دنیای دوگانه زنان؛ انتخاب بین کار یا فرزندان
هانا شانک و الیزابت والاس
مترجم: مریم رضایی
وقتی تصمیم گرفتیم با همکلاسیهای سابقمان در دانشگاه نورثوسترن مصاحبه کنیم، انتظارش را داشتیم که ببینیم تعدادی از آنها خانهنشین شدهاند. با اینکه هیچ کس در دانشگاه علنا نگفته بود قصد دارد کار نکند و به بزرگ کردن فرزندانش فکر کند، اما میدانستیم زنان زیادی هستند که به دلایل متعدد، چنین انتخابی دارند. مرکز تحقیقاتی پیو در گزارشی اعلام کرده که ۱۰ درصد مادران با تحصیلات عالی در خانه میمانند. اما بررسیهای ما در میان همکلاسیهایمان تعدادی بیشتر از این را نشان داد که موجب حیرت ما شد.
هانا شانک و الیزابت والاس
مترجم: مریم رضایی
وقتی تصمیم گرفتیم با همکلاسیهای سابقمان در دانشگاه نورثوسترن مصاحبه کنیم، انتظارش را داشتیم که ببینیم تعدادی از آنها خانهنشین شدهاند. با اینکه هیچ کس در دانشگاه علنا نگفته بود قصد دارد کار نکند و به بزرگ کردن فرزندانش فکر کند، اما میدانستیم زنان زیادی هستند که به دلایل متعدد، چنین انتخابی دارند. مرکز تحقیقاتی پیو در گزارشی اعلام کرده که 10 درصد مادران با تحصیلات عالی در خانه میمانند. اما بررسیهای ما در میان همکلاسیهایمان تعدادی بیشتر از این را نشان داد که موجب حیرت ما شد. هر یک از زنانی که در این گروه هستند، بعد از فارغالتحصیلی سوابق موفقی داشتهاند و هدفشان این بود که بعد از بچهدار شدن، به کارشان ادامه دهند؛ مشاغلی مثل کارمند تلویزیون، معلم، مدیر روابط عمومی، وکیل، مشاور مدیریت، مشاور مالی و غیره. خیلی از آنها میگویند تصمیمشان برای ماندن در خانه برای خودشان هم حیرتانگیز بوده است.
این که مادر شدن کلا جهانبینی افراد را تغییر میدهد، چیز جدیدی نیست. اما در حالی که برخی زنان برای پیشرفت کردن خود را با سختیها وفق میدهند، برخی دیگر تصمیم میگیرند شغل خود را کنار بگذارند و به مادرانی تماموقت تبدیل شوند. چه چیزی باعث واکنشهای متفاوت زنان به این موضوع میشود؟ با اینکه یک مکتب فکری میگوید سیاستهای مرخصی ناکافی جلوی پیشرفتهای شغلی زنان را میگیرد، اما هیچ یک از مصاحبهشوندگانی که با آنها صحبت کردیم، اشاره نکردند که «به خاطر نداشتن مرخصی زایمان کافی از شغلم بیرون آمدم» یا «مرخصی زایمان من خیلی کوتاه بود.» در واقع، بیشتر افراد از مزایای مرخصی زایمان خود راضی هم بودند. اما فاکتورهای دیگری توجه ما را جلب کرد که نشانه خوبی هستند مبنی بر اینکه چرا زنان ترجیح میدهند شاغل بمانند یا ترک کار کنند. تعداد بسیار اندکی از همکلاسیهای سابق ما عنوان کردند که پیوند جسمی و احساس با فرزندان تازه بهدنیا آمده باعث شده نتوانند دیگر به سر کار برگردند. حتی این موضوع در میان زنانی که در درآمدزایی خانواده نقش مهمی داشتند و به کارشان علاقهمند و متعهد بودند نیز مطرح است.
