شما طرفدار خودروهای درشت هیکل آمریکایی باشید یا حتی یک مرسدس بنز را به همه خودروهای عالم ترجیح دهید اما مینی با همه اینها فرق دارد. این خودرو یک ۴ چرخ دوست داشتنی است. این انگلیسی کوچک اندام اول بار در سال ۱۹۵۹ از سوی کمپانی معظم British motor corporation(BMC) به تولید رسید. اما حمایت مینی همیشه همراه با نوسانات فراوان بوده است. در اواخر دهه ۵۰ میلادی تنش در کانال سوئز به اوج رسید و این موضوع حتی باعث شد سوخت در نقاطی از اروپا سهمیه‌بندی شود. این بحران باعث شد خودروهای بزرگ پر مصرف با پیشرانه‌های پر حجم دیگر طرفدار نداشته باشند. لئونارد لورد یکی از مدیران بلند‌پایه BMC که فرد بسیار باهوشی بود، پیشنهاد تولید یک خودروی کم مصرف را به بخش فنی کمپانی داد. پیشنهادی هوشمندانه که می‌توانست فرصتی مناسب برای کمپانی باشد. پیشنهاد او مورد وثوق شرکت قرار گرفت و مدیران ارشد به الکس ایسوگونس که از طراحان بنام شرکت BMC بود، دستور دادند ساخت یک خودرو مطابق با شرایط آن روز را در برنامه‌ها بگنجانند. تعریف این پروژه، ساده بود. خودرویی باید ساخته می‌شد که قیمت کم، موتوری کم‌حجم و کم‌مصرف و ابعادی کوچک داشته باشد. این مشخصات طراحان را کمی با مشکل روبه‌رو می‌کرد، زیرا محدودیت‌های زیادی در طراحی داشتند.

مینی متولد می‌شود

اما تیم طراحی در مقابل محدودیت‌ها کمر خم نکرد و حتی از یک روش خاص هم برای ساخت و مونتاژ خودروی نهایی استفاده کرد. سرانجام در سال ۱۹۵۹ اولین نمونه با نام morris mini minor (موریس نام یکی از شرکت‌های زیرمجموعه BMC بود) به بازار معرفی شد. بعد‌ها این خودروی کوچک و دوست‌داشتنی که در واقع رقیبی بود برای فولکس واگن بیتل آلمان‌ها و فیات ۵۰۰ ایتالیایی‌ها طرفداران زیادی در اروپا پیدا کرد. این فلفل تند و تیز انگلیسی از سال ۱۹۵۹ در تملک سازندگان مختلفی بوده است و به همین دلیل نام مینی همیشه همراه با پسوند‌های مختلفی در زمان‌های گوناگون به کار رفته است، اما در حال حاضر تولید مینی زیر نظر BMW (کمپانی BMW اکنون مالک برند مینی است) ادامه دارد و ورژن‌های خاصی از این خودرو به تولید رسیده است. از جمله جذاب‌ترین مینی‌ها می‌توان به انواع کوپر، کوپر اس، اینوچنتی و چند مدل دیگر اشاره کرد که توضیح همه آنها در حوصله مطلب نیست. اما مینی گزارش ما یک mini MK۳ یا نسل سومی است که از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۶ به تولید رسید. تولیدات این نسل شامل اتاق‌های ون، سالون یا همان مدل دو در هاچ‌بک و وانت بود. در ساخته‌های نسل سوم سه موتور بنزینی چهار سیلندر ۸۴۸ سی‌سی، ۹۹۸ و ۱۲۷۵ سی‌سی به‌کار‌گیری شد. پلت‌فرم این نسل Ado۲۰ نام داشت و تنها گیربکسی که روی این خودرو نصب شد مدل چهار سرعته منوال است که قدرت را به چرخ‌های جلو انتقال می‌دهد. خودروی مورد بحث طبق مدارک در سال ۱۹۷۳ به تولید رسیده است. با نگاهی به اندازه کوچک و رنگ قرمز خاص آن تنها چیزی که به نظرتان می‌رسد دو کلمه کوچک و دوست داشتنی است. هر چند این خودرو مثل یک مینی استاندارد ۱۹۷۳ بازسازی نشده است، اما سعی شده هر تغییری و قطعه‌ای که برای آن انتخاب می‌شود از محصولات برند مینی انتخاب شود. البته این خودرو تغییراتی داشته است شامل بخش‌های فنی و بیرونی می‌شود. البته قطعات مورد استفاده در این خودرو عموما از آن قطعاتی است که کمپانی مینی خودش در دیگر مدل‌ها به کارگیری کرده است.

