ضرورت خدمات پساز فروش و آموزش برای ماشینآلات سنگین
با توجه به نقش برجسته ماشین آلات سنگین در حوزه معادن و موضوعات عمرانی کشور و نیاز به همفکری و مطرح شدن کم و کاستی ها و مشکلات، میزگردی با حضور کارشناسان و مدیران حوزه معادن، عمران و ماشین آلات سنگین در روزنامه دنیای اقتصاد برگزار شد. سهم ماشین آلات در توسعه معادن، انتظارات شرکتهای معدنی و عمرانی از شرکتهای عرضه کننده ماشین آلات، خدمات پس از فروش ماشین آلات سنگین در کشور و شاخصهای استاندارد بودن معادن از جمله مباحثی است که در این نشست معدنی و عمرانی به بحث و بررسی گذاشته شد. محمدرضا بهرامن رئیس خانه معدن ایران، اردشیر سعدمحمدی مدیرعامل شرکت توسعه معادن روی ایران، عبدالرضا صالحی دبیر انجمن تولیدکنندگان و واردکننده ماشین آلات سنگین معدنی، ساختمانی و راهسازی، بهرام شکوری رئیس کمیسیون معدن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ایران، روح الله شرفیان اردکانی معاون امور بین الملل هلدینگ معدنی فلات آسیا، علی قراچورلو معاون اجرایی شرکت ارسا بین الملل، حمیدرضا افراسیابی مدیرعامل شرکت حفار ماشین شیراز، سیروس جعفری مدیرعامل شرکت بالاست و محمدحسین حیاتی قائم مقام مدیرعامل شرکت پارس پروژه راه صنعت، فعالان اقتصادی شرکت کننده در این میزگرد پر چالش بودند که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
با توجه به نقش برجسته ماشین آلات سنگین در حوزه معادن و موضوعات عمرانی کشور و نیاز به همفکری و مطرح شدن کم و کاستی ها و مشکلات، میزگردی با حضور کارشناسان و مدیران حوزه معادن، عمران و ماشین آلات سنگین در روزنامه دنیای اقتصاد برگزار شد. سهم ماشین آلات در توسعه معادن، انتظارات شرکتهای معدنی و عمرانی از شرکتهای عرضه کننده ماشین آلات، خدمات پس از فروش ماشین آلات سنگین در کشور و شاخصهای استاندارد بودن معادن از جمله مباحثی است که در این نشست معدنی و عمرانی به بحث و بررسی گذاشته شد. محمدرضا بهرامن رئیس خانه معدن ایران، اردشیر سعدمحمدی مدیرعامل شرکت توسعه معادن روی ایران، عبدالرضا صالحی دبیر انجمن تولیدکنندگان و واردکننده ماشین آلات سنگین معدنی، ساختمانی و راهسازی، بهرام شکوری رئیس کمیسیون معدن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ایران، روح الله شرفیان اردکانی معاون امور بین الملل هلدینگ معدنی فلات آسیا، علی قراچورلو معاون اجرایی شرکت ارسا بین الملل، حمیدرضا افراسیابی مدیرعامل شرکت حفار ماشین شیراز، سیروس جعفری مدیرعامل شرکت بالاست و محمدحسین حیاتی قائم مقام مدیرعامل شرکت پارس پروژه راه صنعت، فعالان اقتصادی شرکت کننده در این میزگرد پر چالش بودند که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
سهم ماشین آلات در توسعه معادن
بهرام شکوری: سهم ماشینآلات در حوزه فعالیتهای معدنی نسبت به تجهیزات ماشینآلات بسیار موثر است و شاید سهم آن بیش از ۸۰ درصد باشد. در این زمینه منابع انسانی هم موثرند ولی سهم ماشینآلات در معادن بیشتر است. آنچه مسلم است معدنکاران بیشتر به سوی فعالیت در معادن بزرگ مقیاس میروند و درنتیجه ماشینآلات نیز باید با مقیاس بزرگتر باشند که قیمت تمامشده کار کاهش یابد. پس از آن بحث برند ماشین آلات مطرح میشود، اما به دلیل محدودیت هایی که در ایران وجود داشت امکان بهره مندی از برندهای مطرح و باکیفیت مقدور نبود. به همین دلیل با وجود پایین بودن هزینه ها در بخش خرید، هزینههای بیشتری را در بخش تعمیر و نگهداری متحمل شدیم. در برخی موارد نیز به دلیل دسترسی سخت به برندی خاص و یا شرایط پروژه مجبور به خرید ماشین آلات و تجهیزات بودیم. این نکات را به این دلیل مطرح کردم که در مواقعی بر حسب نقدینگی و شرایط کار، مجبور به خرید ماشین آلات هستیم و این موضوع بر میزان و کارایی معدن تاثیر مستقیم دارد.
انتظارات فعالان معدنی و عمرانی از شرکتهای عرضه کننده تجهیزات و ماشین آلات
بهرام شکوری: یکی از دغدغههای فعالان معدنی، نبود برندهای مطرح دنیا در ایران است که به خاطر تحریمها بود. با رفع تحریمها، کمکم نمایندگیها در حال شکل گیری اند، به ویژه آنکه تجهیزات و ماشین آلان بزرگ معدنی عمدتا در آمریکا تولید میشوند و به دلیل تحریم ها در تامین آنها مشکل داشتیم. تمایل معدنکاران به برندهای مطرح دنیا به دلیل قیمت و کیفیت مناسب آنهاست. در فضای پس از برجام علاقمند به شکل گیری این نمایندگیها هستیم تا تمام تجهیزات موردنیاز ماشینآلات معدن در اختیار معدنکاران قرار گیرد. موضوع مهم در مورد برندها این است که این نمایندگیها حمایت خوبی از مشتری هایشان در زمینه خدمات پس از فروش داشته و حتی پرداخت اعتباری با بهرههای اندک یا بدون بهره دارند. در حال حاضر معدنکاران، ماشین آلات معدنی خود را با بهره بالای ۳۰ درصد تهیه میکنند و اغلب مقدور به نوسازی ماشین آلات خود نیستند. درنتیجه اشتیاق آنها به ماشین آلات دست دوم بیشتر شده است که این موضوع بهره وری را کاهش میدهد و هزینههای نگهداری و تعمیرات نیز افزایش مییابد. در وضعیت کنونی توقع معدنکاران از تولید کنندگان ماشین آلات این است که فروش با قیمت و کیفیت مناسب صورت بگیرد و خدمات پس از فروش نیز به خوبی خریدار را حمایت کند.
