شریککردن مردم در امر حفاظت لازمه برنامههای حفاظتی در ایران
حسن پیشوایی
کارشناس حیات وحش
متاسفانه تلاشهایی که برای حفاظت از تنوعزیستی در ایران در چند دهه اخیر صورت گرفته، نتایج مطلوبی نداشته و به نوعی به بنبست رسیده و شیب نابودی محیط طبیعی به حدی بحرانی است که بدون مدیریتی یکپارچه و زیستبومی و سهیمکردن مردم در حفاظت، قادر به جلوگیری از نابودی محیطزیست و خصوصا برخی گونههای حیاتوحش نخواهیم بود.
اکنون نیاز اساسی ما، جامهعمل پوشاندن به دانستههای ملی و بینالمللی با مدون کردن این دانستهها از طریق تدوین برنامههای راهبردی، در امر حفاظت است و دیگر هیچ تاخیری قابلقبول نیست.
حسن پیشوایی
کارشناس حیات وحش
متاسفانه تلاشهایی که برای حفاظت از تنوعزیستی در ایران در چند دهه اخیر صورت گرفته، نتایج مطلوبی نداشته و به نوعی به بنبست رسیده و شیب نابودی محیط طبیعی به حدی بحرانی است که بدون مدیریتی یکپارچه و زیستبومی و سهیمکردن مردم در حفاظت، قادر به جلوگیری از نابودی محیطزیست و خصوصا برخی گونههای حیاتوحش نخواهیم بود.
اکنون نیاز اساسی ما، جامهعمل پوشاندن به دانستههای ملی و بینالمللی با مدون کردن این دانستهها از طریق تدوین برنامههای راهبردی، در امر حفاظت است و دیگر هیچ تاخیری قابلقبول نیست. مدیریت تنوعزیستی (گونههای گیاهی و جانوری، زیستبومها و ژنها)، یک حفاظت میانرشتهای است. بهعبارت دیگر، حفاظت، یک امر پیچیده است که نیاز به درنظر گرفتن عوامل بسیار و همچنین توجه به روابط بین آنها دارد. امروزه طبیعت و محیطزیست کشورمان با چالشهای بسیار بزرگی روبهرو است که برشمردن همه آنها خارج از توان این نوشته است، ولی میتوان به موارد مهمی اشاره کرد که عبارتند از: کمبود شدید نیرو، ابزار و منابع مالی، مناطق قانونا حفاظتشده ولی عملا بدون حفاظت، ضعف دانش در علاقهمندان به طبیعت، متاثر شدن تصمیمات مهم مدیریتی از نگرانیهای صرفا احساسی، عدم توجه به اصول علمی و کاربردی زیستشناسی حفاظت و مدیریت حیات وحش، بیاعتمادی میان مردم و خصوصا جوامع محلی با سیستم دولتی متولی حفاظت، فقدان برنامههای راهبردی اکوسیستم محور ملی برای حفاظت و فرآیندهای نظارت هدف محور و نهایتا مشارکت محدود مردم و تضادها و درگیریها بین مردم و همچنین سایر ارگانها با محیطزیست.
متاسفانه عدماطلاعرسانی، سوءمدیریت، عدمنظارت و بازخوانی عملکرد زیستمحیطی سازمانها و همچنین عدماستقبال از سازمانهای مردمنهاد، بر شدت این چالشها افزوده است. تخریب محیطزیست بهقدری زیادشده و ازحد هشدار گذشته که نارضایتی نهتنها کارشناسان بلکه مسوولان و مردم عادی را هم سبب شده است. خشکشدن بسیاری از تالابها و رودخانههای کشور، ریزگردها، آلودگی هوا و آب و خاک بهویژه در کلانشهرها، کاهش سطح جنگلها، فرسایش خاک، خالیشدن سفرههای آب زیرزمینی، کاهش چشمگیر جمعیتهای حیاتوحش و صدها مورد دیگر گواهی بر این ادعاست. این چالشها و تداوم آنها، توجه ما را به نیاز روزافزونی به نام اتصال فعالیتهای حفاظتی با خواستههای مردم و سایر ذینفعها جلب میکند. اما سوال اینجاست که چطور میتوان این تفاوت خواستهها را در جهت افزایش کیفیت حفاظت، تشویق و یکپارچه کرد؟ رویکرد مشارکت محور میتواند پاسخ مناسبی به این سوال باشد که خوشبختانه نمونههای جهانی موفق آن، کم نیستند. هرچند رویکردهای مشارکت محور در تجربههای سایر کشورها، متنوع و دارای اسامی مختلفی هستند اما مشارکت فعال شهروندان در روند حفاظت، مولفه اصلی همه آنهاست و میتواند نقطه آغازی باشد برای محقق شدن اهداف اصلی که برنامههای حفاظتی دارند.
