ریاست بر میراث پدربزرگ
با این حال فورد از منظر مدل اداره امور برتریهایی بر تویوتا دارد. در تویوتا در طول دهههایی که از تاسیس آن میگذرد، مالکیت یا به بیان بهتر ریاست و مدیریت بر شرکت در یک جایگاه تعریف شده است.
با این حال فورد از منظر مدل اداره امور برتریهایی بر تویوتا دارد. در تویوتا در طول دهههایی که از تاسیس آن میگذرد، مالکیت یا به بیان بهتر ریاست و مدیریت بر شرکت در یک جایگاه تعریف شده است. اما در شرکت فورد این جایگاه ریاست هر زمان که لازم بوده از جایگاه مدیریت تفکیک شده است. چهار نسل از خانواده فورد بر این شرکت ریاست کردهاند. هم اکنون تنها ۲ درصد سهام این شرکت به خانواده فورد تعلق دارد اما با همین ۲ درصد هم ویلیام فورد معروف به بیل فورد سوم بر جایگاه ریاست فورد موتورز تکیه زده است. بیل فورد نتیجه هنری فورد به حساب میآید. پدر و پدربزرگش نیز همین جایگاه را تا زمان مرگشان در اختیار داشتند. اما نگاهی به تاریخ فورد نشان میدهد که آنها اغلب دوران حضورشان در فورد موتورز را بهعنوان رئیس و نه بهعنوان مدیر سپری کردهاند. تنها هنری فورد و پسرش ادسل بودند که همزمان عنوان ریاست و مدیریت را با هم داشتند. این موضوع نیز باز میگردد به تواناییها و مدل کسب و کاری که در زمان آنها رایج بود. هنری و ادسل فورد خود سازنده خودرو بودند و با توجه به فضایی که تا قبل از جنگ جهانی دوم وجود داشت، مدل کسب و کار خودروسازان چندان نیاز به تکنیکهای پیچیده نداشت. اما از بعد از جنگ جهانی دوم عملا شرایط رقابتی به گونهای شد که دیگر حضور یک مهندس حتی در بالاترین سطح دانش خودروسازی در راس یک شرکت، اگر چه به ساخت خودروهایی باکیفیت منجر میشد، اما تضمینی برای فروش جهانی آن نبود و از اینجا به بعد دانش بازرگانی بیشتر از دانش مهندسی به کار میآمد. نوادگان فورد با درک درست این تغییر شرایط به جای آنکه روی مدیریت میراث پدربزرگ متمرکز شوند، تلاش کردند با به کار گرفتن مدیران موفق در هر برهه از زمان، این میراث را با ریاست کردن و نه مدیریت کردن حفظ کنند. این درحالی است که خود بیل فورد فارغ التحصیل مدیریت در مقطع کارشناسی از دانشگاه MIT است. نتیجه این تفکیک مدیریت و ریاست از یکدیگر این شده که در طول دوران فعالیت فورد همیشه فکرها و ایدههای جدید در این شرکت شکل گرفته است.
فورد به مدد ایدههای مدیرانش همیشه برگهای برندهای در آستین داشتهاند. فناوریهایی که سالها از زمان خودش جلوتر بوده یکی از برگهای برنده است. همین فناوریهای پیشرو بودند که در بحرانهای مختلف مانند بحران سوخت دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی و همچنین بحران اخیر صنعت خودرو آمریکا به داد این شرکت رسیده و آن را از ورشکستگی و استقراض دولتی نجات دادهاند. شرکت فورد از دهه ۱۹۶۰ برای توسعه خودروهایی که نسبت به موتورهای سنتی، آلودگی کمتری ایجاد میکنند، سرمایهگذاری و تحقیق کرده است. این پیش زمینه که یادگار دوران مدیریت لی یاکوکا در این شرکت است اکنون به ثمر رسیده و فورد یکی از پیشگامان تولیدکننده خودروهایی است که با انتشار کمترین آلایندگی در مقابل بالاترین بازده، استانداردهای مختلف زیست محیطی را به دست میآورد. خودروهای هیبریدی شرکت با موتور برقی چهار سیلندر در همین حوزه عرضه شده است. شرکت فورد، در زمینه عرضه خودروهایی که از هیدروژن بهعنوان نیروی محرکه استفاده میکنند و آب تنها خروجی آنهاست نیز کار کرده است. در این موارد از پیلهای سوختی استفاده میشود. نخستین خودرو مفهومی شرکت با سوخت هیدروژنی در سال ۲۰۰۲ عرضه شد. شرکت فورد در زمینه فناوری بیودیزل و دیزلهای تمیز نیز در حال تحقیق است. بهکارگیری اتانول بهعنوان یک سوخت تمیز نیز در دستور کار قرار دارد. اتانول سوخت تجدیدشوندهای است که از ذرت یا سایر دانههای روغنی گرفته میشود و به میزان ۸۵ درصد با گازوئیل مخلوط میشود. تاکنون بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار دستگاه خودرو که با سوخت اتانول کار میکند توسط شرکت فورد فروخته شده است. بازار اصلی این خودروها مکزیک و آمریکای جنوبی است که به دلیل تولید بالای ذرت علوفهای امکان به دست آوردن اتانول ارزان وجود دارد. همین بازار به ظاهر پنهان یکی از برگهای برنده فورد در جریان وقوع بحران اقتصادی در دهه قبل به حساب میآید.
ارسال نظر