گفتوگو با بهرنگ قدرتی آهنگساز و تنظیمکننده
در موسیقی ایران بازار رقابتی وجود ندارد
لیلا رضایی بهرنگ قدرتی متولد اول فروردین ماه سال ۱۳۵۶ در تهران است. او موسیقی را از سن سیزده سالگی شروع کرد. بعد از کسب تجربیات عملی در زمینه موسیقی در نوزده سالگی به مدت دو سال، تئوری وهارمونی موسیقی کلاسیک را نزد استاد علیرضا مشایخی و در کلاسهای آزاد دانشگاه سوره گذراند. او فعالیتهای جدی موسیقی را از سال ۱۳۷۵ و با موسیقی بازی رایانهای «فتح خرمشهر» آغاز کرد که در نوع خود بینظیر بود؛ چراکه تا آن زمان هیچ بازی رایانهای در ایران تولید نشده بود و به همین دلیل تجربهاش اتفاق قابلتوجهی به حساب میآمد.
لیلا رضایی بهرنگ قدرتی متولد اول فروردین ماه سال 1356 در تهران است. او موسیقی را از سن سیزده سالگی شروع کرد. بعد از کسب تجربیات عملی در زمینه موسیقی در نوزده سالگی به مدت دو سال، تئوری وهارمونی موسیقی کلاسیک را نزد استاد علیرضا مشایخی و در کلاسهای آزاد دانشگاه سوره گذراند. او فعالیتهای جدی موسیقی را از سال 1375 و با موسیقی بازی رایانهای «فتح خرمشهر» آغاز کرد که در نوع خود بینظیر بود؛ چراکه تا آن زمان هیچ بازی رایانهای در ایران تولید نشده بود و به همین دلیل تجربهاش اتفاق قابلتوجهی به حساب میآمد. در سالهای بعد در زمینههای مختلف آهنگسازی و تنظیم کار کرده و تجربههای قابلتاملی را برجای گذاشته است. در این روزها مشغول آهنگسازی و تنظیم مجموعههای موسیقی بدون کلام و باکلام است که اولین محصول آن با نام «ترانههای دریایی» اخیرا منتشر شده است. همچنین آلبوم بدون کلام جدید او به نام «هلهله در باد» هم بهزودی منتشر خواهد شد. البته بعد از پانزده سال فعالیت در بخشهای مختلف موسیقی حالا روی ساخت موسیقی پاپ و موسیقی فیلم، سریال و تئاتر متمرکز شده است. قدرتی از معدود هنرمندانی است که توانسته همکاریهای مشترکی نیز
با خوانندگان ترکیهای داشته باشد که بسیار مورد استقبال مخاطبان داخلی و خارجی قرار گرفته است.
شما در شاخههای مختلفی کار کردهاید. اگر ممکن است از تجربههایتان در موسیقی بگویید.
سعی کردم در هر حوزهای که احساس میکنم میتوانم حرفی بزنم حضور داشته باشم، به همین دلیل از موسیقی برای بازیهای رایانهای گرفته تا فیلم سینمایی و موسیقی پاپ و تئاتر انجام دادهام.
چرا موسیقی پاپ را انتخاب کردید؟
در واقع تحولات در موسیقی پاپ سریعتر از سایر حوزهها اتفاق میافتد، البته به همان سرعت هم از خاطر میرود، ولی چون تقاضا برای موسیقی پاپ بیشتر است من هم سعی دارم بیشتر در این قسمت متمرکز باشم.
اما با سبکهای دیگر موسیقی هم میشود به مردم نزدیک شد.
خب در اینجا باید به یک بحث جانبی اشاره کنم که در نهایت به پاسخ سوال شما هم خواهم رسید. پدیدهای در دنیای هنر وجود دارد بهنام «سرگرمیسازی» که اگر درست درک شود کمک فراوانی به فروش آثار و مقبولیت آنها نزد مردم خواهد کرد همانطور که در سینمای هالیوود شاهد ظهور این پدیده هستیم. مثل فیلمی که شاید از ژانرش لذت نبریم، ولی وقتی فیلم را میبینیم نکتههای سرگرمکننده این فیلم توجه ما را جلب و تحسین ما را بر میانگیزد. در موسیقی نیز همین است بعضی موسیقیها بسیار هنری و فنی هستند و برخی خیلی دم دستی و نخنما. سرگرمیسازی به ما کمک میکند نبض جامعه را احساس کنیم و مطابق با آن محصولی تولید کنیم که جذاب و قابلدفاع و مخاطب پسند نیز باشد. البته در سبکهای دیگر موسیقی هم میتوان این جذابیت را ایجاد کرد و آثار و گروههایی هم هستند که توانستهاند محبوبیت قابلتوجهی نزد مردم داشته باشند و اصلا پاپ هم نباشند.