نمای ظاهری

نمای ظاهری خودرو کاملا شسته و رفته است. بدون قطعات اضافی. همه چیز میزان است از درز قطعات گرفته تا چراغ‌ها و جلوپنجره. یک جورهایی بدنه خودرو به قول اهل فن خط است. رنگ قرمز خاص این بزرگمرد کوچک همراه با صافکاری بی‌نقص بدنه باعث شده پیکره کلی آن مثل روز اول تولیدش خوش تراش و یکنواخت جلوه کند. علیرضا الهی مالک این خودرو در مورد آن می‌گوید: وقتی این خودرو را خریدم بیس سالمی داشت اما در نقاطی نیاز به صافکاری و ترمیم وجود داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتم بازسازی را به‌طور کامل و با کمک برادران کلهر انجام دهیم. اغلب قطعاتی که الان روی خودرو وجود دارد به‌صورت نو از انگلستان خریداری شد که شامل قطعات تزئینی و تودوزی تا قطعات فنی می‌شود.

در نمای جلو بیشترین تغییری که به چشم می‌آید لبه گلگیرهایی است که از مدل‌های کوپر که ورژنی قوی‌تر از مدل استاندارد هستند به عاریت گرفته شده است. پشت لبه گلگیرها نیز راهنماهای دهه نود مینی به چشم می‌خورند. چراغ ها، سپرها، جلوپنجره، آرم مینی، آینه‌ها و بسیاری دیگر از قطعات ظاهری همگی نو هستند و بعضی از این قطعات مثل آینه‌های دهه نود انتخاب شده‌اند. در نمای عقب دو چراغ بزرگ برآمده وجود دارد و در سمت چپ بدنه هم درب باک کرمی زیبا جا خوش کرده است. در کل نمای ظاهری آن عاری از پیچیدگی در استفاده از خطوط است مثل فولکس بیتل و فیات 500 نمایی ساده ولی دوست داشتنی دارد. در واقع این سه خودرو را باید بنیان گذار کلاس هاچ‌بک‌های کوچک امروزی مثل کیا پیکانتو، هیوندای i20 و محصولاتی از این دست دانست. اما اگر تا به حال به یک مینی با دقت نگریسته باشید، یک سوال ذهنتان را به خودش مشغول می‌کند! احتمالا از خود خواهید پرسید لبه‌های برآمده‌ای که پایین ستون A و C بیرون بدنه دیده می‌شود چه کار می‌کنند و فلسفه وجودشان چیست؟ جواب سوال شما در روش تولید و مونتاژ بدنه این خودرو نهفته است. جالب است بدانید در زمان تولید این خودرو برای کاهش هزینه ها، افزایش فضای داخلی و مقاومت بدنه در برابر تنش ها، طراحان صفحات فلزی بدنه را با اتصال از رو طراحی کردند. در این روش همه نقطه جوش‌ها از رو انجام می‌شود که اصطلاحا مونوکوک shell نام دارد که بیشتر در سازه‌های صنایع هوایی به کار می‌رود.

بخش فنی

بعد از بررسی تغییرات ظاهری حالا وقت آن رسیده که درب موتور کوچک این خودرو را بالا بزنیم. موتور استاندارد این خودرو یک انجین 1275 سی سی چهار سیلندر بوده است که به کمک گیربکس 4 سرعته می‌توانست حدود 55 اسب بخار نیرو را به چرخ‌های جلو منتقل کند. اما اطلاعات فنی موتور با توجه به استفاده از قطعات جدید دچار تغییراتی شده است. در مرحله اول در مجراهای ورودی و خروجی سر سیلندر تغییراتی صورت گرفته است. محفظه احتراق نیز پورت و پولیش شده است. پیستون‌ها با انواع تخت و سبک وزن تعویض شده‌اند تا هم سرعت دورگیری موتور افزایش پیدا کند و هم نسبت تراکم بالاتر برود. میل سوپاپ با یک میل سوپاپ قوی‌تر جایگزین شده است. این میل سوپاپ سوپاپ‌ها را بیشتر باز می‌کند و باعث افزایش راندمان حجمی و در نهایت قدرت موتور می‌شود.

