مواد آلیاژی جدید و توسعه خودروهای الکتریکی آینده طراحی خودرو را متحول میکنند
چرخش طراحی خودرو در ۲۰۲۵
دنیای اقتصاد: نگاهی به خودروهای کانسپت یا مفهومی که در نمایشگاههای خودرو رونمایی میشوند، نشان میدهد که یک دهه آینده فضای طراحی خودرو کاملا متفاوت از چیزی میشود که اکنون شاهد آن هستیم. گزارش مجله اتوکار از آینده طراحی خودرو بیانگر این است که در سال ۲۰۲۵ روح حاکم بر طراحی خودرو بهگونهای است که چهره متفاوتی را در خودروها خواهیم دید و روند طراحی خودرو به سمت اسپورت شدن است. صنعت خودرو در عمر بیش از ۱۲۰ سال خود دورانهای طراحی مختلفی را به خود دیده است، در سال ۲۰۲۵ یک دوره جدید از طراحی خودرو را شاهد خواهیم بود.
دنیای اقتصاد: نگاهی به خودروهای کانسپت یا مفهومی که در نمایشگاههای خودرو رونمایی میشوند، نشان میدهد که یک دهه آینده فضای طراحی خودرو کاملا متفاوت از چیزی میشود که اکنون شاهد آن هستیم. گزارش مجله اتوکار از آینده طراحی خودرو بیانگر این است که در سال ۲۰۲۵ روح حاکم بر طراحی خودرو بهگونهای است که چهره متفاوتی را در خودروها خواهیم دید و روند طراحی خودرو به سمت اسپورت شدن است. صنعت خودرو در عمر بیش از ۱۲۰ سال خود دورانهای طراحی مختلفی را به خود دیده است، در سال ۲۰۲۵ یک دوره جدید از طراحی خودرو را شاهد خواهیم بود. مهمترین عاملی که موجب میشود دست طراحان باز شود، توسعه فناوریهای مرتبط با مواد ساخت بدنه است. پیشبینی میشود از این سال به بعد فیبرکربن از یک ماده لوکس برای ساخت بدنه خودرو به یک ماده فراگیر تبدیل شود که حتی در خودروهای کلاس اقتصادی نیز کاربرد پیدا کند. همچنین دانشهایی مانند توسعه موتورهای الکتریکی بهدلیل فضای کوچکی که اشغال میکنند دست طراحان را برای استفاده از فضاها بازتر میکنند. مانند روال همیشه صنعت خودرو، تغییر از خودروهای مسابقه آغاز خواهد شد و در ادامه تجاریسازی میشود.
کسی نمیتواند تاثیر عمیق زبان طراحی خودرو را در میزان فروش و محبوبیت آنها نادیده بگیرد. خودروسازان سرشناس به لطف چهرهسازی استادانه و گریمهای دلفریب بخشی از ذهن و قلب مشتریان خود را تحتتاثیر قرار میدهند. تا همین چند دهه پیش بخش طراحی خودرو قسمت کوچکی از یک کارخانه خودرو را به خود اختصاص میداد ولی اکنون طراحان را همکلاس با مهندسان فنی قلمداد میکنند. در حقیقت چهره یک خودرو تمام آن چیزی است که بهعنوان ویترین از آن یاد میشود. تاریخ بارها شاهد آن بوده که محصولاتی که از نظر فنی واقعا حرفی برای گفتن نداشتند، ولی به لطف یک زبان طراحی قابلقبول به فروشی خیرهکننده دست پیدا کردهاند. از سویی دیگر مثالهایی موجود است از خودروهایی که از نظر مهندسی یک گام بالاتر از زمانه خود بودند ولی به دلیل چهره نهچندان مطلوبشان با اقبالی روبهرو نشدند. در حالیکه این روزها طراحی خودرو به لطف هوش مصنوعی و گروهی عظیم از نوابغ گرافیک انجام میشود، این پروسه در روزهای اول زندگانی خود سختیهای فراوانی را پشتسر گذاشته است. ایامی که هنوز فلسفه و سنت طراحی وارد ادبیات خودرویی نشده بود، بسیاری از پیشگامان صنعت خودرو توانستند تاثیر عمیقی بر این حوزه بگذارند. باید اعتراف کرد که عمر پدیدهای به اسم طراحی خودرو حداقل بهاندازه خود خودرو بوده است.
