آخرالزمان داعش زودتر از آنچه تصور میشد فرا رسید
سقـــــوط سیاه جامگان
محمدحسین باقی
روزی که البغدادی در مسجد النوری موصل ردای خلافت بر تن کرد و در کسوت امیرالمومنین ظاهر شد و همگان را به بیعت با خود واداشت، تصور نمیکرد روزی برسد که متواری شود و از این خانه به آن خانه و از این سوراخ به آن سوراخ فرار کند. او نه تنها تصوری از فرار نداشت، بلکه گمان میکرد مالک شامات و «ناجی»ای است که قرار است نظم سایکس - پیکویی را بر هم زده و طرحی جدید در اندازد. اگر امیرالمومنین داعشی در آن یکشنبه تاریخیِ ۲۹ ژوئن سال ۲۰۱۴ استوار، مطمئن و قاطعانه روی منبر مسجد النوری نزول اجلال کرد، اما این روزها قد و قامتش خمیده و دیگر رمقی برای او نمانده است (Martin Chulov, ۲۰۱۷).
محمدحسین باقی
روزی که البغدادی در مسجد النوری موصل ردای خلافت بر تن کرد و در کسوت امیرالمومنین ظاهر شد و همگان را به بیعت با خود واداشت، تصور نمیکرد روزی برسد که متواری شود و از این خانه به آن خانه و از این سوراخ به آن سوراخ فرار کند. او نه تنها تصوری از فرار نداشت، بلکه گمان میکرد مالک شامات و «ناجی»ای است که قرار است نظم سایکس - پیکویی را بر هم زده و طرحی جدید در اندازد. اگر امیرالمومنین داعشی در آن یکشنبه تاریخیِ ۲۹ ژوئن سال ۲۰۱۴ استوار، مطمئن و قاطعانه روی منبر مسجد النوری نزول اجلال کرد، اما این روزها قد و قامتش خمیده و دیگر رمقی برای او نمانده است (Martin Chulov, ۲۰۱۷). اگر آن روز او خلافت خود را با صدایی رسا به گوش همگان رساند اما این روزها صدایش در حلقومش خاموش شده و دیگر خبری از او نیست. برخی از کشته شدن او سخن میگویند(Maher Chmaytelli, ۲۰۱۷; Bethan McKernan, ۲۰۱۷)؛ برخی میگویند فراری شده (SUMAN VARANDANI, ۲۰۱۶) و برخی هم از مسموم شدن وی سخن میگویند(foxnews, ۲۰۱۶). برخی هم میگویند هنوز زنده است (Harriet Agerholm, ۲۰۱۶).
با این حال، گزارشهای ضد و نقیض تا لحظه نگارش این متن (۱۰ تیرماه ۱۳۹۶) در مورد او فراوان است. اگر آن روزی که ۸۰۰ جنگجوی بدوی و پابرهنه داعشی با ورود به موصل نیروهای عراقی اعم از ارتش و پلیس را تار و مار کردند، نیروهای عراقی ایستادگی میکردند و هزاران «اگر» دیگر، عراق شاهد ویرانیهای چند سال اخیر بهدست داعش نمیبود. آزادسازی موصل را میتوان نوعی جبران مافات دانست؛ جبران شکست و فرار سال ۲۰۱۴ در برابر آن ۸۰۰ پابرهنه. آزادسازی موصل بهدست ارتش عراق جنبهای حیثیتی داشت، زیرا اگر شکست دیگری عاید ارتش عراق میشد دیگر آبرویی برایش باقی نمیماند. آن فرار چند روزه خساراتی چندساله و چند صد میلیارد دلاری بر اقتصاد و زیرساختهای عراق وارد آورد. علاوه بر این، مرارتها و آوارگیها و بی خانمانیهای بسیاری برای فرزندان عراق به دنبال داشت. مسجد النوریِ موصل، همان جایی که البغدادی در سال ۲۰۱۴ خلافت خود را از آنجا اعلام و فرمان مغولگونه برای یورش به عراق و سوریه را صادر کرد، بهدست عراقیها افتاد. بازپسگیری موصل نه تنها یک «پیروزی نمادین» برای ارتش عراق محسوب میشود، بلکه «شکست نمادین»ی نیز بر پیکر داعش بود، زیرا یکی از نمادهای قدرت خود را از دست داد. اگرچه این مسجد قرن دوازدهمی پیش از داعش نماد موصل بود اما اکنون جز خرابه چیزی از آن باقی نمانده است.
