نگرانی از تجسس در زندگی شهروندان
همه چیز تحت کنترل است!
درست و غلط آن نمودارهای رنگی که در مناظرههای انتخاباتی دو دوره گذشته پیش چشم مردم قرار گرفت، امروز مشخص میشود. نمیشود با جا به جا کردن آمارها، احساس مردم را عوض کرد. آن عددهای روی کاغذ را مردم کشور با پوست و استخوان درک میکنند. وقتی مردم روز به روز آب رفتن جیبشان را احساس میکنند، نمیشود با حرفهای قلمبه سلمبه سرشان را گرم کرد. سرشان هم که گرم بشود، نمیتوان جلوی تبعات جانبی مشکلات اقتصادی را گرفت. آنجا که پلهها برای عدهای آسانسور میشود و برای عدهای دیگر، دیوار راست، سرگرمی هم جواب نمیدهد.
درست و غلط آن نمودارهای رنگی که در مناظرههای انتخاباتی دو دوره گذشته پیش چشم مردم قرار گرفت، امروز مشخص میشود. نمیشود با جا به جا کردن آمارها، احساس مردم را عوض کرد. آن عددهای روی کاغذ را مردم کشور با پوست و استخوان درک میکنند. وقتی مردم روز به روز آب رفتن جیبشان را احساس میکنند، نمیشود با حرفهای قلمبه سلمبه سرشان را گرم کرد. سرشان هم که گرم بشود، نمیتوان جلوی تبعات جانبی مشکلات اقتصادی را گرفت. آنجا که پلهها برای عدهای آسانسور میشود و برای عدهای دیگر، دیوار راست، سرگرمی هم جواب نمیدهد. جامعهشناسان میگویند ناامنی واقعا هست. همان آمارها و نمودارهای رنگی هم تاییدشان میکند. همین ناامنی و وقوع جرمهای ریز و درشت هر روزه هم باعث شده تا مردم دوربین به دست، ریز و درشت اتفاقات اطراف خود را رصد کنند؛ گاهی داخل خانه، گاهی هم کوچه و خیابان. مردم نگرانی که نمیدانند باید برای حراست از زندگی خود به کجا پناه ببرند و مثال ضربالمثل معروف، مال خود را سفت میچسبند و همسایه را دزد نمیکنند. در یادداشتهای پیش رو نگاهی داریم بهنظر کارشناسان این حوزه. کسانی که میدانند حرف حساب آمارهای واقعی چیست.
امنیت اجتماعی خدشهدار شده است
محمدامین قانعیراد
جامعه شناس
pic۱
احساس ناامنی و بیاعتمادی نسبت به اجتماع وجود دارد. دلیلش هم مشخص است. وقتی با این همه دیوارهای بلند و اقدامات امنیتی، سرقت اتفاق میافتد، اگر از پرچین و دیوار کوتاه استفاده شود، چه خواهد شد!طبیعی است که این احساس عدم امنیت که در جامعه وجود دارد، به مرور بیاعتمادی را هم به دنبال خود خواهد داشت. این خدشه دار شدن احساس امنیت ناشی از افزایش میزان وقوع جرم در سطح کشور است و این افزیش وقوع جرایم هم علتهای خودش را دارد. مشکلات اقتصادی که گریبان بخش فرودست و سطح پایین جامعه را گرفته، سبب شده است تا شاهد افزایش میزان سرقت در جامعه باشیم و طبیعی است که در چنین شرایطی، مردم هم احتیاط بیشتری میکنند و قفل و بست و نظارت خود را افزایش میدهند.