محمد رضا بهرامن: ابتدا باید بدانیم که آیا دیدگاه ما بلندمدت است یا کوتاه مدت و انتظاراتمان به عنوان معدن دار از ماشین آلات چیست؟ در دنیا ماشین آلات را بر اساس نیاز معادن طراحی میکنند، اما در ایران به دلیل مشکلات تحریم ها و اینکه فرهنگ مصرف آن به درستی جا نیفتاده، ماشین آلات بعد از طراحی معادن خریده میشوند. همچنین به دلیل تحریم ها و محدود شدن ماشین آلات در کشور، در واقع این ماشین آلات هستند که ما را انتخاب میکنند نه ما آنها را .البته قرار بود بحث طراحی معادن و سپس انتخاب ماشین آلات اجرایی شود و حتی چادرملو ابتدا فعالیت خود را برهمین اساس آغاز کرد. به هرحال به دلیل تحریم ها وقفهای در این کار به وجود آمد. از سوی دیگر، به دلیل عدم آگاهی از وضعیت کار در معادن، ماشین آلات به درستی به کار گرفته نشدند و قبل از تحریم ها نیز به دلیل اطلاعات و دانش ناکافی در این حوزه، نظر کارشناسی و مهندسی در زمان انتخاب ماشین وجود نداشت. این موضوع در نهایت به افزایش قیمت تمام شده مواد معدنی ما منجر شده است.
بعد از انقلاب نیز در بخش معدن در یک بازه زمانی کار نکردیم، اما در دوران سازندگی و زمانی که وزارت معدن و فلزات وجود داشت، ناگهان با یک حرکت روبهجلو در بخش معدنی کشور روبرو شدیم. اکنون با رفع تحریم ها این پرسش مطرح میشود که برای پیشبرد اهداف حوزه معدن چه باید بکنیم. با رفع تحریم ها انتظار داریم تولید کنندگان و نمایندگیهای مجاز، خدماتی را که در تمام دنیا به مشتریان میدهند، در ایران نیز عرضه کنند. نیاز امروز ما این است که ماشینها را براساس طراحی شان انتخاب کنیم. در این زمینه برند مطرح نیست بلکه کیفیت و خدمات پس از فروش آن مهم است. نکته حائز اهمیت در این بین، بالابردن بهره وری معادن است. در این میان انتخاب ماشین آلات و تجهیزات معدنی بر اساس کار معدن و حتی منطقه فعالیت صورت میگیرد. در دنیا حتی کوچکترین تجهیزات معادن نیز براساس نوع نیاز استفاده میشوند و تمام اجزا در کنار هم به رشد و سود آوری میانجامند. اما در معادن ما به این نکات توجه نمیشود و اغلب تجهیزات در مقیاسهای کوچک تهیه میشوند که توان به کارگیری بهترین ماشین آلات را ندارند. از این رو بهره وری لازم را ندارند و با کوچکترین مشکلی از پا در میآیند.
روح الله شرفیان: در یک شبکه اقتصادی، تمام بازیگرها عقلایی فکر کرده و براساس منافع شان تصمیمگیری میکنند. شاید سیستم اقتصادی ما نارسا باشد و تصمیمگیری هایمان نقص داشته باشد، ولی من بهعنوان یک بازیگر اقتصادی بهترین تصمیمگیری را در مقطع خاص انجام میدهم. وقتی صحبت از برند و ماشینآلات میشود، به یقین باید قیمت بالایی بپردازیم ولی در عین حال انتظار کیفیت داریم. انتظار کیفیت از این نشأت میگیرد که بازار هم از ما کیفیت میخواهد و این زنجیرهها به یکدیگر متصل اند. انتظاری که از ماشین آلات داریم، از بازار، بازخوردهای مشتریان، توان مالی بازار و کیفیت نشأت نمیگیرد و همه اینها بر انتخاب ماشین آلات موثر است. زمانی سراغ ماشینآلات دست اول میرویم که جنس کیفی بخواهیم و پولش را هم داریم. اما زمانی به سمت ماشینآلات دست دوم میرویم که بازار انتظاری از ما ندارد و توان مالی پایین است. پس در مقاطع مختلف انتظارات ما نسبت از ماشینآلات متفاوت است. اما نکته مهم موضوع خدمات پس از فروش است.
در مقاطعی از کار بود که نبود خدمات پس از فروش و لوازم یدکی واقعا به ما ضربه زد. یعنی لوازم یدکی در بازار موجود نبود و کار در مواقعی به علت نبود لوازم یدکی متوقف میشد. یک دوره تحریم را هم رد کردیم که تصمیم گیریها دفعی، آنی و براساس شرایط روز بود. ماشینآلاتیها هم باید رعایت حال معدنی ها را بکنند، شرکتهای معدنی هم مشتریانی دارند که باید باید رعایتشان را بکنند و آنها را در نظر بگیرند. در شرایط تحریم گذشته، بارها شده بود که ماشین میخوابید و لوازم یدکی نداشت و کلا کار میخوابید . اما این شرایط را پشت سر گذاشتهایم. در شرایط جدید باید استراتژیک و رقابتی فکر کنیم و چالاک و چابک باشیم تا بتوانیم برنده شویم.
