فرزندانتان را بهخاطر درس نخواندن تنبیه نکنید!
یکی از اشتباهات رایج پدرها و مادرها، تنبیه فرزند بهخاطر درس نخواندن و وارد کردن فشار و تنش به او است. پدرها و مادرها کاملا حق دارند که نگران آینده ثمره زندگی خود باشند اما نکتهای که برخی از آنها به آن بیتوجه هستند این است که: «درس و مدرک در مقابل سلامتی، خلاقیت و مهارت فرزند در اولویت دوم قرار دارد!» سوال درست این است: «آیا آمدهام که زندگی کنم و در حاشیه آن درس هم بخوانم یا آمدهام که درس بخوانم و در حاشیه آن زندگی کنم؟» بسیاری از ما فراموش کرده ایم که هدف این بود که بیاییم و زندگی کنیم و در حاشیه زندگی کار کنیم یا درس بخوانیم؛ فراموش کردهایم که آمدهایم درس بخوانیم و کار کنیم برای زندگی بهتر نه اینکه زندگی کنیم برای اینکه صرفا کار کنیم یا درس بخوانیم؛ بنابراین، شروع کردیم به درس خواندنها و کار کردنهایی که منجر به این شد که کاملا فراموش کنیم که باید « زندگی کنیم»!
چه بسیار تحصیلکردگانی که از زندگی هیچ نفهمیدند، چه بسیار تحصیلکردگانی که زندگی را از دست دادند.
چه بسیار تحصیلکردگانی که از زندگی هیچ نفهمیدند، چه بسیار تحصیلکردگانی که زندگی را از دست دادند.
یکی از اشتباهات رایج پدرها و مادرها، تنبیه فرزند بهخاطر درس نخواندن و وارد کردن فشار و تنش به او است. پدرها و مادرها کاملا حق دارند که نگران آینده ثمره زندگی خود باشند اما نکتهای که برخی از آنها به آن بیتوجه هستند این است که: «درس و مدرک در مقابل سلامتی، خلاقیت و مهارت فرزند در اولویت دوم قرار دارد!» سوال درست این است: «آیا آمدهام که زندگی کنم و در حاشیه آن درس هم بخوانم یا آمدهام که درس بخوانم و در حاشیه آن زندگی کنم؟» بسیاری از ما فراموش کرده ایم که هدف این بود که بیاییم و زندگی کنیم و در حاشیه زندگی کار کنیم یا درس بخوانیم؛ فراموش کردهایم که آمدهایم درس بخوانیم و کار کنیم برای زندگی بهتر نه اینکه زندگی کنیم برای اینکه صرفا کار کنیم یا درس بخوانیم؛ بنابراین، شروع کردیم به درس خواندنها و کار کردنهایی که منجر به این شد که کاملا فراموش کنیم که باید « زندگی کنیم»!
چه بسیار تحصیلکردگانی که از زندگی هیچ نفهمیدند، چه بسیار تحصیلکردگانی که زندگی را از دست دادند. پدر و مادرهای عزیز! زندگی فقط درس خواندن یا کار کردن نیست. فرزندان خود را دانشمند بار نیاورید. راه را باز بگذارید تا آنها با پیدا کردن علائق، راه، مهارتها و خلاقیتهای خود به شما ثابت کنند که هر کدام میتوانند در حرفه خود بسیار موفق باشند. بسیاری از پدرها و مادرها دوست دارند که فرزندانشان دکتر، مهندس، رئیس یا دارای مقام والایی در آینده شود و این از نظر احساسی کاملا طبیعی است. اما چیزی که بسیاری از پدرها و مادرها فراموش میکنند، توجه به استعدادها، مهارتها و علائق فرزندان است. بسیاری از مراجعان قشر جوان ما افرادی هستند که به اجبار پدر و مادر درس خواندهاند، یا به اجبار آنها در رشتهای خاص تحصیل کردهاند اما همگی آنها یا دچار افسردگی هستند، یا دچار ناتوانی و خشم، یا اینکه راه و علاقه خود را گم کردهاند یا در درس زندگی موفق نبودهاند! تصور کنید که از قالب مدرکگرایی و مدگرایی در تحصیل بیرون بیاییم و عرصه را برای آموزش و کسب مهارت براساس علاقه، استعداد و خلاقیت باز کنیم، آیا میتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی رخ میدهد؟
بله! کاملا درست است! هر کسی به جای مدگرایی و مدرکگرایی سعی میکند رشته تحصیلی یا کاری را انتخاب کند که به آن علاقه و در آن استعداد و مهارت دارد. در چنین فضای باز و آزادی امکان شکوفایی و رشد خلاقیت چند برابر میشود. جامعه ما علاوه بر رئیس، دکتر، مهندس، روانپزشک به طراحان خلاق، آهنگسازان ماهر و خلاق، نقاشان ماهر و خلاق، شاعران لطیف و خلاق، یا حتی به کفاشان ماهر و خلاق یا رفتگرانی عاشق نیز نیاز دارد! ما به فرزندان خود در کودکی میآموزیم که همه شغلها شریف هستند و باید به همه احترام گذاشت، اما در عمل به مذمت برخی شغلها میپردازیم و آمال برخی شغلهای دیگر را در سر فرزندانمان جای میاندازیم؛ و دقیقا این عمل یکی دیگر از دوگانگیهای ما در آموزش و تربیت است که نتیجهای منفی به بار میآورد.
