بازخورد مثبت و چرخه فضیلت
آنچه میخوانید پارهای است از فصل یازدهم کتاب «چرا کشورها شکست میخورند». نویسندگان کتاب در اینجا یکی از مفاهیم کلیدی مورد بحث خود، یعنی چرخه فضیلت را تشریح کردهاند. نهادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر خود به خود به وجود نمیآیند. این نهادها اغلب، محصول منازعه بزرگ میان نخبگانی است که در مقابل رشد اقتصادی و تغییرات سیاسی مقاومت میکنند و آنانی که میخواهند قدرت اقتصادی و سیاسی نخبگان حاضر را محدود کنند. نهادهای فراگیر در بزنگاههای تاریخی چون انقلاب باشکوه انگلستان یا پایهریزی مستعمرات جیمزتاون در آمریکای شمالی ظاهر میشوند، یعنی زمانی که رشتهای از تحولات، قدرت نخبگان را کاهش داده و مخالفانشان را قویتر میکند و موجب خلق نهادهای فراگیر برای شکل دادن جامعه متکثر میشود.
آنچه میخوانید پارهای است از فصل یازدهم کتاب «چرا کشورها شکست میخورند». نویسندگان کتاب در اینجا یکی از مفاهیم کلیدی مورد بحث خود، یعنی چرخه فضیلت را تشریح کردهاند.
نهادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر خود به خود به وجود نمیآیند. این نهادها اغلب، محصول منازعه بزرگ میان نخبگانی است که در مقابل رشد اقتصادی و تغییرات سیاسی مقاومت میکنند و آنانی که میخواهند قدرت اقتصادی و سیاسی نخبگان حاضر را محدود کنند. نهادهای فراگیر در بزنگاههای تاریخی چون انقلاب باشکوه انگلستان یا پایهریزی مستعمرات جیمزتاون در آمریکای شمالی ظاهر میشوند، یعنی زمانی که رشتهای از تحولات، قدرت نخبگان را کاهش داده و مخالفانشان را قویتر میکند و موجب خلق نهادهای فراگیر برای شکل دادن جامعه متکثر میشود.
نتیجه منازعه سیاسی هیچگاه قطعی نیست؛ حتی اگرچه ما بسیاری از تحولات تاریخی را مشاهده کردهایم که گویی در آنها ایجاد این نهادها اجتنابناپذیر بودهاند، اما در حقیقت روند تاریخی این تحولات محتملالطرفین بوده است. با وجود این، نهادهای فراگیر اقتصادی و سیاسی با خلق چرخه فضیلت، فرآیند بازخوردی مثبتی را ایجاد میکنند که احتمال مقاومت و حتی گسترش این نهادها را افزایش میدهد.
چرخه فضیلت، از طریق چند سازوکار عمل میکند. اول، منطق نهادهای سیاسی متکثر، غصب قدرت توسط یک دیکتاتور یا توسط بخشی از حاکمیت یا حتی توسط یک رییسجمهوری خوشنام را بسیار سخت میکند، همچنان که فرانکلین روزولت این واقعیت را در هنگام تلاش برای کاهش قیدهای قدرت خود توسط دیوان عالی درک کرد و همانطور که وال پول در تلاش برای اجرای بیچون و چرای لایحه سیاه آن را دریافت. در هر دوی این موارد، قدرت متمرکز در دست یک فرد یا یک گروه، پایههای نهادهای سیاسی متکثر را از بین میبرد و تنها وجود اسلوبی مترقی از این نهادهای متکثر توانست جلوی این تلاشها را بگیرد. تکثرگرایی همچنین از تفکر حاکمیت قانون و این اصل که همه در مقابل قانون برابرند پاسداری میکند؛ امری که بهطور طبیعی تحت سلطنت مطلقه غیرممکن است. اما در حاکمیت قانون، قوانین نمیتوانند تنها برای یک گروه مورداستفاده قرار گیرد تا در حقوق دیگران دخالت کنند. فراتر از این، اصل حاکمیت قانون راه را برای مشارکت بیشتر در فرآیند سیاسی باز میکند؛ زیرا این اصل با قدرت این نظر را تقویت میکند که افراد نهتنها باید در مقابل قانون برابر باشند، بلکه همچنین برای ورود به
فرآیند سیاسی نیز باید دارای حق برابر باشند. این اصلی است که موجب شد نظام سیاسی بریتانیا در برابر دموکراسیخواهی گستردهتر در قرن نوزدهم نتواند مقاومت کند و راه برای ایجاد تدریجی حق رای برای تمامی افراد بزرگسال باز شد.
دوم؛ همچنان که پیش از این دیدیم، نهادهای سیاسی فراگیر هم نهادهای اقتصادی فراگیر را تقویت میکنند و هم از آنان نیرو میگیرند. این سازوکار دیگر چرخه فضیلت است. نهادهای اقتصادی فراگیر، بسیاری از روابط بهرهکش اقتصادی چون برهداری و ارباب رعیتی را از بین میبرد و قدرت انحصارات را تقلیل میدهد و فرآیندی اقتصادی ایجاد میکند که دیگر در آن با در دست گرفتن قدرت در کوتاهمدت نمیتوان عایدی اقتصادی به دست آورد. از آنجا که نهادهای اقتصادی قرن هجدهم بریتانیا به میزان کافی فراگیر بودند، نخبگان با در دست داشتن قدرت سیاسی، منافع کمتری کسب میکردند و حتی اگر از سرکوب در برابر تقاضاها برای دموکراسی گستردهتر استفاده میکردند، منافع بیشتری را از دست میدادند. این شکل چرخه فضیلت، باعث شد تا گسترش دموکراسی در قرن نوزدهم در بریتانیا برای نخبگان کمتر تهدیدآمیز باشد و در نتیجه به ثمر نشستن آن محتملتر باشد. در حالی که در امپراتوری اتریش- مجارستان و امپراتوری روسیه که نهادهای اقتصادی به شدت بهرهکش بودند، تقاضاها برای فراگیر شدن نهادهای سیاسی با سرکوب مواجه شد؛ زیرا نخبگان در صورت تقسیم قدرت، منافع اقتصادی بیشتری را
از دست میدادند.
دست آخر اینکه، نهادهای سیاسی فراگیر موجب شکوفایی رسانههای آزاد میشوند و این رسانههای آزاد، خطراتی را که متوجه نهادهای فراگیر است، برملا میکنند و مردم را علیه عاملان این خطرات بسیج میکنند؛ همچنانکه رسانهها در اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم در مورد بارونهای غارتگر اطلاعرسانی کردند و تهدید آنان را نسبت به وجود نهادهای اقتصادی فراگیر ایالاتمتحده، آشکار ساختند.
با وجود منازعاتی که تا به امروز ادامه داشتند و نتایج نامشخص چنین منازعاتی، به علت وجود چنین سازوکارهایی که حاصل چرخه فضیلت است، همچنان که در بریتانیا و ایالاتمتحده شاهدش بودیم، گرایش قویتر به سوی پایداری بیشتر نهادهای فراگیر و مقاومت آنان در برابر چالشها و همچنین گسترش این نهادها بوده است. متاسفانه همچنانکه در فصل بعد خواهیم دید، نهادهای بهرهکش نیز نیروهای پرقدرت خود را که از طریق فرآیند چرخه رذیلت ایجاد میشود، تداوم میبخشند.
ارسال نظر