عمده فعالیت تان بیشتر پیرامون آهنگسازی و تنظیم است. چرا سعی نکردهاید وارد دنیای خوانندگی شوید؟
البته مدتی است که در حال تجربه خوانندگی نیز هستم و آهنگهای: من و تو، وقتشه، دنیامو هیچکسی نشناخت، این روزا، تسکین و اعتراف را خوانده و در فضای مجازی منتشر کردهام. البته در کنار این فعالیتها گروهی را با دو تن از دوستانم تشکیل دادهایم که برای خودمان و خوانندگانی که مراجعه میکنند پکیجهای موسیقی تولید میکنیم و به لطف خدا تا کنون بازخورد خوبی داشته است.
از دنیای کنونی موسیقی پاپ در ایران بگویید. فکر میکنید این موسیقی در ایران از چه جایگاهی برخوردار است.
به اعتقاد من موسیقی پاپ ایران در حال گذر از دوره افراط و تفریط است. به همین خاطر برای همه این تصور شخصی ایجاد شده که باید در موسیقی پاپ بهنوعی حضور داشته باشند. البته این دوره هم گذرا است، اما حالا میتوان به جرات گفت که موسیقی پاپ تقریبا تمامی کرسیها را از آن خود کرده است و هم مردم و هم رسانهها از موسیقی پاپ لذت بیشتری میبرند. و باید بگویم که موسیقی مخصوصا در زمینه تنظیم الکترونیک پیشرفت شایانی داشته است.
بحثی که این روزها مطرح است این است که همه بهنوعی کپی کار شده و از روی دست هم تقلید میکنند. در این باره چه نظری دارید؟
این هم یکی از معضلات این روزهای موسیقی پاپ ماست. همانطور که قبلا اشاره کردم حجم نقل و انتقال و سرعت در این حوزه بسیار زیاد است و این فرصتی به تولید کنندگان نمیدهد که بستری جدید و نگاهی نو را در آثاری که تولید میکنند بگنجانند. به شخصه با الهام گرفتن از استایل و الگوهای یک قطعه موافقم اما باکپی کردن نه بهدلیل رعایت حقوق مصنف؛ بلکه بهدلیل ایجاد «فقر نگاه نو در موسیقی پاپ» موافق نیستم. این کار باعث عدمشکوفایی خلاقیتها و ایدهها میشود. به محض اینکه کاری اصطلاحا «میگیرد» همه در تلاشند که نمونهای دقیقا مشابه آن را تولید کنند و امیدوارند که مثل همان کار بگیرد! و بهنظر من این کمی بچگانه به قضیه نگاه کردن است. هنرمندان ما باید طرفدارانی غیرایرانی در خارج از مرزهای خودمان داشته باشند که مطمئنا با کپی کردن به این مهم نخواهیم رسید.
پیشزمینه موسیقی پاپ، ترانه است. فکر میکنید ترانه در جایگاهی به موازات موسیقی ایستاده است؟
ترانهسرا با کلمات و واژههای خود وارد دنیای ذهنی مخاطبانش میشود و بهنوعی به او ایده، فکر واحساس میدهد. در بخش ترانه هم همین مسائل هست منتها بهگونهای دیگر، این روزها هر کسی که حتی ساده ترین قواعد اوزان (چه عروضی و چه غیرعروضی) را نمیداند قلم به دست گرفته و خود را ترانهسرا مینامد. دایره واژگانی محدود، استفاده نابجا از واژهها، ناآشنایی با ریتم و مصوتها باعث میشود بسیاری از ترانههای ما فقط بهشکل تعدادی کلمات کنار هم قرار گرفته بروز کنند و نه تفکر و نه ذهنیتی تاثیرگذار به مخاطب بدهند. گرچه این روزها شکل دیگری از ترانه را ما روی ملودی میشنویم که قطعا این شکل کارِ ترانهسرایان را سختتر خواهد کرد.
شما در شاخههای مختلفی کار کردهاید. اگر ممکن است از تجربههایتان در موسیقی بگویید.
سعی کردم در هر حوزهای که احساس میکنم میتوانم حرفی بزنم حضور داشته باشم، به همین دلیل از موسیقی برای بازیهای رایانهای گرفته تا فیلم سینمایی و موسیقی پاپ و تئاتر انجام دادهام.
چرا موسیقی پاپ را انتخاب کردید؟
در واقع تحولات در موسیقی پاپ سریعتر از سایر حوزهها اتفاق میافتد، البته به همان سرعت هم از خاطر میرود، ولی چون تقاضا برای موسیقی پاپ بیشتر است من هم سعی دارم بیشتر در این قسمت متمرکز باشم.
اما با سبکهای دیگر موسیقی هم میشود به مردم نزدیک شد.
