هنری ژیرو، فیلسوف آمریکایی: آمریکا ترامپ را از زمان ریگان ساخته است
مکترامپیسم
هنری ژیرو، یکی از فیلسوفان برجسته حوزه تعلیم و تربیت است که بر این اعتقاد است که دونالد ترامپ یک تصادف سیاسی پوپولیست نیست، بلکه نتیجه تفکر نئوفاشیست و اقتدارگرای بلندمدتی است که از زمان ریگان در جریان است. اساس این تفکر افزایش ترس و هراس در جامعه و تحریک حس وطن پرستی افراطی است. این بخشی از نظامیگری نومحافظهکاران در عرصه فرهنگ است. گسترش این نوع فرهنگ باعث افزایش خشونت و فرهنگ تفحص و مشروعیت آن در زیر نقاب مبارزه با تروریسم است.
فرهنگ نظامیگری باعث تحول دولت از نقش اخلاقی و تربیتی به نقش تنبیهی و مراقبتی شده است.
هنری ژیرو، یکی از فیلسوفان برجسته حوزه تعلیم و تربیت است که بر این اعتقاد است که دونالد ترامپ یک تصادف سیاسی پوپولیست نیست، بلکه نتیجه تفکر نئوفاشیست و اقتدارگرای بلندمدتی است که از زمان ریگان در جریان است.اساس این تفکر افزایش ترس و هراس در جامعه و تحریک حس وطن پرستی افراطی است.این بخشی از نظامیگری نومحافظهکاران در عرصه فرهنگ است. گسترش این نوع فرهنگ باعث افزایش خشونت و فرهنگ تفحص و مشروعیت آن در زیر نقاب مبارزه با تروریسم است.
فرهنگ نظامیگری باعث تحول دولت از نقش اخلاقی و تربیتی به نقش تنبیهی و مراقبتی شده است. او چندی پیش نیز در گفتوگو با روزنامه نیویورک تایمز تاکید کرده بود که پروسه رسیدن به ترامپ یک پروسه یکشبه نبوده و آموزش در ساخت فرهنگ تاثیر اساسی دارد. ژیرو در این رابطه تصریح میکند: من به این پیشفرض معتقدم که آموزش برای دموکراسی ضروری است. هیچ جامعه دموکراتیکی نمیتواند بدون فرهنگی سازنده به حیاتش ادامه دهد. چنین فرهنگی باید مدارسی داشته باشد که بتوانند شهروندانی تربیت کنند منتقد، ژرفنگر، دانا و خواهان مداخله در داوریهای اخلاقی و خواهان اقدام مسوولانه و فراگیر در اجتماع. البته این آموزش نباید به مدارس محدود شود. این شیوه آموزشی در تضاد با رویههایی است که آموزش را به منطق ابزاریْ محدود میکنند و بهآسانی به نتایجِ خشونتآمیز میانجامند.لذا باید به یاد داشته باشیم که آموزش هم میتواند مبنایی شود برای تفکر انتقادی و هم میتواند محلی شود برای سرکوب و همین سرکوب است که تفکر را نابود میکند و به خشونت میانجامد. میشل فوکو نوشته است که دانش و حقیقت نهتنها «به برقراری نظم و صلح تعلق دارند»، بلکه میتوانند در کنار «خشونت، بینظمی و جنگ» نیز یافت شوند. آنچه در اینجا اهمیت دارد، گونهای از آموزش است که فرد به آن تشویق میشود.
به اعتقاد ژیرو -که یکی از فیلسوفان برجسته نهضت انتقادی است- تنها پایگاه این منازعات مدارس نیستند. او میگوید: «آموزش» در این راستا نهتنها شامل آموزش عمومی و سطح بالا میشود، بلکه همچنین طیف وسیعی از ابزارهای فرهنگی و رسانهای نیز در این زمینه اهمیت دارند. این ابزارها به تولید، توزیع و مشروعیتبخشی به گونههای خاصی از دانش، ایدهها، ارزشها و روابط اجتماعی میانجامند. به این مساله بیندیشید که سیاست و خشونت هماکنون با چه راههایی با یکدیگر همخبر میشوند و فرهنگ رسانهای را تحت کنترل درمیآورند. بازیهای ویدئویی با سبکِ تیراندازیِ اولشخص، امروزه بر صدر بازار بازیهای رایانهای جلوس کردهاند. این در حالی است که فیلمهای هالیوود نیز بازنمودی افراطی از خشونتند و به تقویت فرهنگِ ترس، تهاجم و نظامیگری میپردازند. نمود مشابهی نیز در ابَرشرکتهای رسانهای مانند فاکس قرن ۲۱ حکمفرماست که اخبار و بخشهای سرگرمی خود را در این راستا عرضه میکنند.