سعد محمدی: درد این بخش برمیگردد به فقدان برنامهریزی، نگاه سنتی و نبود شناخت آینده. در این شرایط فعالان حوزه ماشین آلات هم گرفتار شده اند. باید دقیقا به آنها بگوییم چه میخواهیم تا دنبال آن بروند و خدمات بهتری به ما بدهند که سود این بخش بالا برود. وقتی نمیتوانیم به آنها برنامه بدهیم، چه کار میتوانند انجام دهند ؟ مجبورند در شرایط خاصی و با همان داستانها سیستم وارد کنند.
سیروس جعفری: میخواهم به این نکته اشاره کنم که ما بنا به آموزههایی که داریم خوب حرف میزنیم، ولی همین گفته ها در مرحله عمل و برنامه ریزی عملیاتی نمیشوند که البته دلایل متفاوتی دارد. یک بخش از این دلایل به آموزههای ما درباره ایده دادن باز میگردد، یعنی یادگیری ما در سطح خوب است. به نظر من وضعیت این حوزه به مسائل اقتصادی جامعه و به سیاستگذاریهایی که در سطح کلان اتفاق میافتد، برمیگردد. در جامعه ما اگر هم پول باشد، گردش پول به سختی انجام میشود، به خاطر اینکه اقتصاد ما کاملا دولتی است. یعنی تمام مبانی و مقاصد پروژهها و شاید بیش از ۸۰ درصد آنها با دولت مرتبط است. وقتی دولت بهعنوان ارباب خانه وضع خوبی داشته باشد، رعیت هم از این محل ارتزاق میکند، ولی وقتی وضع ارباب خراب میشود، نتیجه آن چیزی است که امروز اتفاق افتاده. شرکتی مثل بالاست حدود ۲۰۰ میلیارد تومان از دولت طلب دارد. اما در جایی دولت به ازای طلب یک باره بیست میلیارد تومان اوراق میدهد.
می توانید بیست میلیارد تومان اوراق را در بازار با بیست درصد بهره و زیرقیمت بفروشید و عملا ۱۶ میلیارد تومان به دست شما میرسد. از این رو بخشی از هزینه تولید فقط در اینجا بالا میرود. از طرفی، همین محصولی که در ایران تولید میشود ( بالاست)، به دلیل بالابودن هزینههای حملونقل قابلیت صادرات ندارد. امکانات حمل کالاهای سنگین را هم به رغم اینکه سوخت ما خیلی ارزان است، نداریم و مشکل تخلیه و بارگیری این امکان را محدودتر میکند. در زمینه ماشینآلات، با آنکه رشته ام عمران است ولی ید طولایی در بخش ماشینآلات دارم. در مورد انتخاب ماشین آلات با نظر دکتر سعدمحمدی موافق هستم. زمانی که بتوانیم انتخاب کنیم یقینا به سمت برندهایی که تا حالا جواب دادهاند میرویم. اگرهمین امروز برویم بازار و دستگاههایی در معادن و راهسازی تهیه کنیم، قطعا با خرید، حمل، کار گذاشتن و خدمات پس از فروش آن مشکل خواهیم داشت. این باعث میشود هزینههای تولید من قابلیت رقابت با دیگر مجموعه هایی که بهصورت سنتی تولید میکنند نداشته باشد. هر وقت خواسته ایم به سمت اصلاح این وضعیت برویم به یک مشکل دیگر برخوردهایم، ازجمله عدم ثبت سفارش یا مشکلات تحریمی.
در بخش سیاستگذاری کشور، عمده مشکلی که گریبانگیر شرکتها در بخش معدن و پروژههای عمرانی است، تداوم سیاستهایی است که دولتهای ایران با جامعه بین المللی داشته اند که بازخورد آن به داخل کشور برمیگردد. در بخش اقتصادی هم تا زمانی که از سوخت خیلی ارزان استفاده میکنیم، نمیتوانیم بهره آن را ببریم. به طورمثال، سنگآهن ما قابلیت صادرات ندارد و قیمت آن رقابتی نیست. در این زمینه کشوری مثل استرالیا با نرخی معادل ۳۰ درصد زیرقیمت ما سنگآهن صادر میکند. بنابراین ما به یک تفکر نو نیازمندیم. این تفکر نو صددرصد با این شیوههای کار ایجاد نخواهد شد. شخص دیگری باید بیاید و به جای ما فکر کند، چون ما درگیر کارهای روزمره شرکتها هستیم. در ایران پول گران است و تسهیلات قابل رقابت نیست.
اگر در ایران یک میلیارد تومان پول دستتان باشد، میتوانید با آن، دو میلیارد تومان کار کنید. اگر دو میلیارد تومان داشته باشید صددرصد میتوانید ۵ میلیارد تومان کار کنید. ولی اگر پولی دستتان نباشد، هیچ کاری نمیتوانید بکنید. به خاطر اینکه هرجا بروید، به در بسته میخورید. بانکها و یا فاینانسورهایی که میخواهند اینجا سرمایه گذاری کنند و تسهیلات بدهند، یا شما را با پیچیدگیهای خاص اداری و بوروکراسی مواجه میکنند و یا درصد سودی که میگیرند آنقدر گران است که آخر میگویید، آسترش از رویه آن گرانتر در میآید و به صرفه نیست.
این در حالی است که کشور همسایه ما ترکیه، از معدن دار و از کسی که کار تولیدی انجام میدهد یا کارآفرینی میکند، التماس میکند که بیا با وام نیم درصد بهره فعالیت اقتصادی داشته باش. نیم درصد بهره را با وام ۱۸ درصدی که تازه الان اتفاق افتاده و ۱۸ درصد هم نیست، مقایسه کنید. در ایران اگر جایی ۲۰ میلیارد تومان وام بدهند، میگویند اگر ۵ میلیارد تومانش را همین جا سپرده کنید، ۱۵ میلیارد تومان به شما میدهیم. آن ۱۸ درصد هم میشود ۲۴-۲۳ درصد. این فضا قابلیت رقابت ایجاد نمیکند و برای استفاده از تکنولوژی جدید، اجازه انجام کار جدید نمیدهد.