خب در اینجا باید به یک بحث جانبی اشاره کنم که در نهایت به پاسخ سوال شما هم خواهم رسید. پدیدهای در دنیای هنر وجود دارد بهنام «سرگرمیسازی» که اگر درست درک شود کمک فراوانی به فروش آثار و مقبولیت آنها نزد مردم خواهد کرد همانطور که در سینمای هالیوود شاهد ظهور این پدیده هستیم. مثل فیلمی که شاید از ژانرش لذت نبریم، ولی وقتی فیلم را میبینیم نکتههای سرگرمکننده این فیلم توجه ما را جلب و تحسین ما را بر میانگیزد. در موسیقی نیز همین است بعضی موسیقیها بسیار هنری و فنی هستند و برخی خیلی دم دستی و نخنما. سرگرمیسازی به ما کمک میکند نبض جامعه را احساس کنیم و مطابق با آن محصولی تولید کنیم که جذاب و قابلدفاع و مخاطب پسند نیز باشد. البته در سبکهای دیگر موسیقی هم میتوان این جذابیت را ایجاد کرد و آثار و گروههایی هم هستند که توانستهاند محبوبیت قابلتوجهی نزد مردم داشته باشند و اصلا پاپ هم نباشند.
عمده فعالیت تان بیشتر پیرامون آهنگسازی و تنظیم است. چرا سعی نکردهاید وارد دنیای خوانندگی شوید؟
البته مدتی است که در حال تجربه خوانندگی نیز هستم و آهنگهای: من و تو، وقتشه، دنیامو هیچکسی نشناخت، این روزا، تسکین و اعتراف را خوانده و در فضای مجازی منتشر کردهام. البته در کنار این فعالیتها گروهی را با دو تن از دوستانم تشکیل دادهایم که برای خودمان و خوانندگانی که مراجعه میکنند پکیجهای موسیقی تولید میکنیم و به لطف خدا تا کنون بازخورد خوبی داشته است.
از دنیای کنونی موسیقی پاپ در ایران بگویید. فکر میکنید این موسیقی در ایران از چه جایگاهی برخوردار است.
به اعتقاد من موسیقی پاپ ایران در حال گذر از دوره افراط و تفریط است. به همین خاطر برای همه این تصور شخصی ایجاد شده که باید در موسیقی پاپ بهنوعی حضور داشته باشند. البته این دوره هم گذرا است، اما حالا میتوان به جرات گفت که موسیقی پاپ تقریبا تمامی کرسیها را از آن خود کرده است و هم مردم و هم رسانهها از موسیقی پاپ لذت بیشتری میبرند. و باید بگویم که موسیقی مخصوصا در زمینه تنظیم الکترونیک پیشرفت شایانی داشته است.
بحثی که این روزها مطرح است این است که همه بهنوعی کپی کار شده و از روی دست هم تقلید میکنند. در این باره چه نظری دارید؟
این هم یکی از معضلات این روزهای موسیقی پاپ ماست. همانطور که قبلا اشاره کردم حجم نقل و انتقال و سرعت در این حوزه بسیار زیاد است و این فرصتی به تولید کنندگان نمیدهد که بستری جدید و نگاهی نو را در آثاری که تولید میکنند بگنجانند. به شخصه با الهام گرفتن از استایل و الگوهای یک قطعه موافقم اما باکپی کردن نه بهدلیل رعایت حقوق مصنف؛ بلکه بهدلیل ایجاد «فقر نگاه نو در موسیقی پاپ» موافق نیستم. این کار باعث عدمشکوفایی خلاقیتها و ایدهها میشود. به محض اینکه کاری اصطلاحا «میگیرد» همه در تلاشند که نمونهای دقیقا مشابه آن را تولید کنند و امیدوارند که مثل همان کار بگیرد! و بهنظر من این کمی بچگانه به قضیه نگاه کردن است. هنرمندان ما باید طرفدارانی غیرایرانی در خارج از مرزهای خودمان داشته باشند که مطمئنا با کپی کردن به این مهم نخواهیم رسید.
پیشزمینه موسیقی پاپ، ترانه است. فکر میکنید ترانه در جایگاهی به موازات موسیقی ایستاده است؟
ترانهسرا با کلمات و واژههای خود وارد دنیای ذهنی مخاطبانش میشود و بهنوعی به او ایده، فکر واحساس میدهد. در بخش ترانه هم همین مسائل هست منتها بهگونهای دیگر، این روزها هر کسی که حتی ساده ترین قواعد اوزان (چه عروضی و چه غیرعروضی) را نمیداند قلم به دست گرفته و خود را ترانهسرا مینامد. دایره واژگانی محدود، استفاده نابجا از واژهها، ناآشنایی با ریتم و مصوتها باعث میشود بسیاری از ترانههای ما فقط بهشکل تعدادی کلمات کنار هم قرار گرفته بروز کنند و نه تفکر و نه ذهنیتی تاثیرگذار به مخاطب بدهند. گرچه این روزها شکل دیگری از ترانه را ما روی ملودی میشنویم که قطعا این شکل کارِ ترانهسرایان را سختتر خواهد کرد.
ارسال نظر