زنان آمریکایی انتخابات را جدیتر میگیرند
چرا زنها بیشتر از مردها رای میدهند؟
نگار حسینی در سالهای دور، زنها کاری جز شوهرداری و بچهداری نداشتند. اساسا زنها در بیش از سی، چهل سال پیش تنها بهوسیله همسر و فرزندانشان موجودیت میگرفتند؛ اما با گذشت زمان و عبور زنان از این جایگاه، «مسائل زنانه» نمایان شد و دولتها بیش از پیش در این حوزه مورد قضاوت قرار گرفتند. طبیعی بود که بعد از مدتی زنان مطالبات ویژهای از دولتها داشته باشند و دولتی را بپسندند و انتخاب کنند که مسائل آنها را بیشتر مورد توجه قرار میدهد. بعد از دهه ۱۹۸۰، زنان کمابیش دریافته بودند که تنها با حضور در انتخابات ریاستجمهوری و تاثیرگذاری بر این موضوع که جمهوریخواهان به قدرت برسند یا دموکراتها میتوانند حق و حقوقشان را طلب کنند.
نگار حسینی در سالهای دور، زنها کاری جز شوهرداری و بچهداری نداشتند. اساسا زنها در بیش از سی، چهل سال پیش تنها بهوسیله همسر و فرزندانشان موجودیت میگرفتند؛ اما با گذشت زمان و عبور زنان از این جایگاه، «مسائل زنانه» نمایان شد و دولتها بیش از پیش در این حوزه مورد قضاوت قرار گرفتند. طبیعی بود که بعد از مدتی زنان مطالبات ویژهای از دولتها داشته باشند و دولتی را بپسندند و انتخاب کنند که مسائل آنها را بیشتر مورد توجه قرار میدهد. بعد از دهه 1980، زنان کمابیش دریافته بودند که تنها با حضور در انتخابات ریاستجمهوری و تاثیرگذاری بر این موضوع که جمهوریخواهان به قدرت برسند یا دموکراتها میتوانند حق و حقوقشان را طلب کنند. این است که دهه 1980 در ایالات متحده آمریکا یک نقطه عطف است. پیش از آن زنان منفعلتر بودند و پس از این تاریخ سهم آنها در رای دادن بیش از سهم مردان بوده است.
این قضاوت ممکن است اندکی شتابزده به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که زنها به نسبت مردها بیشتر رای میدهند. این مورد از سال ۱۹۸۰ به این سو در تمام رایگیریها برای انتخاب رئیسجمهوری دیده شده است. در سال ۲۰۱۲، تفاوت در مشارکت در حدود ۴ درصد گزارش شده است. در واقع در این سال ۷/۶۳ درصد زنان و ۸/۵۹ درصد مردان در رایگیری شرکت کردهاند. اگر بهطور خاص زنان مجرد را در این شمارش به حساب بیاوریم، به نظر میرسد این زنان دو برابر مردان رای میدهند و واقعیت این است که به نظر میرسد دختران دنیا را به تحرک وا میدارند.
زنها و تعامل بیشتر با دولت
رای دادن و شرکت در انتخابات یکی از ویژگیهای یک شهروند است؛ اما چرا زنان بهطور معمول تمایل بیشتری برای استفاده از این حق شهروندی دارند؟ هنوز در این باره بررسیها و نتایج قابل استنادی وجود ندارد؛ اما بخشی از کارشناسان علوم سیاسی بر این باورند که یکی از احتمالات میتواند این باشد که زنها در زندگی روزمره شان بیش از مردان با حکومت در تعامل هستند. گفته میشود زنان نسبت به مردان در مورد تغذیه و نگهداری از کودکان مستقلتر هستند. آنها بیش از مردان در معرض برخورد با معلمان، کارگران و بهطور کلی افرادی هستند که از طریق حکومت انتخاب میشوند، بنابراین انتخابات برای آنها مهمتر از مردان است. در نتیجه این حضور زنانه به دولتها این امکان را میدهد که انتخابات چشمگیرتری برگزار کنند.
