کلید ارتباط با صنعت و دانشگاه
امیر مهدی مرادی* ارتباط صنعت و دانشگاه همواره به عنوان نقطه کور فعالیت های علمی و صنعتی کشور مطرح بوده و خواهد بود. شاید ریشه اصلی این مشکل بهویژه در کشورهای در حال توسعه مانند ایران ماهیت متفاوت این دو نهاد باشد. یکی باید خلق درآمد نماید و اقتصادی باشد و دیگری می بایست با صرف هزینه، فعالیت علمی بنماید. عدم هدفمندی اقتصادی علم تولید شده، خود عامل مهمی برای ایجاد فاصله بیشتر میان صنعت و دانشگاه است. ایران به دلیل برخورداری از منابع عظیم معدنی ( نفت، گاز، آهن، مس) همواره به سادگی درآمد حاصل را در اختیار بخش علمی قرار داده و بدون برنامهریزی در جهت هدایت صحیح بودجه ها در این حوزه، اگرچه به تدریج به یکی از تولیدکنندگان مطرح علم دنیا مبدل گردیده، علم تولیدی به چاپ مقالات بنیادی محدود و کمتر به عمل تبدیل شده است .
امیر مهدی مرادی* ارتباط صنعت و دانشگاه همواره به عنوان نقطه کور فعالیت های علمی و صنعتی کشور مطرح بوده و خواهد بود. شاید ریشه اصلی این مشکل بهویژه در کشورهای در حال توسعه مانند ایران ماهیت متفاوت این دو نهاد باشد. یکی باید خلق درآمد نماید و اقتصادی باشد و دیگری می بایست با صرف هزینه، فعالیت علمی بنماید. عدم هدفمندی اقتصادی علم تولید شده، خود عامل مهمی برای ایجاد فاصله بیشتر میان صنعت و دانشگاه است. ایران به دلیل برخورداری از منابع عظیم معدنی ( نفت، گاز، آهن، مس) همواره به سادگی درآمد حاصل را در اختیار بخش علمی قرار داده و بدون برنامهریزی در جهت هدایت صحیح بودجه ها در این حوزه، اگرچه به تدریج به یکی از تولیدکنندگان مطرح علم دنیا مبدل گردیده، علم تولیدی به چاپ مقالات بنیادی محدود و کمتر به عمل تبدیل شده است .
منابع حاصل از تولید دانش کاربردی در بلندمدت میتوانند شکوفایی اقتصادی را به همراه داشته باشد؛ ولی ضعف عمده کشور در کاربردی نبودن پژوهشها و یا عدم تبدیل آنها به دانش اجرایی است.
شاید در تعریف، هدف اصلی و اولویت دانشگاه بیشتر امور آموزشی باشد و در درجه بعدی به مباحث پژوهشی پرداخته شود؛ اما تجربه ایجاد مراکز رشد، پارکهای علمی و شهرکهای علمی و تحقیقاتی نیز در کشور چندان موفق نبوده است. حتی دانشگاههای فنی و تخصصی نیز نتوانستهاند ارتباط موثر و کارآمدی با صنایع ایجاد نمایند.
چنانکه ذکر شده مشکل عمده عدم ارتباط موثر صنعت و دانشگاه (علم و عمل) به ساختار اقتصاد کشور مربوط میشود. در استان نیز به دلیل فقدان وجود شرکتهای بزرگ که توان مالی کافی برای تعریف و ارائه پروژههای کاربردی داشته باشند، فاصله صنعت و دانشگاه بیشتر شده است. ساختار صنایعاستان اغلب متعلق به بخشخصوصی است که طبق تعریفهای جهانی بالاتفاق در گروه صنایع کوچک و متوسط قرار میگیرد. این واحدها کمتر توان تعریف پروژههای کاربردی اساسی برای دانشگاهها و مراکز پژوهشی را دارند و با توجه به وضعیت اقتصادی موجود بیشتر درگیر روزمرگی و گذران امور جاری هستند. از سوی دیگر دولت نیز توجه خاصی به هدایت بودجههای پژوهشی در جهت رفع معضلات یا ارائه نوآوری برای بهبود فرآیندها و یا ایجاد محصولات جدید در این واحدها نداشته و ندارد .