راهحل چیست؟
اگر فرزند شما درس نمیخواند، اگر همیشه بهترین نمره را نمیگیرد به جای سیلی زدن به او، یا به جای تحت فشار گذاشتن او ۱- کمی کنارش بنشینید و به حرفها و رویاهایش گوش دهید و اجازه دهید که احساس صمیمیت و امنیت کند. ۲- کمی به مهارتهایی که دارد توجه کنید. ۳- استعدادها، مهارتها و خلاقیتهای او را تحسین و تشویق کنید و عرصه را برای او باز بگذارید تا در همان زمینه پیشرفت کند. ۴- شما میتوانید با کمک یک مشاور کاردان و با آموزش صحیح به خلاقیت، استعداد و مهارتهای فرزندانتان جهت دهید تا به انحراف نرود. آنگاه هم فرزند شادتر و سالمتری خواهید داشت و هم خود شما از نتیجه این نوع تربیت مثبت راضی و شاد خواهید شد. فرزندان را قربانی علائق، آمال و باورهای خود نکنید. فرزندان ما برده و بنده ما نیستند. آنها ثمره عشق زندگی ما هستند و ما مسوول آنها هستیم. آنها ابزار تامین آرزوهای سرکوب شده یا علائق ما نیستند. آنها قرار نیست با قدم گذاشتن در راه علائق و خواستههای ما آبروی ما را حفظ کنند. این باورهای پوسیده و قدیمی را کنار بگذاریم. « فرزندان شما از آن شما نیستند، آنها دختران و پسران زندگیاند.آنها از طریق شما به دنیا گام نهادهاند، نه از شما.و هر چند با شما هستند، به شما تعلق ندارند.شما شاید بتوانید عشقتان را به آنها بدهید، ولی فکرتان را نمیتوانید.زیرا آنها افکار خودشان را دارند.» (جبران خلیل جبران)
نه گفتن یا مخالفت او با شما نشانه سلامتی او است!
برخی از والدین فکر میکنند که فرزند خوب کسی است که همیشه موافق آنها باشد، همیشه «چشم» بگوید و همیشه همان کاری را انجام دهد که والدین از او میخواهند. اگر فرزند شما چنین فردی است معطل نکنید و فورا به یک روانشناس مراجعه کنید زیرا فرزند شما آسیب خورده است! این طبیعت سالم یک کودک، نوجوان یا جوان یا حتی یک بزرگسال است که گاهی مخالفت کند، گاهی نه بگوید، اظهار نظر کند؛ و این نشانه سلامتی، آزادگی و تفکر فرد است. نه گفتن یا مخالفت فرزند، به او امکان رشد میدهد. پس اگر فرزند شما گاهی به شما نه میگوید یا با شما مخالفت میکند یا اظهارنظر میکند هیچ جای نگرانی یا هیچ جایی برای ناراحتی و خشمگین شدن شما وجود ندارد. بهتر است سکوی پرواز او شوید تا بندی بر دست و پای او. شاید نگران طغیان او علیه خودتان و آسیب خوردنش باشید؛ این کاملا بر حق و بجا است، اما ما به شما میگوییم که علاوه بر آزاد گذاشتن فرزند و سکوی پروازی برای او شدن، کاملا آزاد هستید و حق دارید که در نهایت احترام به حقوق او، به او یادآوری کنید که رئیس، شما هستید و خانه شما قوانینی دارد که او ملزم به رعایت آن قوانین است. میتوانید به او آزادی دهید اما آزادی با تعیین حد و مرز. سپاس از اینکه پدر و مادر خوبی هستید.
