دیدگاه های مدرن درخصوص فقر

محمدعلی مختاری
دانشجوی دکترای اقتصاددانشگاه شهیدبهشتی و پژوهشگر اقتصادی

فقر مقوله‌ای است که با تاریخ زندگی انسان قرین و در هر برهه از زمان به نحوی با آن برخورد شده است. پدیده فقر که از دیرباز با انسان بوده یکی از مسائل اساسی و رایج جوامع و فرهنگ‌های شناخته‌شده بشری را تشکیل می‌دهد. با صنعتی شدن کشورها، به نظر می رسید که این معضل نیز برطرف می‌شود لیکن چنین نشد و در سال‌های اخیر این مساله افکار جوامع بشری و به‌ویژه کشورهای در حال توسعه را بیشتر به خود مشغول کرده است.رسیدن به توسعه و سازندگی در یک کشور یا منطقه مستلزم شناسایی و اندازه‌گیری میزان فقر در آن کشور یا منطقه و سپس اتخاذ راه‌هایی برای از بین بردن آن است.

همچنین فقر نشانه بارز عدم توسعه‌یافتگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. تا قبل از اینکه آمارتیا سن مفهوم فقر چندبعدی را معرفی کند، فقر بر اساس درآمد یا هزینه افراد در یک حداقل تعریف می‌شد. یکی از مهم‌ترین کارها در مرحله گذار به سمت توسعه‌یافتگی، شکستن دورهای باطل فقر است. در یک جمله می‌توان گفت که فقر، فقر می‌آورد. این مفهوم دور باطل فقر است. کودکانی که خانواده‌های آنها امکان تامین هزینه‌های مختلف آموزشی مانند کلاس‌های خصوصی، کلاس‌های کنکور، مدارس غیرانتفاعی، رایانه و نرم‌افزارهای مختلف آموزشی، کلاس زبان، حمایت و تشویق‌های مالی، تامین امنیت و آرامش مالی و روانی را ندارند، با احتمال بسیار کمی در رشته‌های پردرآمد در دانشگاه‌های سطح یک و دو قبول خواهند شد و این اتفاق برای فرزندان آنها نیز تکرار خواهد شد و فقر، فقر را به ارمغان خواهد آورد.

فقر چند بعدی

پس از مطالعات متعدد در این راستا از سال 2009 موسسه توسعه انسانی سازمان ملل متحد با همکاری دانشگاه آکسفورد شاخص فقر چندبعدی را تعریف کردند. شاخص فقر چندبعدی نشان‌دهنده محرومیت افراد جامعه در قابلیت‌های اولیه انسانی است و الگوی متفاوتی از فقر درآمدی ارائه می‌کند. این شاخص دارای سه بعد کلی ۱- بهداشت و سلامت، ۲- آموزش ۳- استانداردهای زندگی است که براساس آن میزان محرومیت مشخص می‌شود. متاسفانه این شاخص در کشور ایران محاسبه نشده است در صورتی که اولین قدم در مسیر مبارزه با فقر و محرومیت، آگاهی از وضعیت فقر در کشور است. بررسی وضعیت کشور در این شاخص و ارائه راهکارهای علمی و عملی به تصمیم‌سازان اقتصادی و سیاست‌گذاران کشور کمک می‌کند.

یکی از مهم‌ترین آرمان‌های «اهداف سند توسعه هزاره سازمان ملل متحد» (MDG)،‌ ریشه‌کنی فقر و گرسنگی مطلق بوده که در قالب دو هدف فرعی شکل گرفته است. کاهش 50 درصدی، افرادی که درآمدشان کمتر از یک دلار در روز است و افرادی که از گرسنگی رنج می‌برند نمونه این اهداف است. پیچیدگی موضوع فقر با توجه به روند بسیار مخرب آن در توسعه اقتصادی کشورها، نیازمند تدابیر ملی و بین‌المللی است. در زمینه‌های بین‌المللی این تلاش‌ها با ارائه گزارش توسعه انسانی سازمان ملل در سال 1990 آغاز شد و در اجلاس توسعه اجتماعی کپنهاگ (1995) ادامه یافت. در همین راستا سال 1997 به‌عنوان سال فقرزدایی و همچنین سال‌های 2006-1997 (1385-1376) به‌عنوان دهه فقرزدایی برگزیده شده و دولت‌ها خود را به تهیه برنامه‌های ملی فقرزدایی و همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در این زمینه متعهد کردند.