پس از مباحث اقتصادی، مشکلات فرهنگی و نیز عدم آموزش کار تیمی از موانع دیگر ارتباط صنعت و دانشگاه است. اصولا برای تبدیل یک یافته علمی بنیادی به دانش کاربردی به همکاری دانشمندان رشتههای مختلف نیازاست و اغلب پروژههای صنعتی ماهیت میان رشتهای دارند که این فرآیند کمتر در کشور تعریف شده و الگوهای مدون برای این مهم وجود ندارد.
در شرایطی که فارغالتحصیلان دانشگاه از فقدان کار سخن می گویند، صنعتگران عدم وجود نیروی متخصص را یکی از بزرگترین دغدغه های خود میدانند. ارتباط صنعت و دانشگاه به امور پژوهشی محدود نمیشود. فارغالتحصیلان دانشگاه از کمترین آشنایی با محیط کار، ماشینآلات و نحوه فعالیت آنها برخوردارند. به دلیل عدم وجود تعهد کاری و یا شرایط نامناسب اقتصادی، فارغالتحصیلان جذب شده در صنایع به محض کسب دانش و اطلاعات صنعتی، از یک واحد به واحد دیگر جابجا میشوند و هزینههایی که یک شرکت برای آموزش و کسب تجربه نیروی متخصص پرداخت نموده، به سادگی به شرکت رقیب و بعضا خارج از کشور منتقل میگردد.
صدور مجوزهای تاسیس صنایع بدون اولویتبندی در سراسر کشور، ساختار صنعت را بسیار پراکنده ساخته است. بررسی تصویر پراکنش صنعت کشور و سپس ارزیابی نیروهای متخصص مورد نیاز هر حوزه و همچنین باز تعریف عناوین درسی مطابق نیاز هر صنعت میتواند کارایی نظام آموزشی را برای صنعت و فعالیتهای تولیدی ارتقا بخشید.
تغییر معیارهای ارزیابی اساتید از انتشار مقالات و پژوهشها در نشریات علمی بینالمللی به ارزیابی تعداد پژوهشهای کاربردی و اقدامات اجرایی برای حل مشکلات حوزههای مختلف صنعتی و اقتصادی میتواند انگیزه اساتید را برای تعامل با صنعت افزایش دهد.
از آنجا که دانشجویان ثمره تلاش نظام آموزشی کشور و اساتید هستند، تربیت نیروهای متخصص و کارآمد و ارزیابی رضایتمندی کارآفرینان از وضعیت فعالیت آنها در صنایع نیز میتواند بهعنوان معیار مثبت و منفی در ارتقای اساتید مورد توجه قرار گیرد و بدین ترتیب شرایط برای ارتباط پیوسته صنعت و دانشگاه از طریق فارغالتحصیلان دانشگاهها فراهم گردد. به عبارت دیگر خدمات پس از فروش دانشگاه به صنعت (با در نظر داشتن نیروی انسانی بهعنوان محصول دانشگاه) تکمیل گردد .
تفکر سازمانهای دولتی نیز در ارتباط بین صنعت و دانشگاه میتواند بسیار موثر باشد. بهعنوان مثال ابتکار مدیر کل محترم محیطزیست استان سبب عقد تفاهمنامه میان اداره کل محیطزیست دانشگاه فردوسی مشهد و انجمن مدیران صنایع استان گردید. طبق این تفاهمنامه واحدهای صنعتی آلاینده محیطزیست که برای رفع آلایندگی نیاز به ارائه طریق دارند، بهوسیله انجمن به دانشگاه معرفی میشوند و راهکار اجرایی برای رفع آلایندگی با تامین بودجه از طرف واحد در قالب طرح پژوهشی و پایاننامه توسط دانشگاه ارائه میگردد.
یکی دیگر از نمونههای موفق ارتباط صنعت و دانشگاه، کلینیک تخصصی بستهبندی مواد غذایی ایران است که با ایجاد ارتباط موثر با صنعتگران توانسته است صنعت را به نوآوری در بستهبندی تشویق و با ارائه مشاوره کاربردی مشکلات واحدهای صنایع غذایی در بستهبندی را مرتفع سازد.