از کجا شروع شد؟
بهدرستی نمیتوان تاریخ دقیقی برای پیدایش اولین مفاهیم طراحی خودرو تعیین کرد چراکه بعد از اختراع چرخ و کاربردی شدن آن توسط بشر، نیازهای اولیه او از طریق شکل دادن به چیزهایی که روی آن قرار میداد، برآورده میشد. در ایام پادشاهی باستان، ارابههای طلایی برای سران و نظامیان سبک نوینی در طراحی وسایل نقلیه را پدید آوردند. تمدن روم و چین بهشدت در این مقطع نقشآفرینی کرده بودند. با عامیتر شدن آنها و پذیرفته شدن از سوی مردم، کالسکهها به وفور روانه بازار شدند. همان مکعب ساده سقفدار که درونش چند صندلی قرار میگرفت، سرآغاز طراحیهای معنادار برای مصارف گوناگون بود. ثروتمندان، اغنیا و اشرافزادهها سراغ چوبهای بلوط، چرمهای دستدوز و پارچههای مخمل بوده و اولین ایدههای لوکسگرایی را مطرح کردند و مردم عادی سراغ کابینهای ساده با زوایایی ۹۰ درجه میرفتند.
اما بیتردید نقطه عطف طراحی اتومبیل در سال ۱۷۶۹ بود، همان سالی که نخستین وسیله نقلیه دنیا با موتوربخار تولید شد. البته که نمیتوان آن ساختار عریان و ساده را یک طراحی نامید. در ۱۸۰۶ که نخستین خودرو با پیشرانه احتراق داخلی متولد شد، از مجسمهسازان و نقاشان برای ساخت یک اتاق روی چرخهای متحرک آن کمک گرفته شد. دوران کودکی طراحی خودرو ناگهان در سال ۱۸۸۶ یعنی تولید نخستین اتومبیل به معنی واقعی از سوی کارل بنز، به بلوغ رسید. این خودروی سه چرخ بدون سقف، برای نخستینبار نقاشیهای مکتوب روی کاغذ را تبدیل به یک مابهازای خارجی کرد؛ چیزی که برای اولینبار در رسانههای آلمان از آن به اسم «کار دیزاین» نام برده میشد.
شیوع جهانی
آمریکاییها خیلی دیر وارد بازی تولید و طراحی خودرو شدند. آنها از ۱۸۹۳ اولین بروشورهایی که در آن شکل یک خودرو بهعنوان یک جاذبه هنری مطرح شده بود را منتشر کردند. با شروع سال ۱۹۰۰ میلادی فرانسویها برای اولینبار تولید انبوه خودرو را استارت زدند. اما تولید اتومبیل بهصورت تیراژ بالا نیازمند یک زیرساخت طراحی بود و این چیزی نبود که هنرمندان فرانسوی نتوانند از پس آن بربیایند. نه فقط فرانسه بلکه تا سال ۱۹۰۳ خودروسازی به طرز چشمگیری در غرب اروپا گسترش پیدا کرده بود. طبق آمار تا آن زمان دقیقا ۳۰ هزار و ۲۰۴ دستگاه خودرو تولید شده بود که بهتنهایی ۸/ ۴۸ درصد کل تولیدات خودرو در دنیا را به خود اختصاص میدادند. در ۱۹۱۰ بهدلیل ابداع فناوریهای نوین در دنیای موتورهای درونسوز، اتومبیل دیگر یک وسیله خاص و پیچیده برای خواص نبود، از اینرو شرکتها باید برای رقابت با یکدیگر حرف تازهای را بیان میکردند. از ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۴ عصر طلایی طراحی خودرو در دوره «ادوارد هفتم» در انگلستان باب شد. تجملگرایی از طریق طراحیهای پرزرق و برق در این دوره به سایر دنیا سرایت پیدا کرد. آمریکاییها در ۱۹۱۲ با استفاده از همین زبان و تزریق اندکی خلاقیت به آن خودروهای تجملی سایز بزرگی طراحی کردند که با استقبال عوام روبهرو شده بود.