بانک جهانی در سالروز راه‌اندازی بانک‌های اطلاعاتی در جولای در گزارش سالانه خود تصویری از نقاط مختلف جهان ارائه کرده است. در این گزارش باتوجه به اطلاعات کشورهای در حال توسعه به کاهش فقر به‌عنوان مهم‌ترین اهداف هزاره اشاره شده است. که شاخص فقر مطلق در کشورهای در حال توسعه به 4/ 13 درصد کاهش یافته است نمودار یک نشان‌دهنده کاهش فقر در کشورهای درحال توسعه با سرعتی بیشتر از پیش‌بینی‌ها است. نمودار(1) براساس این گزارش در فاصله سال‌های 1990 تا 2015 بیش از یک میلیارد نفر از فقر مطلق رهایی یافته‌اند. شاخص درآمد قدرت خرید معادل 25/ 1 دلار در روز در نظر گرفته شده است. میزان فقر در خاورمیانه در سال 2005بالغ بر3 درصد بوده است و در سال 2011 به 7/ 1 درصد رسیده است و پیش‌بینی 2015 برای فقر در این منطقه 2 درصد است که 7 میلیون نفر را شامل می‌شود.

لزوم تعریف شاخص فقر چندبعدی

از سوی دیگر برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد که با وجود کاهش چشمگیر فقر مطلق وضعیت برخی شاخص‌ها مانند سوء تغذیه بهبود چشمگیری در بسیاری از مناطق نداشته است و شاخص فقر مطلق نمی‌تواند به خوبی نشان‌دهنده همه ابعاد فقر باشد. به‌عنوان مثال نمودار 2 این واقعیت را به خوبی نشان می‌دهد نمودار(2) بر تمامی روش‌های ذکر شده درآمدی سنجش فقر، که در آن درآمد افراد نسبت به خط فقر مورد بررسی قرار می‌گیرد انتقاداتی وجود دارد. الگوی مصرفی افراد متفاوت است، از این رو خط فقر درآمدی نمی‌تواند سطح دسترسی افراد مختلف به حداقل نیازهای اساسی آنها را نشان دهد. رابطه بین درآمد و قابلیت به شدت تحت تاثیر متغیرهایی از قبیل سن افراد، جنس، محل جغرافیایی، محیط بیماری‌های واگیر و سایر متغیرهایی است که فرد بر آنها کنترلی نداشته یا کنترل کمی دارد. برخی نارسایی‌ها ممکن است بین محرومیت درآمدی و تفاوت در تبدیل درآمد به عملکردها وجود داشته باشد.

از یکسو ناتوانی‌های ناشی از سن بالا می‌تواند توانایی‌های انسان را در کسب درآمد کاهش دهد و از سوی دیگر و با وجود این بیماری‌ها تبدیل درآمد به قابلیت نیز مشکل خواهد بود. این موضوع موجب می‌شود که فقر واقعی بر حسب محرومیت ناشی از کمبود قابلیت از فقر درآمدی شدیدتر باشد. علاوه بر این، ترکیب درون خانواده پیچیدگی‌های روش درآمدی اندازه‌گیری فقر را بیشتر می‌کند. در صورت توزیع نابرابر درآمد در خانواده به نفع برخی از افراد آن، میزان محرومیت اعضای فراموش‌شده در روش درآمدی به‌طور کامل منعکس نخواهد شد. رابطه محرومیت نسبی بر حسب درآمد می‌تواند به محرومیت مطلق برحسب قابلیت‌ها منجر شود. فقر نسبی فردی در یک کشور ثروتمند می‌تواند موجب کاهش فراوان در قابلیت وی شود حتی اگر درآمد این فرد از سطح استانداردهای جهانی بالاتر باشد.