چند سوال
اکنون چند سوال مطرح است: پس از عراق و سوریه، داعش به چه فرجامی مبتلا خواهد شد؟ در ذهن تروریستها و انتحاریهای این گروه چه میگذرد؟ آیا عملیاتهای داعش متوقف خواهد شد یا به شکلی دیگر ادامه خواهد یافت؟
الف) عملیات انتحاری فردی: داعش را میتوان به بمبی تشبیه کرد که پس از اصابت به زمین ترکشهای آن همه جا پخش میشود. اکنون اعضای این گروه در تمام دنیا پراکندهاند. اما لااقل در خاورمیانه این گروه پس از آزادی رقه (در سوریه) و موصل (در عراق) برای مدتی به لاک دفاعی فرو خواهد رفت و پس از اندکی تجدید قوا بازخواهد گشت. این «فرو رفتن در لاک دفاعی» به این معنا نیست که از شدت عملیاتهای این گروه کاسته شود بلکه به این معناست که داعش دست به «عملیات گروهی» نخواهد زد، بلکه به ریشههای طغیانگرانه خود بازخواهد گشت که همان عملیاتهای انتحاری گاه و بیگاه و نگه داشتن چماق تهدید بر سر نیروهای امنیتی است(ERIC SCHMITT, ۲۰۱۷). به عبارت دیگر، عملیاتهای داعش شکل فردی- انتحاری خواهد یافت تا به این وسیله بر میزان خسارتهای دشمن افزوده و از میزان تلفات انسانی خود بکاهند.
تحلیل IHS Markit's Conflict Monitor نشان میدهد که تا ژوئن ۲۰۱۷ این گروه ۶۰ درصد از سرزمینها و ۸۰ درصد از درآمدهای خود را از دست داده است. این تحلیل معتقد است بازپسگیری مسجد بزرگ موصل شکست نمادین بزرگی به داعش بود که میتواند لطمه روحی بزرگی به سربازان خلافت وارد آورد. «شیراز ماهر»، قائم مقام مرکز بینالمللی مطالعات رادیکالیسم در کینگ کالج لندن، میگوید: «پروژه دولت اسلامی روی خرابهها شکل گرفته است. برای اینکه دریابیم اوضاع چقدر بد شده فقط در نظر داشته باشید که این گروه همان مسجدی را تخریب کرد که البغدادی در آن خلافت خود را اعلام کرد.» اگر داعش رقه را هم از دست بدهد یعنی دو پایتخت خود در عراق و سوریه را از دست داده اما مبارزه هنوز تمام نشده است (Bethan McKernan, ۲۰۱۷). بنابراین، در این سناریو داعش انجام عملیاتهای گروهی را پر هزینه خواهد یافت. با توجه به اینکه از درآمدها و نیروهای این گروه کاسته شده انجام عملیاتهای گروهی دیگر به صرفه نخواهد بود بلکه هسته ها/ سلولهای مخفی یا همان گرگهای تنها در قالب حملات انتحاری گاه و بیگاه فعال خواهند شد. نکته این است که داعش تا حد زیادی مشروعیت خود را از دست خواهد داد. شکست سرزمینی بزرگترین ضربه به اعتبار ایدئولوژیک این گروه بود.
«جاکوب اولیدورت»، محقق مسائل بنیادگرایی در موسسه واشنگتن، و «مارا رکوین»، نویسنده نیویورک تایمز، معتقدند آنچه برای داعش مهم است حفظ «برند ایدئولوژیک» این گروه است. آنها بر این باورند که عملیات موصل آزمونی است برای محک زدن انعطاف پذیری و انطباق پذیری داعش. در حالی که موصل به لحاظ استراتژیک و نمادین مهم است اما آزادسازی این شهر (در عراق) و رقه (در سوریه) به معنای شکست این گروه نیست. حکمرانی سرزمینی پیام اصلی دستور کار داعش است. آنها معتقدند «دولت اسلامی» از زمان «القاعده در عراق» به دنبال حاکمیت سرزمینی بود. مبنای تشکیل خلافت از سوی این گروه هم «سرزمین» بود. در واقع، بقای این گروه به داشتن سرزمین است.