خدمات پس از فروش تجهیزات ماشین آلات در کشور
محمدرضا بهرامن: با اعمال تحریم ها شاهد حضور واردکنندگان ماشین آلات در این حوزه بودیم که معمولا تعهد خدماتی ندارند. در مورد نمایندگیهای مجاز شرکتهای تولید کننده، انتظار میرود هم در بخش پرداخت و شرایط اعتباری و هم در بخش خدمات پس از فروش همکاری لازم با معدنکاران را داشته باشند . خدمات پس از فروش برخی از برندهای مطرح دنیا به این شکل است که شرکت فروشنده با حضور در معدن، تعمیرات موردنیاز ماشین آلات و تجهیزات معدنی را انجام میدهد و انباری در محل معدن دارد که در صورت استفاده قطعات، وجه آن را از معدن دار دریافت میکند. اما هیچ نمایندگی در ایران به این شکل کار نمیکند و اغلب خدمات پس از فروش مناسبی به خریداران نمیدهند. از سوی دیگر به دلیل تحریم ها و نبود نمایندگیهای مجاز و حمایت آنها، در مقاطعی معدن داران مجبور به تهیه قطعاتی بودند که نیاز هم نداشتند و هم اکنون در انبارهای برخی از این معادن هزاران قطعه وجود دارد که به دلیل گذشت زمان از رده مصرف خارج شده اند.
به همین دلیل عمده مشکل معدن داران در بخش معدن و عمران، تامین و خدمات پس از فروش است؛ چرا که یا نمایندگی وجود ندارد و یا به معنی واقعی خدمات ارائه نمیدهند. در اینجا به برندی خاصی اشاره نمیکنیم بلکه منظورمان خدمات پس از فروش به شکل واقعی و استانداردی است که در دنیا در حال انجام است. نکته دیگر بحث آموزش است. متاسفانه با وجود اطلاعات کمی که کاربر با تجهیزات و ماشین آلات دارد، آموزشی برای انجام کار نمیبیند و این موضوع در نهایت منجر به حادثه و کاهش بهره وری میشود. بحث انبار و سرویس سیار و خدمات در محل مشکل بزرگی نیست و درواقع کوچک ترین مشکلی است که توسط شرکتهایی مثل ما میتواند حل شود، به شرط آنکه دیدگاههای ما در یک راستا قرار بگیرند، بدانیم چه میخواهیم و مصرف کنندگان هم بر نیازهای خود و امکانات موجود اشراف داشته باشند.
بهرام شکوری: در این زمینه ابتدا این بحث مطرح میشود که چه انتظاراتی از نمایندگی ها داریم. ما برای معادن خودمان به دلیل کم بودن میزان تعهدات در خدمات پس از فروش، خودمان وظایف این بخش را به عهده میگیریم. در عین حال اگر شرکت فروشندهای این خدمات را به درستی انجام دهد استقبال میکنیم، چرا که در هزینه تمام شده ما نیز موثر است. برخی اوقات مشکلاتی پیش میآید که نمیتوان همه را به ماشین آلات نسبت داد، چرا که شاید انتخاب اولیه ما درست نبوده و یا اشتباه انسانی باعث اتفاقی شده است . به هر حال مهم این است که در زمان خرید تجهیزات و قطعات، طرح موردنظر را از تمام زوایا مورد بررسی قرار دهیم و تمام جوانب کار را بسنجیم. همچنین صحبتی مطرح شد در مورد نگاه سنتی به ماشین آلات که به نظر من این نگاه در سالهای اخیر کمتر شده است. البته بالابودن هزینههای تولید، رقابت پذیری ما را در بازارهای جهانی تحت الشعاع قرار داده و شاید از همین روست که نگاه سنتی در بخش معدن بسیار کمتر شده است.
در مورد برند ها و خدمات پس از فروش نیز با توجه به تجربهای که داشتیم، باید بگویم برخی از برندهای گمنام کارایی بالایی دارند اما در بازار شناخته شده نیستند و رکودهایی که ضمن کار با آنها روبرو شدیم باعث شده مورد توجه سایر دوستان معدنی ما نیز قرار بگیرند. درباره آموزش نیز معتقدم، شرکتهای فروشنده حتما باید بر آموزش کاربر تاکید کرده و آن را ضامن اجرایی خدمات پس از فروش عنوان کنند. با این حال شرکتهای فروشنده کمتر در بحثهای آموزشی وارد شده اند.
صالحی: متاسفانه هرجا میخواهند چیزی را کنار بگذارند، اول آموزش را کنار میگذارند. همه شرکتهای واردکننده، بخش آموزش دارند. یعنی در کنار ماشینآلاتشان آموزش ماشینهای خاص هم دارند، ولی وقتی پای قرارداد میرسند، میخواهند قیمت را کم کنند و به زور میگویند قیمت را کم کن. وقتی میگوییم چگونه این کار را بکنیم؟ میگویند، آموزش نمیخواهیم. اگر کسی آموزش را در قرارداد انتخاب نکند، گارانتی به او تعلق نمیگیرد.
محمد حسین حیاتی: تصور کنید شرکتی امروز بخواهد ماشینآلات بخرد. در فرآیند خرید معمول، رویه این است که تیمهای فروش شرکتهای واردکننده با مدیران تدارکات و بازرگانی در ارتباطند. من زیاد ندیدهام که مدیران دفتر فنی و خدمات پس از فروش با مدیران ماشینآلات در ارتباط باشند. آنها باید درباره ماشینآلات مناسب تصمیم گیری و آن را تعریف کنند، نه اینکه از من یک پیش فاکتور بگیرند و بگویند که مثلا A ریال کم کن و اینقدر تسهیلات بده! باید با هم مذاکره کنیم که این کالا چه خدمات و آموزشی دارد، و آیا اصلا به درد این معدن میخورد یا نه؟ من که واردکننده هستم، علاقه دارم ماشینآلاتم را بفروشم و شما هم میخواهید نیازی را برطرف کنید، اما لزوما چیزی که من دارم به درد شما نمیخورد. با این حال روال اینگونه شده که یک پیش فاکتور درخواست میشود و معمولا وارد گفت وگوی فنی نمیشویم.