تنوع و تعدد صنایع و رشتههای دانشگاهی، ایجاد یک پل ارتباطی به منظور هدایت نیازهای صنعت و کسب اطلاع از امکانات دانشگاه را اجتنابناپذیر مینماید. تشکلهای صنعتی میتوانند با توجه به ارتباط نزدیک با صنعت و امکان ایجاد ارتباط پیوسته با دانشگاه در راستای تحقق اهداف خود و هر دو نهاد نقش کلیدی داشته باشند. حمایت از این حرکت از طرف صنعت و دانشگاه میتواند شرایط را برای جهتدهی به تحقیقات، کاربردی نمودن پژوهشها و تربیت نیروی متبحر برای صنعت بیش از پیش فراهم نماید.
امیدواریم مسئولان محترم نیز با حمایت از این حرکت شرایط را برای تقویت تحقیق و توسعه در صنایع بیش از پیش فراهم نمایند.
*دبیر اجرایی انجمن مدیران صنایع خراسان
منابع حاصل از تولید دانش کاربردی در بلندمدت میتوانند شکوفایی اقتصادی را به همراه داشته باشد؛ ولی ضعف عمده کشور در کاربردی نبودن پژوهشها و یا عدم تبدیل آنها به دانش اجرایی است.
شاید در تعریف، هدف اصلی و اولویت دانشگاه بیشتر امور آموزشی باشد و در درجه بعدی به مباحث پژوهشی پرداخته شود؛ اما تجربه ایجاد مراکز رشد، پارکهای علمی و شهرکهای علمی و تحقیقاتی نیز در کشور چندان موفق نبوده است. حتی دانشگاههای فنی و تخصصی نیز نتوانستهاند ارتباط موثر و کارآمدی با صنایع ایجاد نمایند.
چنانکه ذکر شده مشکل عمده عدم ارتباط موثر صنعت و دانشگاه (علم و عمل) به ساختار اقتصاد کشور مربوط میشود. در استان نیز به دلیل فقدان وجود شرکتهای بزرگ که توان مالی کافی برای تعریف و ارائه پروژههای کاربردی داشته باشند، فاصله صنعت و دانشگاه بیشتر شده است. ساختار صنایعاستان اغلب متعلق به بخشخصوصی است که طبق تعریفهای جهانی بالاتفاق در گروه صنایع کوچک و متوسط قرار میگیرد. این واحدها کمتر توان تعریف پروژههای کاربردی اساسی برای دانشگاهها و مراکز پژوهشی را دارند و با توجه به وضعیت اقتصادی موجود بیشتر درگیر روزمرگی و گذران امور جاری هستند. از سوی دیگر دولت نیز توجه خاصی به هدایت بودجههای پژوهشی در جهت رفع معضلات یا ارائه نوآوری برای بهبود فرآیندها و یا ایجاد محصولات جدید در این واحدها نداشته و ندارد .
پس از مباحث اقتصادی، مشکلات فرهنگی و نیز عدم آموزش کار تیمی از موانع دیگر ارتباط صنعت و دانشگاه است. اصولا برای تبدیل یک یافته علمی بنیادی به دانش کاربردی به همکاری دانشمندان رشتههای مختلف نیازاست و اغلب پروژههای صنعتی ماهیت میان رشتهای دارند که این فرآیند کمتر در کشور تعریف شده و الگوهای مدون برای این مهم وجود ندارد.
در شرایطی که فارغالتحصیلان دانشگاه از فقدان کار سخن می گویند، صنعتگران عدم وجود نیروی متخصص را یکی از بزرگترین دغدغه های خود میدانند. ارتباط صنعت و دانشگاه به امور پژوهشی محدود نمیشود. فارغالتحصیلان دانشگاه از کمترین آشنایی با محیط کار، ماشینآلات و نحوه فعالیت آنها برخوردارند. به دلیل عدم وجود تعهد کاری و یا شرایط نامناسب اقتصادی، فارغالتحصیلان جذب شده در صنایع به محض کسب دانش و اطلاعات صنعتی، از یک واحد به واحد دیگر جابجا میشوند و هزینههایی که یک شرکت برای آموزش و کسب تجربه نیروی متخصص پرداخت نموده، به سادگی به شرکت رقیب و بعضا خارج از کشور منتقل میگردد.