برخی از جاها که ما میبینیم از دیوارهای کوتاه استفاده میشود، شهرکهای حفاظت شده هستند و گیتهایی دارند که هر کسی نمیتواند از آن عبور کند. در این شهرکها ممکن است حد فاصل بین خانهها را پرچینها از هم مشخص کند. در این شهرکها معمولا خانوادههای یکدست زندگی میکنند. چیزی که ما در جامعه خود نمیبینیم. ممکن است حتی در محلههای شمال شهر هم افرادی سکونت داشته باشند که با همسایههای خود چه به لحاظ فرهنگی و چه از نظر توان مالی یکسان نباشند و همین هم یکی از دلایلی است که احساس ناامنی را بالا میبرد. اگر شما فکر کنید که همه همسایههایتان از نظر پایگاه طبقاتی، هم طیف خودتان هستند، احساس امنیت بیشتری میکنید تا زمانی که بدانید در میان همسایگانتان افراد نیازمند هم حضور دارند. در حال حاضر این همگونی طبقاتی در برخی محلهها به هم خورده است. علاوهبر مساله وقوع سرقت، عوامل دیگری هم وجود دارند که سبب میشوند مردم بیش از پیش از حریم خود حفاظت کنند. مثل مساله حجاب. محدودیتهای این چنینی هم وجود دارد که نباید از آن غافل شد.
مجموعه این عوامل سبب شده تا همانطور که میبینید، سبک خانهها از حالت ویلایی خارج شود و زندگی آپارتمان نشینی را جایگزین خود کند. زندگیای که به دلیل سبک و معماری خانهها امکان حفاظت و حراست بیشتری از ساکنان آن و اموالشان وجود دارد. معمولا این آپارتمانها یک لابی و نگهبان دارند که رفت و آمد افراد را چک میکند و اجازه ورود هر کسی را نمیدهد.
دوربینهایی که در خانه کار گذاشته میشود هم عمدتا نه به دلیل اعتماد نداشتن به افراد خانه، بلکه برای حفظ امنیت آنها توسط سرپرست خانواده است. از این دوربینها عمدتا برای کنترل نظافتچی در منزل یا کنترل ورود بیگانگان استفاده میشود. حتی در بعضی موارد برای این است که اگر اتفاقی برای یکی از اعضای خانواده که در منزل تنها است، افتاد، باقی افراد خانواده مطلع شوند و به او کمک کنند. حتی این دوربینهایی که امکان مشاهده فضای خانه از محل کار را دارد، به همین منظور استفاده میشود. کمتر بهنظر میرسد چنین اقداماتی برای نظارت بر خانواده باشد و بیشتر حالت امنیت بخشی به فضای خانه را در ذهن تداعی میکند.
نصب دوربین، پایان افکار وسواس گونه نیست
علی کمالی نژاد
روانشناس
به نظرم نصب دوربین در اطراف محل زندگی، نمیتواند صرفا به دلیل وجود ناامنی در سطح جامعه باشد.
بسیاری از کسانی که دست به چنین اقداماتی میزنند و دائم میخواهند محیط اطراف خود را تحتنظر داشته باشند، افرادی هستند با اعتماد به نفس ضعیف، بدبین و شکاک. من در میان مراجعه کنندگانم از این دست موارد به کرات
دیده ام. کسانی که وسواس دارند و با دلهره و اضطراب زیاد، دائما احساس میکنند کسی قصد تعقیب یا حمله به آنها را دارد.
این آدمها معمولا با نصب دوربین و کنترل اطراف هم راضی نمیشوند. البته دوربینهایی که داخل خانه کار گذاشته میشود، بیشتر حالت امنیتی دارد ولی دوربینهای خارج از خانه اینطور نیست.
من در میان کسانی که اصرار به نصب دوربین در فضای خارجی خانه خود دارند، افرادی با ضعف شخصیتی و پارانویید و دارای افکار وسواس گونه دیدهام. البته این نقطه پایان این بدبینیها نیست و حتی ممکن است این احساس را تشدید کند. چنین آدمهایی اگر هم از دوربین در محیط زندگی خود استفاده نکنند، به چیزهای دیگر مشکوک میشوند. مثلا اینکه در فرم بانکی از آنها، آدرس و شماره تلفن خواسته شده، نگران و دلواپسشان میکند و این را نمونهای از چک شدن خودشان توسط افراد دیگر میدانند.
بنابراین چنین افرادی در فرم نرمال و بهنجار شخصیتی قرار ندارند. البته نباید این را با موارد حفاظتی اشتباه گرفت.