درباره بحث گارانتی و آموزش، بهعنوان واردکننده ماشینآلات توصیه میکنم آموزش را بسیار جدی بگیرید. ما در مجموعه خودمان آموزش را به دو قسمت تقسیم کردهایم و به طور مستمر این کار را انجام میدهیم. یک قسمت آموزشهای اپراتوری است که خیلی کاربردی است؛ یعنی تیمهای مهندسی ما مستقر میشوند و کارکردهای صحیح ماشینآلات را مرور میکنند که خیلی کمک کننده است. نکته بعدی، آموزش سرویس و نگهداری است که جدا از آموزشهای اپراتوری است و باید در دفاتر فنی به صورت مرتب انجام شود ولی اصلا به آن بها داده نمیشود و خیلی ندیدهام که شرکتها این آموزشها را از ما بخواهند. درواقع تنها برای چند شرکت این دورهها را برگزار کردیم. به عنوان یک نمایندگی فروش، از خدمات پس از فروش به شدت استقبال میکنیم و معتقدیم مجموعههای معتبری مثل ما که خدمات ارائه میدهند با دیگران متفاوتند و این مزیت مجموعه ماست. ما نه نتها خدمات را هزینه نمیدانیم، بلکه نقطه قوت میدانیم و آماده ایم خدمات را برای همه ماشینآلات و همه مصرفکنندهها ارائه دهیم.
صالحی: طبق قانون بهبود فضای کسبوکار که در آن نقش تشکلها دیده شده، دولت مکلف است از تشکلها مشورت بگیرد. یکی از شعارهای دولت یازدهم هم این بود که این قانون را اجرایی کند. اجرایی شدن آن به معنای مشورت گرفتن از تشکلات تخصصی همچون خانه معدن، شرکتهای راهسازی و ساختمانی و انجمن ماشینآلات است. امیدواریم این نهادهای مدنی پا گرفته، گسترش یافته و بتوانند نقش تخصصی خود را ایفا کنند و تشکلهای همسو با همگرایی بتوانند خلاءهای موجود را پر کنند.
حمیدرضا افراسیابی: درموضوعات فرهنگ سازی، برنامهریزی و اجرا مشکل داریم. در بحث ماشینآلات، بیشتر افراد دوست دارند از برندهای معروف استفاده کنند. بر اساس آمارهای بینالمللی نوع برند فقط ۲۰ درصد یک انتخاب را مشخص میکند، اما ۴۲ درصد به خدمات پس از فروش بر میگردد. در وضعیت کنونی باید ماشینآلات مورد استفاده در یک معدن را بر اساس میزان خدمات پس از فروش آن انتخاب کنیم. اگر امروز یک برند معروف داشته باشیم با خدمات نابسامان، نسبت به یک برند غیرمعروف با خدمات و سرویسدهی خوب، در معدن چه اتفاقی میافتد؟ ما اصولا فکر میکنیم، تنها یک یا دو برند هستند که میتوانند کار راه انداز باشند و بقیه جوابگو نیستند. مشکلی که در بخش خدمات پس از فروش ماشین آلات داریم این است که هم معدنداری که از دستگاهها استفاده میکند، نمیتواند خدمات خوبی طلب کند و هم شرکتهای ماشینآلاتی برای عرضه خدمات برنامه ندارند.
در صحبتها اشاره شد که حدود ۸۰ درصد سرمایه یک معدن را ماشینآلات آن تشکیل میدهد، ولی این رقم در آمارهای بینالمللی ۸۵ درصد است که سرمایهگذاری یک معدن را مشخص میکند.با این حال مدیران ارشد یک شرکت، خودشان برای خرید ماشینآلات اقدام نمیکنند و این موضوع را به مدیران ماشینآلات ارجاع میدهند. آنها فقط میگویند مثلا یک بیل ۸۰ تنی با فلان برند میخواهند. آنها هیچ وقت نمیروند در بازای جست وجو کنند و انتخاب را براساس معیارهای خدمات پس از فروش، قطعات و پشتیبانی انجام دهند.
تولید ماشینآلات سنگین معدنی وراهسازی در تمام دنیا بر اساس یک اسلوب انجام میشود؛ موتورها، سیستم هیدرولیک. زیربندی هم دو مدل بیشتر ندارد، آهن و شاسی. اما هیچ کس به این مسائل توجه نمیکند. اگر به این مسائل توجه کنیم، مشکلات راحتتر حل میشود. ما مشکلات تحریم را داشتیم ولی آن زمان هم شرکتهایی بودند که ماشینآلات ارائه میدادند. خود ما به معادن ماشین میدادیم و اتفاقا بهترین موقع بود که بتوانیم خودمان را بشناسانیم، چون میتوانستیم خدمات بدهیم. در کشورهای پیشرفتهای که در زمینه معادن صاحبنام اند، شرکتهای ماشینآلاتی پای ثابت انتخاب ماشینآلاتند و معدنداران تحقیقات لازم را برای انتخاب انجام میدهند. آنها براساس حجم مورد نیازشان پیشنهادها را از شرکتهای عرضه کننده ماشینآلات دریافت میکنند و در عین حال به سرویس و خدمات پس از فروش نیز اهمیت میدهند.
اما در ایران فقط فرهنگ فروش وجود دارد و فرهنگ خدمات پس از فروش نداریم و در این بخش ضعیف هستیم. در واقع این مشکل همه جا وجود دارد؛ در سوپرمارکت، خرید تلویزیون، ماشین لباسشویی، ماشین سواری ودر نهایت در خرید ماشین آلات سنگین. اما در بخش خدمات پس از فروش مشکلات فرهنگی وجود دارد. وقتی یک شرکت معدنی یا راهسازی میخواهد ماشینآلات بخرد، اگر در قرارداد نوع پشتیبانی، گارانتی، خرابی دستگاه، جایگزینی آن و آلیاژ مورد استفاده را مشخص کند، کار بسیار راحت و پیشرفته انجام میشود. اما بیشتر معدنداران ما بومی هستند و متاسفانه انتخاب و خرید ماشین آلات را فقط برمبنای قیمت انجام میدهند. این کار باعث میشود ماشین آلات خریده شده از بهره وری لازم برخوردار نباشند. پس یکی در انتخاب مشکل داریم و دیگر اینکه مدیرانی که ماشینآلات میخواهند، هیچ گاه خودشان نمیروند امکانات را ببینند و این در حالی است که ۸۵ درصد سرمایه آنها همین ماشین آلات است.