صدور مجوزهای تاسیس صنایع بدون اولویتبندی در سراسر کشور، ساختار صنعت را بسیار پراکنده ساخته است. بررسی تصویر پراکنش صنعت کشور و سپس ارزیابی نیروهای متخصص مورد نیاز هر حوزه و همچنین باز تعریف عناوین درسی مطابق نیاز هر صنعت میتواند کارایی نظام آموزشی را برای صنعت و فعالیتهای تولیدی ارتقا بخشید.
تغییر معیارهای ارزیابی اساتید از انتشار مقالات و پژوهشها در نشریات علمی بینالمللی به ارزیابی تعداد پژوهشهای کاربردی و اقدامات اجرایی برای حل مشکلات حوزههای مختلف صنعتی و اقتصادی میتواند انگیزه اساتید را برای تعامل با صنعت افزایش دهد.
از آنجا که دانشجویان ثمره تلاش نظام آموزشی کشور و اساتید هستند، تربیت نیروهای متخصص و کارآمد و ارزیابی رضایتمندی کارآفرینان از وضعیت فعالیت آنها در صنایع نیز میتواند بهعنوان معیار مثبت و منفی در ارتقای اساتید مورد توجه قرار گیرد و بدین ترتیب شرایط برای ارتباط پیوسته صنعت و دانشگاه از طریق فارغالتحصیلان دانشگاهها فراهم گردد. به عبارت دیگر خدمات پس از فروش دانشگاه به صنعت (با در نظر داشتن نیروی انسانی بهعنوان محصول دانشگاه) تکمیل گردد .
تفکر سازمانهای دولتی نیز در ارتباط بین صنعت و دانشگاه میتواند بسیار موثر باشد. بهعنوان مثال ابتکار مدیر کل محترم محیطزیست استان سبب عقد تفاهمنامه میان اداره کل محیطزیست دانشگاه فردوسی مشهد و انجمن مدیران صنایع استان گردید. طبق این تفاهمنامه واحدهای صنعتی آلاینده محیطزیست که برای رفع آلایندگی نیاز به ارائه طریق دارند، بهوسیله انجمن به دانشگاه معرفی میشوند و راهکار اجرایی برای رفع آلایندگی با تامین بودجه از طرف واحد در قالب طرح پژوهشی و پایاننامه توسط دانشگاه ارائه میگردد.
یکی دیگر از نمونههای موفق ارتباط صنعت و دانشگاه، کلینیک تخصصی بستهبندی مواد غذایی ایران است که با ایجاد ارتباط موثر با صنعتگران توانسته است صنعت را به نوآوری در بستهبندی تشویق و با ارائه مشاوره کاربردی مشکلات واحدهای صنایع غذایی در بستهبندی را مرتفع سازد.
تنوع و تعدد صنایع و رشتههای دانشگاهی، ایجاد یک پل ارتباطی به منظور هدایت نیازهای صنعت و کسب اطلاع از امکانات دانشگاه را اجتنابناپذیر مینماید. تشکلهای صنعتی میتوانند با توجه به ارتباط نزدیک با صنعت و امکان ایجاد ارتباط پیوسته با دانشگاه در راستای تحقق اهداف خود و هر دو نهاد نقش کلیدی داشته باشند. حمایت از این حرکت از طرف صنعت و دانشگاه میتواند شرایط را برای جهتدهی به تحقیقات، کاربردی نمودن پژوهشها و تربیت نیروی متبحر برای صنعت بیش از پیش فراهم نماید.
امیدواریم مسئولان محترم نیز با حمایت از این حرکت شرایط را برای تقویت تحقیق و توسعه در صنایع بیش از پیش فراهم نمایند.
*دبیر اجرایی انجمن مدیران صنایع خراسان
ارسال نظر