اخلاق حرفهای و فرهنگ سازمانی به هم تنیده هستند
نویسنده: ارسلان معظمی- فربد دقیق شرکت مانکامروزه بسیاری از کشورها به این بلوغ فکری رسیدهاند که بیاعتنایی به مسائل اخلاقی و فرار از مسئولیتها و تعهدات اجتماعی به از بین رفتن موسسات و سازمانها میانجامد و دیگر نمیتوان موفقیت را در جایی به دور از اخلاق جستجو کرد. به همین دلیل بسیاری از موسسات و سازمانهای موفق، به تدوین استراتژی اخلاقی احساس نیاز کرده و به این باور رسیدهاند که باید در سازمان، فرهنگی مبتنی بر اخلاق گسترش یابد، از این رو کوشیدهاند به تحقیقات درباره اخلاق حرفهای جایگاه ویژهای بدهند.
نویسنده: ارسلان معظمی- فربد دقیق شرکت مانکامروزه بسیاری از کشورها به این بلوغ فکری رسیدهاند که بیاعتنایی به مسائل اخلاقی و فرار از مسئولیتها و تعهدات اجتماعی به از بین رفتن موسسات و سازمانها میانجامد و دیگر نمیتوان موفقیت را در جایی به دور از اخلاق جستجو کرد. به همین دلیل بسیاری از موسسات و سازمانهای موفق، به تدوین استراتژی اخلاقی احساس نیاز کرده و به این باور رسیدهاند که باید در سازمان، فرهنگی مبتنی بر اخلاق گسترش یابد، از این رو کوشیدهاند به تحقیقات درباره اخلاق حرفهای جایگاه ویژهای بدهند. یکی از عمدهترین دغدغههای مدیران کارآمد در سطوح مختلف چگونگی ایجاد بسترهای مناسب برای عوامل انسانی شاغل در تمامی حرفههاست تا آنها با حس مسئولیت و تعهد کامل به مسائل اجتماعی و حرفهای خود بپردازند و اصول اخلاقی حاکم بر شغل و حرفه خود را رعایت کنند. اخلاق حرفهای یکی از مسائل اساسی همه جوامع بشری است و میتوان آن را از سرمایههای اجتماعی بر شمرد؛ هر جامعهای نیازمند آن است تا ویژگیهای اخلاق حرفهای مانند دلبستگی به کار و انجام آن با بالاترین کیفیت، روحیه مشارکت و اعتماد، ایجاد تعامل با یکدیگر و کار و برای
تحقق را آن فرهنگسازی کنند.
اخلاق حرفهای هم در درون سازمان و هم در بیرون سازمان میتواند جلوهگر شود.
در درون سازمانها برای پیاده سازی اخلاق حرفهای در گام نخست باید از رفتارهای سیاسی پرهیز نمود و برای نیروهای سازمان، آموزشها و فرهنگ مناسبی را در پایهگذاری کرد. رفتار سیاسی را میتوان این گونه تعریف کرد: رفتاری است که براساس سلایق و منافع شخصی انجام میگیرد و در نقطه مقابل رفتار اصولی و ضابتهمند قرار دارد. رفتار سیاسی بیشر در سازمانهایی رخ میدهد که کارکنان از سطح تخصص پایینتری برخوردار هستند یا قاعده رقابت درون سازمانی دیگر صلاحیتها و عملکردهای کارکنان نیست بلکه برتریها و دستآوردها از راه دستهبندیها و جناحبندیهای درون سازمان بدست میآیند. در این رفتار همواره منافع فردی نسبت به منافع جمعی و سازمانی در اولویت قرار میگیرد. از رویی دیگر کیفیت اخلاق حرفهای میتواند به افزایش بهرهوری سازمانها، بهبود کیفیت کار و احساس لذت بیشتر کارکنان از محیط کاری نیز کمک شایانی نماید. از دیدگاه جذب نیروی انسانی، سازمانهای اخلاق مدار از توانایی بیشتری در جذب نیروهای توانمندو پرورش نیروهای خلاق نسبت به دیگر سازمانها برخوردارند.