چه بسیار تحصیلکردگانی که از زندگی هیچ نفهمیدند، چه بسیار تحصیلکردگانی که زندگی را از دست دادند. پدر و مادرهای عزیز! زندگی فقط درس خواندن یا کار کردن نیست. فرزندان خود را دانشمند بار نیاورید. راه را باز بگذارید تا آنها با پیدا کردن علائق، راه، مهارتها و خلاقیتهای خود به شما ثابت کنند که هر کدام میتوانند در حرفه خود بسیار موفق باشند. بسیاری از پدرها و مادرها دوست دارند که فرزندانشان دکتر، مهندس، رئیس یا دارای مقام والایی در آینده شود و این از نظر احساسی کاملا طبیعی است. اما چیزی که بسیاری از پدرها و مادرها فراموش میکنند، توجه به استعدادها، مهارتها و علائق فرزندان است. بسیاری از مراجعان قشر جوان ما افرادی هستند که به اجبار پدر و مادر درس خواندهاند، یا به اجبار آنها در رشتهای خاص تحصیل کردهاند اما همگی آنها یا دچار افسردگی هستند، یا دچار ناتوانی و خشم، یا اینکه راه و علاقه خود را گم کردهاند یا در درس زندگی موفق نبودهاند! تصور کنید که از قالب مدرکگرایی و مدگرایی در تحصیل بیرون بیاییم و عرصه را برای آموزش و کسب مهارت براساس علاقه، استعداد و خلاقیت باز کنیم، آیا میتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی رخ میدهد؟
بله! کاملا درست است! هر کسی به جای مدگرایی و مدرکگرایی سعی میکند رشته تحصیلی یا کاری را انتخاب کند که به آن علاقه و در آن استعداد و مهارت دارد. در چنین فضای باز و آزادی امکان شکوفایی و رشد خلاقیت چند برابر میشود. جامعه ما علاوه بر رئیس، دکتر، مهندس، روانپزشک به طراحان خلاق، آهنگسازان ماهر و خلاق، نقاشان ماهر و خلاق، شاعران لطیف و خلاق، یا حتی به کفاشان ماهر و خلاق یا رفتگرانی عاشق نیز نیاز دارد! ما به فرزندان خود در کودکی میآموزیم که همه شغلها شریف هستند و باید به همه احترام گذاشت، اما در عمل به مذمت برخی شغلها میپردازیم و آمال برخی شغلهای دیگر را در سر فرزندانمان جای میاندازیم؛ و دقیقا این عمل یکی دیگر از دوگانگیهای ما در آموزش و تربیت است که نتیجهای منفی به بار میآورد.
راهحل چیست؟
اگر فرزند شما درس نمیخواند، اگر همیشه بهترین نمره را نمیگیرد به جای سیلی زدن به او، یا به جای تحت فشار گذاشتن او ۱- کمی کنارش بنشینید و به حرفها و رویاهایش گوش دهید و اجازه دهید که احساس صمیمیت و امنیت کند. ۲- کمی به مهارتهایی که دارد توجه کنید. ۳- استعدادها، مهارتها و خلاقیتهای او را تحسین و تشویق کنید و عرصه را برای او باز بگذارید تا در همان زمینه پیشرفت کند. ۴- شما میتوانید با کمک یک مشاور کاردان و با آموزش صحیح به خلاقیت، استعداد و مهارتهای فرزندانتان جهت دهید تا به انحراف نرود. آنگاه هم فرزند شادتر و سالمتری خواهید داشت و هم خود شما از نتیجه این نوع تربیت مثبت راضی و شاد خواهید شد. فرزندان را قربانی علائق، آمال و باورهای خود نکنید. فرزندان ما برده و بنده ما نیستند. آنها ثمره عشق زندگی ما هستند و ما مسوول آنها هستیم. آنها ابزار تامین آرزوهای سرکوب شده یا علائق ما نیستند. آنها قرار نیست با قدم گذاشتن در راه علائق و خواستههای ما آبروی ما را حفظ کنند. این باورهای پوسیده و قدیمی را کنار بگذاریم. « فرزندان شما از آن شما نیستند، آنها دختران و پسران زندگیاند.آنها از طریق شما به دنیا گام نهادهاند، نه از شما.و هر چند با شما هستند، به شما تعلق ندارند.شما شاید بتوانید عشقتان را به آنها بدهید، ولی فکرتان را نمیتوانید.زیرا آنها افکار خودشان را دارند.» (جبران خلیل جبران)
نه گفتن یا مخالفت او با شما نشانه سلامتی او است!
برخی از والدین فکر میکنند که فرزند خوب کسی است که همیشه موافق آنها باشد، همیشه «چشم» بگوید و همیشه همان کاری را انجام دهد که والدین از او میخواهند. اگر فرزند شما چنین فردی است معطل نکنید و فورا به یک روانشناس مراجعه کنید زیرا فرزند شما آسیب خورده است! این طبیعت سالم یک کودک، نوجوان یا جوان یا حتی یک بزرگسال است که گاهی مخالفت کند، گاهی نه بگوید، اظهار نظر کند؛ و این نشانه سلامتی، آزادگی و تفکر فرد است. نه گفتن یا مخالفت فرزند، به او امکان رشد میدهد. پس اگر فرزند شما گاهی به شما نه میگوید یا با شما مخالفت میکند یا اظهارنظر میکند هیچ جای نگرانی یا هیچ جایی برای ناراحتی و خشمگین شدن شما وجود ندارد. بهتر است سکوی پرواز او شوید تا بندی بر دست و پای او. شاید نگران طغیان او علیه خودتان و آسیب خوردنش باشید؛ این کاملا بر حق و بجا است، اما ما به شما میگوییم که علاوه بر آزاد گذاشتن فرزند و سکوی پروازی برای او شدن، کاملا آزاد هستید و حق دارید که در نهایت احترام به حقوق او، به او یادآوری کنید که رئیس، شما هستید و خانه شما قوانینی دارد که او ملزم به رعایت آن قوانین است. میتوانید به او آزادی دهید اما آزادی با تعیین حد و مرز. سپاس از اینکه پدر و مادر خوبی هستید.
ارسال نظر