چرا بعد از 1980؟
سوالی که در این میان به وجود میآید این است که چرا امروزه زنان در رای دادن و مشارکت در انتخابات از مردان فعالتر هستند، اما قبل از سال ۱۹۸۰ اینگونه نبوده است؟ به نظر میرسد که زنان در آن دوره بیشتر مراقب خانه و خانواده بودهاند و کاری جز این نمیشناختهاند و به تبع نه حق زنانهای طلب میکردند و نه مسائل حوزه زنان برای آنها تعریف میشد. البته نباید از نظر دور داشت که ریشههای اجتماعی و نیز تغییراتی که طی این سالها در جامعه ایجاد شده، در ایجاد چنین پدیدهای موثر بوده است.
«سوزان کارول»، کارشناس علوم سیاسی معتقد است که پیش از این برای زنان امکان درگیر شدن در مسائل اجتماعی بهخصوص مواردی مانند رای دادن وجود نداشته است. بعدها فعالان حوزه زنان به آنها گوشزد کردند که فعالیت و حضور در انتخابات در آینده آنها به شدت موثر است.
دلایل دیگری نیز در این مورد وجود دارد. قبل از دهه ۱۹۸۰، آنچه بهعنوان مسائل زنان مورد توجه قرار میگرفت در میان جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوت چندانی نداشت. درواقع هر دو دسته سیاستهای کمابیش مشابهی در این باره داشتند.
در سال 1972 دموکراتها از دولت فدرال خواستند تا خدمات مراقبت از کودکان را افزایش دهد. در سال 1976 نیز از دولت خواسته شد تا کار نیمهوقت و ساعت کاری شناور برای کمک به مسوولیتپذیری بیشتر در قبال خانواده ارائه شود.
در واقع به نظر میرسد پیش از دهه ۱۹۸۰ موارد برنده و بازنده در مسائل زنان کمتر وجود داشت؛ اما با روی کار آمدن رونالد ریگان، رئیسجمهوری جمهوریخواه، در عمل به زنان نشان داده شد که در حاشیه هستند. بعد از این بود که زنان ایالات متحده آمریکا برای حضور دموکراتها در این کشور و ایجاد قوانینی که بیش از گذشته مسائل زنان در آنها در نظر گرفته شده باشد، به پای صندوقهای رای رفتند.
زیر 65 سالهها و زنان فعال
امروزه حتی نسلی در میان زنان ایجاد شده است که به شدت به رای دادن و مشارکت فعال در انتخابات معتقدند. این البته در تمامی گروههای سنی دیده نمیشود. در آن دسته از شهروندان آمریکایی که در گروه زیر ۶۵ سالهها قرار میگیرند، مشارکت زنانه در انتخابات چشمگیرتر است. در گروههای بالای ۶۵ سال اما گویا هنوز سنتهای قدیمی جریان دارد. در این دسته مردان کماکان رای دهندههای فعالتری هستند.
منبع: واشنگتن پست
این قضاوت ممکن است اندکی شتابزده به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که زنها به نسبت مردها بیشتر رای میدهند. این مورد از سال ۱۹۸۰ به این سو در تمام رایگیریها برای انتخاب رئیسجمهوری دیده شده است. در سال ۲۰۱۲، تفاوت در مشارکت در حدود ۴ درصد گزارش شده است. در واقع در این سال ۷/۶۳ درصد زنان و ۸/۵۹ درصد مردان در رایگیری شرکت کردهاند. اگر بهطور خاص زنان مجرد را در این شمارش به حساب بیاوریم، به نظر میرسد این زنان دو برابر مردان رای میدهند و واقعیت این است که به نظر میرسد دختران دنیا را به تحرک وا میدارند.