رکوین معتقد است که این گروه بیشتر از لحاظ ایدئولوژی دوام خواهد آورد. ایدههای رادیکال، باعث تداوم این جنبشها و افرادی میشود که آنها را خلق کردهاند. داعش جدیدترین گروه در امتداد گروههای شورشیِ عراقی است که در هرج و مرج ایجادشده به واسطه فساد، شکست دولتی و جنگ داخلی شکل گرفته و جریان یافته است. داعش همچون «القاعده در عراق» سازمانی بسیار منعطف است که رهبرانش دههها تجربه عملیات زیرزمینی و روزمینی داشتهاند. رکوین میافزاید «برند» داعش به شکلی از اشکال ادامه خواهد یافت حتی اگر متحمل از دست دادن سرزمین شود. مقامهای داعش ماههاست در مورد احتمال شکست نظامی مداقه میکنند. ابومحمد العدنانی، سخنگوی کشتهشده داعش، پیش از مرگ اعلام کرده بود که این گروه فارغ از شکست سرزمینی به نبرد ادامه خواهد داد و اعلام کرد که حتی اگر داعش «بیدولت» هم بشود خود را از هیچ بازسازی خواهد کرد درست همان طور که «در ابتدا» چنین کرد. او در سخنرانی دیگری حامیان داعش را ترغیب کرده بود که به جای مهاجرت به قلمرو داعش در کشورهای خود بمانند.
معلوم است که ایدئولوژی داعش روی اینترنت و در ذهن اندک پیروانش دوام خواهد آورد. مهم نیست این گروه قلمرو از دست بدهد یا به دست آورد. کنترل و حکمرانی سرزمینی جزئی جداییناپذیر از «برند» داعش است زیرا از دست دادن سرزمین موجب بحران اعتباری خواهد شد که از دل آن، ممکن است این گروه هرگز بهطور کامل احیا نشود. برای درک اینکه چرا «دولت بودن» برای هویت سازمانی داعش ضروری است، باید مروری بر گذشته داشته باشیم. برای «القاعده در عراق» اعلام تاسیس «دولت» گامی ضروری به سوی هدف نهایی بود: ادعای احیای «خلافت»ی که ابتدا از سوی پیامبر اعلام شد. وقتی این گروه در سال ۲۰۰۶ «دولت» را اعلام کرد، سایر گروههای سلفی- جهادی اعلام این دولت را زودهنگام و جاهطلبانه دانستند. اندیشمندان جهادی پروژه سیاسی «القاعده در عراق» را «تخیلی»، «کودکانه» و «زودهنگام» میدانستند.
با تکامل و تبدیل القاعده در عراق به داعش، اشتیاق این سازمان برای اعلام خلافت منجر به نزاع با رهبری مرکزی القاعده شد که به داعشیها نسبت به اعلام زودهنگام خلافت هشدار داد. تبلیغات رسمی تکامل این گروه از «سازمان صِرف به دولت واقعی و کارآمد» را که دارای بوروکراسی، سیستم قضایی و سیستم خدمات عمومی است ستود. داعش در پروژه دولت- ملتسازیاش تا حدودی موفق عمل کرد اما وقتی قلمرو خلافت آب رفت و نبرد علیه این گروه شروع شد القاعده گفت: «ما به شما گفته بودیم.»
برای گروهی که «برند» خود را بر حاکمیت و حکمرانی و کسب سرزمین قرار داده، شکست دولتی و از دست دادن سرزمین یعنی شکست پروژه سیاسیاش. محتمل است که داعش خود را از نو گروهبندی و «برند» آسیبدیدهاش را بازسازی کند اما سناریوی محتملتر این است که حامیان این گروه به درون گروههای جهادی و رقیب دیگر بخزند؛ گروههایی که همچون «ستارههای در حال ظهور» هستند. اگرچه اینترنت تضمین میکند که ایدههای این گروه جاودان است اما بدون وجود خلافت سرزمینی که بر اساس آن، این ایدئولوژی شکل گرفته داعش عضوگیری و حفظ حامیان را به شدت دشوار خواهد یافت (Mara Revkin and Jacob Olidort, ۲۰۱۶).
ب) در ذهن داعشیها چه میگذرد؟ داعش با تحقیر، مخالفان خود را «صلیبی»، «پرستنده صلیب» و «مشرک» میخواند. به این ترتیب، در ذهن حامیان خلافت دشمنان آنها فقط مستحق مرگ هستند. در ذهنیت داعش هر آن که دشمن او باشد (اعم از کودکان و حتی پیرمردان و پیرزنان) و در هر جا که زندگی کند (اعم از دارالاسلام یا دارالکفر) مستحق مرگ است. داعش تنها گروه تروریستی «کودککُش» هم نیست. پیش از آن گروهی که خود را «ریاض الصالحین» مینامید و در سپتامبر ۲۰۱۴ مدرسهای را در «بسلان» (روسیه) به تصرف درآورد بیش از ۱۱۰۰ نفر را گروگان گرفت که ۷۷۷ نفر آنان کودک بودند. از این تعداد ۳۳۰ نفر کشته شدند که ۱۸۶ نفرشان کودک بودند. طالبان پاکستان هم در سال ۲۰۱۴ با حمله به یک مدرسه ۱۴۸ کودک را کشت. بنابراین، «دشمن» چه در روسیه باشد (دارالکفر) و چه در پاکستان (سرزمینی در دارالاسلام) باید از میان برود. برای زهر چشم گرفتن از دشمن به تاسی از اندیشههای ابوبکر ناجی میتوانند کودکان را هم هدف قرار دهند تا فشار روحی- روانی سنگینی بر دشمن وارد آید.