شاخصهای استاندار بودن معادن
محمدرضا بهرامن : در دنیا استاندارد را بر اساس کیفیت تدوین میکنند. البته رعایت موارد استاندارد تا جایی که برای جان و طبیعت مضر باشد الزامی است و در سایر موارد به کیفیت از منظر اجبار نگاه نمیکنند. اما از آنجا که افزایش کیفیت برسودآوری و بهره وری نیز تاثیرگذار است، به آن توجه میکنند. در دنیا استانداردهایی برای کار با ماشین آلات و شاخص هایی برای استفاده و به کار گیری آنها وجود دارد، اما این موارد در ایران تدوین نشده و چندان به آن توجه نمیشود. البته شرکتهایی هم در ایران هستند که با استانداردهای اروپا و آمریکا کار میکنند. متاسفانه عدم اطلاعات کافی و بازدید مدیران شرکتهای بزرگ بهخاطر نداشتن وقت، باعث شده فکر کنند چنین اتفاقی در ایران نمیافتد. در نهایت باید شرایطی در کشور ایجاد شود که ماشین ما را انتخاب نکند، بلکه ما بتوانیم با نگاه مهندسی حق انتخاب داشته باشیم. حضور نمایندگیها و نه واردکنندگان، برای توسعه بخش معدن، تامین تجهیزات این بخش و حتی کارهای عمرانی یکی از ضرورتهاست که تا امروز از آن غافل ماندهایم. به همین دلیل حق انتخاب نداریم. نمایندگیها میتوانند کل نیاز ما را (اگر نمایندگیهای رسمی از برندهای مختلف باشند) چه در بخش، چه روباز و چه زیرزمینی تامین کنند.
بهرام شکوری: معتقدم کشور باید در حوزههای مختلف از جمله معدن استراتژی داشته باشد. پس باید به این سمت پیش برویم که مدل درستی برای استخراج معدن داشته باشیم تا بتوانیم ماشینآلات را برمبنای آن تنظیم کنیم، در زمینه طراحی و انتخاب سایز ماشینآلات و هارمونی آنها اقدام مناسب انجام دهیم و انتظار خدمات پس از فروش مناسب نیز داشته باشیم. اگر بتوانیم کاربرها را آموزش دهیم و فضایی ایجاد کنیم که هم حاکمیت، هم قانونگذار و هم صاحب معدن بدانند منافعشان در گرو بهترین انتخاب است، بهترین حمایت را از طریق نمایندگیها خواهیم داشت و در نهایت میتوانیم با تفکر مهندسی سیستم را اداره کنیم. هر کس در مسوولیت خودش میتواند در این زمینه کمک کند.
همانطور که گفتم استانداردهایی در دنیا برای کار با ماشین آلات تدوین شده و همچنین استراتژی کلی در مورد معادن وسایر زنجیره نیز وجود دارد، اما در ایران استراتژی مشخصی در حوزه معدن وجود ندارد. به همین دلیل به زیرساختهای آن نیز توجه نشده و در این زمینه نسبت به معادنی که داریم عقب هستیم . با وجود تمام این موارد و با در نظر گرفتن استانداردها هم اکنون در شرکت معدنی و راهسازی مبین بهره وری ماشین آلات ۸۵ درصد است که رقم خوبی است و مطابق استانداردهای دنیاست. این موضوع را مطرح کردم که بگویم اگر منابع، برنامه ریزی و مدیریت صحیح داشته باشند میتوان طبق استانداردهای دنیا کار کرد.
مشکلات شرکتهای عرضه کننده ماشین آلات
افراسیابی: همه نمایندگیها تامین خدمات دارند. این خریدارانند که قبل از خرید باید ببینند آیا آن برند نمایندگی یا شعب استانی دارد؟ آنها باید انبار گارانتی و دفتر مهندسی را ببینند و توان فنی برند را با سایرین بسنجند. دوستان فرمودند تسهیلات ارائه کنید. همانطور که شما بخش خصوصی هستید و یک گردش و انتفاع مالی دارید، من هم نمیتوانم چرخم را با زیان بچرخانم. قیمت تمامشده من مشخص است، حوالهها هم مشخص است. وقتی گردش مالی ایجاد میکنم، خروجی آن این است که نمیتوانم سفارشات بعدی را انجام دهم. من میگویم باید برای تسهیلات و فروشهای بلندمدت راهی پیدا کنیم. نباید از من توقع داشته باشید کالا را بیاورم و تا دو سه سال دیگرهم پولش را نگیرم.
محمد حسین حیاتی: در مورد تسهیلات بانکی، ما واردکنندگان به دنبال یک انتفاع هستیم. اگر آنها بخواهند کالایی را از یک کشور خارجی خرید کنند، باید پول نقد بدهند. ما هم کل پول ماشینآلات را به صورت نقد پرداخت میکنیم. اگر بخواهند از روشهای بانکی و ال سی و قراردادهای دیگر استفاده کنند، با این افزایش نرخ ارز و عدم ثبات نرخ ارز امکانپذیر نیست. اگر از تسهیلات بانکی استفاده کنند، میزان سودی که به عنوان واردکننده دارم، پوشش بهره بانکی را نمیدهد و شدنی نیست. بنابراین این اتفاق میافتد که سرعت گردش پول ما بسیار کندتر از سرعت گردش پول برای تامین ماشینآلاتمان است. یعنی کالایی را نقدا میخریم و آن را دو سه سال بعد میفروشیم. به هرحال وقتی میخواهم کالا تامین کنم، به ریال نیاز دارم و این در حالی است که هنوز نتوانستهام اصل پولم را برگردانم. این یک مشکل بزرگ است. از طرف دیگر علاقهمندم تسهیلات ارزان قیمت در اختیارم بگذارند، ولی یادمان باشد ما واردکننده هستیم و مسوول تامین مالی خریداران نیستیم.