وجود اخلاق و اخلاق خرفهای میتواند نقش به سزایی را در ارتقای برند سازمان یا بنگاه اقتصادی بازی کند. اخلاق حرفهای در صورتی میتواند در یک سازمان نهادینه شود که نخست در سطوح عالی سازمان، در روابط درون سازمانی مدیران ارشد و میانی، مدیران میانی و کارکنان، روابط سازمان با محیط پیرامون و احساس مسولیت سازمان در قبال مسولیتهای اجتماعی خود نمودار شود.
از دیدگاه مدیریتی اخلاق حرفهای در سازمانهایی که دورههای کوتاه مدیریتی را تجربه میکنند، میتواند بسیار شکننده باشد. برای پیادهسازی فرهنگ اخلاق حرفهای در هر سازمانی باید بخش منابع انسانی سازمان مورد توجه ویژهای قرار بگیرد. از دیگر آفتهای اخلاق حرفهای در سازمان میتوان به نبود شفافیت در سازمان اشاره کرد این مشکل خود نیز میتواند زمینهساز بروز رفتارهای سیاسی و رقابتهای ناسالم درون سازمانی نیز باشد.
در پایان میتوان به این نتیجه رسید که اخلاق حرفهای و فرهنگ سازمانی بسیار به هم تنیده هستند و نقطه آغازین آن مدیریت سازمان است و باید به صورت بالا به پایین در سازمانها به اجرا در آید.
اخلاق حرفهای هم در درون سازمان و هم در بیرون سازمان میتواند جلوهگر شود.
در درون سازمانها برای پیاده سازی اخلاق حرفهای در گام نخست باید از رفتارهای سیاسی پرهیز نمود و برای نیروهای سازمان، آموزشها و فرهنگ مناسبی را در پایهگذاری کرد. رفتار سیاسی را میتوان این گونه تعریف کرد: رفتاری است که براساس سلایق و منافع شخصی انجام میگیرد و در نقطه مقابل رفتار اصولی و ضابتهمند قرار دارد. رفتار سیاسی بیشر در سازمانهایی رخ میدهد که کارکنان از سطح تخصص پایینتری برخوردار هستند یا قاعده رقابت درون سازمانی دیگر صلاحیتها و عملکردهای کارکنان نیست بلکه برتریها و دستآوردها از راه دستهبندیها و جناحبندیهای درون سازمان بدست میآیند. در این رفتار همواره منافع فردی نسبت به منافع جمعی و سازمانی در اولویت قرار میگیرد. از رویی دیگر کیفیت اخلاق حرفهای میتواند به افزایش بهرهوری سازمانها، بهبود کیفیت کار و احساس لذت بیشتر کارکنان از محیط کاری نیز کمک شایانی نماید. از دیدگاه جذب نیروی انسانی، سازمانهای اخلاق مدار از توانایی بیشتری در جذب نیروهای توانمندو پرورش نیروهای خلاق نسبت به دیگر سازمانها برخوردارند.
وجود اخلاق و اخلاق خرفهای میتواند نقش به سزایی را در ارتقای برند سازمان یا بنگاه اقتصادی بازی کند. اخلاق حرفهای در صورتی میتواند در یک سازمان نهادینه شود که نخست در سطوح عالی سازمان، در روابط درون سازمانی مدیران ارشد و میانی، مدیران میانی و کارکنان، روابط سازمان با محیط پیرامون و احساس مسولیت سازمان در قبال مسولیتهای اجتماعی خود نمودار شود.
از دیدگاه مدیریتی اخلاق حرفهای در سازمانهایی که دورههای کوتاه مدیریتی را تجربه میکنند، میتواند بسیار شکننده باشد. برای پیادهسازی فرهنگ اخلاق حرفهای در هر سازمانی باید بخش منابع انسانی سازمان مورد توجه ویژهای قرار بگیرد. از دیگر آفتهای اخلاق حرفهای در سازمان میتوان به نبود شفافیت در سازمان اشاره کرد این مشکل خود نیز میتواند زمینهساز بروز رفتارهای سیاسی و رقابتهای ناسالم درون سازمانی نیز باشد.
در پایان میتوان به این نتیجه رسید که اخلاق حرفهای و فرهنگ سازمانی بسیار به هم تنیده هستند و نقطه آغازین آن مدیریت سازمان است و باید به صورت بالا به پایین در سازمانها به اجرا در آید.
ارسال نظر