مدیریت با بوق و شیپور!
مهدی قانونی- هیچ ابزاری نمی خواهد؛ غیر از اینکه خجالت را زمین بگذاری و هر کلمه ای که در کوچه، خیابان و میان دعواها یاد گرفته ای را در پس ذهنت داشته باشی. قرار نیست چیز زیادی در چنته داشته باشی، فقط کافیست کمی گستاخی را توی صدایت بریزی تا حنجره ات بتواند هر گوشی را به فراخور داشته ها و کارکردش تحت تاثیر قرار دهد. همین می شود که سکوی های ورزشگاه پر می شود از حرف ها و شعارهایی که گاه و بی گاه از آستینشان بیرون می پرد و روی صورت کلمات خش می اندازد.
این ماجرای پر رمز و راز آدم هایی است که آن ها را روی سکوهای ورزشگاه با نام «لیدر» خطاب می کنند و به واقع و به معنای واقعی کلمه در ورزش ایران به ویژه فوتبال، ابزار مهمی در راستای اهداف افرادی خاص در پشت پرده، سکوها را به هر سویی که بخواهند، سوق می دهند.
مهدی قانونی- هیچ ابزاری نمی خواهد؛ غیر از اینکه خجالت را زمین بگذاری و هر کلمه ای که در کوچه، خیابان و میان دعواها یاد گرفته ای را در پس ذهنت داشته باشی. قرار نیست چیز زیادی در چنته داشته باشی، فقط کافیست کمی گستاخی را توی صدایت بریزی تا حنجره ات بتواند هر گوشی را به فراخور داشته ها و کارکردش تحت تاثیر قرار دهد. همین می شود که سکوی های ورزشگاه پر می شود از حرف ها و شعارهایی که گاه و بی گاه از آستینشان بیرون می پرد و روی صورت کلمات خش می اندازد.
این ماجرای پر رمز و راز آدم هایی است که آن ها را روی سکوهای ورزشگاه با نام «لیدر» خطاب می کنند و به واقع و به معنای واقعی کلمه در ورزش ایران به ویژه فوتبال، ابزار مهمی در راستای اهداف افرادی خاص در پشت پرده، سکوها را به هر سویی که بخواهند، سوق می دهند. تغییر کادر فنی، تعویض بازیکن ها، تغییر مدیرعامل، ایجاد فشار بر مجموعه مدیریتی یک باشگاه، فشار برای جذب و یا عدم عقد قرار داد با یک بازیکن و .... اینها تنها گوشه ای از رفتارها و فشارهای عجیب و غریب مدیریتی است که نه از پشت میزها؛ بلکه از روی سکوها و توسط بوق، شیپور و حنجره ها شکل میگیرد، اتفاقی عجیب که به دلیل ناکارآمد بودن سیستم های تصمیم گیرنده در مجموعه های باشگاهی و مجموعه های بالاسری آنها شکل می گیرد. نکته قابل توجه در این فرآیند آن است که برخی از این به اصطلاح لیدرها به دلیل آنچه که خود آن را تعصب و هواداری مینامند، از باشگاه، مربیان و بازیکنان تیم مورد نظر، وجوه زیادی طلب می نمایند و چه اتفاقی می افتد اگر به اصطلاح خودشان؛ «سر کیسه را شُل نکنی!»
بدون تردید این قبیل رفتارهایی که شاید فقط در فوتبال ایران بشود سراغ آن را در رفتار فرا قانونی این طیف از هواداران گرفت، موضوعی است که با تحلیل های علمی و دانشگاهی نمی توان در این خصوص به نتیجه ای مشخص رسید. رفتارهایی که برخی ناخواسته و تنها و تنها در راستای اهداف خاصِ گروهی خاص شکل میگیرد و یا خروجی دورهمی قهوه خانههایی است که به شعارهای روی سکوها اتفاق می افتد که این موضوع نیز با چک پولهای کنار نعلبکی چای، رابطه مستقیمی دارد. نکته دیگر آن است که حتی ایجاد کانون های هواداری علیرغم تاثیرات مثبت خود در ساماندهی هواداران نتوانسته آنگونه که باید و شاید در خنثی کردن این فشارها عمل نماید، چرا که جلسات شبانه توانسته اند در این وانفسای فوتبال موفق تر عمل نمایند.
آنچه مسلم است؛ فوتبال در ایران و تب آن روی سکوی ورزشگاه ها، با همه جای دنیا متفاوت است و هواداران تا امروز توانسته اند اتفاق های عجیب و غریبی را رقم بزنند. اتفاق هایی که شاید به باور کسی نگنجد که مثلا هواداران یک تیم با فشار به مجموعه های بالاسری، در طرفداری از یک بازیکن، در عرض چند ماه سرمربی و مدیر عامل باشگاه را تغییر دادند و باعث شدند تا باشگاه قرارداد برخی بازیکنان تیم را تمدید و برخی دیگر را فسخ کند. مدیریت با بوق و شیپور بدون تردید از بی نظمیها و بی دانشیها آغاز می شود و آنجا که ضعفی در مقابل حنجره های بی پروا قرار می گیرد، یا باید سر کیسه ها شُل شود و یا اینکه فرمان امضاء را به سمت سکوها بچرخانی!
ارسال نظر