افراسیابی: ما به یک شرکت معدنی بزرگ، بولدوزر ۷۰ تُنی، بیلهای ۸۰ تنی، ۶۰ تنی و ۴۰ تنی و لودر ۳۰ تنی دادیم. زمانی که به آن معدن رفتم، خودم با نمایندگان کارخانه رفتیم بازدید که به آنها ماشینآلات بدهیم. گفتند، ما در روز ۲۴ ساعت کار میکنیم. پرسیدم چگونه ماشینآلات را سرویس میکنید؟ گفتند اینقدر کار میکنیم که ماشین خراب شود و کنار بگذاریمش. آن وقت از ماشین دیگر استفاده میکنیم. از آنجا که دلم برای برندم میسوزد، گفتم با این کار شما کاملا مخالفم، اما یک فکری برایتان میکنم. گفتم یک ماشین زاپاس کنار پروژه شما میگذارم که مجانی برایتان کار میکند. ماشین تان را هم سرویس میکنم و مجددا برمیگردانم. علاوه براین، یک کارواش سیار و یک تعمیرگاه سیار هم به آنها دادم. شاید شما هم این را در معدن دیده باشید. یک ماشین سرویس کاری سیار هم به آنها دادم.
سه ماشین ۸ و نیم تنی هم برایشان فرستادم که هنوز در معدن شان کار میکند. بیل زاپاس، لودر زاپاس و بولدوزر زاپاس هم برایشان گذاشتم، چه اتفاقی افتاد؟ الان ۱۶ میلیارد تومان از آنها طلبکارم که به من نمیدهند. وقتی شما خدمات زیادی به مشتری میدهید، میگوید اگر برندش خوب بود، خدمات نمیداد! و اگر برندش با کیفیت بود، این کارها را نمیکرد. پس حالا هر کاری دلمان خواست با آنها میکنیم. البته در این شرکت مدیریت وجود نداشت و مدیر ماشینآلات شان هم تحصیلکرده نبود. به هرحال دادن خدمات و گرفتن آن یک تیم دونفره میخواهد. شما باید بخواهید خدمات خوب داشته باشید و ماشینآلاتتان خوب کار کند، من هم باید بخواهم. وقتی ما دو تا بخواهیم، میتوان این کار را انجام داد. نبود مدیریت صحیح در معادن، باعث فقدان مدیریت صحیح در ماشینآلات میشود و این مشکلات به وجود میآید.
قراچورلو: همه شرکتها بنگاههای اقتصادی هستند. قطعا کسی توقع ندارد شرکت ماشینآلات بیاید به خودش ضرر بزند و وامی را تخصیص بدهد. باید در کنار فروش، تسهیلاتی به ما بدهند؛ یعنی بگوییم فروش ما این است و با تسهیلات پایین هم میتوانیم در کنار شما و برای شما بفروشیم، نه اینکه دنبال تسهیلات برای خرید ماشینآلات شما باشیم. شما میتوانید در کنار فروش تان، تسهیلاتی با نرخهای پایینتر قرار دهید.
سعد محمدی : میخواهم از زاویه دیگری به قضیه نگاه کنم. بارها سوال شده آیا بخش معدن میتواند جایگزین مناسبی برای کسب درآمد یا محرومیتزدایی باشد؟ واقعیت این است که اگر قرار باشد راجع به ماشینآلات صحبت کنیم، باید نگاهمان به بخش معدن را تغییر دهیم. اشکالی که ما داریم، این است که هنوز در شرایط سنتی گیر کرده و از استانداردهای روز دنیا دور شده ایم و این فاصله دارد روز به روز بیشتر میشود. امروز واقعا برایمان روشن نیست که در استراتژی بخش معادن حداقل استخراج سالانه چقدر باید باشد؟ مطابق اعلام اخیر، ۶ هزار معدن فعال در ایران داریم که ۴۰۰ میلیون تن در سال استخراج دارند که ۲۰۰ میلیون تن آن از طبقه اول و بیشتر سنگ آهک است. با این وجود جایگاه معدن در تولید ناخالص ملی کشور چندان مطلوب نیست. در این زمینه میتوانیم مقایسهای داشته باشیم. مثلا در بخش زغالسنگ بیش از ۵۰ سال است به طور جدی فعالیم، اما رقم کل تولید زغالسنگ خام کشور حدود ۲ میلیون تن است. این در حالی است که چین ۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تن در سال تولید دارد. با مقایسه تکنیک به کار گرفته شده از سوی آنها با ماشینآلات موجود در کشور، درمی یابیم که کجای بازی هستیم.
نکتهای که الان در دنیا مطرح است این است که عمر یک معدن بر پایه یک مدلینگ است. به بیان دیگر، عمر یک معدن براساس ذخیره آن، از یک مدل تبعیت میکند. به عنوان مثال، میگویند عمر معدن ۲/ ۰ ریشه چهارم ذخیره معدن برحسب میلیون تن است. پس براساس ذخیره میشود حداقلها را محاسبه کرد و در آن قالب کار انجام داد. اما این حرف یعنی چه؟ ببینید، وقتی استراتژی مشخص شد، طراحیها نیز باید تغییر کند. در صورت تغییر، میتوانیم چنین ماشینآلاتی را برای فعالیت خاص و در معدن خاص خود درخواست کنیم . به عنوان نمونه، دو دستگاه تراک ۲۴۰ تنی به ایران آوردیم اما بعد از ورود به معدن دیدیم نمیشود از آنها استفاده کرد، چرا؟ چون ارتفاع عرض پلههای معدن امکان استفاده از آنها را نمیداد.