در سراسر جهان، گرایش از سیستم متمرکز سنتی به سیستم مشارکتی برای مدیریت تنوعزیستی، بهوضوح در دهههای اخیر دیده شده است. تجربههای جهانی نشان داده است که وقتی مردم در امر حفاظت سهیم شوند، میتوانند حافظان بهتری باشند و در بهبود وضعیت هم کارآمدتر عمل کنند و در نهایت موجب افزایش کیفیت حفاظت شوند. در ایران نیز چنین طرحهای موفقی، هرچند به تعداد اندک، تجربه شدهاند. طرح مدیریت مناطق در قالب ذخیرهگاههای مردم نهاد (قرق حیاتوحش) که تا کنون نتایج خوبی داشته است از این نمونههاست. رویکردهای مشارکتی، دربردارنده پروژههای حفاظت و توسعه منطبق بر طبیعت هستند. لازم به ذکر است که تخریب محیطزیست، خط قرمز توسعه پایدار است. پس اگر توسعهای به تخریب طبیعت و محیطزیست میانجامد، بیانگر آن است که بهسرعت به سمت ناپایداری در حال حرکت است.
برنامه حفاظت از زیستگاهها و حیاتوحش بهوسیله جوامع محلی از جمله برنامههایی است که تاکنون نتایج نسبتا مطلوبی داشته و بهخوبی ناقض سیاستهای دولتی حاکم بر حفاظت در کشور بوده است. استانهای یزد و کرمان از استانهای پیشرو در این زمینه هستند. تاکنون ۵ قرق حیاتوحش از سازمان حفاظت محیطزیست مجوز فعالیت دریافت کردهاند که یکی از این مناطق در رفسنجان کرمان و اکثریت در مهریز استان یزد واقع شدهاند. سهیم کردن جوامع محلی در مدیریت این مناطق یکی از مهمترین عوامل موفقیت این مناطق در مسیر حفاظت است. بههر حال، این رویکردها، برای ترغیب جوامع محلی و حمایت از نوآوریها در استراتژیهای مدیریت تنوعزیستی طراحی شدهاند. برای جذب سرمایه و اجرای پروژههای درآمدزا در امر حفاظت هم میتوان در ۳ سطح منطقهای، ملی و بینالمللی به بررسی شرایط پرداخت. در نتیجه، سازمانهای متولی طبیعت اعم از دولتی و غیر دولتی (سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع و نیز تشکلهای تخصصی حوزه محیط زیست) باید به طرحریزی برای مشارکت و تشویق جوامع محلی و سایر ذینفعها بپردازند.
دولت همچنین باید با اطلاعرسانی، آموزش، تشویق اکوتوریسم مبتنیبر حفاظت، حمایت و تشویق کسبوکارهای سبز و محلی و توسعه کشاورزی و دامپروری صنعتی، به مشارکت و توسعه روستاها فعالانه کمک کند. شایان ذکر است؛ اگر یک مدیر حیاتوحش در یک مجموعه دارای بهترین امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی باشد؛ اما در سیاستهای وی جایی برای جوامع محلی نباشد، ممکن است در کوتاهمدت موفقیتهایی داشته باشد، اما در بلندمدت این روش و سیاست حفاظتی محکوم به شکست است. به همین منظور و برای پایدارسازی حفاظت و همچنین بهبود وضعیت معیشتی و زندگی جوامع محلی، سازمانهای فعال در زمینه حفاظت تاکید فراوانی بر جلب مشارکت مردم در حفاظت دارند.
ارسال نظر