مثل همان دوربینهای شخصی در خانه یا برجهای بزرگ که برای محافظت از سرقت اموال ساکنان از نگهبان استفاده میکنند و ورود و خروج افراد ناشناس را کنترل میکنند، اما همانطور که متذکر شدم، برخی اقدامات افراطی در محل زندگی، ناشی از همان افکار وسواس گونه افراد نابهنجار است.
همه ما
شاهد ناامنی هستیم
گیتی اعتماد
جامعه شناس
مردم احساس ناامنی میکنند و مجبور به انجام اقدامات امنیتی هستند. این هم در حد احساس نیست. واقعا وقوع جرم در جامعه افزایش یافته است. برای همه اتفاقاتی در اطراف محل زندگیشان هر روز در حال وقوع است، که به احساسشان دامن میزند. سال گذشته سفری به آفریقا داشتم و چقدر هم پیش از سفر از اطرافیانم هشدار شنیدم ولی اصلا آن ناامنی که گمان میرفت، وجود نداشت ولی در عوض وقتی برگشتم، فهمیدم در محله محمودیه که در آن زندگی میکنم، جلوی یک بانک چند نفر به همسایهام حمله کردهاند و اموالش را از او سرقت کردهاند که البته دوربین بانک توانسته بود سارقان را تا حد زیادی شناسایی و به دستگیریشان کمک کند. اتفاقات مشابه زیاد است. در بعضی مواقع هم سارقان ظاهری موقر و موجه دارند. متاسفانه هنوز آماری گرفته نشده و تحلیل درستی صورت نگرفته که برای این میزان ناامنی واقعا چه کار میشود کرد؟ مردم موارد مشابه را در اطراف خود میبینند و واقعا چه اقدام دیگری میتوانند بکنند جز اینکه با کارهایی نظیر نصب دوربین در داخل و خارج از محل زندگی، از خانواده و اموال خود حراست کنند؟
مسلما ناامنی در طی سالهای اخیر بیشتر شده و علت عمده آن هم واضح است. افزایش تورم و نرخ بیکاری، به اختلافات طبقاتی دامن زده و آن را شدیدتر کرده است. وقتی برخی افراد فقیر میبینند، عدهای دیگر بدون زحمت خاصی ثروتمند میشوند در حالی که آنها از خوردن گوشت یا رفع احتیاجات اولیه زندگی محروم هستند، ممکن است انگیزه سرقت بیابند. اگر همه هم به این سمت نروند، این اختلافات شدید، سبب میشود تا لااقل عده زیادی برای تامین نیازهای خود دست به این اعمال بزنند و امنیت اجتماعی را خدشهدار کنند.بنابراین مساله ناامنی وجود دارد. به خاطر فقر و احتیاج است و خیالپروری نیست؛ بلکه واقعیتی تلخ است. البته ممکن است بیش از آنچه واقعا باید نگرانش باشیم، احساس عدم امنیت و نگرانی کنیم اما به هر حال با دزدیها و مشکلاتی که به صورت عینی هر روزه شاهد آن هستیم، نمیتوان توقع داشت مردم چشم خود را بر این جرایم ببندند و
احساس امنیت کنند.