و ناگهان فورد
هرآنچه صنعت نوپای خودرو و مسائل مربوط به طراحی تا سال ۱۹۰۸ به دست آورده بودند را باید به کلی کنار گذاشت. هنری فورد اسطورهای در این تاریخ با معرفی Model T سبک خیرهکنندهای در بحث مونتاژ و خط تولید را پدید آورد. شخص فورد نظارت دقیقی بر طراحی محصولاتش داشت. با اینکه او بهخوبی میتوانست پولهای کلانی را از طریق فروش مدلهای لوکس به ثروتمندان بهدست بیاورد، ولی با هوش خیرهکنندهاش کاری کرد که طراحی مدلهای تولیدیاش باب میل اکثر جامعه باشد. کسی نمیدانست چرا مدل تی هم از دید متمولین جامعه با استقبال روبهرو میشد و هم از سوی قشر متوسط. این خودروی آمریکایی حداقل تا ۲ دهه بعد شالوده طراحی اغلب خودروهای دنیا شده بود. مدل تی تا سال ۱۹۲۷ یکهتاز کلیه صنایع آمریکا شده بود.
عصر وینتِیجها
هنوز عمر فورد Model T به پایان نرسیده بود که خودروهای مسابقهای برای خود گرد و خاک به پا کردند. از ۱۹۱۹ نخستین جرقههای ساخت محصولاتی که تمرکز اصلیشان چهره بود، دیده شد. ساخت ۲ دربهای بسیار کوچک یا ۴ دربهای بسیار کشیده، مدلهای جوانپسند و نسخههای مخصوص ورود به پیست طی یک دوره ۱۰ ساله آتش خفته خلاقیت خودروهای خاص را شعلهور کرد. در انگلستان آستین با مدل Seven خود سبک گلگیرهای برآمده را باب کرد. در ایتالیا لانچیا سقفهای بریده شده در انتهای خودرو را مرسوم کرد. اما شاید مطرحترین خودروی این دوره بوگاتی Type ۳۵ بود که از سوی فرانسویها با محوریت بحث آیرودینامیک تولید شده بود. فورد بعد از مدل T در سال ۱۹۲۷ سراغ مدل A رفت ولی نتوانست سبک جدیدی در زبان طراحیاش ابداع کند و ناگهان از کوران رقابت عقب ماند. شور و هیجان خودروهای این دوران حتی به اتحاد جماهیر شوروی نیز رسید و کمپانی Gaz مدلی خاصی را در ۱۹۳۰ تولید کرد ولی دیگر هرگز نتوانست آنطور ساختارشکنانه رفتار کند. همان سال در حالی که تصور میشد خودروسازان آمریکایی به کلی به خواب رفتهاند، کادیلاک از یک محصول خیرهکننده با موتور ۱۶ سیلندر V شکل پردهبرداری کرد که توانایی بینظیرش در خلق مدلهای بزرگ را نیز نشان میداد.
