گفتوگو با پیروز کرمی، کارگردان تئاتر:
تئاتر از لحاظ اقتصادی در رنج است
پیروز کرمی کارگردان جوانی است که در ساخت فیلم کوتاه، کارگردانی تئاتر صحنهای و بازیگری هم تجربیاتی داشته است. او فارغالتحصیل رشته مکانیک است و از ۱۳۷۳ فعالیت هنری خود را در زمینه تئاتر بهعنوان بازیگر آغاز کرده است. کرمی در آغاز با حضور در اجراهایی در ژانر کودک و نوجوان و عروسکی ظاهر شد، بعدها با حضور در ورکشاپهای بازیگری استادانی چون رضا بهبودی، کریم اکبری مبارکه، محمدرضا رحیمی، پارسا پیروزفر، اسماعیل شنگله و. . . به کار خود ادامه داد. در دهه ۸۰ به تجربههایی در زمینه کارگردانی تئاتر به بهانه حضور در جشنوارههای موضوعی و به ویژه دانشجویی دست یافت.
پیروز کرمی کارگردان جوانی است که در ساخت فیلم کوتاه، کارگردانی تئاتر صحنهای و بازیگری هم تجربیاتی داشته است. او فارغالتحصیل رشته مکانیک است و از 1373 فعالیت هنری خود را در زمینه تئاتر بهعنوان بازیگر آغاز کرده است. کرمی در آغاز با حضور در اجراهایی در ژانر کودک و نوجوان و عروسکی ظاهر شد، بعدها با حضور در ورکشاپهای بازیگری استادانی چون رضا بهبودی، کریم اکبری مبارکه، محمدرضا رحیمی، پارسا پیروزفر، اسماعیل شنگله و... به کار خود ادامه داد. در دهه 80 به تجربههایی در زمینه کارگردانی تئاتر به بهانه حضور در جشنوارههای موضوعی و به ویژه دانشجویی دست یافت. او با تکیه بر کارگردانی و بازیگری روی صحنه و اجرای نمایشنامهخوانی توانست تجربههای قابل توجهی به دست آورد. آنچه میخوانید گفتوگویی کوتاه با این هنرمند جوان درباره فعالیتهایش در این روزها است.
شما بهعنوان هنرمندی که در دنیای تئاتر و سینما تجربه بازیگری و کارگردانی داشتهاید، دغدغه اصلی خود و بزرگترین چالش پیش روی خود را چه میدانید؟
بزرگترین دغدغه من مساله انسان این روزگار است. اینکه بتوانم آدمهای اطرافم را بشناسم و با روحیات آنها در هر تیپ و شخصیتی آشنا شوم، دغدغه من این است که بتوانم از طریق هنر بازیگری و کارگردانی آیینهای تمام نما برای کسانی که در این دنیا نفس میکشند، باشم تا بتوانم از طریق هنر تئاتر آنها را به تفکری هر چند کوتاه در روابط انسانی و زندگی در جامعه امروزی وادارم. به اعتقاد من، مساله انسان امروز جریانی جهانشمول در تمام دنیاست. میخواهم انسانها در پی فهم و درک یکدیگر باشند؛ کما اینکه در شرایط سخت روزگار، عواطف و احساسات پاک بشری را فدای امروز نکنند و در نوع روابط خود راهی جز مصالحه و طینت پاک را انتخاب نکنند.
از کارها و برنامههای این روزهایتان بگویید؟
در حال حاضر در گروه سوشیانت به سرپرستی سرکار خانم ساناز زمانی از بازیگران و کارگردانان مستعد و جوان تئاتر مشغول کارگردانی متنی به نام «عکس من» هستم. در این اثر، بازیگرانی چون ساناز زمانی، رها خدایاری و آرام خلخالی حضور دارند و انشاءالله دیماه این اثر به روی صحنه میرود. در زمینه تصویر هم، در تدارک ساخت فیلم بعدی خود به نام «شک» هستم و همینطور فیلم «نارگل» به کارگردانی زهره معتمدی را در پیش دارم که امیدوارم این کارها به سرانجام برسد.