نیروی انتظامی نمیتواند پاسخگو باشد
سعید معیدفر
جامعه شناس
pic۲
این پدیده جدید نیست. ما سالها است که با مشکلاتی روبهرو هستیم. پیشتر اطراف خانهها نردهکشی میشد و برای اتومبیلها دزدگیر میگذاشتند، امروز هم از شیوههای نوینتر فناوری برای محافظت از اموال خود استفاده میکنند. طبیعتا بخش مهمی از این اقدامات را میشود به بالا رفتن میزان سرقتها در کشور مرتبط کرد که آمارها هم حاکی و موید این مطلب هستند. اگر پروندههای سرقت را در 5، 6 سال اخیر مقایسه کنیم، مثلا از سال 85 تا 91، شاهد رشد چند برابری میزان جرایم خواهیم بود. این بالا رفتن میزان سرقت، خودبهخود احساس ناامنی را افزایش میدهد. قاعدتا به دنبال آن کارهای امنیتی و حفاظها و استفاده از شیوههای الکترونیکی هر روز بیش از گذشته اهمیت مییابد. خصوصا در مکانهایی که امکان سرقت بیشتر است مثل منطقههای میانی و بالای شهر. در این مناطق خانوادهها سعی میکنند حفاظت خود را به انحای مختلف افزایش دهند که نصب دوربین هم یکی از این شیوهها است.از طرفی ما در سطح جامعه شاهد بالا رفتن آمار اعتیاد بودهایم و این خواهناخواه ضریب امنیتی جامعه را کاهش میدهد. چون معتادها هم به جمع سارقان میپیوندند و اقدام به دزدیهای کوچک و بزرگ میکنند. علاوهبر افزایش معتادان، افزایش نرخ تورم و بیکاری هم سبب شده است تا امروز شاهد سرقتهایی باشیم که به مردم احساس ناامنی را القا میکند. باید بدانیم در جامعهای که بیکاران زیادی دارد و تورم هم هر روز افزایش پیدا میکند، فرصت برای سرقت بیشتر شده و در نتیجه آن حس ناامنی هم افزایش خواهد یافت و این یک روند طبیعی است.سال به سال، این اوضاع وخیمتر میشود تا جایی که نیروهای انتظامی هم دیگر نمیتوانند پاسخگو باشند و تلاش دارند با توصیههای ایمنی به مردم، جلوی این اتفاقات را بگیرند. در سالهای اخیر دیدهام که نیروی انتظامی با توزیع دفترچههایی که در آن شیوههای سرقت را به افراد جامعه گوشزد میکند، این احساس را به مردم القا میکند که هر کسی باید خود مراقب جان و اموالش باشد. وقتی نیروی انتظامی نمیتواند به این حجم پرونده پاسخ دهد، خودبهخود حفظ امنیت بهعنوان امری فردی و خانوادگی تلقی میشود و از مردم میخواهند خودشان نگران جان و اموالشان باشند. همین هم سبب میشود تا مردم بخش بیشتری از پول خود را صرف خرید حفاظ و دوربین و سایر امکانات این چنینی کنند.ناامنی در ایران فقط یک حس نیست بلکه به واقع شرایط حال حاضر کشور، این ناامنی را نمایش میدهد. هر کدام از مردم جامعه، یا خودشان مورد سرقت قرار گرفتهاند یا بارها و بارها داستان سرقت از دوستان و اطرافیان خود را شنیدهاند؛ بنابراین کاملا طبیعی است که در چنین شرایطی تمام تلاش خود را بکنند تا در دسته افرادی قرار نگیرند که مورد سرقت واقع میشوند.
دوربین ها امنیت میآورند
نعمت احمدی
حقوقدان
pic۳
نباید نیمه خالی لیوان را ببینیم. دنیای امروز با وجود این دوربینها امنیت دارد. شهروندان در نبود این دوربینها نمیتوانند از خودشان دفاع کنند. مثلا در کشوری مثل انگلستان با ادعای دموکراسی و چه و چه، هر کسی از خانهاش خارج میشود از صبح تا شب با چندین دوربین کنترل میشود. دنیای ناامنی شده است. وقتی میتوانند با وارد کردن یک ویروس در مخزن آب شهر، یک جمعیتی را مریض کنند، وجود این دوربینها تضمینکننده امنیت شهروندان است. دنیا برای حفاظت از خودش در مقابل شهروندان ناهنجار نیاز به مراقبت دارد. حالا این شکل از مراقبت در کشور ما میخواهد دیرتر به وجود بیاید، اشکال ندارد. باز هم باید سراغ مثال چاقو بروم. یک چاقو را اگر دست یک قاتل بدهید، با آن کسی را میکشد و اگر همان را دست یک جراح بسپارید، میتواند زندگی یک انسان را نجات دهد.