شیراز ماهر معتقد است آنچه آنها میخواهند ایجاد وحشت و ترس با بهکارگیری بربریت قرون وسطایی و مطیع کردن مخالفان است. بر اساس این فرض بود که العدنانی از مبارزان خلافت خواست به جای مهاجرت به «قلمرو خلافت» در کشورهای خود بمانند. العدنانی خطاب به آنها میگفت: «کوچکترین کار شما در دل سرزمینهای غربی نزد ما عزیزتر از بزرگترین کار از سوی ما در دل خلافت است. هیچ بیگناهی در سرزمینهای صلیبیون وجود ندارد.» آنها با بر حق دانستن خود بر این باورند که تمام آنچه علیه غرب انجام داده و میدهند پاسخی است به تهاجمها یا تجاوزهای غرب. آنها در ذهنیت خود بر این باورند که غرب دشمنی مبنایی با اسلام دارد. داعشیها در ادبیات خود در نشریه دابق چنین مینویسند: «چه زمانی دشمنی آنها با اسلام و مسلمین سر خواهد آمد؟... کی میفهمند که راه حل پریشانیهای رقتانگیزشان در برابر چشمان کورشان است؟ تا آن زمان «فقط ترور و وحشت» ادامه خواهد یافت تا ضربه را به عمق قلبهای کورشان وارد کنیم.»
داعشیها عملیاتهای خود را «قصاص» مینامند و معتقدند آنچه در برابر غرب انجام میدهند نوعی جهاد دفاعی و واکنشی است به جنایتهای غرب علیه مسلمین. آنها معتقدند قصاص یک جنبه سیاسی دارد و میتواند قابل تسری به مسائل بینالمللی هم باشد. بر اساس این رویکرد، آنها آحاد شهروندان را مسوول جنایات دولت هایشان میشناسند. آنها مبانی دینی را تفسیر به رای میکنند و به این ترتیب منطقی برای هدف قرار دادن آحاد شهروندان غرب (از کودک و پیر و نوجوان) به دست حامیان خود میدهند. شیراز ماهر معتقد است که در سال ۱۹۹۷ هم اسامه بن لادن در مصاحبه با CBS News گفته بود: «تمام آمریکاییها دشمن ما هستند نه فقط کسانی که مستقیما با ما در جنگ هستند. کسانی هم که مالیات میدهند دشمن ما هستند.» حمله ۱۱ سپتامبر از سوی بن لادن توجیهی برای این استدلال او بود.
نمونهای از «قصاص» مد نظر داعش رفتاری بود که با «معاذ الکساسبه»، سرباز اردنی که به اسارت داعش در آمد، داشت. او زنده زنده در قفس سوزانده شد و پس از آن با کامیون خروارها خاک روی این قفس ریختند. استدلالی که پس ذهن نیروهای خلافت بود این بود که این کار برای انتقام از کشتار «سربازان اسلام» و مدفون شدن آنها زیر خروارها خاک انجام شده است. این «سربازان اسلام» از تمام نقاط جهان بودند. گفته میشود از کل اروپا حدود ۵ هزار نفر به داعش پیوستهاند (SHIRAZ MAHER, ۲۰۱۷).
آیا داعش بازخواهد گشت؟
در ماههای اخیر و پس از آزادی شهرهای عراق و سوریه از دست داعش، این گروه حدود ۱۵۰۰ حمله انتحاری در ۱۶ شهر عراق و سوریه انجام داده است. این نشان میدهد که اگرچه ممکن است شر این گروه از سرزمینی کنده شود، اما داعش به ریشههای طغیانگر خود بازخواهد گشت که همان عملیاتهای انتحاری گاه و بیگاه و نگه داشتن چماق تهدید بر سر نیروهای امنیتی است. مرکز مبارزه با تروریسم در وست پوینت (CTC) در گزارشی اعلام کرد که دستاوردهای نظامی چندان تاثیری نخواهد داشت و بار دیگر داعش باز خواهد گشت مگر اینکه امنیت، حکمرانی موثر و اقتصاد در سرزمینهایی که پیشتر بهدست داعش افتاده بود در ریل خود قرار گیرد و اوضاع در آنها بهبود یابد.
ارسال نظر