ملاک انتخابهای شما در انتخاب متن، بازیگر، نویسنده و... چیست؟
ملاک من به دغدغههای ذهنیام برمیگردد، هر متنی که در مورد مساله انسان و نوع روابط و پیچیدگیهای شخصیتی انسان باشد برای من حائز اهمیت است و اینکه نمایشنامهنویس چگونه توانسته به این مساله بپردازد برایم مهم است. همیشه در هر متنی این سوال برای من مطرح میشود که متن چه میخواهد بگوید و هدف غایی آن از طرح کردن این درام چیست؟ دیدن این اجرا چه دردی از مخاطب من درمان میکند؟ آیا از لحاظ فکری و فرهنگی نقشی در تعالی او خواهد داشت؟ بالطبع موفقیت این نظریه به حضور بازیگران قدرتمند و تکنیکی نیاز دارد؛ حرکت تمامی عوامل اجرایی در راه نظریه، تحلیل و همان هدف نهایی متن میتواند تاثیر شگرفی بر جا بگذارد.
شما تجربههای خوبی هم در زمینه نمایشنامهخوانی داشتهاید. درباره این ژانر که به نظر خیلی دارد فراگیر میشود برایمان بیشتر بگویید.
به هر حال از دید سطحی، نمایشنامهخوانی به نظر بعضی از دوستان، سهلتر از ماهها تمرین و اجراست و گروهها میتوانند در کمترین زمان، اجرایی برای خود دست و پا کنند. در کشورهای خارجی این کار صرفا برای تهیهکنندگان کمپانیهای بزرگ تئاتر صورت میگرفت تا بتوانند بهترین متن را برای صحنه انتخاب کنند. ولی این کار در تمام دنیا و بهویژه در ایران طی این سالها کاملا بهمثابه اجرای صحنهای هم انگاشته شده است و به هر حال، نمایشنامهخوانی فرصت خوبی را در اختیار من قرار داده که در زمینه تحلیل نمایشنامه، آشنایی زودتر و صمیمیتر با بازیگران برتر و شناخت جامعهشناسانه و روانشناختی در زمینه متن و اجرا بتوانم پیدا کنم.
وضعیت این روزهای تئاتر و سینمای ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
تا حدودی توانستهایم از نظر کیفی به رشد و تعالی این دو عرصه برسیم اما هر دو مدیوم از لحاظ اقتصادی در رنج هستند مخصوصا هنر مظلوم تئاتر. نمیدانم واقعا مشکل چیست، فقط میدانم که تا حمایتی نباشد، هیچچیز نمیتواند آنطور که باید روی خوش خود را آشکار کند. به هر حال گاهی و بسیار زیاد کسب جوایز متعدد در سینما و حضور در اجراهایی با قابلیت درام بالا میتواند این مساله را روشن کند که دولت و مراکز مربوطه باید چتر حمایتی خود را بر سر هنرمندان بگیرند تا هنرمندان نیز بیشتر به تفکر و رشد خلاقانه در خود ترغیب شوند.
نظرتان راجع به مخاطبان تئاتر و سینما چیست؟ تفاوتهای این مخاطبان نسبت به گذشته چیست؟ اصلا به نظر شما مخاطبان تئاتر تغییر کردهاند؟
بههرحال مخاطبان با توجه به مدیوم تئاتر و سینما متفاوت هستند. در تئاتر احتمالا ما با آدمهای فرهیختهتر و روشنفکرتری از جامعه طرف هستیم که شاید هیچگاه تئاتر را برای خود تفریحی به حساب نیاورند و فقط به آن، بهمثابه تخلیه درونی خود بنگرند؛ از این منظر، دیدن تصاویر زنده و پویا جلوی چشم مخاطب بهمراتب تاثیرگذارتر از دیدن روی پرده سینماست. البته نمیتوان جادوی بصری سینما را در نادیده گرفت طی سالهای اخیر، تئاتر همچون سینما که مخاطبان زیادی از اقشار مختلف جامعه دارد، توانسته نهتنها مخاطبان خود را داشته باشد بلکه مخاطبان زیادی را نیز جلب کرده و رضایت آنها را به دست آورده است. با پیشرفت تکنولوژی و تغییر زمان، بالطبع ذائقه مردم نیز تغییر میکند و دغدغههای بیشتر و متنوعتری پیدا میکنند که شاید دیدن تئاتر و فیلم بتواند ذرهای از نیروهای درونی انسانی را به حرکت در آورد و فراغ بالی برای ورود مخاطب به دنیای جدیدتر فراهم کند. البته باید به این نکته دقت داشت که به هر حال شرایط اقتصادی در تئاتر و سینما متفاوت است و این شاید بزرگترین تفاوت در جذب مخاطب باشد.
ارسال نظر