کافی است به یاد داشته باشید که در زمان ریگان نیز عرصههای فیلمسازی به کمک دیدگاههای ریگان آمده بودند و جنگ بین غرب و شرق در عرصه رسانه نماد بیشتری داشت.ژیرو که نویسنده کتاب «آمریکا در جنگ با خود» نیز است در گفتوگو با پال جی، دبیر سایت خبری «the real news» بر این نکته تاکید کرده که آمریکا وارد یک فضای دو قطبی شده است که بخشی از جامعه در مقابل بخش دیگر قرار گرفته است. ژیرو بر این باور است که دونالد ترامپ به جای اینکه بر شعار «Make America Again» (آمریکا را مجددا بزرگ کنید) تاکید کند باید به شعار دیگری توجه کند که با واقعیتهای آمریکا تطابق دارد و آن هم این است: «Make America again» (آمریکا را مجددا ایمن کنید).
رودی گالیانی یکی دیگر از مدعوین این سایت خبری که نویسنده و سیاستمدار سابق بوده بر این باور است که آمریکا وارد فضای دو قطبی شده است. او میگوید: آمریکاییها در ترس زندگی میکنند. آنها به خاطر بچههایشان میترسند. آنها از نیروی پلیس میترسند، زیرا از پشت آنها را هدف قرار میدهند. دیگر زمان آن رسیده که آمریکا را مجددا ایمن کنیم. یک آمریکا! چه اتفاقی افتاده است که آمریکا بهدنبال این است که دوباره بدون سیاهپوست شود. در اینجا وقتی میگوییم آمریکا یعنی یک آمریکا نه آمریکای سفید پوست. چه بلایی سر آمریکا آمده است؟
پال جی سردبیر این سایت خبری در تکمیل سخنان رودی گالیانی میگوید که مردم آمریکا در ترس زندگی میکنند. آنها در مرز آنارشیگری قرار دارند. گویی که آنها سوار ماشین زمان شده و به دهه ۴۰ و ۵۰ و کمیتههای تسویه حساب بازگشتهاند که به دوران مککارتیسم معروف است. ژیرو از فیلسوفان مکتب انتقادی هم بر این باور است که اساس مککارتیسم بر ترس استوار است. ترامپ نیز با شعارهای ضد جهانی خود بهدنبال جلب آرای مردم است. این استاد دانشگاه مکمستر ظهور ترامپ را در جامعه آمریکا نشانه بارز نئوفاشیسم میداند. او میگوید: «من فکر میکنم که نیروهایی که بر سر کار هستند مدتهاست که ترامپ را ساختهاند و من فکر میکنم که وی مظهر نئوفاشیسم آمریکایی است که شکل جدیدی از اقتدارگرایی آمریکایی است. موارد مشابه فراوانی در تاریخ هم دیده شده است. آنچه در دهه ۳۰ و ۴۰ در آرژانتین دیدیم هماینک در آمریکا با شعار « آمریکا را مجددا بزرگ کنید» دیده میشود. عقیدهای که عامل «ترس» را مهمتر از مسوولیتپذیری میداند و بر این نکته تاکید میکند که در داخل و خارج از کشور ما دارای دشمنان مشترکی هستیم که یا مسلمان هستند یا افراد نهضت سیاهپوست یا مهاجران که زندگی آمریکاییها (آمریکای سفید) را به مخاطره میاندازند. میخواهم بگویم که این زبان، زبان خطرناکی است.
ژیرو در ادامه سخنان خود تاکید میکند که آیا یک نامزد ریاستجمهوری باید به خاطر جنایات جنگی جشن بگیرد؟ او میگوید: چرا ما باید نامزدی داشته باشیم که نمیپذیرد طرفداران او سفیدپوستان ملیگرا یا نئونازیستها هستند. او تصریح میکند: نمیتوانیم به راحتی بگوییم که ترامپ یک پوپولیست صرف است. من زیر بار این حرف نمیروم. من فکر میکنم باید تاریخ این کشور را بهطور عمیق مورد بررسی قرار دهیم. این امر درست از اوایل روزهای ریاستجمهوری ریگان و افرادی که از دهه ۸۰ در عرصه حضور داشتهاند کلید خورده است. ژیرو معتقد است که موارد بسیاری در ظهور پدیده ترامپیسم نادیده گرفته شده؛ بحران سیاست، بحران نهادها، بحران تاریخی و بحران اخلاقی.ژیرو تصریح میکند که آموزش و پرورش نهادی مهم برای پاسخگویی به این امر است اما اینکه کدام آموزش در مرکز سیاستگذاری قرار بگیرد اصل مهمی است که مورد غفلت قرار گرفته است. ژیرو میگوید که جامعه آمریکایی به مغز سخنان هانا آرنت رسیده است، آنجا که میگوید: «بیفکری اساس فاشیسم است».
ارسال نظر