به رغم تفاوت ظاهری فقر ناشی از کمبود قابلیت و فقر درآمدی، این دو مفهوم با هم ارتباط دارند. درآمد یک ابزار مهم برای دستیابی به قابلیت‌هاست و افزایش قابلیت‌های بیشتر منجر به افزایش درآمد از طریق افزایش توانایی شخص می‌شود. این ارتباط برای محو فقر درآمدی درخور اهمیت است. ارتباط بین این دو نباید فراموش شود و فقر درآمدی ممکن است به تنهایی نتواند انگیزه نهایی برای سیاست فقرزدایی باشد. با وجود اهمیت بیشتر رابطه‌های ابزاری، این رابطه‌ها نمی‌توانند درک اساسی از ماهیت و ویژگی‌های فقر به‌دست دهند. از این رو، موسسه توسعه انسانی و فقر دانشگاه آکسفورد با همکاری برنامه توسعه سازمان ملل، شاخص فقر چندبعدی (MPI) را در سال 2010 ارائه دادند و نخستین دور محاسبه شاخص توسط آلکایر و فوستر در جولای 2010 و پس از آن توسط گزارش توسعه انسانی در نوامبر 2010 صورت گرفت. از آن پس این شاخص به‌عنوان مهم‌ترین شاخص استاندارد جهانی مورد استفاده قرار گرفت که در ادامه در مورد آن بحث می‌شود.

شاخص فقر چندبعدی افراد فقیر را با استفاده از آستانه‌های محرومیت و فقر شناسایی می‌کند و شامل سه بعد سلامت، آموزش و استاندارد زندگی است و هر بعد شامل چند معیار است. بعد سلامت شامل دو معیار تغذیه و مرگ و میر کودکان، بعد آموزش شامل معیار‌های سال‌های مدرسه و حضور کودک در مدرسه و بعد استاندارد زندگی نیز شامل معیارهای سوخت برای پخت و پز، دفع بهداشتی فاضلاب، دسترسی به آب آشامیدنی سالم، برق، کف اتاق و تملک برخی دارایی‌ها است. همان طور که بیان شد، بعد سلامت دارای دو معیار تغذیه و مرگ و میر کودکان است. در این بعد، زمانی فرد از نظر تغذیه محروم است که عضوی از خانواده وی سوء تغذیه داشته باشد. به این منظور، برای کودکان از شاخص وزن در برابر سن و برای بزرگسالان از شاخص توده بدن استفاده می‌شود. معیار دوم در بعد سلامت فوت کودک در خانوار است. در صورتی که حداقل یک کودک در خانواده فوت کرده باشد همه اعضای خانواده محروم در نظر گرفته می‌شوند.

بعد آموزش دارای دو معیار سال‌های مدرسه و حضور کودک در مدرسه است و اگر در هر خانوار حداقل یک نفر دارای 5 سال تحصیل باشد تمام اعضای خانوار غیرمحروم هستند. در معیار حضور کودک در مدرسه، کودکانی که در سنین مدرسه قرار دارند می‌بایست در کلاس‌های اول تا هشتم در مدرسه حضور یابند. بنابراین، اگر کودکی به مدرسه نرفته باشد تمام اعضای خانواده محروم در نظر گرفته می‌شوند. بعد استاندارد زندگی نیز شامل 6 معیار است. سه معیار آب آشامیدنی سالم، دفع بهداشتی فاضلاب و استفاده از سوخت مناسب برای پخت و پز از اهداف توسعه هزاره هستند. معیارهای دیگر این بعد شامل برق، کفپوش خانه و مالکیت برخی از کالاهای مصرفی مثل رادیو، تلویزیون، تلفن،دوچرخه، موتور، ماشین، کامیون و یخچال است. یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد این روش این است که درصد افراد فقیر و مجموعه محرومیت‌هایی را که هر فرد یا خانواده با آنها روبه‌رو است محاسبه می‌کند. این ویژگی مزیت‌های مهمی برای این روش ایجاد می‌کند. نخست آنکه شاخص فقر می‌تواند شدت فقر یا به عبارت دیگر مجموع وزنی محرومیت‌هایی را که هر فرد تجربه می‌کند نشان دهد و دوم آنکه در این روش می‌توان شاخص فقر چندبعدی را به منطقه یا گروه اجتماعی خاصی تجزیه کرد لذا شاخص فقرچندبعدی به این روش نسبت به سایر روش‌ها مزایای فراوانی دارد.

دیدگاه های مدرن درخصوص فقر

دیدگاه های مدرن درخصوص فقر

دیدگاه های مدرن درخصوص فقر