ما نباید با کسانی که از دوربینهای مداربسته استفاده میکنند، مقابله کنیم. چقدر این دوربینها به پلیس برای شناسایی مجرمین کمک کرده؟ نمونهاش همین چند وقت پیش. کاری به انتهای داستان ندارم. جرمی اتفاق افتاد و دو سارق با قمه، کیف شهروندی را گرفتند و او را زدند. با همین دوربینها بود که چهرهشان را تشخیص دادند و دستگیرشان کردند. همین کارتهای اعتباری که روزانه با آن خرید میکنیم. تمام اطلاعات و تمام خرید و فروشهایتان را ثبت میکنند. دنیا دارد به این سمت حرکت میکند.برای نصب این دوربینها در مکانهای عمومی باید از پلیس و اداره اماکن مجوز بگیرید. بانکها و طلا فروشیها حتی موظفاند دوربین نصب کنند و آن را مستقیم به اداره پلیس ارتباط دهند. در رابطه با برخورد با این گونه تخلفات؛ یعنی نصب دوربینهای غیرمجاز، من ماده قانونی برای برخورد ندیدم. در شهری که همین آیفونهای تصویری میتوانند کل کوچه را زیر نظر داشته باشند، این حرفها دیگر موضوعیت ندارد!
امنیت اجتماعی خدشهدار شده است
محمدامین قانعیراد
جامعه شناس
pic۱
احساس ناامنی و بیاعتمادی نسبت به اجتماع وجود دارد. دلیلش هم مشخص است. وقتی با این همه دیوارهای بلند و اقدامات امنیتی، سرقت اتفاق میافتد، اگر از پرچین و دیوار کوتاه استفاده شود، چه خواهد شد!طبیعی است که این احساس عدم امنیت که در جامعه وجود دارد، به مرور بیاعتمادی را هم به دنبال خود خواهد داشت. این خدشه دار شدن احساس امنیت ناشی از افزایش میزان وقوع جرم در سطح کشور است و این افزیش وقوع جرایم هم علتهای خودش را دارد. مشکلات اقتصادی که گریبان بخش فرودست و سطح پایین جامعه را گرفته، سبب شده است تا شاهد افزایش میزان سرقت در جامعه باشیم و طبیعی است که در چنین شرایطی، مردم هم احتیاط بیشتری میکنند و قفل و بست و نظارت خود را افزایش میدهند.
برخی از جاها که ما میبینیم از دیوارهای کوتاه استفاده میشود، شهرکهای حفاظت شده هستند و گیتهایی دارند که هر کسی نمیتواند از آن عبور کند. در این شهرکها ممکن است حد فاصل بین خانهها را پرچینها از هم مشخص کند. در این شهرکها معمولا خانوادههای یکدست زندگی میکنند. چیزی که ما در جامعه خود نمیبینیم. ممکن است حتی در محلههای شمال شهر هم افرادی سکونت داشته باشند که با همسایههای خود چه به لحاظ فرهنگی و چه از نظر توان مالی یکسان نباشند و همین هم یکی از دلایلی است که احساس ناامنی را بالا میبرد. اگر شما فکر کنید که همه همسایههایتان از نظر پایگاه طبقاتی، هم طیف خودتان هستند، احساس امنیت بیشتری میکنید تا زمانی که بدانید در میان همسایگانتان افراد نیازمند هم حضور دارند. در حال حاضر این همگونی طبقاتی در برخی محلهها به هم خورده است. علاوهبر مساله وقوع سرقت، عوامل دیگری هم وجود دارند که سبب میشوند مردم بیش از پیش از حریم خود حفاظت کنند. مثل مساله حجاب. محدودیتهای این چنینی هم وجود دارد که نباید از آن غافل شد.
مجموعه این عوامل سبب شده تا همانطور که میبینید، سبک خانهها از حالت ویلایی خارج شود و زندگی آپارتمان نشینی را جایگزین خود کند. زندگیای که به دلیل سبک و معماری خانهها امکان حفاظت و حراست بیشتری از ساکنان آن و اموالشان وجود دارد. معمولا این آپارتمانها یک لابی و نگهبان دارند که رفت و آمد افراد را چک میکند و اجازه ورود هر کسی را نمیدهد.