زنها و تعامل بیشتر با دولت
رای دادن و شرکت در انتخابات یکی از ویژگیهای یک شهروند است؛ اما چرا زنان بهطور معمول تمایل بیشتری برای استفاده از این حق شهروندی دارند؟ هنوز در این باره بررسیها و نتایج قابل استنادی وجود ندارد؛ اما بخشی از کارشناسان علوم سیاسی بر این باورند که یکی از احتمالات میتواند این باشد که زنها در زندگی روزمره شان بیش از مردان با حکومت در تعامل هستند. گفته میشود زنان نسبت به مردان در مورد تغذیه و نگهداری از کودکان مستقلتر هستند. آنها بیش از مردان در معرض برخورد با معلمان، کارگران و بهطور کلی افرادی هستند که از طریق حکومت انتخاب میشوند، بنابراین انتخابات برای آنها مهمتر از مردان است. در نتیجه این حضور زنانه به دولتها این امکان را میدهد که انتخابات چشمگیرتری برگزار کنند.
چرا بعد از 1980؟
سوالی که در این میان به وجود میآید این است که چرا امروزه زنان در رای دادن و مشارکت در انتخابات از مردان فعالتر هستند، اما قبل از سال ۱۹۸۰ اینگونه نبوده است؟ به نظر میرسد که زنان در آن دوره بیشتر مراقب خانه و خانواده بودهاند و کاری جز این نمیشناختهاند و به تبع نه حق زنانهای طلب میکردند و نه مسائل حوزه زنان برای آنها تعریف میشد. البته نباید از نظر دور داشت که ریشههای اجتماعی و نیز تغییراتی که طی این سالها در جامعه ایجاد شده، در ایجاد چنین پدیدهای موثر بوده است.
«سوزان کارول»، کارشناس علوم سیاسی معتقد است که پیش از این برای زنان امکان درگیر شدن در مسائل اجتماعی بهخصوص مواردی مانند رای دادن وجود نداشته است. بعدها فعالان حوزه زنان به آنها گوشزد کردند که فعالیت و حضور در انتخابات در آینده آنها به شدت موثر است.
دلایل دیگری نیز در این مورد وجود دارد. قبل از دهه ۱۹۸۰، آنچه بهعنوان مسائل زنان مورد توجه قرار میگرفت در میان جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوت چندانی نداشت. درواقع هر دو دسته سیاستهای کمابیش مشابهی در این باره داشتند.
در سال 1972 دموکراتها از دولت فدرال خواستند تا خدمات مراقبت از کودکان را افزایش دهد. در سال 1976 نیز از دولت خواسته شد تا کار نیمهوقت و ساعت کاری شناور برای کمک به مسوولیتپذیری بیشتر در قبال خانواده ارائه شود.
در واقع به نظر میرسد پیش از دهه ۱۹۸۰ موارد برنده و بازنده در مسائل زنان کمتر وجود داشت؛ اما با روی کار آمدن رونالد ریگان، رئیسجمهوری جمهوریخواه، در عمل به زنان نشان داده شد که در حاشیه هستند. بعد از این بود که زنان ایالات متحده آمریکا برای حضور دموکراتها در این کشور و ایجاد قوانینی که بیش از گذشته مسائل زنان در آنها در نظر گرفته شده باشد، به پای صندوقهای رای رفتند.
زیر 65 سالهها و زنان فعال
امروزه حتی نسلی در میان زنان ایجاد شده است که به شدت به رای دادن و مشارکت فعال در انتخابات معتقدند. این البته در تمامی گروههای سنی دیده نمیشود. در آن دسته از شهروندان آمریکایی که در گروه زیر ۶۵ سالهها قرار میگیرند، مشارکت زنانه در انتخابات چشمگیرتر است. در گروههای بالای ۶۵ سال اما گویا هنوز سنتهای قدیمی جریان دارد. در این دسته مردان کماکان رای دهندههای فعالتری هستند.
منبع: واشنگتن پست
ارسال نظر