وکیلی که در یک دفتر حقوقی در کانزاس کار میکرد، چند سال بعد از ازدواجش اولین فرزندش را به دنیا آورد. او برنامهریزی کرده بود که برای کودکش پرستار بگیرد و ظرف چند هفته بعد از زایمانش به سر کار برگردد. اما خیلی زود متوجه شد که نمیتواند 100 درصد به همه کارهایش برسد. با اینکه محل کارش به او اجازه داده بود نیمه وقت کار کند، اما نمیتوانست تصور کند که بهطور کامل در دسترس اربابرجوعهایش نباشد. در نهایت، با چشمانی اشکبار به اتاق سرپرستش رفت و استعفایش را تقدیم کرد. او میگوید: «به این فکر نمیکردم که موقتا این کار را انجام میدهم و میدانستم چیز بزرگی را در زندگی ترک میکنم.» یک معلم هم میگوید که بچهدار شدنش تحولی بزرگ در زندگیاش ایجاد کرد: «هیچ وقت فکر نمیکردم با فرزندانم در خانه بمانم. اما وقتی بعد از به دنیا آمدن دختر اولم به یک مصاحبه شغلی رفتم، تمام راه برگشت به خانه را گریستم. سپس زنگ زدم و به آنها گفتم این شغل را نمیخواهم. خوششانس بودم که همسرم درآمد کافی داشت که بتوانم در خانه بمانم.»
زنان دیگر درگیر حسابوکتابهایی نظیر هزینه مهدکودک یا پرستار گرفتن، چشمانداز بلند مدت شغلی و اثر منفی کارشان بر خانواده بودند. زنانی که مشاغلی با درآمد پایین داشتند، عنوان کردند که ماندن در خانه برای آنها منطقیتر است، چون در برخی مواقع هزینههای مهد کودک یا پرستار بچه بیشتر از حقوق ماهانه آنها بود. یکی دیگر از همکلاسیهای ما که برنامهریز مالی بود، در دوران بارداری شغلش را ترک کرد، چون این شغل دیگر جذابیتی برایش نداشت و نیز میدانست محل کارش هیچ گونه انعطافی در قبال شرایط جدید او نخواهد داشت.
در برخی موارد، همکلاسیهای سابق ما تلاش کرده بودند یک شغل پارهوقت پیدا کنند که بتوانند مدیریت بهتری بر شرایط زندگی خود داشته باشند. یکی از آنان که قبلا در یک واحد روابط عمومی در کارولینای شمالی کار میکرد، مهد کودکهای مختلفی را بررسی کرده بود و در نهایت یکی را که نزدیک محل کارش بود انتخاب کرده بود. یک هفته قبل از اینکه کار جدید را شروع کند، دخترش را به این مهد برد تا با کارکنان و فضای آنجا آشنا شود. او میگوید: «مربی مهد روی زمین نشسته بود و بچههای زیادی اطرافش بودند. او حتی از جای خود بلند نشد و نگاهی هم به دختر من نینداخت. تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که هر چه زودتر از آنجا خارج شوم.» او قرارداد با آن مهد کودک را فسخ کرد و جاهای دیگر را بررسی کرد. سرانجام بعد از چند ماه کار کردن و مذاکره برای کار کردن در ساعت کار منعطف، آن شغل را رها کرد و در 14 سال گذشته، تمام وقت در خانه بوده است.
یک نکته مشترک در مورد تمام زنان مصاحبهشونده که ترجیح دادند در خانه بمانند، این است که آنها مشاغلی داشتند که به محض به دنیا آمدن فرزند اولشان، با آنها کنار نیامدند؛ یعنی این مشاغل برای مادران هیچ انعطافی به خرج ندادند، یا حقوق کافی برای آنها در نظر نگرفتند تا آنها بتوانند از پس مخارج مهد کودک یا پرستار برآیند. البته در اینجا باید اشاره کرد که نتایج تحقیقات نشان میدهد زنان در مقایسه با همکاران مرد خود، کمتر پاداش و مزایا دریافت میکنند. بهطور مثال، زنان کندتر ارتقا مییابند، سختتر مورد قضاوت قرار میگیرند و بهطور یکسان از پاداش برخوردار نمیشوند. نتایج یک نظرسنجی که در سال 2010 توسط اساتید موسسه MIT و دانشگاه ایندیانا صورت گرفته نشان میدهد حتی سازمانهایی که دم از فرهنگ شایستهسالاری میزنند، وقتی پای پاداش و مزایا و ارتقا به میان میآید، بیشتر به سمت مردان سوگیری دارند. در لحن زنانی که با آنها مصاحبه کردیم، ترکیبی از غرور و ناراحتی وجود داشت. آنها از اینکه خانهای با ویژگیهای خوب برای فرزندانشان فراهم کرده اند، احساس غرور میکنند، اما مطمئن نیستند که ترک کردن همیشگی دنیای کار، درست بوده یا نه.
ارسال نظر