دوربینهایی که در خانه کار گذاشته میشود هم عمدتا نه به دلیل اعتماد نداشتن به افراد خانه، بلکه برای حفظ امنیت آنها توسط سرپرست خانواده است. از این دوربینها عمدتا برای کنترل نظافتچی در منزل یا کنترل ورود بیگانگان استفاده میشود. حتی در بعضی موارد برای این است که اگر اتفاقی برای یکی از اعضای خانواده که در منزل تنها است، افتاد، باقی افراد خانواده مطلع شوند و به او کمک کنند. حتی این دوربینهایی که امکان مشاهده فضای خانه از محل کار را دارد، به همین منظور استفاده میشود. کمتر بهنظر میرسد چنین اقداماتی برای نظارت بر خانواده باشد و بیشتر حالت امنیت بخشی به فضای خانه را در ذهن تداعی میکند.
نصب دوربین، پایان افکار وسواس گونه نیست
علی کمالی نژاد
روانشناس
به نظرم نصب دوربین در اطراف محل زندگی، نمیتواند صرفا به دلیل وجود ناامنی در سطح جامعه باشد.
بسیاری از کسانی که دست به چنین اقداماتی میزنند و دائم میخواهند محیط اطراف خود را تحتنظر داشته باشند، افرادی هستند با اعتماد به نفس ضعیف، بدبین و شکاک. من در میان مراجعه کنندگانم از این دست موارد به کرات
دیده ام. کسانی که وسواس دارند و با دلهره و اضطراب زیاد، دائما احساس میکنند کسی قصد تعقیب یا حمله به آنها را دارد.
این آدمها معمولا با نصب دوربین و کنترل اطراف هم راضی نمیشوند. البته دوربینهایی که داخل خانه کار گذاشته میشود، بیشتر حالت امنیتی دارد ولی دوربینهای خارج از خانه اینطور نیست.
من در میان کسانی که اصرار به نصب دوربین در فضای خارجی خانه خود دارند، افرادی با ضعف شخصیتی و پارانویید و دارای افکار وسواس گونه دیدهام. البته این نقطه پایان این بدبینیها نیست و حتی ممکن است این احساس را تشدید کند. چنین آدمهایی اگر هم از دوربین در محیط زندگی خود استفاده نکنند، به چیزهای دیگر مشکوک میشوند. مثلا اینکه در فرم بانکی از آنها، آدرس و شماره تلفن خواسته شده، نگران و دلواپسشان میکند و این را نمونهای از چک شدن خودشان توسط افراد دیگر میدانند.
بنابراین چنین افرادی در فرم نرمال و بهنجار شخصیتی قرار ندارند. البته نباید این را با موارد حفاظتی اشتباه گرفت.
مثل همان دوربینهای شخصی در خانه یا برجهای بزرگ که برای محافظت از سرقت اموال ساکنان از نگهبان استفاده میکنند و ورود و خروج افراد ناشناس را کنترل میکنند، اما همانطور که متذکر شدم، برخی اقدامات افراطی در محل زندگی، ناشی از همان افکار وسواس گونه افراد نابهنجار است.