واشر سرسیلندر نیز با توجه به هدف افزایش نسبت تراکم با انواع مقاوم‌تر در برابر حرارت تعویض شده است تا در زمان افزایش دما تحمل تنش حرارتی را داشته باشد.در ضمن یکی از عوامل افزایش نسبت تراکم در این موتور قطر کمتر همین واشر سرسیلندر است.کاربراتور استاندارد جایش را به یک کاربراتور وبر با دو دهانه 40 میلی متری داده است و مانیفولد ورودی با یک مانیفولد جدید تعویض شده که سطحی صیقلی دارد و به سیال اجازه می‌دهد با سرعت بیشتری به سمت موتور حرکت کند. البته در بخش اگزوز و خروج دودها هم تغییراتی ایجاد شده تا دود با سرعت بیشتری از سیلندر خارج شود. ضمن اینکه منبع اگزوز هم از ساخته‌های کمپانی معروف رموس است. حجم موتور نیز از 1275 سی سی به 1325 سی‌سی افزایش یافته است. شاتون ها، میل لنگ و یاتاقان‌ها همگی استاندارد هستند ولی به‌صورت نو خریداری و نصب شده‌اند. دنده فلایویل نیز استاندارد است. برای موتور یک رادیاتور روغن نیز در نظر گرفته‌اند. سیستم کلاچ از صفحه‌ای استفاده می‌کند که اصطکاک بالایی دارد و ساختEp pro از کمپانی‌های معروف در این حوزه است. سیستم فنر بندی در جلو شامل یک کیت کامل قابل تنظیم است. در عقب هم همان تعلیق لاستیکی خاص مینی با استفاده از مندل و کمک فنر وجود دارد. گیربکس کاملا سرویس شده و یک کیت کوئیک شیفت هم توسط تیونر روی آن نصب شده تا فاصله تعویض دنده‌ها کمتر شود. سواری مینی را باید به یک ماشین کارت چهار نفره تشبیه کرد چون بسیار خشک ولی در عوض فرمانپذیر است. فرمانش هم مثل یک کارد تیز عمل می‌کند. در پیچ‌ها این خودرو از بسیاری از خودروهای وطنی بهتر عمل می‌کند و مرکز ثقل پایین وزنی آن نیز در این مهم به یاری‌اش می‌آید. مجموع تغییرات فنی باعث شده قدرت موتور افزایش چشمگیری پیدا کند و این یعنی با توجه به وزن کمتر از 700 کیلو گرم (645 کیلو به‌صورت استاندارد) می‌تواند در خیابان‌ها خودی نشان دهد. ترمزهای تقویت شده هم عملکرد خوبی دارند و در جلو دیسکی شده‌اند. رینگ‌های 10×6 برند مینی و لاستیک‌ها نیز از انواعی هستند که چسبندگی بیشتری دارند. در پایان از مالک خودرو علیرضا الهی و علی کلهر تیونر تشکر می‌کنیم.

کابین

با ورود به کابین به یک فضای زیبا و کاملا نو وارد می‌شوید. اگر چیزی از اصالت مینی هم ندانید با دیدن حجم چوب‌های واقعی به‌کار رفته در کابین احتمالا به خود خواهید گفت این داشبورد یک خودروی انگلیسی است! داشبورد اصلی فلزی که یک آمپر بزرگ در وسطش بود، با یک داشبورد زیبا از محصولات دهه نود مینی جایگزین شده است. روکش این داشبورد چوب زیبای گردو است و در وسط این سطح چوبی سه آمپر برق،حرارت آب و روغن دیده می‌شود. سه صفحه زیبای نمایشگر در پشت فرمان قرار دارند. فرمان که میله آن کمی تغییر کرده تا فضای راحت‌تری در اختیار راننده قرار گیرد، یک غربالک سه شاخه اسپورت -کلاسیک دارد که به دست گرفتن آن با روکش چوبی‌اش حس جالبی دارد. صندلی‌های نرم و راحتی که در زمان ورود به کابین از شما استقبال می‌کنند، مربوط به مدل‌های کوپر ابتدای دهه نود هستند. برای ورود به قسمت عقب کابین باید صندلی جلو را بخوابانید و روی صندلی عقب بنشینید. اما اگر قد بلندی دارید این کار به شما توصیه نمی‌شود چون ویل بیس این خودروی 3006 میلی متری فقط 2004 میلی متر است و در این صورت احساس راحتی نخواهید کرد.

مینی در ایران

تقریبا تمام مینی‌هایی که پلاک ملی دارند اکنون دیگر کلاسیک به حساب می‌آیند. چرا که نمونه‌های جدید این خودرو انگلیسی به ایران وارد نشده است. ورود مینی به ایران در دهه 50 شمسی در ابتدا با استقبال رو به رو نشد. این خودرو در دورانی وارد ایران شد که خودروهای بسیار بزرگ و کشیده آمریکایی بازار وارداتی‌های ایران را گرفته بودند و تقریبا خودرو برای ایرانی‌ها با ماشین آمریکایی معنی پیدا می‌کرد. به ویژه که در آن زمان چند ماشینی چندان مرسوم نبود و مردم به دنبال خودروهایی بودند که با آن ابعاد مختلف زندگی روزمره و مسافرتی خود را پوشش دهند.

ابعاد کوچک مینی و جای بار اندکی که داشت چندان برای این کار مناسب نبود. به ویژه که در آن زمان سلیقه مردم هنوز برای خودروهای هاچ‌بک هم آماده نشده و اغلب این خودروها را جدی نمی‌گرفتند. اما با جلو آمدن در دهه 50 سبک و سیاق بازار ایران نیز تفاوت پیدا کرد. جوان‌ها رفته رفته به دنبال تعریف مجزایی از عرف جامعه برای خود رفتند و به همین دلیل خودروهای مینی را با روحیه خود مناسب دیدند. به این ترتیب مینی به خودروی جوان‌پسند برای کسانی تبدیل شد که بودجه کافی برای خرید خودروهایی مانند ب‌ام‌و 2002 نداشتند.