از طرفی، سنگشکن مان قدرت تخلیه این بار را نداشت. وقتی که حداکثر با تراک ۳۳۰ تنی در ایران کار میکنیم در حالی که در دنیا با مثلا تراک ۴۵۰ تنی کار میکنند، این فاصله را هنوز به لحاظ عدد و رقم حس نکرده ایم و اصلا نمیتوانیم تراک این اندازه بیاوریم، چون اصلا با وجود واردات آن کاربرد ندارد. پس باید نگاه و نگرش ما در بخش معدن تغییر کند، اگرچه شاخص هم نداریم. در آموزش و پروش اگر بخواهید کسی را بسنجید، میپرسید، معدلت چند است؟ یعنی یک شاخص هست به اسم ۰، ۱۰ و ۲۰. اگر بگوید نمرهام ۸ است، یک ایده دارید، اگر بگوید ۱۲ یک ایده دیگر و... . این ارقام به شما کمک میکند تحلیل داشته باشید. من درباره خوبی یا بدی این کار نمیگویم . میگویم باید شاخصی به اسم ۰، ۱۰، ۲۰ و .... داشته باشیم.
این در حالی است که شاخص خوب بودن ما در بخش معدن اصلا مشخص نیست. در همین بخش اصلا نمیدانیم چه چیزی خوب و چه چیزی بد است و اصلا تعریفی برایش نداریم. اگر شما تعریفی دارید لطفا ارائه دهید. من محکم میگویم که تعریفی نداریم. در این زمینه باید یک استاندارد بینالمللی و قابل پذیرش باشد که نیست. پس وقتی برای این شاخصها تعریفی نداریم، نمیدانیم چه چیزهایی را باید بهعنوان ماشینآلات بیاوریم، چه تقاضایی داریم و اصلا چه چیزی میخواهیم. مطرح کردن این بحث برای این است که عملکرد سنتی سالهای پیشمان را نقد کنیم و ببینیم چه کار کنیم بهتر است؟ مثالی میزنم؛ بحثی در رادیو اقتصاد مطرح بود که میگفتند ما خیلی خوب هستیم و فلان و بهمان. خب، این خوب بودن ما بر چه اساسی تعریف میشود؟ چرا گفته میشود خوب هستیم؟ با چه مقیاسی مقایسه میکنید که خوب هستیم یا بد؟ ما هنوز در کشورمان در قرن ۲۱، برای انفجار از پرفوراتور با قطر ۳۲ استفاده میکنیم؛ روشی که در دنیا به کلی منسوخ شده، ولی ما همچنان از این روش استفاده میکنیم.
زمانی میتوانید انگیزههای سرمایهگذاری در بخش معدن را بالا ببرید که جذابیت سوددهیاش بالا برود. چه اتفاقی ممکن است سوددهی را بالا ببرد؟ تکنیک ودانش. به اعتقاد بنده، ما دانش را تئوریک داریم، اما در اجرا ضعف. فاصلهای بین دانش تئوریک روز دنیا و دانش اجرایی ما وجود دارد و اگر تغییرات ذکر شده اتفاق نیفتد، در همان سودهای همیشگی گیر میکنیم و این تغییرات باید اتفاق بیفتد. هرچقدر سوددهی در این بخش بالا برود، انگیزه برای سرمایهگذاری بیشتر میشود. به اعتقاد من مشکل ما پول نیست. اگر مثلا در فامیل خودتان یک طرح خوب بگذارید که سودده باشد، همه حاضرند خانهشان را هم بفروشند، به شرطی که محکم بگویید سود میدهد و محکم باشید و قطعا مردم پولهایشان را وسط میریزند. اعتقاد دارم مشکل ما پول نیست، چون پول به راحتی در ایران وجود دارد و نقدینگی را میتوان تامین کرد. مهم، محکم صحبت کردن، داشتن ایده و حرف مشخص و برنامه زمانی محکم است. البته در زمینه آموزش هم مشکل داریم و به صراحت میگویم بچههای ما که فارغ التحصیل میشوند، تازه میگویند آقا ما را جایی معرفی کنید که برویم کار یاد بگیریم!
ما در سیلابسهای دانشگاه هم مسئله داریم. این سیلابسها برای ۳۵ سال پیش است و از آن زمان تغییر نکرده. در حالی که در همین بخش ماشینآلات معدنی، تکنیکها واقعا تغییر کرده و دانش با سرعت بسیار زیاد رشد کرده و تغییر میکند. در ارتباط با عمق هم باید قبول کنیم که با دنیا فاصله داریم. در واقع استراتژی ما مشخص نیست و نمیدانیم به کجا میخواهیم برویم و مثلا ۵ سال دیگر در بخش معدن قرار است در چه نقطهای بایستیم؟ تا جایی که یادم است، در این سی و اند سالی که کار میکنم، شاید بیش از ۱۲ استراتژی معدن نوشته ایم. اما هنوز نمیداینم برنامهمان چیست؟ کجا باید برویم؟ کجا باید باشیم؟ و اصلا نمیتوانیم به این سوالات اساسی پاسخ دهیم. در بخش ماشینآلات و انتخاب آنها هم معضلات بسیار داریم.
در بخش سنگ مثال میزنم. ما در ایران به یک روش کلید کردهایم که باید سیمبرش باشد، اما امروز در دنیا ۵۰ روش برای استخراج سنگ تزئینی وجود دارد که ماشینآلات متفاوتی را طلب میکند. ما اصلا روشهایش را هم نمیدانیم که بگوییم کدام یک هزینه کمتر و سوددهی بیشتری دارد. بنابراین اصلا قدرت انتخاب نداریم. ۲۰ سال است به روش سیمبرش کلید کرده ایم و فقط میگوییم سیمبرش، چون لاشه میشود و... و در مورد روشهای دیگر چیزی نمیدانیم. بنابراین وقتی اطلاعات کافی نداریم، چگونه میتوانیم ماشینآلات وارد کنیم و سوددهی را بالاتر ببریم؟
ارسال نظر