همه ما
شاهد ناامنی هستیم
گیتی اعتماد
جامعه شناس
مردم احساس ناامنی میکنند و مجبور به انجام اقدامات امنیتی هستند. این هم در حد احساس نیست. واقعا وقوع جرم در جامعه افزایش یافته است. برای همه اتفاقاتی در اطراف محل زندگیشان هر روز در حال وقوع است، که به احساسشان دامن میزند. سال گذشته سفری به آفریقا داشتم و چقدر هم پیش از سفر از اطرافیانم هشدار شنیدم ولی اصلا آن ناامنی که گمان میرفت، وجود نداشت ولی در عوض وقتی برگشتم، فهمیدم در محله محمودیه که در آن زندگی میکنم، جلوی یک بانک چند نفر به همسایهام حمله کردهاند و اموالش را از او سرقت کردهاند که البته دوربین بانک توانسته بود سارقان را تا حد زیادی شناسایی و به دستگیریشان کمک کند. اتفاقات مشابه زیاد است. در بعضی مواقع هم سارقان ظاهری موقر و موجه دارند. متاسفانه هنوز آماری گرفته نشده و تحلیل درستی صورت نگرفته که برای این میزان ناامنی واقعا چه کار میشود کرد؟ مردم موارد مشابه را در اطراف خود میبینند و واقعا چه اقدام دیگری میتوانند بکنند جز اینکه با کارهایی نظیر نصب دوربین در داخل و خارج از محل زندگی، از خانواده و اموال خود حراست کنند؟
مسلما ناامنی در طی سالهای اخیر بیشتر شده و علت عمده آن هم واضح است. افزایش تورم و نرخ بیکاری، به اختلافات طبقاتی دامن زده و آن را شدیدتر کرده است. وقتی برخی افراد فقیر میبینند، عدهای دیگر بدون زحمت خاصی ثروتمند میشوند در حالی که آنها از خوردن گوشت یا رفع احتیاجات اولیه زندگی محروم هستند، ممکن است انگیزه سرقت بیابند. اگر همه هم به این سمت نروند، این اختلافات شدید، سبب میشود تا لااقل عده زیادی برای تامین نیازهای خود دست به این اعمال بزنند و امنیت اجتماعی را خدشهدار کنند.بنابراین مساله ناامنی وجود دارد. به خاطر فقر و احتیاج است و خیالپروری نیست؛ بلکه واقعیتی تلخ است. البته ممکن است بیش از آنچه واقعا باید نگرانش باشیم، احساس عدم امنیت و نگرانی کنیم اما به هر حال با دزدیها و مشکلاتی که به صورت عینی هر روزه شاهد آن هستیم، نمیتوان توقع داشت مردم چشم خود را بر این جرایم ببندند و
احساس امنیت کنند.
نیروی انتظامی نمیتواند پاسخگو باشد
سعید معیدفر
جامعه شناس
pic۲
این پدیده جدید نیست. ما سالها است که با مشکلاتی روبهرو هستیم. پیشتر اطراف خانهها نردهکشی میشد و برای اتومبیلها دزدگیر میگذاشتند، امروز هم از شیوههای نوینتر فناوری برای محافظت از اموال خود استفاده میکنند. طبیعتا بخش مهمی از این اقدامات را میشود به بالا رفتن میزان سرقتها در کشور مرتبط کرد که آمارها هم حاکی و موید این مطلب هستند. اگر پروندههای سرقت را در 5، 6 سال اخیر مقایسه کنیم، مثلا از سال 85 تا 91، شاهد رشد چند برابری میزان جرایم خواهیم بود. این بالا رفتن میزان سرقت، خودبهخود احساس ناامنی را افزایش میدهد. قاعدتا به دنبال آن کارهای امنیتی و حفاظها و استفاده از شیوههای الکترونیکی هر روز بیش از گذشته اهمیت مییابد. خصوصا در مکانهایی که امکان سرقت بیشتر است مثل منطقههای میانی و بالای شهر. در این مناطق خانوادهها سعی میکنند حفاظت خود را به انحای مختلف افزایش دهند که نصب دوربین هم یکی از این شیوهها است.