پیش از جنگ جهانی دوم
دهه ۳۰ برای صنایع خودرو دنیا، دهه آزمون و خطا بهمنظور پیدا کردن سلیقه مخاطبان جهانی برای فرمت طراحی خودرو بود. یک محافظهکاری توسعهیافته در تمام شرکتها دیده میشود، هزینههای سنگین اسپورتسازی تنها از سوی کارخانههای بزرگ و برای بازارهای آکنده از پول متصور بود. سمت و سوی طراحیهای خودرو در این ایام، ساخت خودروهایی بود که برای حمل و نقل یک یا دو نفر کفایت کند. سیتروئن فرانسه از جمله اولین شرکتهایی بود که توانست بخش مجزایی از کارخانه خود را به مهندسان طراحش اختصاص دهد. آنها در ۱۹۳۴ خط رنگ منحصر به فردی را تولید کردند که فرآیند رنگآمیزی به روش فورد را بهکلی دستخوش تغییر کرده بود. فرانسه که آن روزها یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا به حساب میآمد، مهد تولید مدلهای خاطرهانگیز خودرو شده بود. بهعنوان مثال در ۱۹۳۴ میلادی بوگاتی از مدل رویایی Type ۵۷ خود پردهبرداری که هنوز هم از نظر زبان گرافیکی یک نبوغ ناب تلقی میشود. در ۱۹۳۶ امجی انگلستان نیمنگاهی به خودروهای مسافرتی با قابلیتهای اسپورت انداخت. یک سال پیش از آغاز جنگ یعنی در ۱۹۳۸ در آلمان به دستور هیلتر خودرویی کوچک به اسم بیتل از سوی کمپانی فولکسواگن و به دستان دکتر فردیناند پورشه طراحی شد.
بعد از جنگ جهانی
سال ۱۹۴۵ میلادی وقتی آتش جنگ خاموش شد، تازه بحران اقتصادی خودش را نشان داد. کارخانههای خودروسازی که کشورهایشان در جنگ درگیر بودند، اغلب به محل ساخت تجهیزات نظامی و ارتشی مشغول شده بودند. اوضاع مالی تولیدکنندگان و مردم مصرفکننده به قدری وخیم بود که عملا ساخت خودروهای اسپورت و جوانگرا دیوانگی به حساب میآمد. خودروسازی اروپا حداکثر استفاده را از این دوران برد و سبک نوین خودروهای کوچک خانوادگی را مطرح کردند. موریس ماینور زاده همین تفکر بود که البته حتی در دوره تبلور اقتصادی نیز همچنان مشتریان خود را داشت. وقتی به دهه ۵۰ میرسیم، خودروسازی آمریکا بازیگر اصلی شد و این نقشآفرینی خود را تا سه دهه بعدی نیز حفظ کرد. جنرالموتورز، کرایسلر و فورد مثلث اصلی خودروسازی در این کشور، پایهگذار سبک خاصی از خودروهای تنومند به اسم عضلانیها شدند. جالب توجه آن است که هیچ کشور دیگری نتوانست وارد دنیای خاصی که آمریکاییها آن را خلق کرده بودند، بشود. شاید تولیدکننده اصلی خودرو در دنیا آمریکاییها بودند؛ ولی الزاما زیباترین خودروها را نمیساختند. در ۱۹۵۵ میلادی سیتروئن فرانسه از یکی از خاصترین خودروهای تمام تاریخ به اسم DS پردهبرداری کرد. در ۱۹۶۱ یک اروپایی دیگر به اسم جگوار E-Type از انگلستان باز هم خبرساز شد. دو سال بعد در آلمان پورشه از ۹۱۱ پردهبرداری کرد. اروپاییها طی همین چند سال توانستند به رقبای آمریکایی خود راه و رسم اسپورتسازی را نشان دهند. خودروسازی آمریکا در پاسخ به این هجمه تولید یک مدل زیبا به اسم فورد موستانگ را در ۱۹۶۴ روانه بازار کردند.
دوران مدرن
از دهه ۷۰ به بعد، با ظهور کلاسهای جدید در صنعت خودرو، مفاهیم سنتی و کلیشهای طراحی دستخوش تغییر شدند. شاسیبلندها، واگن استیشنها، پیکاپها و امپیویها روال بصری محصولات اتومبیلسازان را منقلب کردند. حالا دیگر طراحی خودرو شامل یک دید کلی نسبت به بدنه نمیشد. از این زمان به بعد همهچیز باید با حساب و کتاب پیش میرفت. شکل ظاهری فقط منوط به گلگیرها و دربها و انحنای سقف نمیشد. حالا حتی مهشکن نیز در جای خود تاثیر گذار بود. با افزایش نیاز بازار از یکسو و تاسیس کارخانههای جدید، رقابت در طراحی مفهوم دیگری به خود گرفت.
ارسال نظر