شبهجزیره اسرارآمیز (قسمت چهلوششم)
اقتصاد یارانهای فروپاشی اقتصادی را تسریع کرد
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانههای دولتی بهعنوان پایتخت انقلاب نشان داده میشود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمهای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کرهشمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمدهباشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصلهایی از کتاب مذکور است میتواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کرهشمالی میگذرد به خواننده ارائه دهد.
از اواخر دهه ۵۰، وقتی کیم ایل سونگ برای اولین بار از محصولات بیکیفیت، برنامهریزی خشک و غیرقابل انعطاف همراه با کمبود منابع، نهادهها و تجهیزات مدرن در کنار سیاسی شدن فرآیند اقتصادی از طریق کمپینهای کولیمایی بی امان و متعدد شکوه کرد، اعلام کرد که کیفیت پایین همچنان یک مشکل برای بخش صنعتی است. این شکست برای مقابله با مساله کیفیت، مشخصه اقتصادهای دستوری است. فقط یک نمونه را در شوروی در نظر بگیرید. برژنف برای اولین بار در مورد کیفیت پایین تولید- بهویژه تولید کفش (که این هم مشکلی در کرهشمالی بود)- در سال ۱۹۷۶ شکایت کرد. هشت سال بعد بود که جانشین برژنف، چرننکو، فرمانی در مورد کیفیت در صنعت کفش شوروی به تصویب رساند. اینکه رهبر یک کشور- خواه در کرهشمالی یا در اتحاد جماهیر شوروی- باید شخصا درگیر بحث بر سر کیفیت کفش شود، نشان از خرده مدیریت سیاسی در اقتصاد دستوری است.
از اعتیاد به یارانه تا اقتصاد بیمار
یک عامل مهم در توسعه اقتصادی کرهشمالی نقش محوری یارانههای اقتصادی بوده است. در اصل، این یارانهها بهدلیل سخاوتمندی (یا فرصت طلبی سیاسی) اتحاد جماهیر شوروی بود؛ آنها [کرهشمالی] پیاده نظام در بازی بزرگ شطرنج جنگ سرد بودند و مسکو نیاز داشت که پیونگ یانگ در این بازی بماند. در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی یک قدرت اقتصادی به مراتب قویتر از چین بود. به دنبال اختلاف چین - شوروی، مسکو عزم کرد که کرهشمالی را در مدار روسیه نگه دارد و آن را به پکن نبازد. با وجود اینکه کرهایها بهطور کلی خط نسبتا مستقلی را حفظ کرده بودند اما کیم ایل سونگ و سپس کیم جونگ ایل بیشرمانه پذیرش یارانههای کلان از سوی اتحاد جماهیر شوروی در قالب نفت و سایر نهادههای ضروری را ادامه دادند. وقتی این یارانهها به بیش از یک میلیارد دلار آمریکا رسید- و البته شامل تسلیحات نمیشد- این یارانههای قابل ملاحظه از سوی گورباچف قطع شد زیرا او نیز خواستار بازپرداخت وامهای کلان و ساخت و سازهای آینده در قالب ارزهای معتبر بود.
وقتی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ فرو پاشید، یارانهها قطرهای پرداخت میشد و بعد هم بهدلیل در غلتیدن فدراسیون جدید روسیه به سوی رکود اقتصادی و تورم گسترده، پرداخت یارانهها کاملا متوقف شد. با پایان جنگ سرد، مسکو شروع به فروش نفت خود به شکل رقابتی در بازار جهانی کرد و از این درآمد برای حمایت از بنگاههای دولتی بیمار خود استفاده کرد. تاثیر پایان دادن به پرداخت یارانهها برای کرهشمالی فاجعه بار بود. برای تمام کشورهای سوسیالیستی سابق، و برای کشورهایی که هنوز بهطور اسمی سوسیالیست هستند مانند چین، ویتنام و کوبا، تعامل با میراث صنعتی دولتی به یک سد بزرگ تبدیل شده است. هماکنون کرهشمالی با این مشکل مواجه است چرا که بنگاههای دولتیاش بهدلیل خالی شدن شدید ذخایر ارزی و سیستم بانکی توسعه نیافته و شکننده آن، به بیابانی برهوت میماند. در یک دولت تک حزبی سوسیالیستی با اقتصاد فروپاشیده، تعامل با این صنایع بسیار مشکل ساز است؛ امید اندکی برای ایجاد اشتغال جایگزین در صنایع جدید وجود دارد و مشروعیت سیاسی بر بنگاههای دولتی بیمار و نیز توسل به ذخایر خارجی اندک (یا هیچ ذخیره خارجی) متکی است.
ایدئولوژی سیاسی هم نقش خود را ایفا میکند. در نظام سوسیالیستی، «دولت محوری» مترادف است با «کنترل کارگری»، هرچند ممکن است در واقعیت نادرست باشد. بر این واقعیت بیفزایید که در دهه ۸۰، بلوک سوسیالیست، مجتمعهای نظامی- صنعتی را توسعه داد که موفقیت اندکی در انتقال فناوری نظامی برای استفاده غیرنظامی داشت. در کرهشمالی، کیم ایل سونگ، که ۳۰ درصد از تولید ناخالص ملی کشور را صرف تجهیز ارتش میکرد ظاهرا درک نمیکرد که نهتنها در حال رقابت با کرهجنوبی بلکه در حال رقابت با هزینههای نظامی آمریکاست چرا که آمریکا هم در حال فروش و هم انتقال تسلیحات و فناوریهای نظامی به سئول بود. با افزایش بدهیها و ضررهای بنگاههای دولتی و نیز غیرمولد بودنشان، در نهایت روشن شد که پیش از اینکه تمام کشورها را با خود غرق کند باید کاری کرد؛ هرچند در برخی موارد کارهایی کردند.
گورباچف تلاش داشت تا با بنگاههای دولتی شوروی از طریق پروستریکا تعامل کند، اگر چه در نهایت او با موانع ایدئولوژیکی و سیاسی بیش از حدی مواجه شد. کوچک شدن، تعطیلی یا خصوصیسازی صنایع شوروی نمیتوانست موثر باشد، به این دلیل که تحمل بیکاری حاصل از آن و محرومیت اجتماعی به لحاظ سیاسی برای یک کشور سوسیالیستی بسیار زیاد بود. در نتیجه، پروستریکا شکست خورد، گورباچف برکنار شد و خصوصی سازی در دوره بوریس یلتسین با استفاده از این روشها ادامه یافت: ترکیبی از عرضه سهام عمومی، فروش مستقیم و مناقصه سرمایهگذاری، مدیریت و خرید کل سهم کارمندان، و طرح کوپنی تست نشده و بد جا افتاده که موجب خریداری شدن بسیاری از بخشهای سودآور صنعت روسیه از سوی کسانی بود که «اولیگارش ها» نامیده میشدند درحالیکه «روست بلت» در کنار مردم ماند و به فروپاشی خود با کوپن شهروندانی که در آن هیچ چیزی یافت نمیشد ادامه داد.
ارسال نظر