از طرفی ما در سطح جامعه شاهد بالا رفتن آمار اعتیاد بودهایم و این خواهناخواه ضریب امنیتی جامعه را کاهش میدهد. چون معتادها هم به جمع سارقان میپیوندند و اقدام به دزدیهای کوچک و بزرگ میکنند. علاوهبر افزایش معتادان، افزایش نرخ تورم و بیکاری هم سبب شده است تا امروز شاهد سرقتهایی باشیم که به مردم احساس ناامنی را القا میکند. باید بدانیم در جامعهای که بیکاران زیادی دارد و تورم هم هر روز افزایش پیدا میکند، فرصت برای سرقت بیشتر شده و در نتیجه آن حس ناامنی هم افزایش خواهد یافت و این یک روند طبیعی است.سال به سال، این اوضاع وخیمتر میشود تا جایی که نیروهای انتظامی هم دیگر نمیتوانند پاسخگو باشند و تلاش دارند با توصیههای ایمنی به مردم، جلوی این اتفاقات را بگیرند. در سالهای اخیر دیدهام که نیروی انتظامی با توزیع دفترچههایی که در آن شیوههای سرقت را به افراد جامعه گوشزد میکند، این احساس را به مردم القا میکند که هر کسی باید خود مراقب جان و اموالش باشد. وقتی نیروی انتظامی نمیتواند به این حجم پرونده پاسخ دهد، خودبهخود حفظ امنیت بهعنوان امری فردی و خانوادگی تلقی میشود و از مردم میخواهند خودشان نگران جان و اموالشان باشند. همین هم سبب میشود تا مردم بخش بیشتری از پول خود را صرف خرید حفاظ و دوربین و سایر امکانات این چنینی کنند.ناامنی در ایران فقط یک حس نیست بلکه به واقع شرایط حال حاضر کشور، این ناامنی را نمایش میدهد. هر کدام از مردم جامعه، یا خودشان مورد سرقت قرار گرفتهاند یا بارها و بارها داستان سرقت از دوستان و اطرافیان خود را شنیدهاند؛ بنابراین کاملا طبیعی است که در چنین شرایطی تمام تلاش خود را بکنند تا در دسته افرادی قرار نگیرند که مورد سرقت واقع میشوند.
دوربین ها امنیت میآورند
نعمت احمدی
حقوقدان
pic۳
نباید نیمه خالی لیوان را ببینیم. دنیای امروز با وجود این دوربینها امنیت دارد. شهروندان در نبود این دوربینها نمیتوانند از خودشان دفاع کنند. مثلا در کشوری مثل انگلستان با ادعای دموکراسی و چه و چه، هر کسی از خانهاش خارج میشود از صبح تا شب با چندین دوربین کنترل میشود. دنیای ناامنی شده است. وقتی میتوانند با وارد کردن یک ویروس در مخزن آب شهر، یک جمعیتی را مریض کنند، وجود این دوربینها تضمینکننده امنیت شهروندان است. دنیا برای حفاظت از خودش در مقابل شهروندان ناهنجار نیاز به مراقبت دارد. حالا این شکل از مراقبت در کشور ما میخواهد دیرتر به وجود بیاید، اشکال ندارد. باز هم باید سراغ مثال چاقو بروم. یک چاقو را اگر دست یک قاتل بدهید، با آن کسی را میکشد و اگر همان را دست یک جراح بسپارید، میتواند زندگی یک انسان را نجات دهد.ما نباید با کسانی که از دوربینهای مداربسته استفاده میکنند، مقابله کنیم. چقدر این دوربینها به پلیس برای شناسایی مجرمین کمک کرده؟ نمونهاش همین چند وقت پیش. کاری به انتهای داستان ندارم. جرمی اتفاق افتاد و دو سارق با قمه، کیف شهروندی را گرفتند و او را زدند. با همین دوربینها بود که چهرهشان را تشخیص دادند و دستگیرشان کردند. همین کارتهای اعتباری که روزانه با آن خرید میکنیم. تمام اطلاعات و تمام خرید و فروشهایتان را ثبت میکنند. دنیا دارد به این سمت حرکت میکند.برای نصب این دوربینها در مکانهای عمومی باید از پلیس و اداره اماکن مجوز بگیرید. بانکها و طلا فروشیها حتی موظفاند دوربین نصب کنند و آن را مستقیم به اداره پلیس ارتباط دهند. در رابطه با برخورد با این گونه تخلفات؛ یعنی نصب دوربینهای غیرمجاز، من ماده قانونی برای برخورد ندیدم. در شهری که همین آیفونهای تصویری میتوانند کل کوچه را زیر نظر داشته باشند، این حرفها دیگر موضوعیت ندارد!
ارسال نظر